سلاام وخداقووت..
اومدم امروز یک مساله مهم رو بهتون یادآوری کنم..
الان فضای اینستا و داخل شهری آکنده از خوشحالی برای شهادت اقای رئیسی هست...
*حواسمون باشه تهران مهمه.. هیچ کدوممون نباید بگیم شرایط نداریم، بچه داریم، وسیله نیست و هزار ویک بهانه دیگه، باید خانوادکی بریم برا تشییع... فردا تشییع ایشون حمایت از نظامه.. فکر نکنیم یه نماز ساده ست..نه . خییلی مفهوم پشتشه...*
رفقا کوتاهی نکنیم، به اندازه کافی اونا برا از دست دادن ایشون خوشحالن... دیگه بیش از این نباید خوشحال بشن وتصور کنن مردم از شهادت ایشون خوشحالن... اونا دارن تو فضاها دائم پخش تصاویری می کنند از خوشحالی مردم...
و بعد اینطور داره جلوه می کنه که کارنظام تمامه...
همه باید همه خانواده هامون رو جمع کنیم و جمعیتی بریم..
حالا از تلویزیون نگاه میکنم و... حالا الان از دور فاتحه وقرآن می خونم و... نداریم... این کارا برای یک مرگ فرد معمولیه... الان بحث حمایت از نظامه.. یاعلی ع بگیم خوب همه رو همراه کنیم وبریم پای کار...
*اگرچه که در اصل قدردانی از زحمات شبانه روزی یک مرد با خداست که تمام زحمتش رو کشید* حالا چه اثرش رو ما دیدیم وحس کردیم وچه نکردیم...
خووب همه دوستان وخانواده ها وآشناهامون رو همراه کنیم...متشکرم🥰
🌹حرم مطهر در حال آماده سازی جای قبر آيتالله رئیسی
🌹دارالسلام کنار قبر آقای هاشمی نژاد
#سیدالشهدای_خدمت
#شهید_خدمت
@almohanaa
رفته بود آب بیاورد ...
حامد عسکری - شاعر و نویسنده
تاریخ: ۰۱ خرداد ۱۴۰۳ - ۰۵:۰۹
من که صبح گوشی ام را از شارژ می کشیدم و تا غروب یا وقت خواب شارژ داشت، من که هفته ای یک بسته
اینترنت می خریدم و کفافم را می داد از دیروز حوالی ساعت4 تا الان سه بار گوشی شارژ کرده ام و دو بار بسته اینترنت خریده ام... ذره های شارژم... ذره های اینترنتم... ذره های وجودم دیروز تحلیل می رفت و تمام می شد در پی پیدا کردنش. در طول این چند ساعتی که بالگرد آقای رئیس جمهور گم شده بود من گیج و منگ بودم، هرچه کانال خبری بود عضو شدم، به هرکس می شناختم زنگ زدم و هیچ. دقیقا هیچ. یک مرضی دارم که وقتی اتفاقی مهیب این گونه و از این دست رخ می دهد توی کله ام می جورم می گردم ببینم کجای قصه حاضر با کدام کاشی تاریخ هم گُل است و انطباقی کم و بیش دارد و حیرتا که در این رفتن با این حجم مهابت و غریبی چند انطباق عجیب یافتم و این گزاره هزار بار در ذهنم تداعی شد که تاریخ تکرار می شود هر باری تازه تر و عجیب تر، آقای رئیس جمهور در جنگل خاطره شد، در سرما و باران و این خاطره شدن در جنگل من را یاد میرزا یونس سوخته سرایی یا همان میرزا کوچک خان انداخت که غریب و خسته و تنها لحظات آخرش را با خدای خویش تنها بود و به آغوشش پر کشید. قدر دیدن و شکر دیدن محرک عجیبی است ، وقتی لیوان آب خنکی دست تشنه ای می دهی اگر تشکر کند و خداپدربیامرزی برایت بخواهد جگر تو هم خنک خواهد شد و اگر لیوان آب را که سر کشید طعن و لغز و لیچار بارت کند دلت می شکند و ممکن است اگر دوباره خواست، درنگ و تعلل کنی... درست عین امیرکبیر که رفاه و آسایش و کمال می خواست و طعنه می شنید و برایش حرف می ساختند. سید ابراهیم رئیسی را با طعنه زخم آجین کردند و انگار این زخم ها مصمم ترش می کرد برای خدمت. هر پنجشنبه و جمعه سفر استانی و رویارویی نفس به نفسش با مردم دور افتاده ترین نقاط کشور را تا پیش از این در کمتر رئیس جمهوری دیده بودیم. مردمی که تا قبل از دیدنش حتی یک بخشدار هم سرسراغی ازشان نگرفته بود، درددل با رئیس جمهور برایشان یک رؤیا بود. اینکه تقریبا هر روز در بمباران تهمت و طعنه و تکه باشی و باز از پا نیفتی و همه حرف ها را ندیده بگیری و کارت را بکنی. باد حرف ها را می برد و این ذات عمل است که می ماند و مثل خورشید جاودان است، خیلی دوست دارم در قیامت رویارویی آن هایی که شش کلاسه بودنش را، تهمت جلاد بودنش را و طعنه ناکارآمدی اش را در دهان آشنا و بیگانه انداختند با او ببینم و نظاره گر باشم. آقای رئیس جمهور رفته بود روی نقطه صفر مرزی سد افتتاح کند و برای مردمانش آب بیاورد. رفته بود آب بیاورد و غبار شد. حالا شما خودتان می فهمید اینجای متنم با کدام کاشی سرخ از تاریخ انطباق دارد. خودتان روضه سقا بخوانید من رمقی برای روضه خواندن ندارم.
#سیدالشهدای_خدمت
#شهید_خدمت
@almohanaa
مداحی آنلاین - پشت پات آب میریزم - نریمانی.mp3
5.53M
پشت پات آب میریزم
دل بیتاب میریزم
دوباره خبر رسید
که یه لاله پر کشید
#سیدالشهدای_خدمت
#رئیس_جمهور_ابدی
💠@Delneveshteeee
#سیدالشهدای_خدمت
#شهید_خدمت
@almohanaa
بسمالله
🔹مثل سید🔹
🔹 افتادهام پای تلویزیون. یک وقتهایی اشک میبارم، یک وقت ساکت میشوم، یک وقت با دیدن فیلم رییس جمهور، فکر میکنم هنوز هست،جایی سخنرانی دارد، اما خیلی زود، پتک سنگین حقیقت بر سرم کوبیده میشود.
🔹این چند روز دارم به این پتک عادت میکنم؛ مثل تمام مردم ایران.
بعد هربار بیداری، بعد هرلبخند کوتاه، بعد از هرچند ثانیه که به زندگی معمولی رو می آورم.
حالم دقیقا مثل موقعی است که مادرم رفت. مدام به زور باید خودم را جمع کنم. به زور لبخند بزنم، به زور بخورم، اما چاره چیست؟!
🔹توی سرم فکر مظلومیت سید، فکر دروغهایی که برایش گفتند، فکر ناشکریها، فکرآنها که قیمت دلار، از همه چیز برایشان مهمتر بود و چشم روی همه خوبیها بسته بودند، چرخ میخورَد.
این فکرها، آدم را افسرده میکند، به خودم نهیب میزنم، سید شهید شد، بس که پرتکاپو بود. مگر نه این است که شهدای مدافع حرم، گفته بودند، راه شهادت از جاده خلوص و مجاهدت میگذرد.
🔹خودم به خودم نهیب میزند:«جمع کن خودت را. برگرد سراغ کارها.«فاذا فرغت فانصب» مقام سید را به اینجا رساند.
🔹 استراحت نکردن و مدام مشغول وظیف شدن. با خلوص کار کردن و تا بیتوقع بودن و
حتما و
حتما
اشک و اشک و جَهد و تَهجُّد.
🔹سعی میکنم بلند شوم. حال من از زنش که بدتر نیست. از مادر پیرش هم، از برادر مظلومش هم.
🔹من که از رهبرم داغدارتر نیستم. دوباره این جمله توی ذهنم تاب میخورد:«چیزی که تو را نکشد، قطعا قوی ترت میکند»
مثل رهبرم،
مثل درخت تناور انقلاب،
مثل کشورم.
🔹رهبرما،
سالهاست که داغ دیده و هربار قوی تر دست به زانو گرفته و هرگزجزع و فزع نکرده.
👈بی شک این روزها، گامهایی به سمت ظهورند و بی شک ظهور، توسط مردمان قوی، قدرتمند و صاحب عزم، رقم میخورد.
👈پس یاعلی میگویم. ماندن، آدم را مثل آب راکد، میکند. باید برخاست، باید رفت، این همان شعری است که سید، دوستش میداشت...
✍محــــــــنــ❤️ـــــــا
#رییسی_عزیز
#شهید_جمهور
#سیدالشهدای_خدمت
https://eitaa.com/joinchat/1402208256Cb57404510b
بدون شرح
این کجا و آن کجا؟؟؟؟؟😭
#رییسی_عزیز
#شهید_جمهور
#سیدالشهدای_خدمت
https://eitaa.com/joinchat/1402208256Cb57404510b
ShahideJomhoor Sadeghatashi.mp3
9.75M
🎞اثرهنری|قطعه موسیقی شهیدِ_جمهور
خواننده و آهنگساز:
سیدصادق آتشی
شاعر: رضایزدانی
🔗منبع انتقال پیام👇
@Sadeghatashi7
#شهید_جمهور
#سیدالشهدای_خدمت
#رییسی_عزیز
🔻کانال "عصر جهاد" در فضای مجازی
🆔️https://eitaa.com/joinchat/2902196675C3eb098aa8e
🆔https://ble.ir/asr_jahad