19.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
فیلم| بانویی که پس از ۱۵ سال نذر حضرت علی اصغر صاحب فرزند شد
https://www.irna.ir/news/85536948/%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85-%D8%A8%D8%A7%D9%86%D9%88%DB%8C%DB%8C-%DA%A9%D9%87-%D9%BE%D8%B3-%D8%A7%D8%B2-%DB%B1%DB%B5-%D8%B3%D8%A7%D9%84-%D9%86%D8%B0%D8%B1-%D8%AD%D8%B6%D8%B1%D8%AA-%D8%B9%D9%84%DB%8C-%D8%A7%D8%B5%D8%BA%D8%B1-%D8%B5%D8%A7%D8%AD%D8%A8-%D9%81%D8%B1%D8%B2%D9%86%D8%AF-%D8%B4%D8%AF
🔲جهت دریافت اطلاعات، اخبار و محتواهای جمعیتی به کانال جهاد تبیین #جمعیت بپیوندید:
http://eitaa.com/jamiyat
#امام_حسین
❇️محنا؛ مهنایتان❇️
https://eitaa.com/joinchat/1763180548Cdca1fa9741
2.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بعضی از گناه ها رو خدا نمیبخشه !😔
🔲جهت دریافت اطلاعات، اخبار و محتواهای جمعیتی به کانال جهاد تبیین #جمعیت بپیوندید:
http://eitaa.com/jamiyat
#امام_حسین
❇️محنا؛ مهنایتان❇️
https://eitaa.com/joinchat/1763180548Cdca1fa9741
3.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کریستیانو رونالدو، پسری که قرار بود سقط شود!
#سقط_جنین
#جمعیت
محنا، مهنایتان👇
https://eitaa.com/joinchat/1763180548Cdca1fa9741
8.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
متخصصین ایرانی یه تراشه ساختن که شانس باروری در زوجین نابارور رو تا ۵۰ درصد افزایش میده!
حالا قشنگی ماجرا به اینجاس که فناوری ساخت این محصول فقط در انحصار ایران و آمریکاس.. :)
🗣 •میرزاحسین•
#فرزندآوری
#جمعیت
محنا، مهنایتان👇
https://eitaa.com/joinchat/1763180548Cdca1fa9741
🔰فراخوان پذیرش دانشجو بدون آزمون
🔸ثبتنام ویژه خواهران
🔻علاقه مندان می توانند رزومه خود را تا تاریخ ۲۶ شهریور ماه ۱۴۰۳ از طریق لینک
🌐 https://www.tarjomangd.ir/cooporation/population/
به مرکز ارسال نموده و پس از تکمیل رزومه با ارسال پیامک نام و نام خانوادگی به شماره
📲 ۰۹۱۹۰۴۴۹۶۷۶
در این فراخوان ثبت نام نمایند.
🔻شرایط لازم برای ارائه درخواست:
✅کلیه داوطلبان متعهد به انقلاب اسلامی و بسیجیان فرهیخته مجاز به شرکت در این فراخوان مي باشند. پذیرش دانشجو براساس موضوع تحقیقاتي مورد نیاز مرکز جمعیت دانشگاه خواهد بود.
🔲جهت دریافت اطلاعات، اخبار و محتواهای جمعیتی به کانال جهاد تبیین #جمعیت بپیوندید:
http://eitaa.com/jamiyat
7.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅️ ایران سن بارداری زنها رو کاهش داد!
▫️البته واقعا WHO گفته سن بارداری چقدر باشه و ربطی به قانون جوانی جمعیت تو ایران نداره
📺 #پاورقی | #شبکه_دو
@pavaraghi_tv2
کانال جهاد تبیین #جمعیت بپیوندید:
http://eitaa.com/jamiyat
محنا، مهنایتان👇
https://eitaa.com/joinchat/1763180548Cdca1fa9741
بسم الله الرحمن الرحیم
💠سلام دوستان ضروری دیدم راجع به کتاب «نغمه مادری»، توضیحاتی تقدیم کنم.
🔹این کتاب مجموعه ای از یادداشتها و روایتهای مادرانه است. سبک کتاب برخلاف سایر کتابهای جمعیتی که در بازار هست، کتاب علمی نیست بلکه با زبان مادرانه، با مخاطب که مادرها، زنها و دخترهای جامعه هستند، گفتگو میکند.
از پنج بخش: یادداشت، مناسبتها و مادری، سوادرسانه و مادری، داستانها و نقاشیهای مخاطبین کانال محنا به مناسبت هفته جمعیت سال گذشته، تشکیل شده.
در این کتاب که قبلا به صورت پراکنده منتشر شده و مورد استقبال بوده، تلاش شده تا به سوالات و دغدغههای ذهنی بانوان جوان راجع به تعداد فرزندان بیشتر، مشکلات، شیرینیهای آن و همراهی تحصیل و اشتغال همراه با زندگی چند فرزندی، پاسخ داده شود.
🔹در زیر، بریده متنی از هر بخش را میخوانیم؛
بخش اول: یادداشتهای مادرانه:
🔹 امروز برای پنجمین بار فرشته ای بر پشتم زد و گفت: عملت را از سر بگیر..
🔹مهمترین هویت من، زن مسلمان بودن، بعد همسری و بعد مادری است، دینم پر است از گزاره های مربوط به زن، همسر و مادربودن، اصلا در ابواب کتاب شیخ حرعاملی، بابی داریم به عنوان استحباب طلب دختر و بابی به عنوان: کراهت دوست نداشتن دختر. ـ.
🔹وسواسی بودن هنر نیست، همانطور که شلخته بودن مذموم است. به بچه ها برچسب نزنیم، بلکه با ارایه الگو و توضیحات شفاف و با استرس کم، آنها را تربیت کنیم. اگر بلیط تذکرمان را برسرامور کم اهمیت بسوزانیم، دستمان برای تذکر امور مهم، خالی می ماند.
🔹ازگهواره تا گور، میشود دانش جست، اما ایا میشود مادر هم شد؟ ایا میشود ازدواج کرد و تا پای گور، فرزندآوری، کرد؟ قطعا نه. غرض: آنچه مهم است، اولویت شناسی است.
بخش دوم کتاب: مادری و مناسبتها:
🔹خوابت می آید چون تمام شب، بچه شیر داده ای و چندسالی است خواب بی وقفه برایت حسرت شده اما تو میخواهی فرزندانت، هم رنگ دعا بگیرند، پس مجبوری در جمعشان بنشینی و مختصر برایشان از تقدیری بگویی که امشب نوشته میشود.
🔹جمعه ها پر بود از دورهم بودن،پر از عطر انار صبحگاهی که خوردنش، هر جمعه مستحب است. پر بود از صدای ندبه که مادر روی سجاده میخواند. پر بود از غذاهایی که مادر،تمام عمر میپخت و خانواده را پای سفرهاش، مینشاند.
🔹صدا در گوشم میپیچد. خسته میشوم. کودکان از سر و کولم بالا میروند و من جایی میان زمین و زمان، جایی میان عطر لیله القدر، جایی میان الغوثها، خدا را حس میکنم، شاید پررنگتر از وقتی که مادر نبودم...
بخش سوم:مادری و سوادرسانه:
شاید تا چندسال پیش، بی اطلاعی از فضای مجازی، مشکل ساز نبود اما الان بدون شک در تربیت فرزند، در کسب و کار، در هرچیز که بخواهید ورود پیدا کنید، ناچارید با تکیه بر سوادرسانه، خلاق و غیر منفعل، از فضای مجازی بهره ببرید.
بخش چهارم: داستانها:
مهتاب نمیتوانست دروغ بگوید. از طرفی پلی استیشن گران بودو از طرفی باید پسرش را ساکت میکرد. او نباید بدون رضایت همسرش، به مهدی قول میداد. کمی اخمهایش را در هم کرد و گفت:...
پنجم: نقاشیهای کودکانِ مخاطبانِ کانال محنا با موضوع جمعیت.
🌸🌸برای داشتن حال خوب همسری و مادری، این کتاب، را تهیه کنید و در بندبندش، عصاره سالها تجربه شیرین مادری را نوش جان کنید.
سفارش و ارتباط با نویسنده👇
@barannejat
کاری از انتشارات میراث ماندگار
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
#جمعیت
#امام_زمان
محنا، مهنایتان👇
https://eitaa.com/joinchat/1402208256Cb57404510b
بسم الله الرحمن الرحیم
💠سلام دوستان ضروری دیدم راجع به کتاب «نغمه مادری»، توضیحاتی تقدیم کنم.
🔹این کتاب مجموعه ای از یادداشتها و روایتهای مادرانه است. سبک کتاب برخلاف سایر کتابهای جمعیتی که در بازار هست، کتاب علمی نیست بلکه با زبان مادرانه، با مخاطب که مادرها، زنها و دخترهای جامعه هستند، گفتگو میکند.
از پنج بخش: یادداشت، مناسبتها و مادری، سوادرسانه و مادری، داستانها و نقاشیهای مخاطبین کانال محنا به مناسبت هفته جمعیت سال گذشته، تشکیل شده.
در این کتاب که قبلا به صورت پراکنده منتشر شده و مورد استقبال بوده، تلاش شده تا به سوالات و دغدغههای ذهنی بانوان جوان راجع به تعداد فرزندان بیشتر، مشکلات، شیرینیهای آن و همراهی تحصیل و اشتغال همراه با زندگی چند فرزندی، پاسخ داده شود.
🔹در زیر، بریده متنی از هر بخش را میخوانیم؛
بخش اول: یادداشتهای مادرانه:
🔹 امروز برای پنجمین بار فرشته ای بر پشتم زد و گفت: عملت را از سر بگیر..
🔹مهمترین هویت من، زن مسلمان بودن، بعد همسری و بعد مادری است، دینم پر است از گزاره های مربوط به زن، همسر و مادربودن، اصلا در ابواب کتاب شیخ حرعاملی، بابی داریم به عنوان استحباب طلب دختر و بابی به عنوان: کراهت دوست نداشتن دختر. ـ.
🔹وسواسی بودن هنر نیست، همانطور که شلخته بودن مذموم است. به بچه ها برچسب نزنیم، بلکه با ارایه الگو و توضیحات شفاف و با استرس کم، آنها را تربیت کنیم. اگر بلیط تذکرمان را برسرامور کم اهمیت بسوزانیم، دستمان برای تذکر امور مهم، خالی می ماند.
🔹ازگهواره تا گور، میشود دانش جست، اما ایا میشود مادر هم شد؟ ایا میشود ازدواج کرد و تا پای گور، فرزندآوری، کرد؟ قطعا نه. غرض: آنچه مهم است، اولویت شناسی است.
بخش دوم کتاب: مادری و مناسبتها:
🔹خوابت می آید چون تمام شب، بچه شیر داده ای و چندسالی است خواب بی وقفه برایت حسرت شده اما تو میخواهی فرزندانت، هم رنگ دعا بگیرند، پس مجبوری در جمعشان بنشینی و مختصر برایشان از تقدیری بگویی که امشب نوشته میشود.
🔹جمعه ها پر بود از دورهم بودن،پر از عطر انار صبحگاهی که خوردنش، هر جمعه مستحب است. پر بود از صدای ندبه که مادر روی سجاده میخواند. پر بود از غذاهایی که مادر،تمام عمر میپخت و خانواده را پای سفرهاش، مینشاند.
🔹صدا در گوشم میپیچد. خسته میشوم. کودکان از سر و کولم بالا میروند و من جایی میان زمین و زمان، جایی میان عطر لیله القدر، جایی میان الغوثها، خدا را حس میکنم، شاید پررنگتر از وقتی که مادر نبودم...
بخش سوم:مادری و سوادرسانه:
شاید تا چندسال پیش، بی اطلاعی از فضای مجازی، مشکل ساز نبود اما الان بدون شک در تربیت فرزند، در کسب و کار، در هرچیز که بخواهید ورود پیدا کنید، ناچارید با تکیه بر سوادرسانه، خلاق و غیر منفعل، از فضای مجازی بهره ببرید.
بخش چهارم: داستانها:
مهتاب نمیتوانست دروغ بگوید. از طرفی پلی استیشن گران بودو از طرفی باید پسرش را ساکت میکرد. او نباید بدون رضایت همسرش، به مهدی قول میداد. کمی اخمهایش را در هم کرد و گفت:...
پنجم: نقاشیهای کودکانِ مخاطبانِ کانال محنا با موضوع جمعیت.
🌸🌸برای داشتن حال خوب همسری و مادری، این کتاب، را تهیه کنید و در بندبندش، عصاره سالها تجربه شیرین مادری را نوش جان کنید.
سفارش و ارتباط با نویسنده👇
@barannejat
کاری از انتشارات میراث ماندگار
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
#جمعیت
#امام_زمان
محنا، مهنایتان👇
https://eitaa.com/joinchat/1402208256Cb57404510b
بسم الله الرحمن الرحیم
💠سلام دوستان ضروری دیدم راجع به کتاب «نغمه مادری»، توضیحاتی تقدیم کنم.
🔹این کتاب مجموعه ای از یادداشتها و روایتهای مادرانه است. سبک کتاب برخلاف سایر کتابهای جمعیتی که در بازار هست، کتاب علمی نیست بلکه با زبان مادرانه، با مخاطب که مادرها، زنها و دخترهای جامعه هستند، گفتگو میکند.
از پنج بخش: یادداشت، مناسبتها و مادری، سوادرسانه و مادری، داستانها و نقاشیهای مخاطبین کانال محنا به مناسبت هفته جمعیت سال گذشته، تشکیل شده.
در این کتاب که قبلا به صورت پراکنده منتشر شده و مورد استقبال بوده، تلاش شده تا به سوالات و دغدغههای ذهنی بانوان جوان راجع به تعداد فرزندان بیشتر، مشکلات، شیرینیهای آن و همراهی تحصیل و اشتغال همراه با زندگی چند فرزندی، پاسخ داده شود.
🔹در زیر، بریده متنی از هر بخش را میخوانیم؛
بخش اول: یادداشتهای مادرانه:
🔹 امروز برای پنجمین بار فرشته ای بر پشتم زد و گفت: عملت را از سر بگیر..
🔹مهمترین هویت من، زن مسلمان بودن، بعد همسری و بعد مادری است، دینم پر است از گزاره های مربوط به زن، همسر و مادربودن، اصلا در ابواب کتاب شیخ حرعاملی، بابی داریم به عنوان استحباب طلب دختر و بابی به عنوان: کراهت دوست نداشتن دختر. ـ.
🔹وسواسی بودن هنر نیست، همانطور که شلخته بودن مذموم است. به بچه ها برچسب نزنیم، بلکه با ارایه الگو و توضیحات شفاف و با استرس کم، آنها را تربیت کنیم. اگر بلیط تذکرمان را برسرامور کم اهمیت بسوزانیم، دستمان برای تذکر امور مهم، خالی می ماند.
🔹ازگهواره تا گور، میشود دانش جست، اما ایا میشود مادر هم شد؟ ایا میشود ازدواج کرد و تا پای گور، فرزندآوری، کرد؟ قطعا نه. غرض: آنچه مهم است، اولویت شناسی است.
بخش دوم کتاب: مادری و مناسبتها:
🔹خوابت می آید چون تمام شب، بچه شیر داده ای و چندسالی است خواب بی وقفه برایت حسرت شده اما تو میخواهی فرزندانت، هم رنگ دعا بگیرند، پس مجبوری در جمعشان بنشینی و مختصر برایشان از تقدیری بگویی که امشب نوشته میشود.
🔹جمعه ها پر بود از دورهم بودن،پر از عطر انار صبحگاهی که خوردنش، هر جمعه مستحب است. پر بود از صدای ندبه که مادر روی سجاده میخواند. پر بود از غذاهایی که مادر،تمام عمر میپخت و خانواده را پای سفرهاش، مینشاند.
🔹صدا در گوشم میپیچد. خسته میشوم. کودکان از سر و کولم بالا میروند و من جایی میان زمین و زمان، جایی میان عطر لیله القدر، جایی میان الغوثها، خدا را حس میکنم، شاید پررنگتر از وقتی که مادر نبودم...
بخش سوم:مادری و سوادرسانه:
شاید تا چندسال پیش، بی اطلاعی از فضای مجازی، مشکل ساز نبود اما الان بدون شک در تربیت فرزند، در کسب و کار، در هرچیز که بخواهید ورود پیدا کنید، ناچارید با تکیه بر سوادرسانه، خلاق و غیر منفعل، از فضای مجازی بهره ببرید.
بخش چهارم: داستانها:
مهتاب نمیتوانست دروغ بگوید. از طرفی پلی استیشن گران بودو از طرفی باید پسرش را ساکت میکرد. او نباید بدون رضایت همسرش، به مهدی قول میداد. کمی اخمهایش را در هم کرد و گفت:...
پنجم: نقاشیهای کودکانِ مخاطبانِ کانال محنا با موضوع جمعیت.
🌸🌸برای داشتن حال خوب همسری و مادری، این کتاب، را تهیه کنید و در بندبندش، عصاره سالها تجربه شیرین مادری را نوش جان کنید.
سفارش و ارتباط با نویسنده👇
@barannejat
کاری از انتشارات میراث ماندگار
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
#جمعیت
#امام_زمان
محنا، مهنایتان👇
https://eitaa.com/joinchat/1402208256Cb57404510b
📍پاسخ به شبهات و سؤالات پرتکرار در خصوص غربالگری
#غربالگری اقدامی غیر علمی و غیر شرعی که متأسفانه به واسطه تجارت مافیا بالاترین آمار رو در کشور داره...
پروفسور اکبری، رئیس کارگروه جمعیت مجمع تشخیص مصلحت نظام و جزو یک درصد دانشمندان برتر جهان
#جمعیت
@almohanaa
1_1131245837.pdf
حجم:
3.32M
پاسخ به سوالات در مورد #جمعیت، #سقط ، #غربالگری و...
📌کاری از مرکز مدیریت حوزه علمیه خواهران قم
@almohanaa
یکی دو قدم تا انقراض!
بس که حرف زدم، لبهایم از نفس افتادند. فنجان دورطلاییام را برداشتم و راه افتادم سمت آبدارخانه. از اتاق دو که رد میشدم، دو نقطه سفیدی که میان تاریکی میدرخشید، خشکم کرد. سرک کشیدم.
- سلام. کاری دارین؟ خوابیده.
سر برگرداندم. مهشاد بود؛ یکی از همکاران جدید. لبخند زدم و اشاره کردم به زنی که روی تکتختِ اتاق، به خود میپیچید.
- نه بابا بیداره. خودم دیدم.
سرش را خم کرد و تکانی داد.
- پس تازه بلند شده. از اول شیفت هر چی بهش آموزش میدم، انگار دارم با دیوار حرف میزنم. خسته شدم. اومدم بیرون. اونم از خداخواسته، گرفت خوابید!
وقتی از اتاق سه رد شدم، لبخند بر لبهایم ماسید! چند قدم برگشتم. «الله اکبر!»
چای را بیخیال شدم. فنجان خالی را گذاشتم روی استیشن. نشستم پشت مانیتور و نگاهی به لیست بیماران انداختم.
تعدادشان زیاد بود. یک برگه پیدا کردم و نوشتم: «اتاق یک افغانی، اتاق دو نیجریه، اتاق سه نیجریه، اتاق چهار نیجریه...»
سرم به دنگ دنگ افتاد. از دوازده مادر بارداری که داشتیم، فقط سه نفرشان از تبار سلمان بودند و بقیه هندی و پاکستانی و افغانی و نیجریه و ...
مشغول دو دو تا چهارتا بودم که تلفن بخش زنگ خورد. همکارم گوشی را برداشت.
به جای زبان، دیگر اعضای صورت شروع کردند به داد و هوار. ابروها قیام کردند و خودشان به تنهایی «نه بابا! واقعاً!» را فریاد کشیدند! گوشی را که زمین گذاشت دستی به دور دهانش کشید و «بسم الله» غلیظی گفت. پرسیدم: «مریض میارن؟ چی هست؟»
هنوز حرفم تمام نشده بود که شاهد از غیب رسید! از ویلچر که بلند شد صدای «آخیش! راحت شدم.» از صندلی چرخدار بلند شد! پااردکی سمت ما آمد.
همکار اورژانس شروع کرد به شرح بیمار: «خانوم 33 ساله، گِرَوید 21، پارا دوازده، اَبورت هشت، دِس یازده، لیو یک، 37 هفته ...!»
دهانم جمع نمیشد هیچ، با هر کلمه زهرا بیشتر هم باز میشد.
- مطمئنی؟!
- آره به خدا! اینم پروندهش.
رو کردم به زن که یک لبخند کوچک روی صورت بیش از حد گِردش پهن شده بود.
- مامان چنتا بچه تو خونه داری؟
لبهای گوشتی رنگپریدهاش کش آمد و با لهجه جواب داد: «یَکی» دنبال انگشتان دست و پاهایم گشتم. کم آوردم. دستهایم را چندبار تکان دادم وگفتم: «یعنی بیست و یک بار حامله شدی؛ فقط یکیش زندهس؟!» سرش را زیر انداخت.
همکارم یک قدمی زن ایستاد و خیره شد به چشمان بادامی زن.
- مامان مطمئنی؟ دوازده بار زایمان کردی و همشونم، به جز یکی مُردن؟!
سرش را تکان داد و با انگشتان کوتاه تپلش نشان داد که تازه هشت بار هم سقط داشته است!
هر جور با دوستان حساب کردیم که با این سن و سال کم چطور میشود؟ عقلمان به جایی نرسید.
فرو رفتم توی لاک خودم. در پس و پشت لاک، تصویر خانم همسایه را دیدم که وقتی یکبار برای درمان ناباروری اقدام کرد خسته شد و خودش را برای همیشه از نعمت مادرشدن محروم کرد.
آنطرفتر دوستم نرگس را دیدم که وقتی بارداری سوّمش سقط شد، قید درآغوشگرفتن رحمت الهی و عشق بینظیر مادری را زد.
یاد فامیلهای دور و نزدیکمان افتادم که به داشتن تنها یک وارث از نسلشان افتخار میکنند و آنقدر خستهاند که حال آوردن دوّمی را هم ندارند چه برسد به سوّمی و چندمی!
یاد چندین دختر و پسر معصوم محله افتادم که بهار زندگیشان رو به خزان است و انگار هیچکس به فکرشان نیست.
سرم گیج رفت. روی صندلی ولو شدم. چشمم به برگه روی میز و نوشتههایم افتاد. سرم را بین دو دستم گرفتم و به یک یک سلولها التماس کردم کمی آرام بگیرند. نفس داغم را پرت کردم بیرون. مغزم داشت ذوب میشد. در همین بیمارستان خودمان، آمار تولّد نصف شده و حالا یک حقیقت وحشتناک دیگری در حال وقوع بود که هیچکس متوجه آن نبود: «اینکه از این نرخ تولّد ناچیز، کمتر از نصف، مربوط به ایرانیهاست!!»
لرز به جانم افتاد. نیمه شب بود؛ وگرنه یک بلندگو دست میگرفتم و فریاد میزدم:
«سگ و گربه و یوزپلنگ ایرانی را رها کنید؛ نسل انسان ایرانی باهوش و زیبا رو به انقراض است. این را کسی میگوید که نه سیاستگذار است که فقط حرف بزند، نه خارج گود؛ بلکه کارشناس ماماییست که درست وسط گود، در بیمارستانی خدمت میکند که تازه آمارش نسبت به خیلی از شهرهای ایران بالاتر است.»
گوشی را دستم گرفتم و خطاب به ملّت ایران نوشتم:
«خانمها! آقایان! ایرانیان عزیز و پرافتخار! بدون تعارف، ما داریم منقرض میشویم. دیگر لازم نیست کسی به ما حمله کند. ما خودمان به تنهایی تیشه خوشتراشی دست گرفتهایم و بر تنه تنومند ایران پراقتدار ضربه میزنیم. خیلی زود، دیر میشود. لطفاً ایران را دریابید.»
✍️ پهلوانی قمی
https://eitaa.com/pahlevaniqomi
#برای_ایران_لطفا_نشر_حداکثری
#جمعیت
#ازدواج_جوانان
#انقراض_کهنترین_تمدن