شرح ملاجامی_۳۰_Default_1539231268.mp3
11.65M
#ونحو_جوارٍ
جلسه سی
۹۷/۷/۱۸،ص۵۵
@alnokat
یا ایها الذین آمنو آمنوا بالله و رسوله والکتاب الذی نزل علی رسوله ...
در ایه فوق الذین مخاطب است اما صله ان(آمنوا)غایب اوره شده،یعنی ای کسانی که ایمان آوردند وحال آن باید آمنتم صله می شد تا مطابقت بین موصول و صله در خطاب باشد،مثل انت الذی فعلت نه انت الذی فعل.
پیرامون این مسئله دو بحث مطرح است:
1.آیا از نظر نحوی صحیح است که صله موصولی که مخاطب قرار گرفته شده،غایب باشد؟اگر این صحت اثبات نشود،اشکال بر اعجاز قران وارد می اید که چرا استعمال غلط در ان وجود دارد.
2.اگر از نظر نحوی صحیح است چه نکته ای وجود دارد که به جای تطابق بین صله و موصول در مخاطب بودن،از صله غایب برای موصول مخاطب استفاده کردیم؟
جواب:
اولا از نظر نحوی مجاز است که برای موصول مخاطب از صله غایب استفاده شود.
ابن هشام در مغنی اللبیب می گوید:عرب استعما کرده انت الذی فعلت،همچنین استعمال کرده انت الذی فعل،بلکه اکثر استعمال صله با موصول مخاطب،ان است که صله غایب باشد هرچند مخاطب بودن صله قیاسی است.
ثانیا:نکته بلاغی که در ایه وجود دارد ان است که تعبیر آیه به صله غایب اشاره دارد به دوری و عدم حضور وقرب بنده به مولا(زیرا غایب کسی است که نزد متکلم حضور ندارد) مگر انکه بنده دستورات مولا را انجام دهد،شاهد بر این مطلب ان است که همیشه بعد از خطاب( الذین امنوا )یک دستوری از جانب مولا آمده است( اقیموا الصلاه،لابغتب،استجیبوا و...)که با انجام ان، عبد قرب به مولا پیدا می کند.
برگرفته از بیانات استاد سلیمانیان
@alnokat
❌وربک الاکرم الذی علم بالقلم علم الانسان ما لم یعلم
♻️ایه فوق طبق قاعده اصولی ذیل الذکر دلالت دارد بر اینکه بالاترین فضیلت، علم است.
✅قاعده اصولی:
🔹ان ترتب الحکم علی الوصف مشعر بکون الوصف علة
◾️اگر حکمی برای موضوعی اثبات شود و موضوع حکم، متصف به وصفی باشد(به صورت حیثیت تقییدیه)وصف اشعار دارد که علت جعل حکم برای موضوع،همان وصف است.
▫️مثلا در اکرم العلماء،وصف علم اشعار دارد که علت جعل حکم وجوب اکرام،عالم بودن است.
♻️در ایه هم خداوند متعال خود را موصوف به وصف اکرمیت کرده بعد فرموده اند (علم بالقلم)،حال اگر فضیلتی افضل و انفس از علم وجود داشت،اقترانش به اکرمیت خداوند که با افعل تفضیل امده، اولویت داشت.
📝منیه المرید/ تفسیر رازی ج2/ص۱۸۶
@alnokat
شرح ملاجامی_۳۱_Default_1539490153.mp3
13.56M
#الترکیب_وشرطه_العلمیة
جلسه سی و یک
۹۷/۷/۲۱،ص۵۷
@alnokat
شرح ملاجامی_۳۲_Default_1539577660.mp3
15.42M
#وزن_الفعل
جلسه سی و دوم
۹۷/۷/۲۲،ص۵۹
@alnokat
شرح ملاجامی_۳۳_Default_1539662887.mp3
11.79M
#وهما_أی_العدل
جلسه سی و سوم
۹۷/۷/۲۳،ص۶۱
@alnokat
شرح ملاجامی_۳۴_Default_1539747036.mp3
11.65M
#ولما_اعتبره_سیبویه
جلسه سی و چهارم
،۹۷/۷/۲۴،ص۶۳
@alnokat
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم و رحمة الله
باب غیر منصرف در تاریخ۹۷/۷/۲۴،به اتمام رسید.
به توصیه استاد گرامی،این باب تنها شرح داده شد و از پرداختن به نکات اضافی پرهیز شد.
ان شاء الله تعالی از روز شنبه،بحث مرفوعات،با دقت در ظرائف و لطائف،آغاز می شود.
✏️احمد مومیوند
#تحدی
▫️افراد زیادی از ادبای عصر جاهلی بعد از تحدی قرآن،خواستند هماوردی با قران کنند مثل ابنابی العوجاء، ابوشاكر ديصانى و عبدالملك بصری، هذيل يعفور و...
یکی از این افراد عبدالله بن مقفع بود.
☑️گفته شده: عبدالله بن مقفع نيز درصدد هماوردى با قرآن برآمد؛ ولى پس از مدتى منصرف شد و همه آنچه را گرد آورده بود نابود كرد. باقلانى و ابن قيم آوردهاند كه وقتى او به آيه «وَ قِيلَ يَا أَرْضُ ابْلَعِي مَاءكِ وَ يَا سَمَاء أَقْلِعِي وَ غِيضَ الْمَاء وَ قُضِيَ الأَمْرُ وَاسْتَوَتْ عَلَى الْجُودِيِّ وَ قِيلَ بُعْداً لِّلْقَوْمِ الظَّالِمِينَ» (44 سوره هود) رسيد به ناتوانى بشر درآوردن مثل آن اعتراف كرد و از اين كار منصرف شد.
📙اعجاز القرآن ،ص۱۱۹
این آیه مبارکه از قران دارای ۲۹صنعت ادبی است،که عبارتند از:
۱.صنعت ابداع۲.صنعت تناسب۳.طباق۴.جناس۵.استعاره۶.مجاز۷.اشاره۸.ترادف۹.تمثیل۱۰.حسن تعلیل۱۱.صحت تقسیم۱۲.احتراس۱۳.مساوات۱۴.حسن النسق۱۵.ایهام۱۶.ائتلاف۱۷ایجاز۱۸.اشتمال ۱۹.کنایه۲۰تعریض۲۱.تهذیب۲۲.حسن بیان۲۳.تمکین۲۴.سجع۲۵.انسجام۲۶.تخییل۲۷.وصل۲۸.عطف۲۹.تضاد
📄مقاله ای در توضیح این صِناعات نوشته شده،که در ادرس زیر قابل مشاهده است.
http://forghan113.blogfa.com/post/2
@alnokat
شرح ملاجامی_۳۵_Default_1540121989.mp3
14.12M
#المرفوعات
جلسه سی و پنج
،۹۷/۷/۲۸،ص۶۶
@alnokat
#اصل_در_نحو
❌۱.گاهی اوقات اصل اطلاق می شود به معنای قاعده:
💠مثلا می گویند اصل در فاعل مرفوعیت است
اصل در مفعول به منصوب بودن است
اصل در مضاف الیه مجرور شدن است
▫️اصل در اینها به معنای قاعده است یعنی کثیرا در کلام عرب این حالات دیده شده.بعد قاعده شده.مخالف با این اصل را شاذ یا نادر یا ... می نامند.
☑️قاعده:حکمی که موضوع متعدد دارد.
رفع فاعل چون موضوع متعدد دارد قاعده است.
❌۲.گاهی اصل اطلاق بر اولویت می شود،به این معنا که رجحان با یک حالت است.
💠مثلا گفته می شود اصل ان است که فاعل بعد فعل،بدون فاصل ذکر شود،یا واو مضموم اول جمله بدل به تاء شود مثل وُراث به تُراث،
▫️مخالف با این اصل را شاذ و نادر و ...نمی نامند و نیازی به تأویل ندارد،مثلا اگر مفعول بعد فعل و قبل فاعل ذکر شود نادر نیست،یا اگر واو وُجوه بدل به تاء نشود عیبی ندارد بلکه خلاف اولویت امده(۱)(که البته اگر خلاف اولویت غرض بلاغی داشته باشد نیکو است،مثل اینکه گفته شود ضرب عمرا زید،در جایی که عمرو شخص مهمی است،پس براب جلب توجه مخاطب ابتدا و قبل فاعل ذکر می شود.)
📙تعلیقه ادیب دره صوفی برشرح ملا جامی،ص۱۴۷
@alnokat