eitaa logo
باران نجاتی| محنـــــــ💝ـــا
2.9هزار دنبال‌کننده
9هزار عکس
9.2هزار ویدیو
518 فایل
«محنا» محلی برای حرکت به سمت حیات طیبه🌱🤌🏼 👩🏻‍🍼با افتخار مادر شش فرزند، کمی نویسنده طلبه و کارشناس مشاور خانواده زهرام ولی از روز اول فجازی، باران صدام میکنن🌦 با کمال میل پذیرای نکات شما هستم👇 @barannejat
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
8.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 طلبه میبدی، صاحب پرجمعیت‌ترین خانواده در سال ۱۴۰۱ 🔸طلبه ۳۴ ساله میبدی با هفت فرزند به عنوان صاحب پرجمعیت‌ترین خانواده این شهرستان در سال ۱۴۰۱ انتخاب شد. 🔺به کانال بپیوندید👇 🆔@mardommeybod http://eitaa.com/joinchat/1763180548Cdca1fa9741
یاداموات، و دشتهای درازشان به سمتمان به یادسرازیری قبر و دستهای دراز خودمان به سمت زنده‌ها... فاتحه‌ای تلاوت کنید. http://eitaa.com/joinchat/1763180548Cdca1fa9741
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
8.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 ما زیر «خط بقا» قرار داریم... ⭕️ بشنوید از مسئله‌ای که فکر رهبر انقلاب را بشدت به خود مشغول کرده است! http://eitaa.com/joinchat/1763180548Cdca1fa9741
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بهترین فرصت جهت تهیه کتب 💢 از امروز تا 30 اردیبهشت فرصت دارید 📚📚 جهت خرید اینترنتی کتب می‌توانید به لینک زیر مراجعه نمایید https://b2n.ir/k31169👈 📚هم چنین جهت خرید کتاب رمان می‌توانید از این لینک اقدام نمایید https://b2n.ir/k72403👈 💠 اندیشکده راهبردی 🆔 @soada_ir
سلام وصد سلام.. ببخشید که به دلایل مختلف نتونستم دذ خدمت باشمــ. ان شالله با کمی فعالیت کمتر دذ خد دو سه پست از امروز یا قردا در خدمتان هستمـ ..
باران نجاتی| محنـــــــ💝ـــا
بهترین فرصت جهت تهیه کتب #اندیشکده_راهبردی_سعداء 💢 از امروز تا 30 اردیبهشت فرصت دارید 📚📚 جهت خری
اگر می‌خواهید موقع بحثهای سیاسی دست بازتر و اطلاعات کامل و متقنی داشته باشید، کتابهای مجموعه‌ی صعدا که عموما براساس امارجهانی و به شکل تحقیقی و تحلیلی نوشته شده‌اند، استفاده کنید. ❤️ این فرصت خوب نمایشگاه کتاب و خریداینترنتی راهم اصلا از دست ندهید👌🏻👌🏻👌🏻👌🏻 http://eitaa.com/joinchat/1763180548Cdca1fa9741
عزیز دل ایران! افتخار ایران! کجایی ای شهید خدایی؟ کجایی پدر؟ پنجشنبه‌ها غروب که می‌شود صدا میزنی صدا میزنی صدا میزنی و صدا میزنی و... آنقدر صدا میزنی تا گوش کر من بالآخره بشنود بالآخره وارفتگی‌ام را چاره کنم بالآخره باور کنم که شاید بتوانم به مدد خدای تو دوباره بنویسم دوباره برای تو بنویسم برای تو و آن ساعات اول جمعه آن جاده‌ی کناری... آن فرودگاهِ متبرک... آن غربت آشنا... که خون ایران و عراق در هم آمیخت که تمام غربت‌ها از میان رفت آن دقایق غرق شادی بودی غرق زندگی بودی غرق رضی‌الله عنهم... غرق اِرجِعی... چقدر همه میخواهند حالِ آن لحظات تو را بدانند پدر... چقدر همه مشتاقند آخرین کلام تو در این دنیا را بدانند... چقدر همه دلشان میخواست پیش تو باشند... میدانی پدر؛ صبح جمعه که خبر را خواندیم یک لحظه، فقط یک آن، چنان تنها شدیم؛ که انگار همه‌ی ایران گفت: کاش آنجا در آن خودرو بودم!! یک آن، همه از «ادامه» خسته شدند پدر! یک آن، دنیا مثل گور، تنگ شد برای همه! یک آن بود... ولی خیلی بود! خدا شخصا آرامش فرستاد؛ خدا خودش تسکین داد؛ ولی خاطره‌ی آن «آن» هیچوقت نرفت خاطره‌ی آن سیری از دنیای بدون تو آن بیزاری از دنیای بدون تو آن نفس‌تنگی عجیب... آن میل به همراه شدن با تو پیش خدا رفتن با تو خودت میدانی پدر... خوب میدانی... خیلی خوب میدانی که نمی‌دانستیم چه کنیم یک «آن» بود... ولی واقعا «مضطر» شده بودیم خدا شاهد است پدر که «یک آن» انگار دستمان را نمی‌دانستیم به کجا بگیریم! یک لحظه بود... ولی با تمام وجود بیچاره شدیم! من... پدر! من انگشت‌های خدا را دیدم که شخصا دل این مردمِ مضطر را لمس کرد! هو الذی اَنزَل السّکینةَ فی قلوبِ المؤمنین را دیدم پدر! آن صبح اگر خدا نمیخواست اگر مهربانی‌اش نبود؛ خدایی‌اش نبود نمیدانم چه‌ چیزی میتوانست اضطرار قلب‌ها را رفع کند فقط ما هم نبودیم پدر! از همسر امام‌مان نقل شد که آقا طوری آه کشیدند که مجبور شدم علت را بپرسم!! پدر! تو نه فقط ما را... که سربازی بودی که امام‌ات از رفتن تو مضطر شد!! میدانی مثل کی؟ البته که میدانی... مثل حمزه برای رسول‌الله (س) مثل مالک برای علی (ع) مثل عباس برای حسین (ع) آه پدر... آه که تو تاریخ مجسم شده بودی و جلوی چشم ما تاریخ‌ساز مجسم شدی و تاریخ جلوی چشم ما مفتخر شد به ثبت تو و به خود بالید که ماجراهای تو را نوشت... قصه‌های تو را نوشت گریه‌های تو را... های‌های تو را... آن مشهدهایی که تو میرفتی آن زیارت‌هایی که تو میکردی تویی که عاشق و معشوقِ مظلوم‌ها بودی کابوس ظالم‌ها بودی تویی که اسمت بت‌شکن بود پدر... اسمت... اسم بامُسمّایت... اسم زیبایت... رسم زیبایت... خط زیبایت... خنده‌های زیبایت... همه چیز زیبایت... کاش می‌شد درب همه‌ی منازل را بزنم همه‌ی‌ سلام‌ها را جمع کنم بیاورم به ارض مقدس فرودگاه بغداد به زمین باسعادتی که متبرک به خون تو شد سلام‌های مردم ایران را بیاورم سلام‌های آنها را که اشک‌شان برای تو‌ دم مشک‌شان است... یکی یکی به عرضت برسانم یکی یکی نام‌هایشان را ببرم یکی یکی جواب‌شان را بدهی و یکی یکی ببرم تحویل بدهم... بشوم نامه‌رسان تو! سلام‌رسان تو! پیک خوشبخت تو! ای خوشبخت پیکرسوخته! ای خوشبخت دل‌سوخته! ای همه‌ی سلام‌ها بر تو... .http://eitaa.com/joinchat/1763180548Cdca1fa9741