عباس فرزند دوم من و متولد ۱۳۶۸.
۲۶ ساله از نخبگان برتر رشتهی هوا و فضا شهرستان فردیس در استان البرز بود که از دانشگاه آزاد اسلامی قزوین فارغ التحصیل
شد .
خیلی اهل هیئت و مسجد بود و از
هر فرصتی برای حضور در مجالس
اهل بیت استفاده می کرد. او میگفت:
زنده بودن من ماه محرم و صفر است.
بیشتر اوقات صبح ها به یاد امامحسین(ع) روضه می خواند و بر سینه می زد
به گونه ای که به او می گفتم : عباس
جان قلبت پاره می شود اینقدر بر
سینه میزنی . در جواب لبخند می زد
و می گفت آن کس که برای او سینه
می زنم خودش محافظ من خواهد
بود.
راوی: مادر شهید
#شهیدعباسآسمیه
اخلاقش بسیار شایسته بود و فرمانده
اش می گفت : عباس هفته ای یک
خواستگار داشت!
گویی همه خواهان آن بودند که با
عباس فامیل شوند و همیشه به او
می گفتند اگر می خواهی ازدواج کنی
ما گزینه مناسب داریم.
اما عباس رفت سوریه :)
در تاریخ ۲۱ دی ماه ۹۴ در نبرد با
تروریست های تکفیری در استان
حلب در شمال سوریه به شهادت
رسید .
راوی: مادر شهید
#شهیدعباسآسمیه
همیشه با وضو و مراقب رفتارش با دیگران به خصوص نامحرمان بود. هیچ گاه از او اخمی ندیدم. بسیار با اخلاق و با تقوا بود. هر چه از او بگویم کم گفته ام.
در امور مختلف دینی، فقهی، سیاست و مسائل دیگر بسیار مطلع بود چرا که با مطالعه بسیار خود تلاش می کرد معلومات خود را بالا ببرد.
آرام و خاموش کارهایش را می کرد و هیچ گاه خودرا مطرح نمی کرد. اخلاق و رفتارش همیشه زبانزد خاص و عام بود .
#شهیدعباسآسمیه