#پاسخ_به_شبهات
⚠️ آیا صلح امام مجتبی علیه السلام با معاویه به معنای کنارهگیری ایشان از امامت و یا حتی کنارهگیری از خلافت و اعطای آن به معاویه است؟!
بیست و پنجم ربیع الاول #سالروز
#صلح_امام_حسن_مجتبی (علیه السلام)،
#پرشکوه_ترین_نرمش_قهرمانانه_تاریخ
👈کسانی که چنین باوری دارند به اثبات چهار مطلب احتياج دارند :
1️⃣بايد اثبات كنند كه بيعت امام حسن (علیه السلام) با معاويه ، بيعتي حقيقی بوده است ، نه صوری و ظاهری.
2️⃣حضرت امام حسن ( علیه السلام) برای معاويه از خلافت كناره گيری كرده اند .
3️⃣حضرت امام حسن ( علیه السلام) با اختيار خويش بيعت نموده اند ، و اجباری در كار نبوده است .
4️⃣اگر بيعت امام حسن ( علیه السلام) مشروط بوده است ، بايد اثبات كنند كه معاويه به شرائط عمل كرده است .
✅كه قطعا چنين كاری نمیتوانند انجام دهند.
⬇️⬇️ اما در مورد صلح امام حسن علیهالسلام چند نكته را بايد مطرح نمود :
1️⃣نكته اول:
در مصادر تاريخی به جای بيعت ، معاهده و صلح ذكر شده است .
و معاهده و صلح فرق بسياری با بيعت دارد ؛ به این منابع دقت کنید:
📜 قال يوسف بن مازن الراسبي : فسمعت القاسم بن محيمة يقول:
ما وفي معاوية للحسن بن علي بشيء عاهده عليه
👈از قاسم بن محيمه شنيدم كه گفت:
معاويه به چيزي از آن چه با حسن بن علي پيمان بسته بود عمل نكرد❌.👉🏻
📚(علل الشرايع ؛ ج: ۱ ، ص: ۲۰۰)
📜 في كلام له (علیه السلام) مع زيد بن وهب الجهني قال (والله لأن آخذ من معاوية عهداً أحقن به دمي وآمن به في أهلي خير من أن يقتلوني...
👈در سخنان حضرت با زيد بن وهب آمده است كه فرمودند :
قسم به خدا اگر از معاويه پيمانی بگيرم كه خونم را به وسيله آن حفظ كنم
و اهل بيتم را ايمن گردانم بهتر از كشته شدن من است.
📚 (الإحتجاج ؛ ج: ٢ ، ص: ٦٩)
📜( فوالله لان أسالمه... )
في كلام له (علیه السلام) مع زيد بن وهب
👈قسم به خداوند اگر با وی قرار داد صلح ببندم ...
📚(الإحتجاج ؛ ج: ٢ ، ص: ٦٩)
📜فلما استتمت الهدنة علي ذلك سار معاوية حتي نزل بالنخيلة.
(وقتي كه قرار داد صلح كامل شد معاويه به راه افتاد تا به نخيله رسيد)
📚 الإرشاد ج٢ ص١٤
و...
☝️👌👈👈و از مطالبي كه نظر شيعه را تاييد مي كند
كلام همه تاريخ نويسان است كه در هنگام ذكر وقايع سال ٤١ هجري مي گويند :
👈صلح حسن👉
و نمي گويند 👈بيعت حسن👉
2️⃣نكته دوم:
فرق بين حكومت دنيوی بر مردم و امامت الهی واضح است .
پس حتی اگر فرض كنيم كه امام حسن علیهالسلام حكومت دنيوی را به عللی به معاويه واگذار نموده باشند ،
اين به معنی كناره گيری ايشان از مقام امامت ( كه مقام هدايت مردم است ) نيست .
بلكه اصلا ايشان نمی توانند خود را از اين مقام عزل نموده يا كس ديگری را نصب نمايند . اين مقام ، مقامی الهی است كه آن را به هر كس كه شايسته بداند عطا مینمايد .
از رواياتي كه صريحا به اين مطلب اشاره دارد ، اين روايت معروف است كه :
💠الحسن والحسين امامان قاما أو قعدا
حسن و حسين دو امامند ، چه قيام كنند چه نكنند.
(📚 علل الشرايع ؛ ج١ ص٢١١)
3️⃣نكته سوم:
اين نكته ايست كه در صورت اثبات ، میتواند تحليل ما را از اين قضيه به جهت درستی هدايت كند و آن مجبور بودن حضرت به اين بيعت است .
و اگر اين مطلب ثابت شود ديگر نمیتوان خلافت معاويه را با اين بيعت مشروع دانست ؛
همانطور كه در نكته اول ،
اين روايت را ذكر كرديم در اينجا نيز به فراخور حال آن را ذكر میكنيم :
👈و همان روايتي را كه حضرت امام حسن علیهالسلام به زيد بن وهب فرمودند
📚(الإحتجاج ؛ ج: ٢ ، ص: ٦٩)
☝️اين روايت جدا از رواياتی است كه در آنها به اوضاع وخيم لشكر حضرت و خيانتهای فرماندهان وروسای قبايل اشاره شده است ،
كه میخواستند حضرت را كشته و يا ايشان را به معاويه تسليم كنند
📚(الإحتجاج ؛ ج: ٢ ، ص: ٦٩)
👈👈و همچنين رواياتی كه در آنها آمده است اگر اين صلح صورت نمیگرفت ، هيچ شيعه ای را بر روی زمين زنده نمیگذاشتند
📚 (علل الشرايع ؛ ج: ۱ ، ص: ۲۰۰)
و نيز خود حضرت در سخنان خود اين صلح را به مصالحه رسول خدا صلی الله علیه و آله با كفار تشبيه كرده و آن را برای حفظ اسلام میدانند :👇
💠 في كلام يخاطب به أبا سعيد فيقول له: علة مصالحتي لمعاوية علة مصالحة رسول الله (صلی الله علیه وآله) لبني ضمرة وبني أشجع ، ولأهل مكة حين انصرف من الحديبية
💠 علت صلح من با معاويه ، همان علت صلح رسول خدا صلی الله علیه و آله با بني ضمره و بني اشجع و با اهل مكه در هنگام بازگشتش از حديبيه است.
📚(علل الشرايع ؛ ج: ۱ ، ص: ۲۰۰)
ادامه دارد...
https://eitaa.com/altalaatorrashidah
۱۹ آبان ۱۴۰۲