یکی از بچه ها به شوخی پتویش را پرت کرد طرفم.
اسلحه از دوشم افتاد و خورد توی سر کاوه. کم مانده بود سکته کنم ؛
سر محمود شکسته بود و داشت خون می آمد.
با خودم گفتم: الان است که یک برخورد ناجوری با من بکند.
چون خودم را بی تقصیر می دانستم ، آماده شدم که اگر حرفی ، چیزی گفت ، جوابش را بدهم.
او یک دستمال از تو جیبش در آورد ، گذاشت رو زخم سرش و بعد از سالن رفت بیرون.
این برخورد از صد تا توی گوشی برایم سخت تر بود.
در حالی که دلم می سوخت ، با ناراحتی گفتم: آخه یه حرفی بزن ،
همانطور که می خندید گفت: مگه چی شده؟
گفتم: من زدم سرت رو شکستم ، تو حتی نگاه نکردی ببینی کار کی بوده ،
همان طور که خون ها را پاک می کرد ، گفت:
این جا کردستانه ، از این خون ها باید ریخته بشه ، این که چیزی نیست.
چنان مرا شیفته خودش کرد که بعدها اگر می گفت بمیر ، می مردم ...
سردار شهید محمود کاوه
مناجات عارفان
#شهید_محمودرضا_استادنظری 👇👇
مناجات عارفان
" آقا!
دوست دارم گوشه ای بنشینم و زیر لب صدایت کنم. چشمانم را به نقطه ای خیره کنم، تو هم مقابلم بنشینی و متوجه ات شوم. هی نگاهت کنم. آنقدر که از هوش بروم. بعد به هوش بیایم و ببینم سرم روی دامن شماست. حس کنم بوی خوش از نسیم تنت به مشامم می خورد. آن وقت با اشتیاق در آغوشت بگیرم و بعد ... تو با دست های خودت، اشک های مرا پاک کنی ...
مولای من!
سرم را به سینه ات قرار دهی، موهایم را شانه کنی. آن وقت احساس کنم وصال حقیقی عاشق و معشوق روی داده. بعد به من #وعده_شهادت بدهی. آن وقت با خیال راحت در آتش عشق، مثل شمع بسوزم و آب شوم، روی دامانت بریزم و هلاک شوم و جان دهم ...
دوست دارم وقتی نگاهم می کنند و باهام گرم می گیرند و میل با هم بودن را دارند، احساس غرور و خودپسندی و بزرگی و خوب بودن و برتری نکنم. در عوض بترسم و شرم کنم از آن روزی که پیش همین دوستان پرده را بالا زنی و مرا پیش چشم پاکشان افشا کنی. آن وقت من از خجالت بگویم: "یا لَیتَنی کُنتُ تُراباً ... ای کاش من خاک بودم ...
خدایا!
به من لیاقت خوب بودن دادی و این طور بین دوستان نشانم دادی، پس لیاقت حقیر شمردن خود در مقابل آن بزرگان را هم بده تا گمراه نشوم ...
خدایا!
من از روشنی روز فرار کردم و به سیاهی شب پناه آوردهام، به این امید که در پناه تو باشم و با تو درد دل کنم ... مرا از تاریکی شب چه باک و ترس که سیاهی را در درون سینه ام دارم و در تاریکی شب می نشینم که در تاریکی، سیاهی قلبم را پاک کنی.
خدایا!
تو با بندگانت نسیه معامله می کنی و گفتی: ای بنده، تو عبادت کن، پاداشش نزد من است در قیامت.
اما شیطان همیشه نقد معامله کرده با بندگانت و می گوید: گناه کن و درعین حال مزه اش را به تو می چشانم ...!
پس خدا! برای خلاصی از این هوسها، تو مزه عبادتت را به من بچشان که بالاترین و شیرین ترین مزه هاست..."
#شهید_محمودرضا_استادنظری
ولادت: 11 اردیبهشت 1348 تهران
شهادت: 24 بهمن 1364 عملیات والفجر 8 فاو
مزار: بهشت زهرا(س) قطعه 27 ردیف 3 شماره 11
🍃🌹🍃🎋🎋🕊🕊🎋🎋🎋
مدافعان بانوی دمشق 🕊🕊🕊
https://eitaa.com/alvane
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥رشد و تعالی انسان بدون خدا؟
#استاد_رنجبر
6.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ذکر یا رقص لب ؟!؟!؟!
ازشپرسیدن ؛
اینچیہسنجاقکردۍرو سینــهت ؟
لبخند زد و گفت :
این باطریـــه
نباشه قلبم ڪار نمیکنه :)
#شهیدهادیذوالفقارۍ
🕊🍀🌺🍀🌺🍀
🔴آسیبهای فضای مجازی و رسانه ها
(قسمت اول)
به طور خلاصه، پیامدها و اثرات منفی شبکههای اجتماعی مجازی بر فرد و خانواده عبارتند از:
1ـ شکلگیری و ترویج سریع شایعات و اخبار کذب
2ـ تبلیغات ضد دینی و القای شبهات در عقاید افراد
3ـ نقض حریم خصوصی افراد
4ـ انزوا و دور ماندن از محیطهای واقعی اجتماع
5ـ تأثیرات منفی رفتاری که فرد با عضویت در هر شبکه اجتماعی درگیر نوع خاصی از فرهنگ ارتباطاتی میشود نظیر برخورد، تکیه کلام، اصطلاحات مخصوص، رفتار، تیپ شخصیتی و ظاهری و …
6ـ مصنوعی شدن ارتباطات و از بین رفتن روابط صحیح اجتماعی
7ـ تضعیف نهاد خانواده و صله ارحام
8ـ بیهویتی ، بحران هویت و اختلال شخصیت در بین نوجوانان و جوانان
9ـ جرأت و جسارت ارتکاب جرم به خاطر ناشناخته بودن در محیط سایبری
10ـ اعتیاد رفتاری به اینترنت، چت و شبکههای اجتماعی که نتیجه آن افسردگی، اضطراب، بیخوابی، کاهش روابط اجتماعی با اطرافیان، انزوا، مختل شدن فعالیتهای روزمره، رها کردن شغل (بیکاری) و … است.
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🍃🌹🍃🎋🎋🕊🕊🎋🎋🎋
مدافعان بانوی دمشق 🕊🕊🕊
https://eitaa.com/alvane
#خاطره_شهید
❇️پنج هزار فرشته
بعداز عملیات فتح المبین بااو صحبت کردم. ابراهیم می گفت:رزمندگان ما،
کوچک و بزرگ، با تقوا و ایمان مثال زدنی به جنگ دشمن رفتند. خداوند هم با امداد غیبی، به گونه ای ما را یاری کرد که در تمام مدت عملیات،شاهد بودیم که دشمن یا اسیر می شد،یا کشته می شد ویا فرار می کرد!
یکی از فرماندهان دشمن اسیر شد. می گفت: من وقتی به سمت ایرانی ها نگاه کردم،دیدم تمام صحرا پر از رزمنده است! وقتی همراه با نیروهایم اسیر شدیم،با تعجب دیدم که فقط چند رزمنده نوجوان ایرانی بالای سرما هستند!!
📚کتاب خدای خوب ابراهیم.
صفحه33
چرا نتیجه نمیگیریم؟
سالهای سال است برخی خروجیهای انتخابات کشور، باب دل مردم؛ یعنی در خدمت مردم نیستند. چرا؟
ریشۀ این درد را دستکم در دوجا میدانم:
1️⃣ دستگاههای نظارتی مانند شورای نگهبان
نمونهاش همین رئیسجمهور کنونی است که سالهاست در مجلس خبرگان رهبری نیز جاخوش کرده است؛ دیگر مراکز حساس کشوری که به دست ایشان بوده و هست بماند. چرا همزمان نامخانوادگی او در ایران، روحانی و در انگلیس، فریدون است؟ او با کدام نامه و مدرکِ اجتهاد، در مجلس خبرگان رهبری حضور دارد؟ مگر در دادگاه، نادرستبودن مدرک دانشگاهیاش ثابت نشد؟ مگر چهارسال، ناکارآمدیاش در ادارۀ کشور را نشان نداد؟ شما او را ارزیابی کردید! شما به مردم گفتید که او صلاحیت ریاست جمهوری و عضویت در مجلس خبرگان دارد! شما!
2️⃣ عمارپندارها
«عمارپندارها» کسانیاند که خود را عمارِ رهبری پنداشته بسیاری هم آنها را به این عنوان باورکردهاند و یقین دارند آنچه اینها میگویند همان سخن و نظر قطعی مقام معظم رهبری است که آقا در جلسات خصوصی به اینها میگوید.
این اوهام سالهاست که در بزنگاه انتخابات غلیان کرده کار را به گونهای پیش میبرد که نتیجهای جز سرخوردگی و بعد خسارت نصیب دلسوزان نظام و کشور نمیسازد.
برای نمونه:
سالهاست که مقام معظمرهبری بر «مدیریت جهادی» در ادارۀ کشور تأکید دارند و در موضوع انتخابات بر آن پا میفشارند (ر.ک به بیانات 92/2/25 و 96/2/10). آنگاه خود ایشان در بیان مصداق، آقای قالیباف را نمونۀ عینی یک مدیر جهادی شناسانند (92/10/23).
با این حال در شور و شین انتخابات سال 96 همین عمارپندارها عَلَم آقای رئیسی را برافراشتند و با سخنرانیهای داغ در بزرگداشت او و گاه همصدا با دشمن و رقیب، در تخریب قالیباف کوشیدند و در نهایت توانستند او را از صحنه خارج کنند و با متلاشیکردن رأی مردم به پای آقای رئیسی و نیز ریختن رأی بسیاری از سبد قالیباف به سبد روحانی بزرگترین خوشخدمتی را به آقای روحانی کنند. نقش امثال سخنران مسجد دانشگاه امام صادق(ع) و بدنۀ حوزه علمیه در تحولات یادشده که به پیروزی آقای روحانی انجامید بر آگاهان پوشیده نیست.
و باز دوباره «عمارپندارها» آمدهاند؛ همصدا با دشمن، برای کوبیدن قالیباف. نمیگویم او امامزاده است؛ میگویم بیتردید رهبری به او به چشم یک مدیر جهادی موفق و انقلابی مینگرد برای همین آماج حملات دشمن به ویژه خود روحانی و طیف اوست.
آقایان اهل بصیرت! خانمهای ولایی! پس چه شد آن حرف حاج همت: هرکجا را که دشمن میکوبد همان جبهۀ خودی است. هان! چه شد؟
عجب عمارهایی!
همه احساس وظیفه کردهاند لیست جداگانهای بدهند. بله حق هم دارند؛ به امثال من چه مربوط است؛ اما آقای روضهخوان مسجد ارک! و ای آقای استاد اخلاق! پس اتحاد چه میشود؟
اتحاد؟!
بله که داریم؛ در کوبیدن قالیباف، همگام با آن طرفیها و همسو با آن وَر آبیها.
دور از انتظار نیست که با این وضعیت: دروازۀ خالی و حریف پیر و از نفس افتاده، باز نتیجه نگیریم و روحانی شادتر از همیشه پا به مجلس گذارد و با پوزخندی، چند گل دیگر نیز به ما بزند.
خدا_عاشقش_شد...❤️
اوایل ازدواجمان
برای شهادتش دعا میکرد ،
می دیدم که بعد از نمـاز
از خدا طلب شهادت میکند...
نمازهایش را
همیشه اول وقت میخواند،
نماز شبش ترک نمیشد،
دیگر تحمل نکردم ،
یک شب آمدم و جانمازش را جمع کردم،
به او گفتم: تو این خونه حق نداری
نماز شب بخونی، شهیــد می شی!
حتی جلوی نماز اولوقت او را میگرفتم!
اما چیزی نمیگفت ....
دیگر هم نماز شب نخواند !
پرسیدم :
چرا دیگه نماز شب نمیخونی؟
خندیــد و گفت:
کاریو که باعث ناراحتی تو بشه
تو این خونه انجام نمیدم،
رضایت تو برام از عمل مستحبی مهمتره،
اینجوری امام زمان هم راضی تره ...
بعداز مدتی برای شهادت هم دعا نمیکرد،
پرسیدم: دیگه دوست نداری شهید بشی؟؟
گفت: چرا ، ولی براش دعا نمیکنم!
چون خودِ خدا باید عاشقم بشه
تا به شهـــــــادت برسم ...
گفتم : حالا اگه تو جوونی
عاشقــت بشه چیکار کنیم؟؟
لبخندی زد و گفت:
مگه عشق پیر و جوون میشناسه؟!
✍ به روایت همسر شهید.
ای جان اگر رضای تو غم خوردن دل است
صد دل به غم سپارم بهر رضای تو
#مولانا ✍
#شهید_حمیدرضا_انصاری ❤️