بسم الله #داستانهای_فیلیموی_بی_سر وسامان #قسمت_اول درچندسال اخیر مجموعه‌ی‌فیلیمو در گوشی وخانه‌های جماعت زیادی از علاقه مندان فیلم و سریال جابازکرده است. علت عمده‌ی‌این امر می‌تواند بی کیفیتی محتوا وموضوعی سریالهای تلویزیونی باشد. اماصرف این موضوع اگر به درستی مدیریت می‌شد چه بسا موجب رشد فرهنگی وتعالی جامعه میشد. امامتاسفانه بارویکردی که دردوسه سال اخیر،در سریالهای پخش خانگی دراین مجموعه،رخ داد،عکس این موضوع درحال شکل‌گیری است. برای پرداختن بهتربه این موضوع هرسریال را جداگانه مورد نقد و بررسی محتوایی قرار خواهیم داد: ۱/سریال ممنوعه«ممنوعه ای که مجازشد» درابتدای پخش این سریال هرروز تیترهای متفاوتی از ممنوعیت پخش خانگی این سریال منتشر می‌شد. علیرغم اینکه در دوفصل کوتاه پخش شد،این اعتراضات منجر به خلاصه شدن وسانسورشدن بخشهای مختلف، آن تا جایی که منجر به بی سروته شدن و خلاصه شدن زندگی شخصیت ها ودر واقع گره گشایی های مسخره درچند قسمت آخر آن شد. مثلادوقسمت آخریکباره شخصیت بدفیلم خودکشی و اوردوز کرد وبقیه شخصیت‌ها هرکدام به نحوی ارتباطشان با داستان را پایان دادند. که این شائبه،درذهن مخاطب ایجاد می‌شد که مجوزهای ارشاد درحال منسوخ شدن وفشار برگروه تولید این سریال بوده است. محتوای کلی داستان:اولین صحنه‌ی فیلم تعدادی دختر و پسر جوان دور هم نشسته و مشغول نوعی از قمار هستند که در آن بسته به شانس،هرکس هم اتاق (سعی کنید هم خواب،نخوانید)خود را انتخاب می‌کند.؟؟؟ بعد به فراخور موضوع واتفاقی که افتاده، دلخوری ها وارتباطات جدید ایجاد می‌شود. دختری که بیشتر داستان برسر عشق او وپسر شخصیت اصلی شکل گرفته،گویا دراین ارتباط عاشق میشود و مجبور به جدایی از معشوق قبلی میشود. خواستگار ومعشوقی که دکتر هم بود واز لحاظ فرهنگی وعلم،چه بسا بالاتر ازکیس دوم،بود. در هیچ جای داستان به نهی دختر و سرکوفت او بابت این موضوع حتی اشاره هم نمیشود. کل داستان برسرعشق وعاشقی ومریضی این دوطرفه عشق به این کثیفی است که چند وقتی دربیمارستان میگذرد ودر این میان این دو بیشتر عاشق وپاکباخته هم میشوند. وهمه ی دوستان از همان گروه کذایی، موظف به پرو بال دادن به این عشق و هم چنین،پیام وپسغام آور،آن می‌شوند. در هیچ جای این سریال،خانواده ها،نقشی بجزداد و بی داد ورودرویی با این جوانان ندارند وعموما منجر به نفرت وفاصله‌ی این جوانان از خانواده هایشان میشود. در صحنه ای از قسمت های آخر فیلم که علی‌رغم مخالفت‌های خانواده ودرگیری های مجرمانه، درآن،این زوج بهم میرسند،تماشاچی ناظر صحنه ای قبل از ازدواج رسمی است که دختر کلاه حمام برسر، مشغول پخت صبحانه برای معشوق خودش است. در قسمتی ازفیلم،که غیر ازصحنه ی تجاوز،صحنه های قبلی از زمینه سازی این تجاوز به عضوی از گروه که طراح داخلی بود،صورت می‌گیرد که بدون ذکر کلامی تماشاچی هم متوجه این موضوع میشود وهم درسکانس های بعدی مشخص میشود چند مرد از اعضای این گروه بصورت اکیپی بلایی سر این فرد متجاوز آورده اند که او احساس خفت وخواری می‌کند. آنچه قطعی است این است که در چنین سریالی که از پرداخت به هیچ موضوع وخشونتی ابا ندارد، قطعا این یک صرفا درگیری مردانه نبوده.ولابد مخاطب حق ندارد ذهن منخرفش را به سمت تجاوز گروهی به این مرد آن هم صرفا به خاطر تجاوز به یکی از اعضای دختر این گروه، ببرد. اگرچه که درکل تماشای فیلم، خبری از جمهوری اسلامی بجز یکی دونقش مسخره ولایتچسبک،وجود ندارد.وگویی‌اتفاقات در ترکیه وکشوری لاییک رخ می‌دهد. #تحلیل #اجتماعی #نجاتی #سبک_زندگی @zedbanoo