#شعر_کودک
#سردار آسمانی
شبهایی که خواب بودیم
یه سرداری بیدار بود
ما پیش بابا بودیم
اون پی بی دفاع بود
سردارمون قشنگ بود
مرد میدون جنگ بود
حالا تو آسمونه
یادش با ما میمونه
ما رهرو اش میمونیم
با هم دیگه میخونیم
همه با هم یکصدا
مرگ بر آمریکا
#ارسالی_مخاطبین
@montakhabtanz
#ارسالی_مخاطبین
وقتی فهمید برای بار هشتم بارداره خیلی شوکه شد.
بخاطر مسمومیت بارداری شدید وفشارخون های بالا در بارداری های قبلی، و کمبود امکانات بهداشتی، سه تا از بچه هاشو از دست داده بود.
و از این که مجدد این تلخی ها و سختی ها تکرار بشه نگران بود.
چهار تا پسر شر و شیطون داشت که تو شهر غریب کنترلشون خیلی سخت بود. و تصمیم گرفته بود که این بارداری رو زود ختم بده.
با اکراه و کلی دل دل کردن به یکی از همسایه ها خبر داد.
فردا میخواست بره برای تموم کردن کار.
شب که شد همسایه شون که خانمی جاافتاده و سادات بود، اومد سراغش و خواهش کرد که بچه رو نگه داره.
گفت به دلم برات شده یه دختر خیلی خاص تو راه داری.
همدمت میشه و کلی دستتو میگیره.
دلش غنج رفت ولی افکار منفی امونش نمیداد.
تصمیمشو گرفت.
فردا انقدر خودش رو سرگرم پسرها کرد که شب شد.
و حالا بعد از 31سال، دخترش خانم دکتری شده و حسابی دستگیر مامان و بابا.
به قول خودش اگر اون روز طور دیگه ای رقم میخورد بزرگترین ظلم رو در حق خودم انجام داده بودم و هیچ وقت نمیفهمیدم چه خوشی بزرگی رو از زندگیم حذف کردم....
#نه_به_سقط_عمدی_جنین
#من_زندهام_مامان
@mehre_fereshteha
@zedbanoo