#خاطره
#شهید🌷
🍃🍃🍃🍃🍃💠﷽💠🍃🍃🍃🍃🍃#قدرشناس
💠یه شب بارونی بود و فرداش حمید امتحان داشت. رفتم تو حیاط و شروع کردم به شستن لباسها و ظرفها. همین طور که داشتم لباس می.شستم دیدم حمید اومده پشت سرم وایساده. گفتم: «اینجا چیکار میکنی. مگه فردا امتحان نداری؟»
💠 دو زانو کنار حوض نشست و دستهای یخ زدهام رو از توی تشت آورد بیرون و گفت: «ازت خجالت میکشم. من نتونستم اون زندگیای که در شأن تو باشه برات فراهم کنم. دختری که تو خونه پدرش با ماشین لباسشویی لباس میشسته حالا نباید تو این هوای سرد مجبور باشه..».
💠حرفش رو قطع کردم و گفتم: «من مجبور نیستم، با علاقه دارم کار میکنم. همین قدر که #درک میکنی و میفهمی و قدرشناس هستی برام کافیه».
#شهید_سید_عبدالحمید_قاضی_میرسعید
#شادی_روحش_صلوات🌹
VID_20190619_184831.mp3
10.24M
#نواهنگ یا خامنئی نحن الجاهد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تهران در خون و آتش!
توپ و تانک و قایقهای تندرو در خیابان های تهران!
سر کار گذاشتن مجری ضدانقلاب! 😂
9.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کلیپی دیدنی ازقیام یک ملت
انچه که بعد از جنایت اشرار در کشور رخ داد!و دشمن را به وحشت انداخت کلیپی دیدنی از قیام یک ملت را ببینید
ملت قیام کرد علیه اشرار و تجدید بیعت با ولایت اونم در حالی که زیر بار گرانی دولت بی تدبیر روحانی کمرشون داره میشکنه
این خیانت به مردمه وقتی که اینجور به میدان آمدن اما باز جلوی چشم دولت بی تدبیر اجناس داره گران میشه و دولت وعده داده بود گران نشه..
پ:ن؛سیل طوفانی تهرانی ها دوشنبه در میدان ازادی هم در راهه..
❣❣💕💕💕💕💕💞💞
سرسفره که نشست گفت.آخرین صبحونه رو با من نمی خوری؟
با بغض گفتم. چرا این طور میگی؟ مگه اولین باره میری ما موریت ؟
گفت .کاش میشد صدا تو ضبط می کردم با خودم می بردم که دلم کمتر تنگت بشه 😔
گفتم :قرار گذاشتیم هر کجا که تونستی زنگ بزنی .من هر روز منتظر تماست می مونم منو بی خبر نذار.
با هر جان کندنی که بود برایش قرآن گرفتم تا راهیش کنم .لحظه آخر به حمید گفتم :
حمید تو رو به جون همون حضرت زینب س هر کجا تونستی تماس بگیر
گفت جور باشه حتما بهت زنگ میزنم
فقط یه چیزی .از سوریه که تماس گرفتم چطوری بگم دوستت دارم ؟
اونجا بقیه هم کنارم هستن. اگه صدای منو بشنون از خجالت آب میشم
به حمید گفتم پشت گوشی به جای دوستتدارم بگو .یادت باشه ❣❣
من منظورت رو میفهم
از پیشنهادم خوششش اومده بود .پله ها را که پایین می رفت
برایم دست تکان می داد و با همان صدای دلنشینش
چند باری بلند بلند گفت
❤️یادت باشه 💕 یادت باشه 💖
لبخندی زد م و گفتم
یادم هست 💕 یادم هست 💝
بر شی از کتاب یادت باشد
شهید حمید سیاهکالی مرادی 💝💕💞💞