فوری/فرمانده بسیج دارخوین شادگان ترور شد!
🔻فرمانده حوزه بسیج دارخوین شادگان در جنوب استان خوزستان توسط افراد ناشناس ترور شد، عبدالحسین مجدمی فرمانده حوزه بسیج شهر دارخوین از توابع شهرستان شادگان استان خوزستان بامداد چهارشنبه توسط افراد ناشناس و نقابدار مورد ضرب مستقیم گلوله اسلحه قرار گرفته است./عصر جنوب
🔻 گفته میشود این فرمانده سپاه پاسداران طی حمله مسلحانه به منزلش که توسط افراد ناشناس صورت گرفته، شهید شده است./ عصرجنوب
مرگ بر منافق
مرگ بر ضد ولایت فقیه
مرگ بر امریکا
مرگ بر اسرائیل
4_5834499169359758796.mp3
8.25M
آتیش غم به دلم افتاده
داغِ تو به جگرم افتاده
علی غریب شده زهرا بیتو
به چه کنم چه کنم افتاده
...💔💔💔
حسن داد میزنه
حسین آه میکشه
فراغِ فاطمه زینبُ میکُشه
#حسینسیبسرخی
برخیچهلقمهها
کهگلوگیرمیخورند،
خوبانولیبهشامبلا
تیر میخورند...😔😔😔
🍃🌺🍃@alvane🏴🏴🕊
💠 سه #توصیه شهید سپهبد #حاج_قاسم_سلیمانی خطاب به برادرزادهاش
💌 مهدی جان
1⃣ تمام کسانیکه به کمالی رسیدند خصوصا کمالات معنوی که خود منشأ و پایه دنیوی هم میتواند باشد، منشأ همه آنها #سحر است،
سحر را دریاب #نماز_شب در سن شما تأثیری شگرف دارد اگر چندبار آنرا با رغبت تجربه کردی، لذت آن موجب میشود به آن تمسک یابی
2⃣ زیربنای تمام بدیها و زشتیها #دروغ است
3⃣ احترام و #خضوع در مقابل بزرگترها خصوصاً پدر و مادر
به خودت عادت بده بدون شرم دست پدر و مادرت را ببوسی، هم آنها را شاد میکنی و هم #اثر_وضعی بر خودت دارد.
✍ عمویت ۱۳۹۱/۰۸/۱۷
⭕️ خانواده شهيد سليمانى جوان اهانت كننده به تصوير سردار را بخشيدند
👤سهراب سلیمانی برادر سردار شهید قاسم سلیمانی:
🔻 امروز شنیدم جوان دستگیر شده زیر ۱۸ سال دارد و با شناختی که از روحیه سردار دارم میدانم ایشان از این موضوع راضی نخواهد بود که فردی به خاطر او مورد آزار و اذیت قرار گیرد.
🔻 ما به عنوان خانواده از حق قانونی خودمان میگذریم و از مسئولین و مراجع انتظامی و قضایی خواهش میکنم این موضوع را پیگیری نکنند.
@alvane🏴🌿🌿🌱🌱🎋
🔸 سورپرایز علی دایی برای کودکان داغدار پرواز اوکراین
🔹 «علی دایی» دیروز در اقدامی پسندیده برای تسلی دادن به فرزندانی که پدرشان را در سانحه هوایی «تهران - کییف» از دست دادهاند پیراهن تیم ملی فوتبال را امضا و به آنها اهدا کرد.
😊😊
@alvane
🔴سرگذشت ارواح در عالم برزخ😱😱👻
(قسمت ۵)
◾️عجب پروندهای! کوچکترین عمل خوب یا زشت مرا در خود جای داده بود.😱😰
در آن لحظه تمام اعمالم را حاضر و ناظر میدیدم...😰😰
💠در فکر سبک و سنگین کردن اعمال خوب و بد بودم که رومان پرونده اعمالم را بر گردنم آویخت، بطوریکه احساس کردم تمام کوههای عالم بر گردنم آویختهاند.😱😱😩
💥چون خواستم سبب این کار را بپرسم گفت: اعمال هرکسی طوقی است بر گردنش.😠
گفتم تا چه زمان باید سنگینی این طوق را تحمل کنم؟😩😭
گفت: نگران نباش. بعد از رفتن من نکیر و منکر برای سؤال کردن میآیند و پس از آن شاید این مشکل برطرف شود. 😥😥
🍀رومان این را گفت و رفت..😢
✅هنوز مدت زیادی از رفتن رومان نگذشته بود که صداهای عجیب و غریبی از دور به گوشم رسید. صدا نزدیک و نزدیک تر میشد و ترس و وحشت من بیشتر...😰😰😰😱
🔘 تا اینکه دو هیکل بزرگ و وحشتناک در جلوی چشمم ظاهر شدند. اضطرابم وقتی به نهایت رسید که دیدم هر یک از آنها آهنی بزرگ در دست دارند که هیچکس از اهل دنیا قادر به حرکت آن نیست، پس فهمیدم که این دو نکیر و منکراند.😫😫😱
☑️در همین حال یکی از آن دو جلو آمد و چنان فریادی کشید که اگر اهل دنیا میشنیدند، میمردند.😥😥😱
✨ لحظهای بعد آن دو به سخن آمده و شروع به پرسش کردند: پروردگارت کیست؟ پیامبرت کیست؟ امامت کیست؟🤔🤔
⚜ از شدت ترس و وحشت زبانم بند آمده بود. و عقلم از کار افتاده بود.، هرچند فهم و شعورم نسبت به دنیا صدها برابر شده بود، اما در اینجا به یاریم نمیآمدند. 😥😥😥
⚡️ سرم به زیر افتاد، اشکم جاری شد و آماده ضربت شدم.😱
💥درست در همین لحظه که همه چیز را تمام شده میدانستم، ناگهان دلم متوجه رحمت خدا و عنایات معصومین علیهم سلام شد و زمزمه کنان گفتم: ای بهترین بندگان خدا و ای شایستهترین انسانها، من یک عمر از شما خواستم که شب اول قبر به فریادم برسید، از کرم شما به دور است که مرا در این حال و گرفتاری رها کنید.😢😭😢
💠و این بار آنها با صدای بلندتری سؤالشان را تکرار کردند. چیزی نگذشت که قبرم روشن شد، نکیر و منکر مهربان شدند، 😢😩
🌺دلم شاد و قلبم مطمئن و زبانم باز شد. با صدای بلند و پر جرأت جواب دادم: پروردگارم خدای متعال(الله)، پیامبرم حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم، امامم علی و اولادش، کتابم قرآن، قبلهام کعبه میباشد...😢😢
🔷نکیر و منکر در حالیکه راضی به نظر میرسیدند از پایین پایم دری به سوی جهنم🔥 گشودند و به من گفتند: اگر جواب ما را نمیدادی جایگاهت اینجا بود،😱😰
💐 سپس با بستن آن در، در دیگری از بالای سرم باز کردند که نشان از بهشت داشت. آنگاه به من مژده سعادت دادند.🙂😌
با وزش نسیم بهشتی قبرم پر نور و لحدم وسیع شد. حالا مقداری راحت شدم.🍀🙂
🍂از اینکه از تنگی و تاریکی قبر نجات یافته بودم، بسیار مسرور و خوشحال بودم.☺️
سرور و شادمانیم ار اینکه در اولین امتحان الهی سربلند بیرون آمدم، چندی نپایید و رفته رفته نوعی احساس دلتنگی و غربت به من روی آورد.😌😢
❄️ با خود اندیشیدم: من کسی بودم که در دنیا دوستان، اقوام و آشنایان فراوانی داشتم؛ با آنها رابطه و انس فراوان داشتم. اما اینک دستم از همه آنها کوتاه است.😢
♦️سر به زیر گرفتم و بی اختیار گریه را آغاز کردم. چندی نگذشت که عطر دل انگیز و و روح نوازی به مشامم رسید، عطر بیشتر و بیشتر میشد.🙂
✨در حالیکه پرونده اعمال بر گردنم سنگینی میکرد با زحمت سرم را بلند کردم و ...😢
✍ادامه دارد..👌👌
@alvane
🛑سرگذشت ارواح در عالم برزخ 😱😱👻👻
(قسمت ۶)
♻️در حالیکه پرونده اعمالم بر گردنم سنگینی میکرد با زحمت سرم را بلند کردم و از دیدن شخصی که روبرویم نشسته بود در تعجب فرو رفتم. جوانی خوش سیما و خوش سیرت بود، که با انگشت، اشک از گوشه چشمانم پاک کرد و لبخندی هدیه ام نمود.😢😢😌
🌸به نشانه ادب،سلام کردم و در مقابلش دو زانو، برجای نشستم و خیره به چشمان زیبایش، حیرت زده زیر لب زمزمه کردم:
فتََبارکَ اللهُ احسُنُ الخالقینَ.😢😳
💥پس آنگاه با صدایی رسا پرسیدم: شما کیستید که دوست و همدم من در این لحظه های وحشت و غربت گشته اید؟🤔
در حالیکه لبخندی بر لبانش، نقش بسته بود، پاسخ داد: غریبه نیستم، از آشنایان این دیار توام و همدم و مونست در این راه پرخطر. 😊
❄️گفتم: زهی توفیق... اما به راستی تو کیستی؟ بی شک از اهالی آن دنیای غریب نیستی، زیرا در تمام عمر کسی به زیبایی تو ندیده و نیافته ام. 😢
🌷با همان لبخند که بر لبانش نقش بسته بود با طعنه گفت: حق داری مرا نشناسی! چرا که در دنیا به من کم توجه بودی.😌
من نتیجه ذره، ذره اعمال خیر توام که اینک مرا به این صورت می بینی. نامم نیک و هادی و راهنمای تو در این راه پر خطر می باشم.😌
🔵آنگاه از من خواست که پرونده سمت راستم را به او بسپارم. پرونده را به او سپردم و گفتم: از اینکه مرا از تنهایی رهایی بخشیدی، و همدم و همراه من در این سفر خواهی بود بسیار ممنونم و سپاسگذار.☺️
🌹گفت: تا آنجایی که در توانم باشد، برای لحظه ای تنهایت نخواهم گذاشت. مگر آنکه...😢
⚡️رنگ از رخسارم پرید، وحشت زده پرسیدم: مگرچه؟😢😭
گفت مگر آنکه آن شخص دیگر که هم اکنون از راه می رسد بر من غلبه یابد که دیگر خود می دانی و آن همراه! پرسیدم آن شخص کیست؟🙄🤔
💥 گفت: تا آن جا که به یاد دارم، فقط نامه اعمال سمت راستت را به من سپردی...😥
🔥اما نامه اعمال سمت چپ تو، هنوز بر شانه ات آویزان است و چیزی نمی گذرد که شخصی دیگر که نامش گناه است، آن را از تو باز پس خواهد گرفت. آنگاه اگر او بر من غلبه پیدا کند با او همنشین خواهی شد، وگر نه در تمام این راه پر خطر تو را همراه خواهم بود. 😰
〽️گفتم: پرونده او را می دهم تا از اینجا برود. نیک گفت: او نتیجه اعمال ناپسند و گناه توست و دوست دارد در کنارت بماند.😥
گفتگوهامان ادامه داشت، تا اینکه احساس کردم بوی بسیار نامطبوعی شامه ام را آزار می دهد. آن بوی متعفن تمام فضا را پر کرد و باعث قطع گفتگوهایمان شد. در این لحظه هیکل زشت و کریهی در قبر ظاهر شد....😰😱😱
✍ ادامه دارد..👌👌
@alvane
🌷نیکی به پدر و مادر=آمرزش همه گناهان
✍مردی خدمت حضرت محمد(ص) رسید و گفت: هیچ گناهی نمانده که انجام نداده باشم. چگونه میتوانم توبه کنم؟
✅رسول الله پرسیدند: آیا هیچیک از پدر و مادرت زنده هستند؟ مرد پاسخ داد: پدرم زنده است. حضرت فرمودند: به پدرت نیکی کن تا آمرزیده شوی. وقتی او رفت ، حضرت محمد فرمودند: کاش مادرش زنده بود. اگر به مادرش نیکی میکرد، زودتر آمرزیده میشد.
📚بحار الانوار، جلد ۷۴، صفحه ۸۲
💜💥اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ
💚⭐️وآلِ مُحَمَّدٍ
♥️🌙وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
@alvane
#ڪلام_شهید
بارالها!
من نمی خواهم که در بستر بمیرم
میروم تا همچو مردان خدا در دل سنگر بمیرم و میدانم که به شهادت میرسم، میخواهم اگر لیاقتش را داشتم، بدنم مانند فاطمه زهرا(سلام الله علیها) #مفقودالجسد بشود.
🌷
#شهید_سیدعلی_دوامی
🌼پنجشنبہ ؛
یادآورِ نداشته هاست
آدم هایی که نیستند !
💐خاطراتی که جایشان هنوز درد می کند ، و آرزوهایی که محقق نخواهند شد
🌹پنج شنبه گاهی خیلی سرد
می شود حتی اگر بهار باشد !
🌻در این پنجشنبہ زمستانی بهمن ماه برای شادی روح تمام درگذشتگان بخصوص پدر و مادران شهدا وسردار شهید قاسم سلیمانی وشهداء عزیز همرزم ایشان فاتحہ و صلواتی بفرستیم
🌷چگونه #خالص بودن عمل خود و دیگران را تشخیص دهیم؟
مصداق عمل خالص در کلام #امام_صادق علیه السلام چیست؟
کسی که فقط برای خدا عملی را انجام دهد، هرگز نزد دیگران بازگو و تعریف نمی کند، بلکه با تمام توان #کتمان می کند تا بین خود و خدای خود بماند. 🌷این روش زندگی #لذات_معنوی وصف ناپذیر و #آرامش و صبوری و #ایمان درونی عمیق در پی دارد.
☘️عمل غیرخالص برای نشان دادن به دیگران هست،که عامل، مدام در تلاش به فهماندن آن به دیگران هست تا او را به خوب بودن بستایند. 🍃در واقع محتاج #ستایش دیگران هست و عمل را نیز برای دریافت تعریف و #تمجید و #شهرت انجام می دهد.