eitaa logo
مدافعان بانوی دمشق.شهید مدافع حرم محمد رضا الوانی
167 دنبال‌کننده
4.4هزار عکس
2.5هزار ویدیو
157 فایل
.چی می شود پرچم حرم،برام کفن بشه. سلام من به بی بی شهادتین من بشه.بدون زینبی من نفس نمی کشم تا زنده ام از عشق بی بی دست نمی کشم https://eitaa.com/alvane ا
مشاهده در ایتا
دانلود
1_12519061.mp3
2.07M
💠 #دعای_عهد ✳️تغییر مقدرات الهی با مداومت بر خواندن دعای عهد... 🌸امام خمینی ره: اگر هرروز (بعد از نماز صبح) دعای عهد خواندی، مقدراتت عوض میشود...
امام صادق علیه‌السلام الله فی عَون المُومِن، مادامَ المُومِن فی عَون اَخیهِ خداوند در پی یاری مؤمن است، تا وقتی که مؤمن در پی یاری برادر خویش است. بحار الانوار، ج۷۴ ،ص۳۲۲ یاران مهربان💐
🌾🌾🌾🌾 🌾🌾🌾 🌾🌾 🌾 ✅فرزند شیخ خیاط میگوید پدرم چیزهایی می دید که دیگران نمی دیدند. یکی ازدوستان پدرم نقل میکرد. یک روز با جناب شیخ به جایی میرفتیم که دیدم جناب شیخ با تعجب و حیرت به زنی که و لبـاس شیـکی داشـت نگـاه میکند ⭕️از ذهنم گـذشت که شیـخ به ما می‌ گوید چشمتان رااز برگردانید و خود ایشان اینطور نگاه می‌کند! ✴️نگاهی به من کرد و فرمـود: توهم میخواهی ببینی من چی میبینم؟ ببین! ☑️نگاه کردم دیـدم همینطور از بـدن آن زن مثل سُرب گـداخته ، آتش و سرب مذاب به زمین می‌ریزد و آتش او به کسانی که هایشان به دنبـال اوست سـرایت میکند . ⭕️ شیخ رجبعلی فرمـود این زن راه میـرود و روحـش یقـه مـرا گـرفته او راه میـرود و مردم را همینطور با خـودش به آتش جهنـم می بَرَد . 📚کتاب بوستان حجاب صفحه ۱۰۹ یاران مهربان💐
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آمـــدم ای شـ❤️ـــاه پنــــاهــم بـــده بانـــوای زیبــــای # اســـتاد ڪــریــمخــانــی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قافلہ ی مـا قافلـہ ی از است هرڪس ڪہ از جـــان گذشتہ نیست با مـا نیایـــد .... شهدا نگاهی
🔅پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: 🔺هرگاه كسى به خواستگارى نزد شما آمد و ديندارى و امانتدارى او را پسنديديد، به او زن دهيد؛ كه اگر چنين نكنيد، در روى زمين تبهكارى و فساد بسيار پديد خواهد آمد @alvane
4_5920263056306208926.mp3
7.12M
🌸🍃 دفعه آخری یجور دیگه بود هی دو سه بار مادرش رو بغل کرد گفت به خدا سپردمت دلم ریخت ساکش رو بست دخترش رو بغل کرد 🎤با نوای #سید_رضا_نریمانی❣ #مدافعان‌حرم💕
💠همسر شهید مدافع حرم محمد حسین حمزه: 🌷حسین‌آقا زیاد در خانه نمی‌ماند. بیکاری کلافه‌اش می‌کرد. حتی روزهای تعطیل را هم کلاس‌های آموزشی برگزار می‌کرد. دلش نمی‌خواست وقت‌ش ازدست برود. پدرشوهرم همیشه به او می‌گفت «حالا که همسرت هیچ نمی‌گوید خودت مراعات کن و زمانی را برای او بگذار حتی یادم هست وقتی به سوریه می‌رفت، پدرشوهرم به او گفت «همسرت پا به ماه است. چرا می‌روی؟»این‌بار خودم هم به او گفتم که «الان بیشتر از هر زمان دیگری به تو نیاز دارم. بمان!» کوله‌اش را درآورد، با حالت خاصی نگاهم کرد و گفت «اگر بگویی نروم، می‌مانم.» همیشه همینطور بود. انگار با نگاهش فریبم می‌داد و راضی می‌شدم. اصلاً نمی‌توانستم به او "نه" بگویم. می‌گفتم «معلوم نیست چه می‌کنی که نمی توان "نه" بگویم!» 🌷وقتی بچه‌ها کوچک‌تر بودند و یا ایام تعطیلات مدارس، اغلب مرا به خانه پدرم می‌برد و خودش به مأموریت می‌رفت. اقوام که به خانه پدرم می‌آمدند می‌گفتند «همسرت بی‌خیال این مأموریت‌ رفتن‌ها نمی‌شود؟» به هرحال کار بود. باید به مملکت خدمت می‌کرد. نظر هردومان این بود که باید برای بقای این انقلاب همت گماشت. 🌷آنقدر به هم علاقه داشتیم که واقعاً حس یک روح در 2 بدن برایمان صدق می‌کرد. با اینکه تلاش می کردیم تا ابراز محبت‌هایمان جلوی بچه‌ها محدود باشد، با این حال حسین‌آقا بی‌هوا جلوی بچه‌ها با صدای بلند می‌گفت «خانم دوست دارم!» با اشاره به او می‌فهماندم که بچه‌ها هستند. می‌گفت : «بگذار ببینند و یاد بگیرند.»
🔹️هی می شنیدم که تو جبهه امداد غیبی بیداد می کند و حرف و حدیث های فراوان راجع به این قضیه شنیده بودم. دوست داشتم به جبهه بروم و امداد غیبی رو از نزدیک ببینم تا این که پام به جبهه باز شد و مدتی بعد قرار شد راهی عملیات شویم. بچه ها از دستم ذله شده بودند بس که هی از امداد غیبی پرسیده بودم. یکی از بچه ها عقب ماشین که سوار شده بودیم گفت: «میخواهی بدانی امداد غیبی یعنی چه؟» با خوشحالی گفتم: «خوب معلومه!» نا غافل نمیدونم از کجا قابلمه در آورد و محکم کرد تو سرم. تا چانه رفتم تو قابلمه. سرم تو قابلمه کیپ کیپ شد. آنها میخندیدن و من گریه میکردم! ناگهان زمین و زمان بهم ریخت و صدای انفجار و شلیک گلوله بلند شد. دیگر باقی اش را یادم نیست. وقتی به خودم اومدم که دیدم سه نفر به زور دارند قابلمه رو از سرم بیرون میکنند! لحظه ای بعد قابلمه در اومد و من نفس راحتی کشیدم.‌ یکی از آنها گفت پسر عجب شانسی داری. تمام آنهایی که تو ماشین بودند شهید شدن جز تو. ببین ترکش به قابلمه هم خورده! اونجا بود که فهمیدم امداد غیبی یعنی چی؟!
: :👇👇 🔹 یک درشت تهیه کرده و داخل آنرا خالی کنید ، مقداری پودر آویشن و یک قاشق داخل شلغم بریزید... 🔸چند ساعت صبر کنید تا شلغم آب بیندازد ، این آب شلغم رو که شبیه شربت است. 🔹و هر ۸ ساعت یک قاشق غذاخوری از آنرا به فرد سرماخورده بدهید میل کند. 🔸این معجون ، معجزه گری عجیب ، برای سرماخوردگی بزرگسالان و کودکان
ایمان و دلاوری💪 ضد انقلاب برای سر بعضی از پاسدار هاهزار تومان جایزه می‌گذاشت. خیلی که ارزش طرفشان بالا میرفت سه هزار تومان هم می خریدند. محمود که آمد به یکی دو هفته نکشید که رسید تو لیست سه هزار تومانی ها. اعلامیه اش راخودش آورد برا ایمان میخواند و می خندید.😅 دوسه هفته بعد. به پام گلوله خورد میخواستند 🖊بفرستندم مشهد محمود آمد دیدنم .وقت خدا حافظی ✋ با خنده گفت😁 راستی خبر جدید رو شنیدی ؟ گفتم چی ؟؟ گفت قیمت سرم زیاد شده گفتم چقدر؟ ؟ گفت بیست هزار تومان چند ماه بود بوکان که اذاد شد قیمت به دو میلیون هم رسید برای سرش قیمت گذاشته بودند. 😔 هر روز هم قیمت را بالاتر می بردند ولی مگه کسی جرائت داشت بهش نزدیک بشه😡 تو یکی از عملیات خودم بی سیم ضد انقلاب را شنود کردم از همان اول کار کم آوردند با فرمانده بالاتر شان تماس گرفتتند و گفتند که اوضاع قمر در عقرب است چه کار کنیم؟ ؟🤔 طرف پرسید، کاوه هم همراهشان است ؟؟ گفتند بله گفت بیاید عقب. @alvane