eitaa logo
مدافعان بانوی دمشق.شهید مدافع حرم محمد رضا الوانی
167 دنبال‌کننده
4.4هزار عکس
2.5هزار ویدیو
157 فایل
.چی می شود پرچم حرم،برام کفن بشه. سلام من به بی بی شهادتین من بشه.بدون زینبی من نفس نمی کشم تا زنده ام از عشق بی بی دست نمی کشم https://eitaa.com/alvane ا
مشاهده در ایتا
دانلود
خدا چند گناه را به سختی می بخشـد كـه يكی از آنها آبرو بردن است. حدیثی از امام باقر علیه‌السلام است که‌ حضرت می فرمایند: کسی کــه از ریختن آبرو و حیثیت مردم چشم‌ پوشی کرده و آبـروی آنها را نریزد خداونــد در روز قیامت از او صــرف ‌نـظـــر خواهد كرد
[۵/۱۶،‏ ۵:۴۴] ابجی سمیه: سلام دوستان از امروز روزی یک مطلب از کتاب سه دقیقه در قیامت رو براتون میزارم نویسنده کتاب کپی رو باذکر صلوات قید کردن...حتما بخونید توصیه موکد میکنم که ازش به راحتی نگذرید و مطالعه کنید و ببینید چطور ثواب جمع میکنیم و به راحتی در سبد دیگران که شاید ازشون هم بدمون بیاد میندازیم👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇 کپی با ذکر صلوات [۵/۱۶،‏ ۵:۴۴] ابجی سمیه: 🍃أعوذ بالله به شر نفسی ✨بسم الله الرحمن الرحیم ناشر کتاب سه دقیقه در قیامت اجازه کپی داده بهمین خاطر ان شاالله از امشب با داستان واقعی سه دقیقه در قیامت در خدمت شما بزرگواران هستییم.... ✨قسمت اول👇🏻 📖 *کتاب سه دقیقه تا قیامت داستان زندگی یک جانبازمدافع حرم هست که طی یک عمل جراحی که داشته به مدت سه دقیقه از دنیا می رود و سپس با شوک ایجاد شده در اتاق عمل دوباره به زندگی برمی گردد* . ⚡️اما در همین زمان کوتاه چیزهایی دیده که درک آن برای افراد عادی خیلی سخت است... 🌟البته ایشون در ابتدا به شدت در مورد اینکه ماجراش پخش بشه مقاومت کرده اما در نهایت راضی شده که تا حدی چیزهایی رو تعریف بکنه...🕊 ✨ *در ادامه بقیه ماجرا را از زبان خود این جانباز عزیز می خوانیم* : 🧒پسری بودم که در مسجد و پای منبر منبرها بزرگ شده بودم. 🍃در خانواده‌ای مذهبی رشد کردم و در پایگاه بسیج یکی از مساجد شهر فعالیت داشتم. 🕊سال‌های آخر دفاع مقدس شب و روز ما حضور در مسجد بود. با اصرار و التماس و دعا و نماز به جبهه اعزام شدم. من در یکی از شهرهای کوچک اصفهان زندگی می کردم. دوران جبهه خیلی زود تمام شد و حسرت شهادت بر دل من ماند.. 🌷اما دست از تلاش و انجام معنویات بر نمی داشتم و می‌دانستم که شهدا قبل از جهاد اصغر در جهاد اکبر موفق بودند ♦️ *به همین خاطر در نوجوانی تمام همت من این بود که گناه نکنم ...وقتی به مسجد می‌رفتم سرم پایین بود که نگاهم با نامحرم برخورد نداشته باشد* . 💠یک شب با خدا خلوت کردم و خیلی گریه کردم... در همان حال و هوای ۱۷ سالگی از خدا خواستم تا من آلوده به این دنیای زشتی‌ها و گناهان نشوم و به حضرت عزرائیل التماس میکردم که جان مرا زودتر بگیرد...! *ادامه دارد...* *اللهم عجل لولیک الفرج* # *یاد مرگ [۵/۱۶،‏ ۵:۴۴] ابجی سمیه: # *سه_دقیقه_در_قیامت* ( *قسمت دوم* ) *حتماحتما داستان رو بخونید و از دست ندید.واقعا رزق معنویتونه و فوق العاده تاثیر گذار و زیباست* . 🔰البته آن زمان سن من کم بود و فکر میکردم کارخوبی می کنم که برای مردنم دعا می‌کنم. ♦️ نمی‌دانستم که اهل بیت ما هیچ گاه چنین ادعایی نکرده اند. آنها *دنیا را پلی برای رسیدن به مقامات عالیه می دانستند.* خسته بودم و سریع خوابم برد.. 💠 *نیمه های شب بیدار شدم و نماز شب خواندم و خوابیدم.* 🔆بلافاصله دیدم جوانی بسیار زیبا بالای سرم ایستاده.. از هیبت و زیبایی او از جا بلند شدم و با ادب سلام کردم. ✨ایشان فرمود: با من چه کار داری؟چرا انقدر طلب مرگ می کنی !هنوز نوبت شما نرسیده. فهمیدم ایشان حضرت عزرائیل است ترسیده بودم. ♦️ اما با خودم گفتم: اگر ایشان انقدر زیبا و دوست داشتنی است،پس چرا مردم از او می‌ترسند؟ 🍀می خواستند بروند که با التماس جلو رفتم و خواهش کردم من را ببرند. التماسهای من بی فایده بود. ✔️با اشاره حضرت عزرائیل برگشتم به سر جای و گویی محکم به زمین خوردم.. 🍂 در همان عالم خواب ساعتم را نگاه کردم،راس ساعت ۱۲ ظهر بود! هوا هم روشن بود، موقع زمین خوردن دت درد گرفت.. 🔵در همان لحظات از خواب پریدم؛ نیمه شب بود.می خواستم بلند شوم اما نیمه چپ بدن من شدیداً درد میکرد! 🔺روز بعد روز بعد دنبال کار سفر مشهد بودم. همه سوار اتوبوس‌ها بودند که متوجه شدم رفقای من حکم سفر را از سپاه شهرستان نگرفتند. ☑️ سریع موتور پایگاه را روشن کردم و با سرعت به سمت سپاه رفتم. 🔶 در مسیر برگشت در یک چهارراه راننده پیکان بدون توجه به چراغ قرمز جلو آمد ... 🔷از سمت چپ با من برخورد کرد! آنقدر حادثه شدید بود که من پرت شدم روی کاپوت و سقف ماشین و روی زمین افتادم. 🔴 راننده پیاده شد و می لرزید‌ 🌾 با خودم گفتم:پس جناب عزرائیل بالاخره به سراغم آمد! 🔵به ساعت مچی روی دستم نگاه کردم ساعت دقیقا ۱۲ ظهر بود و نیمه چپ بدنم خیلی درد میکرد...! *ادامه داد....* *کپی با ذکر صلوات در جهت تعجیل فرج امام زمان ارواحناه فداه وسلامتی و عاقبت بخیری ناشر کتاب*
🌸 دُعـــــــــای عــــَــــهــــــــد 🌸 از حضرت صادق عليه السّلام روايت شده : 💢هركس چهل صبحگاه اين عهد را بخواند، از يـــــــاوران قائم ما باشد و اگـــــر پيش از ظهور آن حـضـرت از دنــيا برود، خدا او را از قــبـر بيرون آورد كه در خدمت آن حضرت باشد و حق تعالى بر هر كــــلمه هزار حسنه به او كرامت فرمايد و هزار گناه از او محو سازد. آن عــهـــد اين است: 💠اللَّهُمَّ رَبَّ النُّورِ الْعَظِيمِ وَ رَبَّ الْكُرْسِيِّ الــرَّفِيعِ وَ رَبَّ الْبَـحْرِ الْمَـــسْجُورِ وَ مُــــنْزِلَ الـتَّوْرَاةِ وَ الْإِنْجِيلِ وَ الــزَّبُورِ وَ رَبَّ الظِّـــلِّ وَ الْحَــرُورِ وَ مُنْزِلَ الْقُرْآنِ [الْفُرْقَانِ] الْعَظِيمِ وَ رَبَّ الْمَلائِكَةِ الْمُقَرَّبِينَ وَ الْأَنْبِيَاءِ [وَ] الْمُرْسَلِينَ اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِوَجْهِكَ [بِاسْمِكَ] الْكَرِيمِ وَ بِنُورِ وَجْــهِـــكَ الْمُنِيرِ وَ مُلْكِكَ الْقَدِيمِ يَا حَيُّ يَا قَــيُّــومُ أَسْأَلُكَ بِاسْمِــكَ الَّـــذِي أَشْرَقَتْ بِهِ السَّمَاوَاتُ وَ الْأَرَضُونَ وَ بِاسْمِكَ الَّذِي يَصْلَحُ بِهِ الْأَوَّلُونَ وَ الْآخِرُونَ يَا حَيّا قَبْلَ كُلِّ حَيٍّ وَ يَا حَيّا بَعْدَ كُلِّ حَيٍّ وَ يَا حَيّا حِينَ لا حَيَّ يَا مُحْيِيَ الْمَوْتَى وَ مُمِيتَ الْأَحْيَاءِ يَا حَيُّ لا إِلَهَ إِلا أَنْتَ✨ اللَّهُمَّ بَـلِّغْ مَوْلانَا الْإِمَامَ الْهَادِيَ الْمَهْدِيَّ الْقَائِمَ بِأَمْرِكَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِ وَ عَلَى آبَائِهِ الطَّاهِرِينَ عَـنْ جَـمِيعِ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ فِي مَشَارِقِ الْأَرْضِ وَ مَغَارِبِهَا سَـهْلِهَا وَ جَـبَلِهَا وَ بَــرِّهَا وَ بَـحْـــرِهَا وَ عَـنِّي وَ عَـنْ وَالِدَيَّ مِنَ الصَّلَوَاتِ زِنَـةَ عَـرْشِ اللَّهِ وَ مِدَادَ كَلِمَاتِهِ وَ مَا أَحْـصَاهُ عِلْمُهُ [كِتَابُهُ] وَ أَحَاطَ بِـهِ كِتَابُهُ [عِلْمُهُ] اللَّهُمَّ إِنِّـي أُجَدِّدُ لَهُ فِي صَـبِـيحَةِ يَوْمِي هَذَا وَ مَا عِـشْتُ مِنْ أَيَّامِي عَهْدا وَ عَقْدا وَ بَيْعَـةً لَـهُ فِي عُـنُقِي لا أَحُولُ عَنْهَا وَ لا أَزُولُ أَبَــدا الـلَّهُمَّ اجْعَلْنِي مِـــــنْ أَنْصَارِهِ وَ أَعْوَانِهِ وَ الذَّابِّينَ عَنْهُ وَ الْـمُـسَارِعِــيـنَ إِلَـيْـهِ فِـي قَـضَاءِ حَـوَائِجِهِ [وَ الْمُمْتَثِلِينَ لِأَوَامِرِهِ] وَ الْمُـحَامِينَ عَنْهُ وَ السَّابِـقِينَ إِلَى إِرَادَتِهِ وَ الْمُسْتَشْهَدِينَ بَـــيْـــنَ يَدَيْهِ اللَّهُمَّ إِنْ حَالَ بَـيْنِي وَ بَـيْنَهُ الْمَوْتُ الَّذِي جَعَـلْتَهُ عَلَى عِـــــــــــبَــادِكَ حَـــتْــما مَـقْـضِـيّـا ،فَـأَخْـرِجْـنِي مِـنْ قَــبْـرِي مُـؤْتَـزِرا كَــفَـنِي شَـاهِرا سَـيْفِي مُجَرِّدا قَنَاتِي مُلَبِّيا دَعْـوَةَ الدَّاعِي فِي الْحَاضِرِ وَ الْبَادِي اللَّهُمَّ أَرِنِي الطَّلْعَةَ الرَّشِيدَةَ وَ الْغُرَّةَ الْحَمِيدَةَ وَ اكْحُلْ نَاظِرِي بِنَظْرَةٍ مِنِّي إِلَيْهِ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُ وَ سَهِّلْ مَخْرَجَهُ وَ أَوْسِعْ مَنْهَجَهُ وَ اسْلُكْ بِي مَحَجَّتَهُ وَ أَنْفِذْ أَمْرَهُ وَ اشْدُدْ أَزْرَهُ وَ اعْمُرِ اللَّهُمَّ بِهِ بِلادَكَ وَ أَحْيِ بِهِ عِبَادَكَ فَإِنَّكَ قُلْتَ وَ قَوْلُكَ الْحَقُّ ظَهَرَ الْفَسَادُ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِمَا كَسَبَتْ أَيْدِي النَّاسِ فَأَظْهِرِ اللَّهُمَّ لَنَا وَلِيَّكَ وَ ابْنَ بِنْتِ نَبِيِّكَ الْمُسَمَّى بِاسْمِ رَسُولِكَ حَتَّى لا يَظْفَرَ بِشَيْءٍ مِنَ الْبَاطِلِ إِلا مَزَّقَهُ وَ يُحِقَّ الْحَقَّ وَ يُحَقِّقَهُ وَ اجْعَلْهُ اللَّهُمَّ مَفْزَعا لِمَظْلُومِ عِبَادِكَ وَ نَاصِرا لِمَنْ لا يَجِدُ لَهُ نَاصِرا غَيْرَكَ وَ مُجَدِّدا لِمَا عُطِّلَ مِنْ أَحْكَامِ كِتَابِكَ وَ مُشَيِّدا لِمَا وَرَدَ مِنْ أَعْلامِ دِينِكَ وَ سُنَنِ نَبِيِّكَ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ اجْعَلْهُ اللَّهُمَّ مِمَّنْ حَصَّنْتَهُ مِنْ بَأْسِ الْمُعْتَدِينَ اللَّهُمَّ وَ سُرَّ نَبِيَّكَ مُحَمَّدا صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ بِرُؤْيَتِهِ وَ مَنْ تَبِعَهُ عَلَى دَعْوَتِهِ وَ ارْحَمِ اسْتِكَانَتَنَا بَعْدَهُ اللَّهُمَّ اكْشِفْ هَذِهِ الْغُمَّةَ عَنْ هَذِهِ الْأُمَّةِ بِحُضُورِهِ وَ عَجِّلْ لَنَا ظُهُورَهُ إِنَّهُمْ يَرَوْنَهُ بَعِيدا وَ نَرَاهُ قَرِيبا بِرَحْمَتِكَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ آنگاه سه بار بر ران راست خود میزنى، و در هر مرتبه میگويى: الْعَجَلَ الْعَجَلَ يَا مَوْلايَ يَا صَاحِبَ الزَّمَانِ اَللّهُمَّ عَجِّلْ لِوَليِّكَ اَلْفَرَج💠 ➖➖➖➖➖➖➖➖➖
1_12519061.mp3
2.07M
💠 ✳️تغییر مقدرات الهی با مداومت بر خواندن دعای عهد... 🌸امام خمینی ره: اگر هرروز (بعد از نماز صبح) دعای عهد خواندی، مقدراتت عوض میشود...
🌛دعای روز بیست و سـوم ماه مبارڪـ رمضــان 🌜 🕌اللهُمَّ اغْسِلْنِی فِیهِ مِنَ الذُّنُوبِ وَ طَهِّرْنِی فِیهِ مِنَ الْعُیُوبِ وَ امْتَحِنْ قَلْبِی فِیهِ بِتَقْوَى الْقُلُوبِ یَا مُقِیلَ عَثَرَاتِ الْمُذْنِبِینَ🕌 🙏خدایا در این ماه از گناهانم شست‏وشویم ده، و از عیبها پاکم کن، و دلم را به پرهیزکارى دلها بیازماى، اى نادیده‏گیرنده لغزشهاى اهل گناه🕯
➖ قیمت زندگی چنده ؟ فرزندی از پدرش پرسید قیمت زندگی چقدر است؟ ◼️ پدر یک سنگ زیبا بهش داد و گفت این را ببر بازار، ببین مردم چقدر می خرند؛ اگر کسی قیمت را پرسید، هیچ نگو، فقط دو انگشت را بیاور بالا ببین آنها چگونه قیمت گذاری می کنند. او سنگ را به بازار برد. نفر اول سنگ را دید و پرسید قیمت این سنگ چند؟ پسر دو انگشتش را بالا آورد؛ آن مرد گفت: دو هزار تومان! ➖ آنگاه نزد پدرش بازگشت و ماجرا را گفت؛ ➖پدر به او گفت: این بار برو در بازار عتیقه فروشان، ➖ آنجا وقتی پسر دو انگشتش را بالا برد عتیقه فروش گفت: دویست هزار تومان! ➖ این بار هم فرزند نزد پدر بازگشت و ماجرا را تعریف کرد. ◼️ پدر به او گفت: این بار به بازار جواهر فروشان و نزد فلان گوهرشناس برو . ➖ وقتی دو انگشتش را بالا برد آن گوهر شناس گفت دو میلیون تومان! ➖ آن پسر باز ماجرا را برای پدر تعریف کرد. پدر گفت: فرزندم! حالا فهمیدی که قیمت زندگی چنده؟! مهم این است که گوهر وجودت رابه کی بفروشی !؟ ➖ قیمت ما به این بستگی دارد که مشتری ما چه کسی باشد . . . 🥀امیر المؤمنین علیه السلام فرمود: بهايى براى جان شما جز بهشت نیست، خود را به کمتر از آن نفروشید. نهج البلاغه حكمت 456 خداوند متعال نیز می فرماید: ✔ من مشتری شما هستم ➖ إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَىٰ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنْفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ
💐🌸💐🌸💐🌸💐🌸💐🌸💐🌸💐🌸💐🌸💐🌸💐 احکام زکات فطره 💐🌸💐🌸💐🌸💐🌸💐🌸💐🌸💐🌸💐🌸💐🌸💐 🔴آیا فطریه مهمان در شب عید فطر به عهده صاحبخانه است؟! 🔵از منظر اکثر مراجع: اگر فردی در شب عید فطر نان‌خور صاحب‌خانه باشد، فطریه‌اش بر عهده صاحب‌خانه است. 🔴اما درمورد اینکه نان‌خور به چه کسی گفته می‌شود بین مراجع عظام اختلاف نظر است. 🔵اکثریت مراجع عظام و همچنین رهبری می‌فرمایند: 🔴شخص مهمان اگر یک شب عید فطر در خانه صاحبخانه باشد، نانخور صاحبخانه محسوب نمی‌شود. 🔵اما برخی از مراجع، مهمانی که یک شب عید فطر در خانه صاحبخانه باشد، 🔴را هم نانخور محسوب می‌کنند و می‌گویند اگر قبل از غروب، وارد منزل صاحبخانه شده باشد، زکات فطره اش بر عهده صاحب‌خانه است. 🔵نظر مراجع عظام در مورد زکات فطره مهمان: ❤️آیه الله خامنه‌ای: مهمان اگر نانخور صاحب‌ خانه محسوب شود کفاره او به عهده‌ صاحبخانه است مگر اینکه مهمان فطریه را به وکالت از طرف صاحبخانه پرداخت نماید؛ البته مهمان با یک شب نانخور محسوب نمی‌شود و فطریه به عهده خودش می‌باشد.❤️ ❤️آیت الله مکارم شیرازی: فطره مهمان بر عهده صاحبخانه نیست، مگر اینکه برای چند شب مهمان او باشد، به طوری که نان خور او محسوب شود. ❤️آیت الله العظمی سیستانی: کسی که تنها براى افطار شب عید دعوت شده نان خور محسوب نمی‌شود، و فطره‌اش بر صاحبخانه نیست، بلکه بر عهده مهمان است. ❤️آیت الله نوری همدانی: ❤️و صافی گلپایگانی: 🔵چنانچه مهمان قبل از غروب  وارد بر صاحبخانه شود و آن شب نانخور وی باشد زکات فطره اش بر عهدۀ میزبان است.🔵 💐🌸💐🌸💐🌸💐🌸💐🌸💐🌸💐 📚منابع: 🔴استفتاء از آیات عظام: ❤️امام خامنه‌ای، ❤️سیستانی، ❤️مکارم شیرازی، ❤️صافی گلپایگانی، ❤️نوری همدانی... 🔷🔷🔷🔷
سـفارش میکنـم به زیارت و انـدیشـیدن در ایـن کـه آنان دیروز چه کسانی بوده ، و امروز چه شـــدند؟ کجا بـــودنــد؟ و امروز کجا هستند؟
*کپی با ذکر صلوات *(قسمت سوم)* *کپی با ذکر صلوات در جهت تعجیل فرج امام زمان ارواحناه فداه وسلامتی و عاقبت بخیری ناشر وعوامل کتاب* *یاد خواب دیشب افتادم..با خودم گفتم سالم میمانم،* چون حضرت عزرائیل به من گفت که وقت رفتن من نرسیده است! ♻️ *فهمیدم که تا در دنیا فرصت هست باید برای رضای خدا کار کنم* و دیگر حرفی از مرگ نزنم. 🔆اما همیشه دعا میکردم که مرگ ما با شهادت باشد. 💠در آن زمان بسیار تلاش کردم تا وارد تشکیلات سپاه پاسداران شوم. ♻️اعتقاد داشتم که *لباس سبزسپاه همان
لباس یاران آخرالزمانی امام غایب است سالهاگذشت* . 🔆باید این را اضافه کنم که من یک شخصیت شوخ ولی پرکار دارم. حسابی اهل شوخی و بگو و بخند و سرکار گذاشتن هستم. 🔷مدتی بعد ازدواج کردم و مثل خیلی از مردم دچار روزمرگی شدم 💥یک روز اعلام شد که برای یک ماموریت جنگی آماده شوید. ♦️حس خیلی خوبی داشتم و آرزوی شهادت مانند رفقایم داشتم. اما با خودم میگفتم ما کجا و شهادت کجا... 🔰آن روحیات جوانی و عشق و شهادت در وجود ما کمرنگ شده...🛡در همان عملیات چشمانم به واسطه گردوخاک عفونت کرد. حدود ۳ سال با سختی روزگار گذراندم بارها به دکتر رفت اینکه یک روز صبح احساس کردم انگار چشم چپ من از حدقه بیرون زده است! درست بود! چشم من از مکان خودش خارج شده بود و درد بسیار شدیدی داشتم.🍃همان روز به بیمارستان مراجعه کردم و التماس کردم که مرا عمل کنید دیگر قابل تحمل نیست. ✔️تیم پزشکی اعلام کرد: غده نسبتاً بزرگ در پشت چشم چپ ایجاد شده که فشار این غده باعث بیرون آمدن چشم گردیده. 🔷و به علت چسبیدگی این غده به مغز کار جداسازی آن بسیار سخت است... پزشکان خطر عمل را بالای ۶۰ درصد می‌دانستند اما با اصرار من قرار شد که که عمل انجام بگیرد.🔺با همه دوستان و آشنایان و با همسرم که باردار بود و سختی های بسیار کشیده بود از همه حلالیت طلبیدم و راهی بیمارستان شدم.🔘حس خاصی داشتم احساس می کردم که دیگر از اتاق عمل برنمیگردم. تیم پزشکی کارش را شروع کرد و من در همان اول کار بیهوش شدم.⛔️عمل طولانی شد و برداشتن غده با مشکل مواجه شد..پزشکان نهایت تلاش خود را می کردند ودر آخرین مراحل عمل بودکه یکباره همه چیز عوض شد....🔅احساس کردم که کار را به خوبی انجام دادند. چون دیگر مشکلی نداشتم، آرام و سبک شدم.چقدر حس زیبایی بود، درد از تمام بدنم جدا شد. 💫احساس راحتی کردم و گفتم خدایا شکر عمل خوبی بود. ❄️با اینکه کلی دستگاه به سر و صورتم بسته بود اما روی تخت جراحی بلند شدم و نشستم.🌕برای یک لحظه زمانی که نوزاد و در آغوش مادر بودم را دیدم *ازلحظه های کودکی تالحظه‌ای که وارد بیمارستان شدم همه آن خاطرات برای لحظاتی با همه جزئیات در مقابل من قرار گرفت* ...✨چقدر حس و حال شیرینی داشتم در یک لحظه تمام زندگی و اعمالم را می‌دیدم. 💥در همین حال و هوا بودم که جوانی بسیار زیبا با لباس سفید و نورانی در سمت راست خودم دیدم.بسیار زیبا بود. ☘او را دوست داشتم می خواستم بلند شوم و او را در آغوش بگیرم. با خودم گفتم چقدر زیباست چقدر آشناست.او را کجا دیدم؟! 🍁سمت چپم را نگاه کردم.عمو و پسر عمه ام، آقاجان و پدربزرگم ایستاده بودند.. 🌾عمویم مدتی قبل از دنیا رفته بود. پسر عمه ام از شهدای دوران دفاع مقدس بود. 🌿از اینکه بعد از سال ها آن ها را می دیدم بسیار خوشحال شدم.🌱 *نا گهان یادم آمد جوان سمت راست را...* حدود ۲۰ الی ۲۵ سال پیش... شب قبل از از سفر مشهد...عالم خواب...حضرت عزراییل! 🌺 *بالبخندی به من گفت:برویم.باتعجب گفتم کجا؟دوباره نگاهی ب اطراف انداختم* . دکتر ماسک روی صورتش را درآورد و گفت: مریض از دست رفت دیگر فایده ندارد.🔰خیلی عجیب بود که دکتر جراح پشت به من قرار داشت اما من می توانستم صورتش را ببینم!🔰می فهمیدم که در فکرش چه می‌گذرد و افکار افرادی که داخل اتاق بودند را هم می‌فهمیدم. ⚠️از پشت در بسته لحظه ای نگاهم به بیرون از اتاق عمل افتاد.💥برادرم با یک تسبیح در دست نشسته بود و ذکر می گفت.حتی ذهن او را می توانستم بخوانم او میگفت: خدا کند که برادرم برگردد.. دو فرزند کوچک دارد و سومی هم در راه است. اگر اتفاقی برایش بیفتد با بچه هایش چه کنیم... یعنی بیشتر ناراحت خودش بود که با بچه‌های من چه کند!! ⚡️ کمی آن طرف در یک نفر در مورد من با خدا حرف میزد. جانبازی بود که روی تخت خوابیده بود برایم دعا می کرد قبل از اینکه وارد اتاق عمل بشوم با او خداحافظی کرده و گفته بودم که شاید برنگردم. 🌺این جانباز خالصانه می گفت:خدایا من را ببر اما اورا شفا بده. زن و بچه دارد اما من نه..🍃ناگهان حضرت عزراییل بهم گفت:دیگر برویم.. *ادامه دارد..* *کپی با ذکر صلوات در جهت تعجیل فرج امام زمان ارواحناه فداه وسلامتی و عاقبت بخیری ناشر وعوامل کتاب*