یک وقتهایی ,انگار بغض عمیق هزارساله ای راهش را گم کرده و نشسته درست روی گلویت، قصد برخاستن هم ندارد.
حس عمیق یتیمی،
یتیمی که سالهاست چشم به راه دست نوازش تنها امیدش نشسته
حس بغض کودکانه
حس غربت عمیق در میانه ی راه دنیا، جایی که نه راه پس داری نه راه. پیش،
جایی که تنها عامل حرکتت،فرار از امروز واین نبودنهاست.
دلتنگی حالت را بیان نمیکند.
بغض هم.
دعا می خوانی؛اشک می بارد،
حرف میزنی اشک میبارد.
حتی کسی را نمییابی تا بتوانی با او تماسی بگیری و بغضت راهش را تا چشمت نگیرد..
قدر این روزها واین اشکها واین حس یتیمی را بدان,
شاید همینها کلید نجاتمان باشد...
این روزها یک خلوتی,دیوار مسجدی، تنه ی درختی،
سجاده ای، شانه ی یار همدردی، اگر پیدا کردی،
جای من هم چند قطره ای ببار..
شاید این اشکها موانع ظهور را برطرف کند.
شاید یارمان بیاید دوست نوازشی روی گونه های یتیمانش بکشد...
شاید این اشکها جمع شود، غصه ها را ببرد وباران رحمت نازل شود..
#جمعه_دلتنگی
#آقا_بیا
#این_جمعه_هم_گذشت_ول__تو_نیامدی
@zedbanoo