🍀اللهم عجل لولیک الفرج 🍀
💐عباس جان عشقم دخترم قلبم و نوه ام نفسم:
🌺روز اول دی که آخرین دیدار من و دخترم با او بود که از پادگان مالک اشتر عازم به جبهه میشد. در آن روزها که هوا هم خیلی سرد بود دخترم ۷ ماه بیشتر نداشت که بهمراه خودم برده بودم که بدرقه پدر عزیزش باشه
🌼دخترم خیلی بی تابی میکرد. قبل از رفتن همسرم بهم گفت بچه رو ببر خانه سرما نخوره و برگرد، اولش دلم نمی آمد ببرمش ، بعد دیدم خیلی اذیت میشه بردمش منزل و موقعی که برگشتم همسرم به من گفت بی انصاف چرا دخترمونو بردی این لحظه آخر میخواستم خیلی نگاهش کنم 👁
🌻منم در جواب گفتم به اصرار خودت بردم حالا من بی انصاف شدم 😳 خنده ای کرد و گفت شوخی کردم، مطمئن شدم که شما واقعا بعد از شهادتم مواظب دخترمون هستی و نمیذاری جای منو خالی ببینه و کلی منو دعا کرد و خداحافظی کرد 👋
🌷چندی از رفتنش نگذشته بود که تماس گرفت و از من خواست گوشی رو بزارم دم گوش فرزندم، منم گذاشتم گفتم آخه این هنوز زبان باز نکرده چی بگه، که دیدم سه بار دخترم گفت بابا بابا بابا 😅 که یکدفعه همسر از پشت گوشی دیدم فریاد میزنه جانم خدایا شکرت صدای بچه مو شنیدم و دوستانش تعریف کردن دو سجده شکر بجا آورد همان موقع .🤲
🌸 آری همسرم عاشق زن و بچه اش بود ولی عاشقتر از همه، عاشق حقیقت یعنی خدا و پیامبر و ائمه اطهار بود.❤️
این بود قسمتی از خاطرات همسر عزیزم #شهید_عباس_چراغی 🌹
شادی روح مطهرش صلوات 🍀
#مردان_خدا 📿
@mardane_khoda