eitaa logo
باران نجاتی| محنـــــــ💝ـــا
2.9هزار دنبال‌کننده
9هزار عکس
9.2هزار ویدیو
518 فایل
«محنا» محلی برای حرکت به سمت حیات طیبه🌱🤌🏼 👩🏻‍🍼با افتخار مادر شش فرزند، کمی نویسنده و در پناه حفظ نیمی از قرآن مربی🌼 زهرام ولی از روز اول فجازی، باران صدام میکنن🌦 با کمال میل پذیرای نکات شما هستم👇 @barannejat
مشاهده در ایتا
دانلود
در گوش ملائک… زندگینامه شهید رضا صادقی یونسی از زبان خودش؛ رضا صادقی یونسی هستم. فرزند حاج آقا جعفر . زمستان سرد سال 1341 به دنیا آمدم . خانواده ام از جمله خانواده های مذهبی و اصیل در فریمان بودند. منزل مان آن روزها، در یکی از محله های قدیمی فریمان و کنار مسجد جمعه ( هیئت ابوالفضلی) بود و پدرم حاج جعفرآقای صادقی یونسی، در کارخانه قند فریمان کار می کرد. البته شغل بنایی را هم دوست داشت. در کودکی، دوران خوشی داشتم. قرآن را در مکتب خانه و دوره های قرآن خانوادگی بلد می شدم. خیلی وقت ها هم به مسجد جامع می رفتم. از دیگران شنیده ام که اتفاقا، خیلی هم محبوب عمه ها و خاله ها و همسایه هایمان بودم. هفت ساله که شدم دیگر باید از بازی دست برمی داشتم و به مدرسه می رفتم. در مدرسه آیت الله طالقانی ابتداییم را تمام کردم. دوره راهنمایی را در آموزشگاه دکتر شریعتی خواندم . آن روزها تا جایی که در توانم بود به پدر و مادرم کمک می کردم. چون نوجوان فعا ل و کنجکاوی بودم، در رشته های زیادی مثل بنایی ، کشاورزی ، جوشکاری ، سیمکشی وهنری و … مهارت داشتم . حتی در منزلمان یک کتابخانه برای خودم ساخته بودم واز اعضاء خانواده خواسته ام سراغ من بیایند و کتاب دریافت کنند برای مطالعه… محرم که می شد همراه با پدر، رخت عزا می پوشیدیم و برای امام شهیدمان عزاداری می کردیم. روزها همین طور به آرامی می گذشت. من حالا نوجوانی چابک شده بودم و در دبیرستان شهید بهشتی در رشته علوم تجربی ادامه تحصیل می دادم. یادم هست دو تیم ویژه نونهالان ونوجوانان را مربی گری می کردم . یکی تیم الفتح و یکی، "تیم پاس 2 "من آن موقع عضو "تیم پاس" بودم. فقط همین نبود. شور و نیروی جوانی من را یک ورزشکار ساخته بود ؛ خاطره آن روزها را دوستانم سرهنگ حسین صادقی کاریزحاج محمدجان و مجید ایرانزاد و اسماعیل ابراهیمی؛ حاج اکبر دلدار و ... اصغر تفرهی و حاج احمد موسوی برای شما بازگو خواهند کرد. من در رشته های تنیس روی میز ، والیبال ، کشتی ، دوچرخه سواری و ... هم کار می کردم و مهارت زیادی داشتم. کم کم سال های انقلاب مردم از راه رسید . من که شرکت در راهپیمایی را وظیفه اسلامی و ایرانیم می دانستم همراه برادر بزرگترم(آقا مرتضی)، در راهپیمایی هایی که در شهر های تربت حیدریه و مشهد برگزار می شد، شرکت می کردیم. یادش بخیر! هیچ وقت یادم نمی رود . اولین باری که صدای امام خمینی ( ره ) را شنیدم. نوارهای مغناطیسی آن زمان که پسرعمه ام، سرهنگ عباسپورثانی، از تهران فرستاده بود. در دبیرستان راهپیمایی می کردیم. بعد از پیروزی انقلاب هم با کمیته ها و بسیج همکاری داشتم. درسال 1360 بود و من با اصرار توانستم در بجنورد دوره آ موزشی را به عنوان یک بسیجی داوطلب بگذرانم .در دوکوهه مربی ورزش صبحگاهی رزمندگان را بر عهده گرفتم. روزهای جنگ و خون ، روزهای نبرد حق باطل در جبهه ها کنار همرزمانم در جبهه جنوب جنگیدم . با تمام توان و ایمان ایستادم. آرزویم شهادت بود و این را همه می دانستند. خدا را شکر؛ لحظه های وصال معبود، هرگز از دفتر زندگیم پاک نمی شود. عملیات چزابه ( بستان )، درست وقت راز و نیاز با معبود. همان وقت که با او سخن می گفتم، ناگهان صدایم زد و « یا ایتها النفس المطمئنه» را در گوشم زمزمه کرد. خواندن نمازم تمام نشده؛ با اصابت تیر(ترکش) به سرم، در آغوش گرم پروردگار تا همیشه، آرام گرفتم… من "اولین شهیدی" بودم که در بهشت صادق فریمان ماندگار شدم . خاطرات مرا در نبرد با بعثیان از محمد انبایی فریمانی؛سرهنگ جانباز حسین فنایی ؛ حاج آقا تنور مال بجستانی؛ و محمد شرفی فریمانی* جویا شوید و امروز، در گلزار شهدای آن در کنار دیگر همرزمانم ، که یکی یکی در کنارم آرمیدند، به دیدارتان شادمان می شوم??? محنا، مهنایتان https://eitaa.com/joinchat/1763180548Cdca1fa9741
خدایا بحق اشکهای آقای رئیس جمهور که برای شهید مقاومت می‌ریزد او را از گزند بدخواهانی که می‌خواهند تفکرات مسمومشان را به او دیکته کنند محفوظ نگهدار "دختر مامان " محنا، مهنایتان https://eitaa.com/joinchat/1763180548Cdca1fa9741
1.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♨️اینم از موشک های حزب الله در قلب جلیل غربی سامانه گنبد آهنین در خواب... اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَ مبارک باشه
7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بسم الله «شاهراه» وقتی آیت الله مصباح، فرمود هرکس با ولایت فقیه، زاویه داشته باشد، در مشیش کم کم، فاصله‌اش بیشتر میشود تا به انحراف می‌رسد، بااینکه نمونه‌هایش را جلوی چشممان داشتیم، کمتر باور کردیم. وقتی حاج قاسم، پرگشود و تازه فیلمهای آرشیوی‌اش، منتشر شد که «والله والله والله، از مهمترین شؤون عاقبت بخیری ارتباط محکم، دلی و اعتقادی بااین حکیم فرزانه است.» هنوز دوزاری‌هایمان جا نیفتاد. گفتیم شهید است دیگر. ربطی به اقشار جامعه ندارد. حالا وسط این معرکه‌های آخرالزمانی، باز برای عده‌ای سوال شده که «مگر اینان سنی نبودند، مگر می‌شود، شیعه نبود و سعادتمند بود!» چرا؟ چون هنوز هم باور نکرده‌ایم، زیستن در هوای ولایت فقیه، در هوای نایب امام زمان،درهوای فهمیدن نقش او در عالم، اعتقاد قلبی به حقانیت نظام جمهوری اسلامی و اعتقاد قلبی به ولی امر مسلمین جهان، می‌تواند نفس و روح و جان آدمی را از فرش به عرش برساند. آن قدری که نایب امام زمان، بر جنازه که نه، استخوان‌هایی که توسط شقی‌ترین افراد زمان، شقه شقه شده، نمازبخواند و خونت، مثل سیل، مثل همان سطل های آب که رهبرکبیر انقلاب، گفته بود، جاری شو، شیعه و سنی را، فلسطین و ایران را، جبهه مقاومت را متحد کند. سعادت مگر چیست؟ بی شک مسیر عاقبت بخیری، از حب و عشق و ذوب عملی در ولایت فقیه، می‌گذرد. محنا، مهنایتان https://eitaa.com/joinchat/1763180548Cdca1fa9741
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔞محتوای +18 🎞ارتباط اسرائیل با جریان کثیف LGBT 🎞 تاریخ قانونی سازی و قبح زدایی از LGBT در غرب 💥دو ویدئو بالا پاسخ و اون پسره رفیقش🦠 که تلاش داشتند از LGBT قبح زدایی کنن 🟢بفرستید در همه گروه ها🟢 👇 ➖درسنامه نقد یهودیت و جنایات اسرائیل رایگان ➖ درسنامه نقد تربیت جنسی در غرب رایگان محنا، مهنایتان https://eitaa.com/joinchat/1763180548Cdca1fa9741