باران نجاتی: بسم الله «اربعینانه» سلام مولای خوبیها. #جانهای #حسرت زده ی ما فدای تو اگرچه تلخی #جاماندگی را مزمزه می‌کند. و حسرت چای عراقی با آن طعم گس و#منحصر به‌فردش بعد ازخستگی راه، آه را از نهادمان بر می آورد. به‌فدای سرت. حسین فاطمه! امروز همه ی ما یه طرف، همه‌ی آنهایی که در سرزمین بهشتی ات راهشان دادی یک طرف. اما بگو که لبخند رضایت برلبانت نقش بست وقتی دیدی در شهرها وروستاها، مردم برای اینکه حس کنند به یاد تو ودر مسیرتو قدم بر می‌دارند چه کردند. پاهای تاول زده، عرق های بر #پیشانی نشسته، اشکهای روی گونه ها ومحاسن جاری شده، دستهای برسینه کوبانده شان را پسندیدی؟!! آیا این همه توانست #نظر لطفت بر قبول #عاشقی شان را بگیرد؟! آه مولای من! مولای خوب ومهربان ما! یا #رحمت الله الواسعه! خدا کندکه قبول مان کرده باشی! خدا کند که پذیرفته باشی! خداکندخودمان را به تو ثابت کرده باشیم... خداکند ثابت کرده باشیم پای مهدی فاطمه از#جسم و روح مان می‌گذریم... خدا کند#مهدی فاطمه،ما و این همه عاشقی مان را باور کند... #اربعین @zedbanoo

بسم الله «اشتباه» شاید همه اشتباهمان از جایی شروع شد که به خودمان حق دادیم، مثلا گفتیم: حالا یک جمعه که به جایی بر نمیخورد. حالا دلتنگی مان را با غیر خداهم حل کردیم، طوری نمی‌شود. حالا اگر نمازمان قضا هم شد، بی حال شد، دیر شد عیب ندارد. حالا یک تار مو که به جایی نمی‌رسد این همه آدم با موهای بیشتر ریخته هستند. و شاید از خیلی‌هایشان مهم‌تر، هی با خودمان فکر کردیم بداخلاقی با خانواده‌ی خودمان، عیب ندارد با مردم که مهربانیم... و خب می‌دانی خبر بد این است که همین عیب نداردها، همین حق دادنها، همین یک بارو دوبارها، کار دستمان داده است ـ و به شکل بی رحمانه‌ای باعث شده ما، از معشوقمان، از محبوب منتظَرمان، جا بمانیم. #غروب_جمعه #جاماندگی #سبک_زندگی @zedbanoo