#عاشقانه_شهدا🙃🍃
به سوریه که اعزام شده بود
بعضۍشبها با هم در فضای مجازۍ چت میکردیم
بیشتر حرفهایمان احوالپرسۍ بود
او چیزی مینوشت و من چیزی مینوشتم
واندڪ آبۍ میریختیم بر آتش دلتنگۍمان...
روزهای آخر ماموریتش بود
گوشۍ تلفن همراهم را که روشن کردم
دیدم عباس برایم کلۍ پیام فرستاده است...!
وقتۍ دیده بود که من آنلاین نیستم
نوشته بود:
آمدم نبودۍ؛ وعدهۍ ما بهشت..💔
#همسر_شهید_عباس_دانشگر
#شهید_علي_الهادي
╭━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╮
@alialhadi_jahad_1377
╰━━⊰🦋°🇱🇧°🦋⊱━━━━━╯
#عاشقانه_شهدا🍃
عـازم حج بودم. شب خداحافظی بود.
همہ همڪاران در خانہ ما نشستہ بودند.
با عبــاس رفتیــم خــانہ
سـابقمان در همان مجتمــع.
گفت: تو عشــق دوم منی.
میخــواهمت اما بعد از خــدا.
نمیخواهم آن قدر دوستت داشتہ باشم
ڪہ تبدیل بہ بت شــو؎.
میگفت: ڪسی ڪہ عشق خدایی
خــودش را پیــدا ڪرده باشــد،
باید از همہ این ها دل بڪند.
همسر#شهیدعباسبابایی❤️✨
#شهید_علي_الهادي_حسين❤️✨
╭━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╮
@alialhadi_jahad_1377
╰━━⊰🦋°🇱🇧°🦋⊱━━━━━╯
#عاشقانه_شهدا🙃🍃
از اردو؎ مشھــد برگشته بود.
با اینڪه میتوانست خــانوادهاش
را هم ببرد، اما این ڪار را نڪرده بود.
پرسیــدم: عبــدالله!
چرا خــانوادهات را نبــرد؎؟
گفت: از وقتی رحمتالله شھیــد شده،
بین خـانواده خودم و او فرقی نمیگذارم،
تا مبــادا به دلش خطور ڪند ڪه اگر رحمتالله زنــده بود، ما را هم میبرد.
خیلی اهل مــراعات بود و نڪته سنج.
#شهیدعبداللهمیثمی
#شهید_علي_الهادي_حسين
╭━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╮
@alialhadi_jahad_1377
╰━━⊰🦋°🇱🇧°🦋⊱━━━━━╯
#عاشقانه_شهدا🙃🍃
ڪنار قلب منوچہر چند تا ترڪش بود ڪه نتوانستند آنہا را بیرون بیاورند.
وقتی به ترڪشهایی ڪه نزدیڪ قلبش بود، غبطه میخوردم و میگفتم: «ای ڪاش من جای آن ترڪشها بودم».
میگفت: «اینہا ڪنار قلب من هستند؛ تو ڪه توی قلب من هستی».
همسر
#شهید_منوچهر_مدقی
#شهید_علي_الهادي_حسين
╭━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╮
@alialhadi_jahad_1377
╰━━⊰🦋°🇱🇧°🦋⊱━━━━━╯
#عاشقانه_شهدا🙃🍃
با اینکه از گل خریدن و هدیه دادن و محبت کردن کم نمیگذاشت،ولی چند وقت یک بار میپرسید: از من راضی هستی؟
بنای زندگی را گذاشته بود بر محبت. میگفت:
وقتی همسرت از تو راضی باشد خدا یکجور دیگری نگاهت میکند.
همسر#شهیدمحمدپورهنگ
#شهید_علي_الهادي_حسين
╭━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╮
@alialhadi_jahad_1377
╰━━⊰🦋°🇱🇧°🦋⊱━━━━━╯
#عاشقانه_شهدا🙃🍃
من دوست دارم زنم سیده باشد.
میخواهم داماد حضرت زهرا(س) باشم.
دامادِ حضرت که باشی،خانم خودش
گیر و گرفتِ کارهایت را راه میاندازد و
حواسش به دامادش هست که دستش را ول نکند!
#شهیدصادقعدالتاکبری ❤️✨
#شهید_علي_الهادي_حسین❤️ ✨
╭━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╮
@alshahid_ali_alhadi
╰━━⊰🦋°🇱🇧°🦋⊱━━━━━╯
#عاشقانه_شهدا🙃🍃
هر وقت که مادر برای سر و سامان دادن پسرش نقشهای می کشید،مقاومت میکرد.وقتی دید مادر دست بردار نیست تصمیم گرفت طبق توصیه امام راحل(ره) با همسر شهید ازدواج کند، خانمی از تبارِ سادات انتخاب کرد و میگفت می خواهم از این طریق،داماد حضرت زهرا(س) بشوم و اون دنیا به ایشان محرم باشم،شاید به صورتم نگاه کند.
علاقه زیاد این شهید به حضرت زهرا(س) و امام زمان(عج) زبانزد همه بود.برای عروسی اش علاوه بر میهمانان،سه کارت دعوت نیز برای امام رضا(ع)،برای حضرت ولیعصر(عج) و حضرت زهرا سلام الله علیها مینویسد و به ضریح حضرت معصومه(س) میاندازد،شب حضرت زهرا سلام الله علیها را در خواب میبیند که به عروسی اش آمدند،شهید ردانی پور به ایشان میگوید:
"خانم! قصد مزاحمت نداشتم،فقط میخواستم احترام کنم"
حضرت زهرا(س) پاسخ می دهند:
"مصطفی جان! ما اگر به مجالس شما نیائیم به کجا برویم؟"
#شهیدمصطفیردانیپور❤️✨
#شهید_علي_الهادي_حسین❤️ ✨
╭━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╮
@alshahid_ali_alhadi
╰━━⊰🦋°🇱🇧°🦋⊱━━━━━╯
شہیڋعݪي اݪـهاد؎اځمداݪځـسـيݩ🇱🇧
#عاشقانه_شهدا🙃🍃
نزدیکِ در بهم گفت:
رفتم کربلا زیر قبهیِ امامحسین(ع) گفتم که
آقا...برام پدری کنید
فکر کنید منم علیاکبرتون
هرکاری قرار بود برای ازدواج پسرتون
انجام بدید برای منم انجام بدید..💍
همسر#شهیدمحمدحسینمحمدخانی
#عاشـقانه_شهدا😍🍃
مـیدیـدمغیـرتـۍڪهبـهدینونـاموس
اهــلبیــت(؏)داردحتمـاًبـهخـانـوادههـم
همیـنغیـرترادارد..
ایمـان،غیـرت،مسئـولیـتوشنـاختۍڪه
بـهاحمدپـیـداڪـردهبـودم،بـاعـثشــد
نظـرمبـراۍازدواجمثبـتبـاشـد..🍃
همسر#شهیداحمدمکیان
شہیڋعݪي اݪـهاد؎اځمداݪځـسـيݩ🇱🇧
#عاشـقانه_شهدا🙃🍃
به قد و قــواره اش نمےآمد
که درباره ازدواج بگــوید...
اما با صراحت تمــام
موضوع را مطــرح کرد.😅
گفتیم: زود است
بگذار جنگ تمام شود
خودمان آستیــن بالا میزنیم.😊
گفت: نه!
پیامبــر فرموده اند: ازدواج کنید تا ایمانتان کامل شود.☝️🏻
من هم برای تکمیل ایمان باید ازدواج کنم.
همین ها را گفت که در سن نوزده سالگی زنش دادیم.😁
گفتیم: حالا بگو دوست داری همسرت چگونه باشد؟!🙂
گفت: عفیف باشد و باحجــاب🍃
#شهیدحسینزارعکاریزی
#عاشقانه_شهدا🙃🍃
هنوز یڪ دختر بچه بودم..
یڪ روز از ڪنار بانکے در میدان
احمد آباد رد میشدم..
ڪه داخل ڪوچه ڪناربانڪ
ماشین ساواک ایستاده بود..
در همان حال، چند پسر جوان آمدند
و شیشههای بانک را شکستند و
آتش زدند و میخواستند به سمت
همان کوچه فرار کنند..
من جلو رفتم و به یکیشان گفتم که
داخل کوچه ساواکیها منتظرند..
بعدها فهمیدم آن پسری که لنگه کفشش
را حین فرار در میدان جا گذاشت
اسمش غلامرضاست
غلامرضا! پسری که حالا اسمش
را در شناسنامه من جا گذاشته بود..🙃❤️
همسر#شهیدغلامرضاجاننثاری
#عاشقانه_شهدا🙃😍🍃
برای اولین بار رفتیم حرم
و بعد بهشت رضا(ع) برای زیارت شهدا
وقتی برمیگشتیم،آقا ولی گفت:
مثل اینڪه رسـم است داماد حلقه را
به دست عروس میڪند
خندیـدم....
گفت: حلقه را به من بدهید
ظاهراً مادرم اشتبــاهی دست شما ڪرده
حلقه را گرفت و دوباره دستم ڪرد.
#شهیدولیاللهچراغچی
#عاشقانه_شهدا🙃🍃
دست من رو میگرفت مینشاند روی صندلی میگفت: یا با هم ظرف ها را بشوییم یا شما بنشین من میشورم
شما دست من امانتی دوست ندارم به خاطر شستن ظرف دست های تو خراب بشه
همسر#شهیدحمیدسیاهکالیمرادی
کـانـالرسمےشھیدعلے الهادے حسین🌿
♡jahad🇱🇧↷
『@alshahid_ali_alhadi』
#عاشـقانه_شهدا🙃🍃
اولین سال بعد از شهادت شهید زمستان سرد شده بود
و خلاصہ اولین برف زمستان بر زمین نشست
یڪ شب پدرشوهرم آمد خیلی ناآرام گفت: عروس گلم ناصر بہ تو قول داده ڪہ چیزی بخره و نخریده؟
گفتم: نہ هیچی
خیلی اصرار ڪرد آخرش دید ڪہ من ڪوتاه نمیآیم
گفت: بهت قول داده زمستون ڪہ میاد اولین برف ڪہ رو زمین میشینہ چی برات بخره؟
چشمهایم پر از اشڪ شد گریہام گرفت
گفت: دیدی یڪ چیــزی هست..بگو ببینم چی بهت قول داده؟
گفتم: شوخی میڪرد و میگفت بذار زمستون بشہ برات یڪ پالتو و یڪ نیم چڪمہ میخرم
این دفعہ آقاجون گریہاش گرفت
نشستہ بود جلویِ من بلند بلند گریہ میڪرد
گفت:دیشب ناصر اومد تویِ خوابم بهم پول داد گفت: بہ منيژه قول دادم زمستون ڪہ بشہ براش یڪ چڪمہ و یك پالتو بخرم
حالا ڪہ نیستم شما زحمتش رو بڪش
#شهیدناصرڪاظمی
کـانـالرسمےشھیدعلے الهادے حسین🌿
♡jahad🇱🇧↷
『@alshahid_ali_alhadi』
#عاشقانه_شهدا🙃🍃
هیچ وقت مناسبت ها🎊
و اعیاد ائمه اطهار رو یادش نمیرفت
و سعی داشت در این مناسبت ھا
با یڪ شاخه گل بیاد خونه🌹
تا چراغ معرفت اهل بیت توی خونه ما خاموش نشه
عادت همیشگیش بود
وقتے از در میومد تو
گل رو پشتش قایم میڪرد
و اول مناسبت رو تبریڪ میگفت
بعد گل رو...☺️🌹
تقریبا تموم گلهایے ڪه میاورد
رو نگه میداشتم...😁❤️
همسر#شهیدرضادامرودی
کـانـالرسمےشھیدعلے الهادے حسین🌿
♡jahad🇱🇧↷
『@alshahid_ali_alhadi』
شہیڋعݪي اݪـهاد؎اځمداݪځـسـيݩ🇱🇧
#عاشقانه_شهدا🙃🍃
من با لیوان کمی آب خوردم
به حمید گفتم از نظر بهداشتی نظر بعضیا اینه که آب رو باید توی لیوان شخصی بخوریم
ولی شنیدم یکی از علما سفارش کردن
برای اینکه محبت توی زندگی ایجاد بشه
خوبه که زن و شوهر تو یه لیوان آب بخورن
تا این را گفتم حمید لیوان خودش را کنار گذاشت و لیوانی که من با آن آب خورده بودم را پر کرد🥰
همسر
#شهیدحمیدسیاهکالیمرادی
کـانـالرسمےشھیدعلے الهادے حسین🌿
♡jahad🇱🇧↷
『@alshahid_ali_alhadi』
#عاشقانه_شهدا🙃🍃
منوچہر خیلی بہ من و زندگیمان
ابراز علاقہ میڪرد، با رفتارهایش
و با ڪلماتش، بہ من میگفت:
«فرشتہ! هیچڪس برا؎ من بہتر از تو
در این دنیا نیست. میخواهم این عشق
را بہ عشق خــدا برسانم».
همسر#شهیدمنوچهرمدق
کـانـالرسمےشھیدعلے الهادے حسین🌿
♡jahad🇱🇧↷
『@alshahid_ali_alhadi』
#عاشقانه_شهدا🍃
عـازم حج بودم. شب خداحافظی بود.
همہ همڪاران در خانہ ما نشستہ بودند.
با عبــاس رفتیــم خــانہ
سـابقمان در همان مجتمــع.
گفت: تو عشــق دوم منی.
میخــواهمت اما بعد از خــدا.
نمیخواهم آن قدر دوستت داشتہ باشم
ڪہ تبدیل بہ بت شــو؎.
میگفت: ڪسی ڪہ عشق خدایی
خــودش را پیــدا ڪرده باشــد،
باید از همہ این ها دل بڪند.
همسر#شهیدعباسبابایی
شهادت مبارک❤️
#عید_قربان
کـانـالرسمےشھیدعلے الهادے حسین🌿
♡jahad🇱🇧↷
『@alshahid_ali_alhadi』