eitaa logo
💓💓مــــُـــــحَنــــــــــــّٰٓــــــــــا💓💓
2هزار دنبال‌کننده
7.4هزار عکس
8هزار ویدیو
478 فایل
فعلا مادر شش فرزند، مشاور، نویسنده، مسیول خوابگاه دختران، علاقه‌مند به خوشبختی همه، اینجاباهم از زندگی، به حیات می‌رسیم استفاده از مطالب کانال بلااستثنا آزاد است. بگو تابگم @barannejat https://eitaa.com/joinchat/1763180548Cdca1fa9741
مشاهده در ایتا
دانلود
«دیوار چروکیده» ترک روی دیواراز وقتی یادش می آمد،زل زده بود به بچه های خانه. هم پای آنها خندیده بود. هم پای آنها گریسته بود. دوستانش یعنی دیوارهایی که شانه بشانه اش داده بودند، میگفتند نباید اینقدر باانها انس بگیری دیریا زود تورا می‌کوبندو از نو می‌سازند، اما او مهربان‌تر از این حرفها بود، نه به رنگی که دیگر روی نمی‌کشیدند، کار داشت، نه به حرفهای بقیه، کار خودش را میکرد.هنوز هم وقتی نوزاد صاحبخانه، گریه می‌کرد، قربان صدقه اش می‌رفت ودلش می‌خواست مثل یک قاب خوشگل در آغوشش بگیرد. همه‌ی اینها بودو بود.تااینکه یک روز عصر وقتی هنوز گنجشکان لابلای درختان، بالا و پایین می‌پریدند, زلزله آمد.همه جا لرزید. دنیا انگار برسر صاحبخانه می‌خواست آوار شود. دیوار اما مقاومت کرد. خیلی تلاش‌کرد تا با خواهش و تمنا گچها واجرها را مجاب کند که نریزند‌. آخرش همین‌طور که به آنها التماس میکرد، دستش را به تیرآهن آویزان کرد، اما شانه اش رفت وکمرش جاماند. حاصلش هم شد یک ترک سی سانتی رویش. دوستانش مسخره اش می‌کردند چون قرار بود دیوار را دوباره رنگ کنند. دیوار هم شانه‌ی سمت چپی گفت آخرش خود شیرینی ها جواب داد. حالا رنگت می‌کنند لابد خیرت به ماهم می‌رسد. دیوار سمت راست گفت:« ولی من چیز دیگری شنیده ام.» دیوار ترک خورده :«گفت چه؟» سمت راستی گفت:«شنیده‌ام قرار است تورا از اینجا بردارند تا دست و پایشان بازتر شود» همه به فکر فرو رفتند.سمت چپی گفت:این هم حاصل یک عمر خندیدن وگریه‌کردن هم پایشان. بی خودوبی جهت ترک خوردی وحالا هم هیچ. اما دیوار گفت:«ولی من خوشحالم.من پایه پای اینها زندگی کرده ام. انگار مادر بوده ام وبه فرزندم عشق ورزیده ام. انگار انسان بوده ام وسر برشانه هایشان گذاشته ام. ترک من شکست نیست، ترک من نشانه‌ی زندگیست. نشانه‌ی تجربه هایم. دیوارها درسکوت به حرفهای دیوار فکر کردند. دوروز بعد صاحبخانه همین‌طور که دستانش را روی دیوار ترک خورده می‌کشید، با آن خدا حافظی کرد. ولحظه ای بعد،مردخانه کلنگ را روی شانه های دیوار کوفت. دیوار هم آرام وبی صدا فرو ریخت ولی آه نگفت. @zedbanoo