💢دانشگاهی در آلمان...
یعنی خودتو کشته باشی به هر دری زده باشی بری اروپا و امریکا سر کلاس دانشگاه بعد ببینی استادت اینجا هم آخونده
حاج آقای میرزا محمدی تو دانشگاه ریاضی درس میده، تو کلاس میگفت من آخر کلاس دو سه دقیقه روضه میخونم از روز اول هم طی میکنم با دانشجوها کی هر کسی بر نمیتابه این مساله رو تا وقت هست استادش رو عوض کنه
▬▭▬▭▬▭▬▭▬▭▬
آخرین سخنرانی امیرالمومنین(ع)قبل از شهادت:::
بندگان خدا!... توجّه و دقّت در تاريخ ملت هاى گذشته براى شما آموزش و عبرتى گرانبها اسـت . كجايند غول ها (پادشاهان بزرگ ) و فرزندانشان ؟ كجايند فراعِنَه و فرزندشان ؟ كو مـَدَنِيان (رسّ)؛ همانان كه پيامبران را كشتند، و چراغ پر فروغ سُنَنِ آنان را خاموش ، و راه و رسـم ستمگران را زنده كردند؟
كجايند آنان كه با لشكرهاى گران به راه افتادند، و سپاهيان ميليونى را در هم شكستند و سپاهيان فراوان گرد آوردند و شهرها بنا كردند؟
... بندگان برگزيده خدا آماده رحيل گرديدند، و نعمت هاى اندك دنياى فانى را با آخرت جاويد مـعـاوضـه كـردند. راستى برادران ما، كه در صِفّين خونشان ريخت اگر امروز زنده نيستند چه زيان ديده اند؟
... كـجـا هـسـتـنـد بـرادران مـن ؛ آنان كه راه (جهاد) را در پيش گرفتند و جاده حقّ را درنورديدند؟
كجاست (عَمّار)! كو (اِبن تَيّهان )! و كجاست (ذُوالشَّهادَتين )؟ كجايند ديگر برادران همانند اين افراد كه بر مرگ ، پيمان بستند و سرهايشان براى بدكاران برده شد.
آنگاه دست بر محاسن خويش كشيد و مدّتى طولانى گريه كرد. پس از آن فرمود:
آه و افـسوس بر برادرانم ! آنان كه قرآن را خواندند و در زندگى خويش حاكم قرار دادند. در فـرايـض دقـّت مـى كـردنـد و آن را بـه پـا مـى داشـتـنـد. سـنّت ها را زنده كردند، و بدعت ها را ميراندند.
دعوت به جهاد را پذيرفتند و به رهبر خود اطمينان داشته و از او پيروى مى كردند.
سپس با صداى بلند فرياد زد:
جـهـاد! جـهاد! اى بندگان خدا. آگاه باشيد! من هم امروز به سوى اردوگاه حركت مى كنم . هر كس مى خواهد به سوى خدا بشتابد، (همراه ما) خارج شود.
در نتيجه اين تلاش ها حدود چهل هزار نفر در اردوگاه اجتماع كردند.
امـيـر مـؤ مـنـان (ع )ـ طبق نقل نُوفِ بِكالى ـ براى امام حسين (ع )پرچمى با ده هزار نفر، و براى قـَيـس در ده هزار، و براى اَبُو اَيُّوبِ اَنْصارى در ده هزار، براى ديگران هر كدام تعدادى ديگرتـهـيـّه كـرد تـا به مقصد صِفّين حركت كند؛ ولى هنوز جمعه نگذشته بود كه اِبنِ مُلْجَم بر آن حضرت ضربت زد و لشكر ناچار به كوفه بازگشت.
چرا قبر أمیرالمؤمنین علی (ع) ۱۰۰ سال مخفی بوده است؟/ کدام امام محل قبر ایشان را آشکار کرد؟
دوران حکومت امام علی(علیه السلام) را می توان پرآشوب ترین دوران تاریخ اسلام نام نهاد و می توان گفت که در زمان هیچ یک از خلفای پیش از آن حضرت و یا پس از ایشان (امویان و عباسیان)، بدان سان که در زمان ایشان جنگ های داخلی صورت گرفته، فتنه و آشوب های خانگی برپا نشده است.
از آن جا که در زمان حکومت خلفای سه گانه، انحرافاتی صورت گرفته بود، حضرت علی(علیه السلام) در زمان حکومت خویش در صدد اصلاح امور برآمدند، ولی این کار باعث شد تا مخالفان، سودجویان و صاحبان زر و زور با آن حضرت دشمنی بورزند و جنگ های متعددی به راه اندازند. این دشمنی ها منحصر به دوران حیات آن حضرت نبود، بلکه پس از شهادت ایشان نیز ادامه یافت.
ریشه اصلی اختفای مزار آن حضرت را باید در فراوانی و شدت دشمنی ها نسبت به ایشان جست و جو کرد. معاویة بن ابی سفیان دشمنی را با امام علی(علیه السلام) به آن مرحله رسانید که سب و لعن علی(علیه السلام) را بر منابر رایج نمود و در قنوت نماز خود امیر مؤمنان علی(علیه السلام) را لعن می کرد! این دشمنی ها و کینه توزی ها باعث شد تا فرزندان امام علی(علیه السلام) از بیم دشمنی های بنی امیه مزار ایشان را بنابر وصیت خود آن حضرت مخفی کنند و طی سال های متمادی آن را پوشیده نگه دارند.
ابن ابی الحدید شارح نهج البلاغه، رویداد به خاکسپاری امیر مؤمنان(علیه السلام) را چنین نقل می کند: «هنگامی که علی(علیه السلام) به شهادت رسید، فرزندان ایشان تصمیم گرفتند تا قبر ایشان را از بنی امیه پنهان نگه دارند تا مبادا بر ایشان در قبر و یا برای قبر ایشان حادثه ای روی دهد. از این رو در شب شهادت ایشان دست به انجام کارهایی زدند تا کسی از محل خاکسپاری ایشان آگاه نشود. آنها تابوتی را در حالی که از آن بوی کافور استشمام می شد بر شتری بستند و به سوی مدینه بردند؛ چنان که گروهی گمان کردند که امام را به مدینه می برند تا در کنار قبر حضرت زهرا(علیها السلام) دفن نمایند. از سوی دیگر بر اشتری دیگر جنازه ای پیچیده شده گذاشتند و چنان وانمود کردند که می خواهند آن حضرت را در حیره دفن کنند و در آن جا تعدادی قبر در مکان های مختلف کندند. در نهایت فرزندان و اصحاب خاص ایشان آن حضرت را در سحرگاه شب بیست و یکم رمضان در نجف به خاک سپردند و از محل خاکسپاری ایشان هیچ کس دیگر آگاه نشد... و محل دفن ایشان پوشیده ماند. بدین سبب بنی امیه شایعات بسیاری ساختند: گروهی ادعا کردند که جمعی از طایفه طی، شتری را در آن شب یافتند که بر آن شتر صندوقی قرار داشت که راه را گم کرده بود و به ایشان گمان دستیابی به مال و ثروت به آن دست یازیدند و هنگامی که فهمیدند در صندوق چه چیز قرار دارد، از بیم آن که کسی به دنبال آن بیاید، صندوق را با آنچه در آن بود، دفن کردند و شتر را نیز کشتند و خوردند. این شایعه به مذاق بنی امیه خوش آمد تا جایی که ولید بن عقبه در یکی از اشعارش به آن اشاره کرده است:
فَإِن یَکُ قَد ضَلَّ البَعیرُ بِحَمْلِهِ * فَما کانَ مَهدیّاً وَ لا کانَ هادِیاً
اگر شتری که او را حمل می کرده، گم شده است، پس نه او هدایت کننده بوده است و نه هدایت شده.
برای آگاهی بیشتر از اقوال و گفتارهای موجود درباره خاکسپاری امام علی(علیه السلام) می توانید به کتاب هایی چون تاریخ خلفا، نوشته سیوطی، ذیل باب ابوالسبطین علی ابن ابی طالب(علیه السلام) ص ۱۷۶ و تاریخ طبری، ج ۴، ص ۱۱۶، حوادث سنه اربعین، مراجعه کنید.
به طور خلاصه، عامل اصلی پنهان نمودن مزار امام علی(علیه السلام) را می توان در دشمنی بنی امیه با آن حضرت جستجو کرد؛ چرا که هرگونه اطلاع از محل دفن ایشان ممکن بود باعث بی حرمتی و یا حتی نبش قبر آن حضرت شود. بنابر این امام علی(علیه السلام) در وصیت خود دستور داد تا قبر او را مخفی کنند، هم چنان که قبر همسرش حضرت فاطمه(علیها السلام) دختر رسول خدا(صلی الله علیه وآله) نیز مخفی بود و هست.
مزار آن حضرت تا حدود صد سال هم چنان مخفی بود تا آن که امام صادق(علیه السلام) محل آن را برای عموم مردم آشکار کرد. سپس به دستور داود بن علی عباس صندوقی بر مزار ایشان نهاده شد و در زمان خلافت هارون، خلیفه عباسی اتاقی بر روی آن ساخته شد و نخستین بقعه بر مزار ایشان بنا گردید.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕯️🖤 إِنَّا لِله وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ 🖤🕯️
با نهایت تأثّر و تأسّف اعلام میدارد روح مطهّر و بلند عارف واصل، حضرت آیت الله فاطمینیا به ملکوت اعلیٰ پیوست.
این ضایعهٔ عُظمیٰ را به محضر حضرت بقیةالله الاعظم روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداء، مقام معظم رهبری، شاگردان و تمام دوستداران این عالم جلیلالقدر تسلیت عرض مینماییم.
هدیه به روح این حکیم فرزانه فاتحه و صلواتی اهداء کنیم.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖤دعا مستجاب ميشود.
🔹استاد آیت الله فاطمي نيا
▪️روحشون شاد و یادشون گرامی
❤️ *شهیدی که دهان خود را پر از گِل کرد تا مبادا صدای نالهاش موجب لو رفتن مَعبر شود*👇
✍🏻برای شروع عملیات کربلای ۴ به آبادان منتقل شدیم و به عنوان غوّاصان خط شکن به خط دشمن زدیم؛ به هر ترتیبی بود خط دشمن را شکستیم و پاکسازی کردیم. وقتی برای آوردن مجروحان و شهدا وارد معبر شدیم، دیدیم *#شهید_حمیدیاصیل* هر دو پایش قطع شده و پیکر مطهرش در گوشهای از معبر افتاده است. اما آنچه که ما را به تعجب وا داشت، این بود که *دهان شهید پر از گِل شده بود.*
بعدها متوجه شدیم که وقتی به پاهای سعید ترکش خورد و قطع شد، برای اینکه صدای نالهاش بلند نشود و باعث لو رفتن معبر نشود، دهان خود را پر از گِل کرده بود. *✍🏻چقدر فرق است بین کسی که دهانش را از گِل پر میکنه تا به دشمن گرا نده، با کسی که دهانش را باید گل گرفت تا دشمن صدایش را نشنود.*
😔🌹
🌷 *شهید سعید حمیدیاصیل*🌷
🌹🌹
🌷وصیتنامه بسیار عجیب یک شهید
✍️سردار حاج حسین کاجی:بعد از جنگ، در حال تفحص در منطقهی کردستان عراق بودیم که به طرز غیرعادی جنازهی شهیدی را پیدا کردیم، از جیب شهید، یک کیف پلاستیکی در آوردم، داخل کیف، وصیتنامه قرار داشت که کاملا سالم بود و این چیز عجیبی بود، در وصیتنامه نوشته بود: من سیدحسن بچهی تهران و از لشکر حضرت رسول (ص) هستم، پدر و مادر عزیزم! شهدا با اهل بیت ارتباط دارند، اهل بیت، شهدا را دعوت میکنند، من در شب حمله یعنی فردا شب به شهادت میرسم و جنازهام هشت سال و پنج ماه و 25 روز در منطقه میماند، بعد از این مدت، جنازهی من پیدا میشود و زمانی که جنازهی من پیدا میشود، امام خمینی در بین شما نیست، این اسراری است که ائمه به من گفتند و من به شما میگویم.
به مردم بگویید ما فردا شما را شفاعت میکنیم، بگویید که ما را فراموش نکنند.
بعد از خواندن وصیتنامه دربارهی عملیاتی که لشکر حضرت رسول (ص) آن شب انجام داده بود تحقیق کردیم، دیدیم درست در همان تاریخ بوده و هشت سال و پنج ماه و 25 روز از آن گذشته است.
📚 کتاب خاطرات ماندگار؛ ص192 تا 195
میشه لطفا یه استخاره بگیرین؟البته برا ازدواج میخوان...جواب:بگو حضرت امام برا ازدواج استخاره نمی کردند.ومی فرمودند درباره هم بررسی و تحقیق شود....بنده خدایی برا ازدواج پیش ایه الله بهجت استخاره کرد و خوب امد ولی بعد کارشان به طلاق کشید.واز این موارد زیاد است. چون در ازدواج جای استخاره نیست.بلکه دوطرف باید درباره هم بررسی کنند اگر مشکلی نبود ازدواج نمایند.
هوالمحبوب:
استاد فاطمینیا در گذشت
خیلی نادر بود چون هم مبلغِ خوبی بود، هم عامل به قرآن بود، هم از حواشی سیاسی و مادی دور ماند، هم محقق خوبی ماند، هم استمرار در مسیرش داشت.
تفسیری از ایشان:
يكي از اولياء خدا قضيهای نقل میکرد:
شبی مشغول خواندن قرآن بودم تا رسيدم به آیهی "إنّه يراكم هو و قبيله من حيث لا ترونهم" "همانا شيطان و بستگانش شما را میبينند از جايی كه شما آنها را نمیبينيد"
با خود گفتم معنای ظاهریِ آيه معلوم است كه بالاخره شيطان از جنّ است و جن در لغت به معنای پوشيده است؛ اما گويا معنای باطنیِ آيه را متوجه نمیشوم!در همين افكار بودم كه عالمی برايم پيش آمد و شيطان ظاهر شد و گفت: آمدهام با تو بحث كنم، پاشو بيا!
ديدم همين قدم اول بايد با او مخالفت كنم، گفتم نمیآيم، تو بيا!
شيطان با همه تكبرش آمد!
يك ساعت بحث عالیِ فلسفه و كلام كرديم و در آخر مغلوبش كردم و پيروز بحث شدم!
به شيطان گفتم: با اين همه اسم و رسمت، مغلوب شدی!
شيطان خندهای كرد و گفت: آقا سيد! فقط خواستم يك ساعت از عمرت را تلف كنم!
آن صحنه تمام شد! معنای آيه را فهميدم؛ یعنی شيطان به هركس از يك جا ضربه میزند!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 از خانمها سؤال میشه اگر قرار بشه شما همکار زنی برای شوهرتون انتخاب کنید کدام یک از این دو لباس و پوشش را برای او میپسندید؟
⭕️ جوابشون جالبه...
#گردان رزمی تبلیغی الزهرا (سلام الله علیها) وتخصصی امدادونجات حضرت ام البنین (علیها سلام)🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پسر شیر مادرت حلالت باشه چه استدلالی کرد ،کاش مردم زمان شناس باشند ،خودی رو از بیگانه جدا کنند . به جای جبهه دشمن ،جبهه خودی رو نزنند.
و اما...
روایتی ناب و منتشر نشده از آیت الله فاطمینیا در مورد مقام معظم رهبری،
(نقل با یک واسطه از ایشان که خود استاد اخلاقی شناخته شده و از نزدیکان خاص استاد بودند که نام ایشان به امانت محفوظ است)
ماجرا از سالها پیش از انقلاب و واسطه شدن استاد فاطمینیا بین رهبری و آیت الله بهاء الدینی برای آشنایی و رفاقت شروع میشود، ایشان با هر دوی این بزرگواران ارتباط داشتند و در واقع واسط آشنایی رهبری و آیتالله بهاءالدینی، استاد فاطمینیا بودند.
سالها گذشت و شد سال آخر عمر عارف واصل آیتالله بهاءالدینی.
ایشان مشکل قلبی داشتند و خیلی از نزدیکان به ایشان توصیه میکردند برای عمل قلب به تهران بروند، ولی ایشان که از عوالم معنا باخبر بودند پاسخ میدادند اجل من رسیده است و درمان تاثیری ندارد!
تا اینکه روزی از بیت رهبری با ایشان تماس میگیرند و میگویند شخص رهبری فرمودند لطفا برای عمل به تهران تشریف بیاورید، نزدیکان ایشان نقل میکنند پس از این تماس آیتالله بهاءالدینی بدون مقدمه و با همان لباسهایی که برتن داشتند عازم تهران میشوند (منظور اینکه در اجرای دستور رهبری حتی به اندازه یک لباس پوشیدن تعلل نمیکنند)
آیت الله فاطمی نیا نقل میکنند که فردای روزی که ایشان به تهران آمدند و عمل قلب باز کردند جهت عیادت خدمتشان رسیدم، بسیار بشاش و خندان بودند، با تعجب پرسیدم شما که دیروز عمل قلب باز کردید چگونه است که امروز انقدر روحیه و انرژی دارید!؟
آیت الله بهاء الدینی پاسخ دادند:
«من به حرف آقا سید علی گوش کردم آمدم تهران، در ازایش امروز صبح حضرت صاحب الامر(عج) برای تشکر و عیادت از بنده تشریف آوردند اینجا»
#شادی روح بزرگ هر دو عالم و طول عمر مقام معظم رهبری صلوات ختم بفرمایید
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
پاسخ حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام به سؤال علم بهتر است یا ثروت؟
جمعیت زیادی دور حضرت علی(علیه السلام) حلقه زده بودند. مردی وارد مسجد شد و در فرصتی مناسب پرسید:
یا علی! سؤالی دارم. علم بهتر است یا ثروت؟
علی(ع) در پاسخ گفت: علم بهتر است؛ زیرا علم میراث انبیاست و مال و ثروت میراث قارون و فرعون و هامان
مرد که پاسخ سؤال خود را گرفته بود، سکوت کرد.در همین هنگام مرد دیگری وارد مسجد شد و همانطور که ایستاده بود بلافاصله پرسید:
اباالحسن! سؤالی دارم، میتوانم بپرسم؟ امام در پاسخ آن مرد گفت: بپرس! مرد که آخر جمعیت ایستاده بود پرسید: علم بهتر است یا ثروت؟
علی فرمود: علم بهتر است؛ زیرا علم تو را حفظ میکند، ولی مال و ثروت را تو مجبوری حفظ کنی.
نفر دوم که از پاسخ سؤالش قانع شده بود، همانجا که ایستاده بود نشست. در همین حال سومین نفر وارد شد، او نیز همان سؤال را تکرار کرد، و امام در پاسخش فرمود:
علی فرمود: علم بهتر است؛ برای شخص عالم دوستان بسیاری است، ولی برای ثروتمند دشمنان بسیار.
هنوز سخن امام به پایان نرسیده بود که چهارمین نفر وارد مسجد شد. اودر حالی که کنار دوستانش مینشست، عصای خود را جلو گذاشت و پرسید: یا علی! علم بهتر است یا ثروت؟
حضرت علی در پاسخ به آن مرد فرمودند: علم بهتر است؛ زیرا اگر از مال انفاق کنی کم میشود؛ ولی اگر از علم انفاق کنی و آن را به دیگران بیاموزی بر آن افزوده میشود.
نوبت پنجمین نفر بود. او که مدتی قبل وارد مسجد شده بود و کنار ستون مسجد منتظر ایستاده بود، با تمام شدن سخن امام همان سؤال را تکرار کرد.
حضرت علی در پاسخ به او فرمودند: علم بهتر است؛ زیرا مردم شخص پولدار و ثروتمند را بخیل میدانند، ولی از عالم و دانشمند به بزرگی و عظمت یاد میکنند.
با ورود ششمین نفر سرها به عقب برگشت، مردم با تعجب او را نگاه کردند،یکی از میان جمعیت گفت: حتماً این هم میخواهد بداند که علم بهتر است یا ثروت! کسانی که صدایش را شنیده بودند، پوزخندی زدند. مرد، آخر جمعیت کنار دوستانش نشست و با صدای بلندی شروع به سخن کرد: یا علی! علم بهتر است یا ثروت؟
امام نگاهی به جمعیت کرد و گفت: علم بهتر است؛ زیرا ممکن است مال را دزد ببرد، اما ترس و وحشتی از دستبرد به علم وجود ندارد. مرد ساکت شد.
همهمهای در میان مردم افتاد؛ چه خبر است امروز! چرا همه یک سؤال را میپرسند؟ نگاه متعجب مردم گاهی به حضرت علی و گاهی به تازهواردها دوخته میشد.در همین هنگام هفتمین نفر که کمی پیش از تمام شدن سخنان حضرت وارد مسجد شده بود و در میان جمعیت نشسته بود. پرسید: یا اباالحسن! علم بهتر است یا ثروت؟
امام فرمودند: علم بهتر است؛ زیرا مال به مرور زمان کهنه میشود، اما علم هرچه زمان بر آن بگذرد، پوسیده نخواهد شد.
در همین هنگام هشتمین نفر وارد شد و سؤال دوستانش را پرسید که امام در پاسخش فرمود: علم بهتر است؛ برای اینکه مال و ثروت فقط هنگام مرگ با صاحبش میماند، ولی علم، هم در این دنیا و هم پس از مرگ همراه انسان است.سکوت، مجلس را فراگرفته بود، کسی چیزی نمیگفت. همه از پاسخهای امام شگفتزده شده بودند که نهمین نفر هم وارد مسجد شد و در میان بهت و حیرت مردم پرسید: یا علی! علم بهتر است یا ثروت؟
امام در حالی که تبسمی بر لب داشت، فرمود: علم بهتر است؛ زیرا مال و ثروت انسان را سنگدل میکند، اما علم موجب نورانی شدن قلب انسان میشود.
نگاههای متعجب و سرگردان مردم به در دوخته شده بود، انگار که انتظار دهمین نفر را میکشیدند. در همین حال مردی که دست کودکی در دستش بود، وارد مسجد شد. او در آخر مجلس نشست و مشتی خرما در دامن کودک ریخت و به روبهرو چشم دوخت. مردم که فکر نمیکردند دیگر کسی چیزی بپرسد، سرهایشان را برگرداندند، که در این هنگام مرد پرسید:یا اباالحسن! علم بهتر است یا ثروت؟ نگاههای متعجب مردم به عقب برگشت. با شنیدن صدای علی مردم به خود آمدند:
علم بهتر است؛ زیرا ثروتمندان تکبر دارند، تا آنجا که گاه ادعای خدایی میکنند، اما صاحبان علم همواره فروتن و متواضعاند. فریاد هیاهو و شادی و تحسین مردم مجلس را پر کرده بود.
سؤال کنندگان، آرام و بیصدا از میان جمعیت برخاستند، هنگامیکه آنان مسجد را ترک میکردند، صدای امام را شنیدند که میگفت: اگر تمام مردم دنیا همین یک سؤال را از من میپرسیدند، به هر کدام پاسخ متفاوتی میدادم.
منبع: کشکول بحرانی، ج۱، ص۲۷. به نقل از امام علیبنابیطالب، ص۱۴۲.
♦️ترور یکی از مدافعان حرم در خیابان مجاهدین اسلام تهران
🔹یک منبع آگاه گفت که حوالی ساعت ۱۶ امروز یکی از مدافعان حرم در یکی از کوچههای فرعی خیابان مجاهدین اسلام تهران به دست دونفرموتورسوار با شلیک ۵ گلوله ترور شد و به شهادت رسید.
🔹این ترور در نزدیک منزل این شهید و در هنگامی که وی قصد ورود به منزل خود را داشته به وقوع پیوسته است.
🔹ضاربین تحت تعقیب نیروهای امنیتی هستند./تسنیم
📸 تصاویری از شهید صیاد خدایی، یکی از مدافعان حرم که امروز توسط راکبین موتور سیکلت در کوچه خزعل به شهادت رسید
وقتی برای ایه الله سید محمود شاهرودی از مراجع تقلید نجف وجوهات می اوردند به فرزندانش می فرمود قبل از این که شب شود این مار و عقرب هارو بین اهلش تقسیم کتنید!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
*🎬شهید مدافع حرمی که سنگ مزارش رو طراحی کرده بود....*
*🇮🇷شهید محمدعیسی وطنی*
السلام علیک با امام جعفر صادق (ع):ابوبصير مي گويد:بعد از شهادت امام جعفرصادق(ع)،نزد امّحميده رفتم.ديدم او مي گريد.منهم به گريه افتادم.او گفت:درهنگام شهادت امام صادق(ع)امر عجيبي پيش آمد!امامچشمهاي خودرا گشود وگفت:هركسيكه بين من واو،خويشيوقرابتي است،را نزد من جمع كنيد!همه جمع شدند.آن جنابنگاهي به آنان انداخت وفرمود:اِنَّ شفاعتنا لاتنال مستخفاًبالصلوة!يعني:شفاعت ما به كسيكه نماز را سبك بشمارد،نميرسد!«منتهي الامال
از همین جا دل هایمان را روانه کینم قبرستان بقیع، برای غربت و مظلومیت ائمه ی بقیع اشک بریزیم مخصوصا برای امام صادق.
سلامی خدمت آقا امام صادق عرضه کنیم: السّلام علیم یا اباعبدالله یا جعفربن محمد؛
سلام ما بر مزار معطر صادق
که مثل ماه می درخشد به آسمان بقیع
ز غربتش چه بگویم که سینه ها خون است
برای صادق زهرا مدینه، محزون است
منصور دستور داد نیمه ی شب به خانه ی امام صادق ریختند. امام صادق را با سر برهنه و بدون رو پوش به حضور امام آوردند. منصور با کمال جسارت و خشونت به آن حضرت گفت: ای جعفر! با این سن و سال آیا شرم نمی کنی که خواهان ریاست هستی و می خواهی بین مسلمانان فتنه و آشوب به پا کنی؟
شمشیرش را از غلاف بیرون کشید، تا گردن امام را بزند. نا گاه رسول خدا را در برابر خود دید، شمشیر را در غلاف گذاشت. برای بار دوم همین کار را کرد و باز رسول خدا را در برابر خود دید. برای بار سوم نیز تکرار شد، باز رسول خدا را در برابر خود دید. سر انجام از قتل امام منصرف گردید.(3)
یا رسول الله یک شمشیر برهنه دیدی و طاقت نیاوردی. اما در کربلا زینب بالای تل آمد، دید شمشیر ها بالا می روند، همه در یک محل فرود می آیند. غبار بلند شد. زینب، حسین را نمی بیند. نتوانست تحمل کند دست هایش را بر سر گذاشت، صدا زد: وا محمّداه، وا علیّاه، وا اماماه، وا حسیناه
🔺 #بهبهان #تسلیتآبادان / عرض ارادت مردم بهبهان به امام صادق علیه السلام در شب شهادت آن حضرت و ابراز همدردی با مردم حادثه دیده آبادان