eitaa logo
مدافعان بانوی دمشق.شهید مدافع حرم محمد رضا الوانی
167 دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
2.4هزار ویدیو
145 فایل
.چی می شود پرچم حرم،برام کفن بشه. سلام من به بی بی شهادتین من بشه.بدون زینبی من نفس نمی کشم تا زنده ام از عشق بی بی دست نمی کشم https://eitaa.com/alvane ا
مشاهده در ایتا
دانلود
روضه شب جمعه:: السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین (ع):: غروب عاشورا: چون جنگ به پايان رسيد و رأس مطهر حسین علیه السلام را از بدن جدا كردند؛ به لباس‌هاي پاره پاره آن حضرت نيز رحم نكردند و عمامه، پيراهن، شلوار و كفشهاي امام علیه السلام را ربودند. شخصي به نام «بحدل» نيز هجوم آورد تا انگشتر حضرت را بدزدد اما بر اثر شدت جراحات و متورم شده انگشتان، نتوانست آن را بيرون آورد، پس خنجر كشيد و انگشت مبارك را بريد و انگشتر را درآورد… اسب امام، با سر و مويي خون آلود به سوي خيمه‌ها رفت. زنان و دختران اهل بيت علیه السلام با ديدن اسب خونين و بي‌سوار، فهميدند كه ديگر بي‌كس و يتيم شده‌اند و صدا به گريه و شيون بلند كردند. «ام كلثوم» خواهر امام علیه السلام فرياد كشيد: «يا محمد! يا علي! يا جعفر! يا حسن! كجاييد كه ببينيد با حسين چه كردند؟…» پس لشكر دشمن به سوي حرم پيامبر صلی الله علیه و آله حمله كردند. از يك سو اين خيمه‌ها را آتش مي‌زدند و از سوي ديگر هر آنچه مي‌ديدند غارت مي‌كردند. آنان حتي به حجاب زنان نيز رحم نمي‌كردند و لباس‌هاي بانوان اهل بيت علیه السلام را مي‌كشيدند و مي‌بردند. زنان و دختركان، سربرهنه و هراسان، از خيمه‌ها فرار مي‌كردند در حاليكه خار و خس بيابان، پایِ برهنه آنان را می درید… بانوان حرم، كه از خيمه‌ها به سوي بيابان دويده بودند، ناگاه با گودال قتلگاه و پيكر بي‌سر حسين علیه السلام روبرو شدند. راوي مي‌گويد: به خدا فراموش نمي‌كنم زينب دختر علي علیه السلام را كه زاري مي‌كرد و به آواز سوزناك مي‌گفت: «يا محمداه! صلی عليك مليك السماء، هذا حسين مُرمل بالدما مقطع الاعضاء، و بناتك سباتا، و إلی الله المشتكی ...» يعني: «يا محمد! فرشتگان آسمان بر تو درود فرستند! بنگر كه اين حسن توست، به خون آغشته، با اعضايي از هم جدا گشته. بنگر كه اين دختران تو هستند، اسير شده و در بيابان‌ها رها گشته. به خدا شكايت بريم، و به علي مرتضي و فاطمه زهرا و حمزه سيدالشهداء. يا محمد! اين حسين توست كه در اين دشت افتاده، به دست زنازادگان كشته شده و باد صبا گرد و غبار بر پيكر او مي‌پراكند. اي اصحاب محمد! برخيزيد و ببينيد كه اينها فرزندان مصطفايند كه اينگونه اسير شده‌اند…» مویه زینب آنقدر دلخزاش بود که دشمنان و دژخیمان را نيز گريان کرد. آنگاه «سكينه» پيكر مبارك پدرش حسين علیه السلام را در آغوش گرفت و شروع به زاري ‌كرد ؛ تا اينكه جماعتي از اعراب چادرنشين ريختند او را كشيدند و از بدن پدر جدا كردند. لشكريان يزید كه به غارت خيمه‌ها مشغول شده بودند، به خيمه‌اي رسيدند كه علي بن الحسين السجاد علیه السلام در آن بيمار و تب آلود افتاده بود. «شمر بن ذي الجوشن» شمشير كشيد تا او را بكشد، اما عده‌اي از همراهانش به او نهيب زدند: «آيا شرم نمي‌كني و مي‌خواهي اين جوان بيمار را هم بكشي؟» شمر گفت: «فرمان امير است كه همه فرزندان حسين را بكشم». همراهان با شدت مانع وي شدند تا سرانجام دست از اين كار برداشت… و خداوند در زرهي از بيماري، جان وليّ خويش را حفظ فرمود. سپس دشمن دني، رذالت و پستي خويش به منتها رساند ؛ «عمر سعد» در بين لشگريانش فرياد كشيد: «چه كسي حاضر است كه بر پيكر حسين، اسب بتازاند؟» ده نفر ـ که راویان شهادت داده اند هر ده، حرامزاده بودند ــ حاضر شدند كه اين جنايت و وقاحت بزرگ را انجام دهند. پس اسب‌ها را آماده كردند و آنان را بر پيكر بي‌سر و قطعه قطعه امام علیه السلام تازاندند؛ آنگونه كه استخوان‌هاي سينه امام شكست و نرم شد… (اي قلم ! چگونه اين جملات را مي‌نگاری و از شدت مصيبت، خشك نمي‌شوی ؟‍ ای دست! چگونه مي‌نويسي و نمي شکني؟!) ... اينك، حال زينب را تصور كنيد… از يك‌سو ، شاهد اين مصيبت‌هاي پي در پي و جانسوز است؛ از سوي ديگر بايد مراقب فرزند بيمار برادر باشد؛ و از سوي ديگر بايد دختران و زنان حرم را از بيابان‌ها جمع نماید و زير خيمه‌هاي نيم سوخته گرد آورد… صحراي كربلا مي‌رفت كه تاريك و تاريك‌تر شود ؛ و گرگان گرسنه، در جاي جاي آن به دنبال دختركان و طفلان مي‌دويدند تا شايد گوشواره‌اي از گوش آنان بكشند یا خلخالي از پاي آنان بربايند… زينبا! چه كشيدي آن شب، در آن شام سیاه غريبان… الا لعنة الله علی القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا أي منقلب ينقلبون
گناهکاری نزد امام صادق علیه السلام آمد و گفت که می خواهم توبه کنم، امام فرمودند: واقعاً می خواهی توبه کنی یا مثل بقیه حرف می زنی؟! گفت: نه، می خواهم واقعاً توبه کنم. فرمود: توبه ای که ما می گوییم حاضری انجام دهی؟! عرض کرد: بله. فرمود: اگر این توبه ای که من می گویم، انجام دهی، به خدا قسم بهشت خدا را برای ورود تو ضامن می شوم. اگر آن توبه ای که من می گویم انجام بدهی، معامله ای بالاتر از این با تو می کنم. عرض کرد: آقا بگویید. امام صادق فرمودند: «اخرُج مِمّا أنتَ فِیهِ» هر چه که خدا نمی خواهد و الان هستی بیرون بیا، این توبه است. اگر حسودی! رابطه ات را با حسد قطع کن، اگر متکبّری! پر تکبّرت را قیچی کن، اگر مغروری! پر غرورت را آتش بزن، ریاکاری! ریایت را بیرون بیاور و در آتش جهنّم بریز، منافقی! از دو رو بودن دست بردار، در اداره کم کاری می کنی؟! کم کاری نکن، اگر از عیش و نوش بیشتر لذّت می بری، از عیش و نوش بیرون بیا، شهوترانی! از شهوترانی بیرون بیا، چشم چرانی! از چشم چرانی بیرون بیا، هنوز هم مال حرام دوست داری، علاقه ات را از مال حرام قطع کن: «اخرُج مِمّا أنتَ فِیهِ»، از جلد گناه بیرون بیا. آن مرد فکری کرد و گفت: «خَرَجتُ مِمّا أنا فیهِ»بیرون آمدم، میلیونر هم بود، گوسفند داشت، شتر داشت، آسیاب داشت، مغازه داشت، ملک اجاره ای داشت، بیرون آمد. ابوبصیر می گوید: روزی در کوفه او را دیدم که فقط یک پیراهن عربی پوشیده بود. به او گفتم کجایی؟! گفت: دنبال یک پیراهن می گردم، این پیراهنی که تن من است، مال همان روزهایی است که در گناه بودم، از کوه به تنم سنگین تر است. گفت: یک پیراهن به او دادم، مرا دعا کرد. گفتم: خانه ها، آسیاب و غیره را چه کردی؟ گفت: هیچ کدام درست نبود، پرسیدم: گوسفندها را چه کردی؟ گفت: هیچ کدام درست نبود، زن و بچه را چه کردی؟ گفت: ازدواج من با زن طاغوتی بنی امیه بود. او حاضر نشد راه مرا قبول کند. پرسیدم: الان بچه ها چه کاره هستند؟ گفت: بچه ها مرا دیوانه خواندند، آنها هم رفتند، ما ماندیم و این پیراهن. گریه ام گرفته که این پیراهن چرا تن من است؟ چطور زمانی که این همه مال داشتی، سنگین نبود، چون نور خدا در دل نبود کسی که نورانی و سبک شده، حتی یک پر کاه هم مثل کوه دماوند برای او سنگین است. چند روز او را ندیدم، سراغش را گرفتم، گفتند یک قطعه ای هست خراب شده کسی هم در آن نیست، صاحبانش هم دست برداشته اند آنجا افتاده، بالای سرش رفتم، گفتم دکتر برایت بیاورم؟ گفت: نه، دکتر مرا مریض کرده است: در دست طبیب است علاج همه دردی   دردی که طبیبم دهد آن را چه علاج است     سرش را به دامن گرفتم، از حال رفت، بعد از چند لحظه چشمش را باز کرد و گفت: ابو بصیر، مولایم امام صادق علیه السلام الان به ضمانتش عمل کرد، چون پارسال به من گفته بود که بیا بیرون، من ضامن می شوم تا به بهشت بروی، الان ملائکه خدا در خرابه هستند، آنها به من گفتند که امام صادق علیه السلام به ما گفته اند که تو اهل بهشت هستی.
به دلیل امکان دسترسی از دریای مکران به قطب جنوب طبق قوانین بین‌الملل منطقه‌ای شرقی از این سواحل به مساحت 250هزار Km که با قلمرو جنوبگان استرالیا هم‌پوشانی دارد متعلق به ایران هست ‏فلذا ماموریت جدید فرماندهی کل قوا به ناوگروه ارتش، احداث پایگاه دائمی در قطب جنوب🇮🇷✌️ ‏⁧
سیره نبوی درباره کار و تلاش:پیامبر اعظم(صلی الله علیه و آله و سلم) افراد تنبل و بیکار را که تن به کار نمی دهند و می خواهند از دست‌رنج دیگران استفاده کنند، مورد نکوهش و سرزنش شدید قرار داده، می فرمایند: «از رحمت خدا دور است کسی که با زندگی خود را به گردن دیگری بیندازد. ملعون است، ملعون، کسی که اعضای خانواده اش را در اثر ندادن نفقه تباه کند...خود پیامبر کار می کردند..هنگامی که مسجد قبا و مسجدالنبی ساخته می شد، ایشان هم دوش دیگر مسلمانان کار می کرد. آن حضرت سنگ‌های کوچک و بزرگ را برمی داشت و آنها را به محل ساختن مسجد می برد. گاهی هم که مردی از اصحاب نزدش می آمد و التماس می کرد که یا رسول الله! پدر و مادرم فدای تو باد! اجازه بده سنگ و خاک را من ببرم و به جای شما کار کنم، حضرت می فرمودند: «نه، تو هم سنگ دیگری بردار....بوسه بر دست کارگر هنگامی که پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) از جنگ تبوک برمی گشت، سعد انصاری، یکی از کارگران مدینه به استقبال آن حضرت آمد. وقتی رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) با او دست داد، لمس دست های زبر و خشن مرد انصاری، حضرت را تحت تأثیر قرار داد و برای همین از او پرسید: چرا دستان تو این‌طور کوفته و خشن شده، آیا ناراحتی خاصی به تو رسیده؟ عرضه داشت: یا رسول‌الله! خشونت و زبری دستان من، بر اثر کار با بیل و طناب است که به وسیله آنها زحمت می کشم و مخارج خود و خانواده ام را تأمین می کنم. در این هنگام، پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) دست او را بوسید و فرمودند: «این دستی است که آتش جهنم آن را لمس نخواهد کرد....امام علی (علیه السلام) به سلمان فرمودند: «باغی را که پیامبر با دستان خویش آن را ساخته و درخت هایش را کاشته است، برای فروش به مشتریان عرضه کن» و سلمان هم باغ پیامبر را فروخت....روزی پیامبر اعظم(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: «تمام پیامبران الهی پیش از آنکه به مقام نبوت برسند، مدتی چوپانی کردند.» از ایشان سؤال شد: آیا شما هم چوپانی کرده اید؟ فرمودند: «بلی، من مدتی گوسفندان اهل مکه را به چراگاه برده ام....امام صادق(علیه السلام) به نقل از پدر بزرگوارش امام باقر(علیه السلام) فرمودند: «پیامبر اعظم(ص)، یکی از راه های عمومی را که آب، آن را خراب کرده بود، با چیدن سنگ تعمیر کرد. به خدا سوگند! انسان ها و چهارپایان تا این لحظه از آن استفاده می کنند
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌻 . یک مقدار انرژی مثبت بگیرید و دعا برای ظهور حضرت بقیة الله کنید ❤️❤️❤️ اللهم احفظ امامنا الخامنه ای 🤲 🌻 .
بخونید ضرر نمی‌كنید، تنم لرزید خوندم! سوال: چرا خداوند آب دهان را شیرین و اشک چشم را شور و آب گوش را تلخ و آب بینی را خنک قرار داده است؟ جواب: امام صادق (ع) می‌فرمایند: آب دهان شیرین است تا انسان از خوردن و آشامیدن لذت ببرد. آب چشم شور است، برای محفوظ نگه داشتن پیه چشم. زیرا اگر شور نبود پیه چشم آب می شد و فایده دیگر آن، ضد عفونی کردن چشم است. اما آب گوش و رطوبتش تلخ است، برای جلوگیری ورود حشرات ریز، که به خاطر تلخی نمی‌توانند وارد گوش و از آنجا وارد مغز شوند. آب بینی هم خنک است به خاطر سالم ماندن مغز سر انسان تا طیلان و جاری نشود. زیرا اگر آب بینی گرم بود، باعث جاری شدن مغز به داخل بینی می‌گردید. اللّه اکبر خدا بزرگتر است از آنچه در تصور ماست. هنگام به دنیا آمدن در گوشمان اذان می‌خوانند، ولی نمازی نمی خوانند! هنگام مرگ برایمان فقط نماز می‌خوانند... بدون اذان ... اذان هنگام تولد، برای نمازی است که هنگام مرگ می‌خوانند... چقدر کوتاه است این زندگی... به فاصله یک اذان تا نماز. به خیلی چیزا باید فکر کرد و عمیق شد... قدر با هم بودن را بدانیم... این متن تنم را لرزوند... در مورد مرگ 😔آیا می‌دانید بعد از فوت شخص، رشد موها تا چندین ماه متوقف نمی‌شود؟ آيا مي‌دانيد بعد از فوت، تنها قسمت چپ مغز تا هفت دقیقه زنده می‌ماند و تمام گذشته خود را بصورت یک خواب مرور می‌کند!... لا حول ولا قوة إلا بالله آیا می‌دانید پس از مرگ، تنها عضوی که تا ۳ روز زنده است، گوش هست؟ به همین علت، هنگام مرگ تلقین خوانده می‌شود. سبحان الله آیا می دانید ملک الموت حضرت عزرائیل؛در شبانه روز 360بار به تو نگاه می‌کند؛ آیا می‌دانید که حضرت عزرائیل روزی ۵بار وارد خانه شما می‌شود و به دیوار تکیه می‌دهد؟ و منتظر امر خداوند است برای قبض روحت؛ پس سعی کن هنگامی که تو را تحت نظر دارد، مرتکب معصیت نشوی؛ در غیر این صورت چگونه با خداوند متعال مواجه خواهی شد! حالا اگر سه بار استغفار کرده و این پیام را به دیگران بفرستی، عرض چند دقیقه میلیونها شخص استغفار می‌کنند که مسبب خیرش تو هستی؛ و این عمل باعث خشنودی خداوند می‌باشد! اللّهم صلِّ علی محمد و آل محمّد شش راه آسان برای بدست آوردن ثواب بعد از مرگ: ۱- به شخصی یک قرآن هدیه کن؛ هرگاه تلاوت کرد ثوابش به تو می‌رسد. ۲- به یک شفاخانه یک ویلچر هدیه کن. هر مریضی استفاده کرد، ثوابش به تو می‌رسد. ۳- در تعمیر مسجد شرکت کن. ۴- در جای پرازدحام، آب سردکن بگذار. هرکس آب بنوشد، ثوابش به تو می‌رسد. ۵- یک درخت یا نهال بکار؛ هر انسان یا حیوان استفاده کند، ثوابش به تو می‌رسد. ۶- از همه آسان تر، این مطلب را به اشتراک بگذار، هرکس عمل کرد، ثوابش به تو می‌رسد. 🔑 از اشك سه كس بترس: 1-اشك يتيم 2-اشك مظلوم 3-اشك پدر ومادر ده مورد از بهترین دکترها در جهان: 1-قرآن کریم 2-آب نوشیدن زیاد 3-خواب کافی در شب 4-هوای آزاد و پاک 5-روزی نیم ساعت پیاده روی 6-خوردن غذای سالم و به مقدار 7-نور آفتاب 8-عسل 9-سیاه دانه 10-راضی بودن به قضا و قدر (چه خیرش و چه شرش) 1-نفس بکش با لا اله الا الله 2-نفست را سرزنش کن با استغفر الله 3-هنگام درد کشیدن بگو الحمد لله 4-هنگام تعجب بگو سبحان الله 5-هنگام خوشحالی صلوات بر رسول الله 6-هنگام ناراحتی انا لله و انا الیه راجعون 7-سم چشمانت را بشکن به گفتن ما شاء الله، تبارک الله 8-شروع کن با بسم الله 9-خاتمه بده با الحمد لله *برخاتم انبیاء محمد(ص)صلوات*🌹🌹‌‌🌹🌹🌹
پرسش 1: سنديت دعاي عکاشه ، حزب البحر ، چهل کليد، هفت هيکل ، شش قفل و نظاير آن چگونه است؟ اثرات و خواص آن معتبر است؟ خواصي که براي آيات و سوره هاي قرآن بيان مي شود معتبر است؟ کتابها و منابعي که در اين خصوص نگاشته شده اند قابل اعتماد و معتبر هستند؟ پاسخ: پرسشگر گرامي با سلام و تشکر از ارتباطتان با مرکز ملي پاسخگويي به سوالات ديني. 1- عکاشه : دعايي به اين نام در منابع روايي و کتاب هاي ادعيه از معصومين روايت نشده و در هيچ کتابي دعايي بدين نام نيافتيم تا در مورد صحت و قوت و ضعف و آثار و فوايد آن سخن بگوييم. 2- حزب البحر : در روايات اسلامي ما، راجع به اين دعا اشاره اي نشده است؛ بلکه طرفداران سحر و جادو بر اساس بيان يک عارف نماي عارف مسلک، به نام شاذلي، آن را ساخته و در اينترنت پخش نموده اند و اين، مورد تأييد ما نيست. بهتر است حضرت عالي براي رفع مشکلات و بر آورده شدن حاجات و...، به دعاهاي معروف موجود در مفاتيح الجنان حاج شيخ عباس قمي مراجعه نماييد و از دعاهاي ساختگي و سفارشي چنين افرادي، به طور جدي پرهيز نماييد. 3- چهل کليد: اين دعا هم سند ندارد و در منابع روايي معتبر چنين دعايي نيست. خواص عجيب و غريبي که به آن نسبت داده اند، هيچ مبنا و اساسي ندارد. اين دعا در اينترنت به وفور يافت مي شود، ولي در هيچ سايت و وبلاگي براي آن سند ذکر نشده و ظاهرا از ساخته هاي خناسان است تا بدين وسيله کم کم دين و اعتقاد مردم را سست جلوه دهند. خوب است از دعاهاي معتبر و دعاهاي مفاتيح الجنان و صحيفه سجاديه و دعاهايي که سند معتبر داشته و به تاييد عالمان حديث شناس رسيده، استفاده فرماييد. 4-شش قفل:چنين دعايي در منابع معتبر نيامده است و صرفا در برخي از منابع دسته چندم بيان شده كه قابل استناد و اعتبار نيستند. و خواصي هم که برايش مي آورند کاملا ساختگي است 5- هفت هيکل: اين دعا هم در منابع معتبر نيامده است و صرفا در اينترنت آمده است كه قابل استناد و اعتبار نيستند و خواصي هم که برايش آوردند کاملا ساختگي است. متاسفانه جهت استفاده فرقه هاي انحرافي ساخته شده است و چيزهاي عجيب و غريبي برايش نوشته اند در کل تمام دعاهايي که شما به آن اشاره کردبد هيچ ستد واعتباري ندارد و بيشتر جهت منافع شخصي و سرگرم کردن کردن مردم و دور شدن از دعاهاي اصيل نگاشته اند. لذا سعي کنيد به دعاهاي اصيل و معتبر مراجعه کنيد.
مکارم اخلاقی پیامبر (ص) 1. هیچ فرصتی را جز در راه کار برای خدا و یا اصلاح خویشتن ازدست نمی‌داد. 2. مسلمانان را به کارکردن سفارش می نمود. 3. کینه کسی را در دل نگاه نمی داشت و درصدد انتقام بر نمی آمد. 4. به آرامی و با وقار قدم برمی‌داشت. 5. نعمت های الهی درنظر او بزرگ و با عظمت بودند. 6. دنیا و حوادث تلخ آن وی را غضبناک نمی ساخت . 7. هرگز در کارهایشان تندروی و کندروی نمی نمود . 8. شجاع ترین، نیکوترین و بخشنده ترین مردم بود. 9. وقتی که با حادثه ای برخورد می کرد، آن را به خدا واگذار می نمود. 10. در همه کارها معتدل و میانه رو بود . 11. بردباریش همواره بر خشم او سبقت می گرفت. 12. هرگز کسی را دشنام نداد و یا به لقب های بد نخواند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺بازنشر/ تنها فیلم بجا مانده از پدر رهبر معظم انقلاب. ❤️ببینید و لذت ببرید گندم از گندم بروید جو زجو
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روایت غرورآفرین وزیر امور خارجه از حمله ایران به عین‌الاسد چند دقیقه بعد از حمله مقامات کاخ سفید پیام دادند که دیگر نزنید، به عملیات پایان دهید.
1. پیامبر(ص) از دنیا به اندازه‌ی نیاز خود استفاده می‌نمود. 2. هرگز شیفته و شیدای دنیا نبود. 3. خزینه‌ها و گنج‌های دنیا بر او عرضه شد ولی نپذیرفت. 4. با قلب خویش از دنیا اعراض فرمود و یاد دنیا را در قلب خویش نابود ساخت. 5. هیچ چیز را در دنیا از گرسنگی و خوف خدا خوش‌تر نداشت. 6. سخاوتمندترین مردم بود. 7. از آنچه که خداوند نصیب او می‌کرد ، جز به اندازه نیاز یکسال آنهم از خرما و جو برنمی‌داشت و باقیمانده را در راه خدا صرف می‌نمود. 8. حق را اجرا می‌نمود ، هرچند که به ضرر خود و یا یارانش تمام می‌شد. 9. از همه پیامبران زاهدتر بود. 10. اگر داشت ، می‌بخشید و اگر نداشت ، می‌فرمود: « ان‌شاء ا... ، خدا می‌رساند ». 11. هرگز دونوع غذا در سفرة آن حضرت نبود مگراینکه از یک غذا می‌خورد و غذا ی دیگر را صدقه می‌داد. 12. هرگز درهم ودیناری نزد خود پس انداز نکرد.
...سلام‌بر‌او‌که‌میگفت... از گمنامی نترس . . از اینکه اسم و رسمی نداری . . از کارهای کرده ات به نام دیگری . . از بی تفاوت بودن آدم ها . ‌. از تنهایی ات در عین شلوغی ها . ‌‌. غمگین مباش! گمنامی اولین گام برای رسیدن به شهادت است ...🚶🏻‍♂! -شهید ابراهیم هادی- 🌱سرباز امام زمان(عج)باشید. 🍃نشر دهید وباما همراه باشید. ┏⊰✾🇮🇷✾⊱━━━━━━┓ ┗━━━━━━⊰✾🌻✾⊱┛
بخشنده و سخاوتمند باشید ادم خوبه سخاوت داشته باشد.بخیل و خسیس نباشد. ادمای سخاوتند پیش مردم احترام دارندو ادمای خسیس و بخیل برعکس حتی گاهی خانواده اش ارزوی مرگش را دارند! سوره هل اتی در پی بخشندگی اهل بیت نازل شد همچنین در پی بخشش انگشتر علی علیه السلام در حال رکوع،خداوند در سوره مائده ایه ولایت را نازل کرد. در روایت است که حاتم طائی که در جاهلیت زندگی می کرد و خیلی بخشنده بود در قیامت چون کافر بوده جهنم میره ولی خدا به اتش میگه بترسونش ولی نسوزونش رسول اكرم صلی الله علیه و آله فرمود: سخاوتمند به خدا، مردم و بهشت نزديك است. پيامبر (ص) فرمود: سخاوتمند به خدا و بهشت و مردم نزديك است و از آتش دور مي باشد و بخيل از خدا و مردم و بهشت دور بوده و به جهنم نزديك است و جاهل بخشنده بهتراست نزد خدا از عابد بخيل. مرد نباید خسیس باشد و به خانواده اش سخت بگیرد. خانمی می گفت من رو به کمیته امداد معرفی کنید. گفتم شوهر داری؟گفت بله و بازاری هست ولی پول برای درمان من نمی دهد. یا دختر خانمی می گفت با اینکه پدرم پول زیادی در بانک دارد ولی برای رفع مشکلات خانواده خرج نمی کند. و هزاران مورد از خانم هایی که از خساست شوهرانشان شکایت دارند. اسلام توصیه کرده باندازه درامدی که داری خرج کن چه برا خانواده چه در راه خیر.و هشدار داده که انهایی که ثروت را ذخیره می کنند همین ثروت برایشان عذاب می شود.
تقاص نامهربانی! یکی از آقایان علما می گفت: روزی در صف نانوایی ایستاده بودم که ناگهان پیرمردی فریادش بلند شد. معلوم شد پسر بچه ای شیطانی کرده و ریگ داغی را به پشت دست آن پیرمرد چسبانده است. پیرمرد همراه با جیغ و داد می خندید. گفتند: چرا می خندی؟! گفت: یادم آمد که من پنجاه سال پیش که بچه بودم در همین جا همین کار را درباره پیرمردی کردم. ریگ داغی از سنگک گرفتم و پشت دست آن پیرمرد چسباندم و امروز به مکافات عمل پنجاه سال پیش رسیدم!! فریادم برای سوختن دستم بود و خنده ام برای مکافات عمل . هر کس به وزن یک ذره، عمل خیری انجام دهد آن را می بیند و هر کس به وزن یک ذره عمل بد کند همان را خواهد دید.سوره زلزال، آیه 8
خانم سمیه حیدری، اولین بانوی مدال آور در رقابت های جهانی در رشته‌ی جودو: موقع اهدای جوایز مسابقات آسیایی کره جنوبی، مسؤولان تشریفات کره جنوبی به من گفتند گرمکن بپوش و روی سکو برو. گفتم چادرم را بیاورید؛ من با چادر روی سکو می روم. گفتند نه باید گرمکن بپوشیدکه من گفتم اصلا برای من مهم نیست روی سکو بروم یا نروم؛ مهم این است که با چادر روی سکو بروم. ۲۰ دقیقه ای طول کشید و در نهایت چون همه منتظر بودند و نگران که چه اتفاقی افتاده، گفتند که هر چی می خواهد به او بدهید که سریع برود روی سکو. البته در نهایت چادرم را آوردند و من با چادر رفتم روی سکو. وقتی از سکو پایین آمدم و رفتیم هتل، متوجه شدم در هتل جلسه ای تشکیل شده و دبیر کمیته ملی المپیک به مسؤولین فدراسیون جودو اعتراض کردند که چرا فلانی با چادر روی سکو رفته است! مگر با چادر مسابقه داده! برای جمهوری اسلامی خیلی بد شده است! این کار به ضرر ما شده است! بعد در اتاق را زدند و گفتند که این کار شما، برای ما خیلی بد شده است و فدراسیون جودو را زیر سؤال بردید!چرا این کار را کردید؟ من آن موقع خیلی ناراحت شدم و فقط به حضرت زینب(سلام الله علیها) گفتم من فقط به خاطر خودت و به عشق خودت با چادر رفتم روی سکو. تا اینکه از دفتر حضرت آقا با من تماس گرفتندو پیغام ایشان را به من رساندن. و من این قدر هیجان زده شدم که از خوشحالی زیر سِرُم رفتم.اصلا باورم نمی شد. بعد از آن به دیدار آقا رفتم و ایشان گفتند: خیلی کار خوبی کردید که با چادر روی سکو رفتید. باعث افتخار مملکت ایران هستید. من سجده شکر به جا آوردم که شما با چادر رفتید روی سکو.
زندگی کردن تو ایران خیلی عجیبه فکر کن سر کوچه تون رفتی سبزی بخری یهویی آیت‌الله نوری همدانی میبینی🫠
نخودکی و راهزنان! مرحوم شيخ حسن اصفهاني (ره) يكي از شاگردان مرحوم ميرزاي بزرگ شيرازي قصد اقامت در خراسان كرده اين شهر را وطن خود قرار داد. ايشان مردي بزرگوار و داراي ختومات و ادعيه بود. نقل مي‌كنند آن مرحوم كه يك مرتبه از كوفه به نجف اشرف مي‌رفت در راه جمعي از دزدان دورش را گرفته او را وادار نمودند تمام لباس هايش را از تن بيرون آورد. مرحوم شيخ هم تمام لباس هايش به جز ساتر را بيرون آورده لباس‌ها را به دزدان داده فرمود: من اين لباس‌ها را به شما بخشيدم تا شما گرفتار معصيت خدا نشويد، زيرا اگر آنها را نبخشم غصب است و مال غصبي حرام است. موقعي كه دزدها اين چنين بزرگواري را از آن مرحوم ديدند لباسها را به او برگردانده و به دست او توبه نمودند و گفتند: سزاوار نيست كه ما نافرماني خدا كنيم، بالاخص پس از اينكه شما را با اين همه مهرباني يافتيم
روضه شب جمعه:السلام علیک یا اباعبدالله..آمد محضرِ امام باقر علیه السلام ، آقاجان مکه رفتم ، مدینه رفتم ، نجف رفتم اما هیچ کجا تُربتش بویِ تربتِ جدت حسین رو نمیده" دید آقا داره گریه میکنه آقاجان آیا حرفی بدی زدم چی گفتم چرا منقلب شدی ، فرمود : میدونی چرا هیچ جا بوی کربلا رو نداره آخه این تربت با پوستُ گوشتُ استخوانِ جدّم عجین شد ..."یاالله" کجا اونجایی که عمر سعد ملعون فریاد زد :«مَن يَنتَدِبُ لِلْحُسَينِ؟!» کیه بر بدنِ حسین فاطمه اسب تازه نعل شده بتازانه ؟! امان از نعلهای تازه بسته امان از استخوان های شکسته....
ملاقات مقام معظم رهبری با امام زمان (عج) جناب آقاي صديقي شب فاطميه روي منبر در بيت ايشان (بيت رهبري) كه آقاي رييس جمهور نشسته بود، آقاي هاشمي بود، سران مملكتي بودند، قوه قضاييه، همه بودند. آقاي صديقي روي منبر اين مطلب را گفت و آن را نتوانست تمام كند، همين كه خواست تمام كند فرياد گريه جمعيت و حضار بلند شد. ديدند اين جمعيت به سوي آقا دارند حمله مي كنند كه به عنوان تبرك به ايشان دست بزنند، آقا را بردند و ديگر نتوانستند جمعيت را اداره كنند. و آن مطلب اين بود: من همه ساله مكه كه مي رفتم، قبل از رفتن به مكه به محضر آيت الله بهاءالديني مي رسيدم و توصيه مي خواستم از ايشان. ايشان به من توصيه هايي مي كرد و من اين توصيه ها را در سفر مكه عمل مي كردم. بعدهم كه داشتم مي آمدم، يك عمامه اي يا چيزي را براي ايشان هديه مي خريدم. اين دفعه كه رفتم محضر ايشان اين مطلب را فرمودند: شما وقتي كه مي رويد مسجدالنبي از قسمت جنوب شرقي مسجد، از آن قسمت هفت قدم مي آيد به جلو و قسمت بعدي را هم گفت كه من نمي توانم دقيق به شما بگويم، به خاطر اينكه ايشان اين را به وديعت پيش من گذاشت. آن وقت از دو طرف به من دستور داد وقتي كه قدم زدي آمدي جلو رسيدي به آنجا، آنجا بنشين و اين ذكر سبعه را بگو. اين ذكر را كه گفتي ان شاءالله به حوائجت خواهي رسيد. ذكر سبعه عجيب است، علامه حسن زاده آملي بعد از نماز صبح تا طلوع آفتاب اذكار سبعه را دارد كه اينها را از آسيدعلي آقا قاضي گرفتند، ذكر سبعه واقعاً يك ذكري است كه معجزه مي كند در نفس انسان، عجيب معجزه مي كند. آقاي صديقي مي گويد، عرض كردم: آقاي بهاءالديني چه وجهي دارد كه من بايد آنجا بنشينم و اين اذكار سبعه را بگويم؟ چه وجهي دارد هفت قدم از آنجا قدم بزنم؟ گفت: وجهش اين است كه دارم به شما مي گويم فقط پيش شما بماند. وقتي كه حضرت زهرا سلام الله عليها آمد براي دفاع از علي ابن ابيطالب عليه السلام بدنش خون آلود بود وقتي كه آمد، كه داخل مسجد وارد نشد، وقتي كه برگشت ديگر توان از او رفت ديگر به گونه اي شد كه مي خواست ادامه راه را بدهد، نتوانست، آنجا نشست و فكر مي كنم كه آن مكان به خون فاطمه سلام الله عليها رسيده است؛ آنجا حاجتتان را بخواهيد. ، بعد آقاي بهاءالديني مي گويد: اين كار را انجام بده. ايشان مي گويد: من رفتم اين كار را انجام دادم، حالا تو نگو آقاي بهاءالديني خودش هم نظر دارد، نيت دارد يا حاجتي دارد، چون خودش مشرف نمي شود. ایه الله صدیقی گفت: من رفتم مدينه همين كار را انجام دادم، بعد از اين رفتم مكه ديدم از بلندگو صدا مي زنند: آقاي صديقي دوباره بروند مدينه، من دوباره رفتم مدينه. چند روزي مدينه ماندم، وقتي برگشتم به ايران يك عمامه اي خريده بودم رفتم محضر حاج آقا، رسيدم، تا سلام عليك كردم بدون اينكه حرفي بزنم، حاج آقا بهاءالديني فرمودند: ميداني ثمره ذكر امسال چه بود؟ گفتم: نه! گفت: نميداني ثمره ذكر امسال چه بود، نگرفتي؟ گفتم: نه! فرمود: امسال ثمره ذكر شما يكي اين بود كه شما دو بار آمديد مدينه! گفتم: شما مطلعيد من دو بار امسال آمدم مدينه؟ گفت: بله آنجایي كه نشسته بوديد ذكر مي گفتيد، در آنجا با تو بودم. فرمودند: ثمره دوم اين بود كه آن نيتي كه من مي خواستم، به آن نيت رسيدم و آن اين بود كه امسال مقام معظم رهبري به ديدار امام زمان نائل آمد.