eitaa logo
💓💓مــــُـــــحَنــــــــــــّٰٓــــــــــا💓💓
2هزار دنبال‌کننده
7.6هزار عکس
8.1هزار ویدیو
479 فایل
فعلا مادر شش فرزند، مشاور، نویسنده، مسیول خوابگاه دختران، علاقه‌مند به خوشبختی همه، اینجاباهم از زندگی، به حیات می‌رسیم استفاده از مطالب کانال بلااستثنا آزاد است. بگو تابگم @barannejat https://eitaa.com/joinchat/1763180548Cdca1fa9741
مشاهده در ایتا
دانلود
🌟🌙🌟🌙🌟🌙🌟 ✨ پیامی از عالم برزخ برای علامه✨ علامه جعفری در كنار صدها كتابی كه با آنها مأنوس و معاشر بود، با همه وجود غرق در نهج‌البلاغه علی (ع) شده بود. می‌خواست غواص دریای سخنان مولایش علی (ع) باشد. می‌خواست به هزاران هزار انسانی كه از كنار خانه او گذر می‌كردند، اگر شیر معرفت می‌بخشد از همان شیری هدیه كند كه روزی علی‌بن ابی‌طالب (ع) به او بخشیده بود. باید كاری می‌كرد. دلش برای امیرالمؤمنین (ع) تنگ شده بود. احساس می‌كرد حضور علی (ع) با همه عظمتش حتی در میان شیعیان نیز شناخته شده نیست. دلش برای كتابخانه علامه امینی، صاحب كتاب بزرگ «الغدیر» تنگ شده بود. از كتابخانه علامه امینی در نجف تا حرم علی (ع) راهی نبود. كتابخانه، هشت سال تمام صمیمانه او را پذیرفته بود. صاحب آن كتابخانه نیز از شیفتگان سینه چاك علی (ع) بود.  عظمت كتاب الغدیر علامه امینی، همواره برای او ستودنی بود، تا این كه اتفاق عجیبی افتاد. گویی باز هم خوابی در حال پیوستن به واقعیت بود. گویی جرقه‌ای در حال شعله‌ور ساختن خرمن اندیشه‌ای عظیم بود. روزی از روزهای سال ۱۳۵۶، داماد علامه جعفری با احساسی عمیق و هیجانی غیرقابل توصیف از اصفهان به دیدارش آمد. سفر او تنها برای زیارت استاد نبود. می‌خواست او را از خوابی كه مثل روز روشن، برایش اتفاق افتاده بود، آگاه سازد. فرمودندبه جعفری سلام مرا برسانید و بگویید ما كه به این عالم آمده‌ایم دستمان از كار بسته است. شما كه در آن دنیا هستید می‌توانید درباره علی‌بن ابی‌طالب(ع) كاری را شروع كنید. شما می‌توانید ... شروع كنید ... علامه جعفری با آرامش روحی و معنوی همیشگی خود آماده شنیدن بود. آقای مصاحب با احساسی شورانگیز سخن می‌گفت: «دیشب خواب مرحوم علامه امینی صاحب الغدیر را دیدم. به من فرمودند: شما محمدتقی جعفری را می‌شناسید؟ گفتم: بله. گفت: نامه‌ای هست كه باید به ایشان بدهید.  پاكت را گرفتم و گفتم اجازه می‌دهید ببینم چه نوشته است؟ اجازه داد. باز كردم. خیلی جنبه معنوی داشت. در خواب بسیار گریه كردم. الان جملات نامه یادم نیست. ایشان به من فرمودندبه جعفری سلام مرا برسانید و بگویید ما كه به این عالم آمده‌ایم دستمان از كار بسته است. شما كه در آن دنیا هستید می‌توانید درباره علی‌بن ابی‌طالب(ع) كاری را شروع كنید. شما می‌توانید ... شروع كنید ... .» علامه جعفری رو به درگاه خداوند كرد و گفت: «خدایا! این ولی اعظم توست. به ما محبت فرما كه همت كنیم و بتوانیم در این كار بزرگ شرمنده نشویم.»و چنین بود كه ترجمه و تفسیر نهج‌البلاغه آغاز شد. نه یك جلد، نه دو جلد، نه ده جلد ... از آن پس، همه‌ی دل مشغولی علامه محمدتقی جعفری صرف این ترجمه و تفسیر شد. @zedbanoo
علامه جعفری؛ ابن سینای زمان علامه محمدتقی جعفری سال ۱۳۰۴ هجری شمسی در تبریز دیده به جهان گشود. دروس مقدماتی حوزه را در مدرسۀ طالبیۀ تبریز گذراند و برای ادامۀ تحصیل، عازم تهران شد. در مدرسۀ مروی تهران در محضر آیت الله شیخ محمدرضا تنكابنی و میرزامهدی آشتیانی، سطوح و فلسفه را آموخت. در قم نیز، در علوم معقول و عرفان و اخلاق، از محضر امام خمینی و برخی دیگر از بزرگان کسب فیض کرد. ایشان در آغاز جوانی رهسپار نجف شد و از درس دانشورانی همچون: آیت الله سیدابوالقاسم خویی، آیت الله سید محمود شاهرودی، آیت الله سید محمدهادی میلانی و آیت الله سیدمحسن حکیم بهره برد؛ بهطوریکه در ۲۳سالگی به درجۀ اجتهاد رسید. علامه همزمان با دروس حوزوی، با اندیشه‌ها و معارف شرق و غرب آشنا شد؛ به ویژه، آشنایی و هم اندیشی با افرادی همچون: محمدرضا مظفر، فیلسوف و منطقی نواندیش و احمد امین، ریاضیدان مشهور دانشگاه بغداد، سبب شد در موضوعاتی ازجمله: فقه و فیزیک، فلسفه و زیباشناسی، تاریخ و روانشناسی و برخی دیگر از دانش های گوناگون، گام های علمی بلندی بردارد. علامه جعفری پس از یازده سال اقامت در نجف، در ۱۳۳۷ ش، به ایران بازگشت و به قم و مشهد و در نهایت، به تهران رفت و در مدرسۀ مروی به تدریس پرداخت. عمر پربار علامه محــمدتقی جـــعفری، ســــرانجام در  ۲۴ آبان ۱۳۷۷ ش، به پایان رســـید. اســتاد پس از تحمل یک دوره بیماری سرطان ریه، در لندن رحلت كرد و پیــــکر مطـهرش را پس از انتقال به مشهد، در رواق دارالزهد حرم مطهر رضوی به خاک سپردند.
بسم الله ترجمه‌ی بخش اول خطبه فدکیه تصمیم گرفتیم به مناسبت ایام فاطمیه، هرروز بخشی از خطبه فدکیه‌ی ایشان را منتشرکنیم. فکر کنم زشته آدم شیعه،لااقل یک بار گذرا متن این خطبه رو نخونده باشه🌹 پس بسم الله👇گوارای وجودتان؛بیانوشید. حمد و سپاس خداى را برآنچه ارزانى داشت، و شکر او را در آنچه الهام فرمود، و ثنا و شکر بر او بر آنچه پیش فرستاد، از نعمتهاى فراوانى که خلق فرمود و عطایاى گسترده‏اى که اعطا کرد، و منّتهاى بى‏شمارى که ارزانى داشت، که شمارش از شمردن آنها عاجز، و نهایت آن از پاداش فراتر، و دامنه آن تا ابد از ادراک دورتر است، و مردمان را فراخواند، تا با شکرگذارى آنها نعمتها را زیاده گرداند، و با گستردگى آنها مردم را به سپاسگزارى خود متوجّه ساخت، و با دعوت نمودن به این نعمتها آنها را دو چندان کرد.  گواهى می دهم که معبودى جز خداوند نیست و شریکى ندارد، که این امر بزرگى است که اخلاص را تأویل آن و قلوب را متضمّن وصل آن ساخت، و در پیشگاه تفکر و اندیشه شناخت آن را آسان نمود، خداوندى که چشم‏ها از دیدنش بازمانده، و زبانها از وصفش ناتوان، و اوهام و خیالات از درک او عاجز می باشند. موجودات را خلق فرمود بدون آنکه از ماده‌اى موجود شوند، و آنها را پدید آورد بدون آنکه از قالبى تبعیّت کنند، آنها را به قدرت خویش ایجاد و به مشیّتش پدید آورد، بی‌‏آنکه در ساختن آنها نیازى داشته و در تصویرگرى آنها فائده‌‏اى برایش وجود داشته باشد، جز تثبیت حکمتش و آگاهى بر طاعتش، و اظهار قدرت خود، و شناسائى راه عبودیت و گرامى داشت دعوتش، آنگاه بر طاعتش پاداش و بر معصیتش عقاب مقرر داشت، تا بندگانش را از نقمتش بازدارد و آنان را بسوى بهشتش رهنمون گردد. و گواهى می دهم که پدرم محمّد بنده و فرستاده اوست، که قبل از فرستاده شدن او را انتخاب، و قبل از برگزیدن نام پیامبرى بر او نهاد، و قبل از مبعوث شدن او را برانگیخت، آن هنگام که مخلوقات در حجاب غیبت بوده، و در نهایت تاریکی‌ها به سر برده، و در سر حد عدم و نیستى قرار داشتند، او را برانگیخت بخاطر علمش به عواقب کارها، و احاطه‏‌اش به حوادث زمان، و شناسائى کاملش به وقوع مقدّرات. او را برانگیخت تا امرش را کامل و حکم قطعى‌اش را امضا و مقدّراتش را اجرا نماید، و آن حضرت امّت‌ها را دید که در آئین‌هاى مختلفى قرار داشته، و در پیشگاه آتش‌هاى افروخته معتکف شده و بت‏‌هاى تراشیده شده را پرستنده، و خداوندى که شناخت آن در فطرتشان قرار دارد را منکرند. پس خداى بزرگ بوسیله پدرم محمد صلى اللَّه علیه و آله تاریکى‏‌هاى آن را روشن، و مشکلات قلبها را برطرف، و موانع رؤیت دیده‏‌ها را از میان برداشت، و با هدایت در میان مردم قیام کرده و آنان را از گمراهى رهانید، و بینایشان کرده،و ایشان را به دین استوار و محکم رهنمون شده، و به راه راست دعوت نمود. تا هنگامى که خداوند او را به سوى خود فراخواند، فراخواندنى از روى مهربانى و آزادى و رغبت و میل، پس آن حضرت از رنج این دنیا در آسایش بوده، و فرشتگان نیکوکار در گرداگرد او قرار داشته، و خشنودى پروردگار آمرزنده او را فراگرفته، و در جوار رحمت او قرار دارد، پس درود خدا بر پدرم، پیامبر و امینش و بهترین خلق و برگزیده‏‌اش باد، و سلام و رحمت و برکات الهى بر او باد. آن گاه حضرت فاطمه علیهاالسلام رو به مردم کرده و فرمود: شما اى بندگان خدا پرچمداران امر و نهى او، و حاملان دین و وحى او، و امین‌هاى خدا بر یکدیگر، و مبلّغان او بسوى امّت‌هایید، زمامدار حق در میان شما بوده، و پیمانى است که از پیشاپیش بسوى تو فرستاده، و باقیمانده‏‌اى است که براى شما باقى گذارده، و آن کتاب گویاى الهى و قرآن راستگو و نور فروزان و شعاع درخشان است، که بیان و حجّت‌هاى آن روشن، اسرار باطنى آن آشکار، ظواهر آن جلوه‏‌گر می‌‏باشد، پیروان آن مورد غبطه جهانیان بوده، و تبعیّت از او خشنودى الهى را باعث مى‏‌گردد، و شنیدن آن راه نجات است. بوسیله آن مى‏‌توان به حجّت‌هاى نورانى الهى، و واجباتى که تفسیر شده، و محرّماتى که از ارتکاب آن منع گردیده، و نیز به گواهی‌هاى جلوه‏‌گرش و برهان‌هاى کافیش و فضائل پسندیده‏‌اش، و رخصت‌هاى بخشیده شده‏‌اش و قوانین واجبش دست یافت. پس خداى بزرگ ایمان را براى پاک کردن شما از شرک، و نماز را براى پاک نمودن شما از تکبّر، و زکات را براى تزکیه نفس و افزایش روزى، و روزه را براى تثبیت اخلاص، و حج را براى استحکام دین، و عدالت‏‌ورزى را براى التیام قلب‌ها، و اطاعت ما خاندان را براى نظم یافتن ملت‌ها، و امامتمان را براى رهایى از تفرقه، و جهاد را براى عزت اسلام، و صبر را براى کمک در بدست آوردن پاداش قرار داد. و امر به معروف را براى مصلحت جامعه، و نیکى به پدر و مادر را براى رهایى از غضب الهى، و صله ارحام را براى طولانى شدن عمر و افزایش جمعیت، و قصاص را وسیله حفظ خون‌ها، و وفاى به نذر را براى در معرض مغفرت الهى قرار گرفتن، و دقت در کیل و وز
ن را براى رفع کم‏‌فروشى مقرر فرمود. و نهى از شرابخوارى را براى پاکیزگى از زشتى، و حرمت نسبت ناروا دادن را براى عدم دورى از رحمت الهى، و ترک دزدى را براى پاکدامنى قرار داد، و شرک را حرام کرد تا در یگانه‏‌پرستى خالص شوند. پس آن گونه که شایسته است از خدا بترسید، و از دنیا نروید جز آنکه مسلمان باشید، و خدا را در آنچه بدان امر کرده و از آن بازداشته اطاعت نمائید، همانا که فقط دانشمندان از خاک مى‏‌ترسند. آنگاه فرمود: اى مردم! بدانید که من فاطمه و پدرم محمد است، آنچه ابتدا گویم در پایان نیز می‌گویم، گفتارم غلط نبوده و ظلمى در آن نیست، پیامبرى از میان شما برانگیخته شد که رنج‌هاى شما بر او گران آمده و دلسوز بر شما است، و بر مؤمنان مهربان و عطوف است. پس اگر او را بشناسید می‌دانید که او در میان زنانتان پدر من بوده، و در میان مردانتان برادر پسر عموى من است، چه نیکو بزرگوارى است آنکه من این نسبت را به او دارم. رسالت خود را با انذار انجام داد، از پرتگاه مشرکان کناره‏‌گیرى کرده، شمشیر بر فرقشان نواخت، گلویشان را گرفته و با حکمت و پند و اندرز نیکو بسوى پروردگارشان دعوت نمود، بت‌ها را نابود ساخته، و سر کینه‏‌توزان را مى‌‏شکند، تا جمعشان منهزم شده و از میدان گریختند. @zedbanoo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم الله مثل آنها نیستیم پایم را که در مجلس می گذارم، یک عالم بی‌مادر، می‌بینم که سر بر دیوار گذاشته اند و زار می‌زنند. حق دارند. داغ مادر، مثل شعله‌های آتش سوزاننده است، مثل سوختگی درجه سه، کاریش هم نمی‌شود کرد. آخر یک روز خیلی تلخ از راه می‌رسد وفرشته‌ی مهربانی زندگیت را لای خروارها خاک می گذاری وهرقدر هم نخواهی که بروی، به زور می برندت. فقط خدا کند لااقل جوان نباشد، بین در و دیوار نباشد، باردار نباشد... دیر وزود دارد، اما... مگر اینکه خیلی خوشبخت باشی و مادرت در داغت عزاداری کند. وارد مجلس که شدم، هرکس درحال خودش بود، عاقبت یک دیوار برای خودم پیدا کردم. سرم را روی شانه‌های مشکی پوشش گذاشتم و تمام دلتنگی‌ام را گریه کردم و باریدم. روضه که تمام شد، بی مادرها، لبخند می‌زدند، من نه البته. از داغ مادر آنها ۱۴۰۰سال گذشته بود و از داغ مادرمن، هنوز سه ماه. ما مثل غربیها نیستیم که عاطفه را قربانی زندگی ماشینی کنیم، مادرانگی را باعروسکهای پلاستیکی لطیف، به قهقرا ببریم و برای تنهایی‌هایمان، روانشناس قرض کنیم یا مادر ساعتی کرایه کنیم تا فقط بنشیند پیشمان و گاهی بهمان حق بدهد یا دستی به نوازش، روی سرمان بکشد. ما دین و فرهنگمان پر ازعشق و عاطفه است. به ما یاد داده‌اند اشک بباریم. به ما آموخته‌اند پای روضه جان بگیریم، به ما آموخته‌اند بی‌آنکه ناامید شویم یا افسرده، دست در دست حسین فاطمه، یا روضه‌ی مادر، با غم زمینی خودمان تا بام آسمان پر بکشیم. به ما آموخته‌اند ازغم، چاره‌ای نیست، پس باید تخلیه‌ی انرژی منفی را همراه با حزن اهل بیت کرد تا غصه‌های زمینی روح افلاکی‌مان را خاکی نکند. به ما آموخته‌اند مجلس عزا بگیریم. برای عزیزانمان، اشک بباریم. بقیه به تعزیت بیایند، فقط ناامید و افسرده نباشیم... پـ. ن. بمیرم برای دخترک چهارساله‌ای که کسی نبود درآغوشش بگیرد تا بی‌صدا گریه کند درتشییع مادر. @zedbanoo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌴🖤🌴🖤🌴🖤🌴🖤 زنی از خاک، ‌از خورشید، از دریا،‌ قدیمی‌تر زنی از هاجر و آسیه و حوا قدیمی‌تر زنی از خویشتن حتی، از أعطینا، قدیمی‌تر زنی از نیّت پیدایِش دنیا، قدیمی‌تر که قبل از قصۀ ‌«قالوا بلی» این زن بلی گفته‌ست نخستین زن که با پروردگارش یا علی گفته‌ست ملائک در طواف چادرش، پروانه پروانه به سوی جانمازش می‌رود سلانه سلانه شبی در عرش از تسبیح او افتاد یک دانه از آن دانه بهشت آغاز شد، ریحانه ریحانه نشاند آن دانه را در آسمان با گریه آبش داد زمین خاکستری بود، اشک او رنگ و لعابش داد زنی آن‌سان که خورشید است سرگرم مصابیحش که باران نام او را می‌ستاید در تواشیحش جهان آرایه دارد از شگفتی‌های تلمیحش جهان این شاه‌مقصودی که روشن شد ز تسبیحش ابد حیران فردایش، ازل مبهوت دیروزش ندانم‌های عالم ثبت شد در لوح محفوظش چه بنویسم از آن بی‌ابتدا، بی‌انتها، زهرا ازل زهرا، ابد زهرا، قدر زهرا، قضا زهرا شگفتا فاطمه! یا للعجب! واحیرتا! زهرا چه می‌فهمم من از زهرا و ما أدراک ما زهرا! مرا در سایۀ خود بُرد و جوهر ریخت در شعرم رفوی چادرش مضمون دیگر ریخت در شعرم مدام او وصله می‌زد، وصلۀ دیگر بر آن چادر که جبرائیل می‌بندد دخیل پر بر آن چادر ستون آسمان‌ها می‌گذارد سر بر آن چادر تیمّم می‌کند هر روز پیغمبر بر آن چادر همان چادر که مأوای علی در کوچه‌ها بوده‌ست کمی از گرد و خاکش رستخیز کربلا بوده‌ست... سید حمیدرضا برقعی 🌴🖤🌴🖤🌴🖤🌴🖤 @zedbanoo
داشتیم رقیب ناسا در فرستادن مـــردم به فضـــا می شدیم که یهو انقلاب شد!!!!🤣🤣 💥 بصیر 💥 ♻️ @basire_basir ♻️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم الله «در آستانه زمستان» درست مثل اون یک دقیقه اضافه فوتبال، که وقتی میرسه نقطه امید خیلی هاست، شب یلدا، اون یک دقیقه اضافه است که میتونی برای خیلی اهداف و آرزوهات، از همون یک دقیقه توشه برداری... 🍉🍉🍉🍉 اما قبول کن کسی بلد هست از اون یک دقیقه درست استفاده کنه که روزها وشبهای دیگه‌اش رو هدر نداده باشه،🍉🍉🍉🍉 کسی که قدر روزها و ساعتهای عمر وجوانیش رو بدونه، قدر اون دقیقه‌ی اضافس رو هم خوب میدونه و الا ، نه یلدا به خودی خود خاصیتی داره نه آداب و رسوم سلام به ننه سرما. 🍉🍉🍉🍉 یلداتون و زندگیتون پربار وگلبارون @zedbanoo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اخرین شب پاییز ۱۴۰۰ هم، دستاشو تکان میده و خداحافظی میکنه... خداکته اخرین پاییز بی بهار مهدی باشه. شبتون خوش و پر از طراوت @zedbanoo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از منگنه‌چی
┅🌟⊰༻🍃༺⊱🌟┅ یهویی این شکلی 4⃣ ┅🌟⊰༻🍃༺⊱🌟┅ 🔗 ╔═.🍃🌟༺.══╗ @mangenechi ╚══.🍃🌟༺.═╝