راوی؛ همسر بزرگوار شهید:
شنیده بودم حاج قاسم هر وقت حلب میرفت و دنبال سیدعلی میگشت، میپرسید:(سید جمیل¹ کجاست؟).
۱.سید خوشگل
قسمتی از کتاب عطر پیراهن تو..🌸🍃
#شهید_سید_علی_زنجانی
╭━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╮
@alshahid_ali_alhadi
╰━━⊰🦋°🇱🇧°🦋⊱━━━━━╯
راوی؛ همسر بزرگوار شهید:
یکبار، خانم پسرعمویم به خانهمان آمد. با تعجب گفت: دعاء، چقدر خونهتون معطره!
گفتم: عطر؟ عطرِ چی؟ هنوز که خونه رو تروتمیز نکردهام!
_عطرش خیلی زیاده. تا حالا جای دیگهای این عطر رو استشمام نکردهام. اولین باره.
عطری را که برای سیدعلی هدیه گرفته بودم، آوردم و دادم دستش.
پرسیدم: ببین اینه؟
بویید و با سر، جواب منفی داد. شیشهی عطر خودم را آوردم. باز هم بویید و گفت: نه. این هم نیست.
دلم ریخت. مات و مبهوت ماندم. پرسید: چی شده؟
آهسته جواب دادم: شاید عطر سیدعلیست. آخه گاهی به من و بچهها سر میزنه.
تا این را شنید، زد زیر گریه. هایهای اشک میریخت و میگفت:
خوش به حالت!
قسمتی از کتاب👇🏻
عطر پیراهن تو..🌸🍃
#شهید_سید_علی_زنجانی💚
╭━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╮
@alshahid_ali_alhadi
╰━━⊰🦋°🇱🇧°🦋⊱━━━━━╯
شہیڋعݪي اݪـهاد؎اځمداݪځـسـيݩ🇱🇧
💚💫
راوی؛ همسر بزرگوار شهید:
موقع خواندن نماز شب ناله میکرد و آنقدر اشک میریخت که با لباس، اشکهایش را پاک میکرد.
تعجب کردم.کنارش نشستم.
آهسته گفتم:
برای من هم دعا کن آدم خوبی باشم.
بیشتر گریه کرد. با هقهق ادامه داد:
_دعاء، نماز شب بخون، مهربون باش. این دنیا هیچچی نیست؛
همهچیز از من و تو و بچه ها و حتی مال و منال، متعلق به خداست.
مال ما که نیست. اگه عملت خالص باشه، وقتی از دنیا میری، ذخیرهی آخرت داری.
قسمتی از کتاب👈🏻 عطر پیراهن تو..🍃
#شهید_سید_علی_زنجانی
╭━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╮
@alshahid_ali_alhadi
╰━━⊰🦋°🇱🇧°🦋⊱━━━━━╯