سالیانی قبل، کتابی خوندم از استاد توانمند محمدرضا سرشار
«شهری که مردمان ش روی زانو راه میرفتند»، مربوط به دنیاگردی هست که سرزمین های مختلفی رو سفر کرده.
این بار به سرزمینی میرسه که همه خانهها با ارتفاع کمتر از حد مرسوم، ساخته شده...!
براش جالب میشه و وارد این شهر میشه... اما به محض ورود، متوجه موضوع جالبترین میشه(!):
همه مردم تو این شهر، روی زانو هاشون راه میرفتن!!!
تا خواست از بقیه سوال کنه که چرا اوضاع خونهها و مردم این شهر، اینطوره، ماموران حاکم شهر، به سمت ش حمله بردن و دستگیر ش کردن... مرد دنیاگرد ِ ازهمهجا بیخبر، نمیدونستم که راه رفتن تمام قد او این شهر ممنوعه و همه فقط مجاز هستن که روی زانوها شون راه برن!!
مرد در همین ابهامات بود که راهی زندان شد و تو زندان، مطلع شد که #جادوگر کوتولهای حاکم این شهر هستش که قد کوتاهی داره و بخاطر این ضعف، قانون کرده که همه باید روی زانوها شون راه برن...
پ.ن:
مراقب باشیم مسئولین قدکوتاه انتخاب نکنیم و الا خدای نکرده ملت هم...
📚کتاب داستان: شهری که مردمان شوروی زانو راه میرفتند
✍ به قلم: استاد محمدرضا سرشار
#مسئول_ضعیف
#ارتفاع_بگیریم
محنا، مهنایتان👇
https://eitaa.com/joinchat/1763180548Cdca1fa9741