eitaa logo
مدافعان بانوی دمشق.شهید مدافع حرم محمد رضا الوانی
167 دنبال‌کننده
4.4هزار عکس
2.5هزار ویدیو
157 فایل
.چی می شود پرچم حرم،برام کفن بشه. سلام من به بی بی شهادتین من بشه.بدون زینبی من نفس نمی کشم تا زنده ام از عشق بی بی دست نمی کشم https://eitaa.com/alvane ا
مشاهده در ایتا
دانلود
: وقتی گره‌های بزرگ به کارتان افتاد، از خانم فاطمه زهرا(س) کمک بخواهید... گره‌های کوچک را هم از بخواهید برایتان بـاز کنند... *
او در حال حاضر رئیس هیئت مدیره بنیاد خانواده چان سون شیونگ و نیز رئیس پژوهشگاه پزشکی پیشرفته و حتی یکی از مالکین جزء باشگاه لوس آنجلس لیکرز است. چه کسی ثروتمندترین پزشک دنیاست؟ فوربس او را ثروتمندترین آمریکایی‌ای شاغل در رشته‌های پزشکی و نیز ثروتمندترین مرد لس آنجلس می‌داند.ثروت او حدود ۱۰٫۱ میلیارد دلار تخمین زده می‌شود. او در پورت الیزابت در آفریقای جنوبی به دنیا آمد. پدر و مادرش در جریان جنگ جهانی دوم مهاجرت کرده بودند. او در ۲۳ سالگی از دانشگاه ویتواترسرند فارغ التحصیل شد. او بعدا به آمریکا مهاجرت کرد و در دانشگاه کالیفرنیا متخصص جراجی شد و بورد تخصصی گرفت. چه کسی ثروتمندترین پزشک دنیاست؟ 🍃💕🍃💕💕💕💕 در سال ۱۹۹۳؛ او نخستین پیوند سلو‌ل‌های جزیره‌ای را در انسان انجام داد و برای نخستین بار سلول‌های جزیره‌ای را خوک به انسان منتقل کرد. او نخستین جراحی در آمریکا بود که برای درمان سرطان متاستاتیک پستان، از پروتئین‌های نانو استفاده کرد و با این کار میزان پاسخدهی بیماران را به درمان دو باربر کرد. سون شیونگ یک محقق تمام عیار است و ۵۰ پتنت در زمینه‌های دارویی و درمانی در آمریکا ثبت کرده است و بیشتر از ۱۰۰ مقاله علمی معتبر نوشته است. او تا به حال دو شرکت دارویی با ارزش چندمیلیاردی تأسیس و سپس فروخته است. شرکت اول APP بود که عمده کارش در زمینه تولید داروی هپارین بود. شرکت دوم هم داروی شیمی‌درمانی مشهور Abraxane را تولید می‌کرد. سون شیونگ بین سال‌های ۱۹۸۳ تا ۱۹۹۱ در دانشکده پزشکی UCLA بود، اما در سال ۱۹۹۱، برای تأسیس یک شرکت زیست فناوری در زمینه دیابت و سرطان UCLA را ترک کرد. چه کسی ثروتمندترین پزشک دنیاست؟ در سال ۲۰۰۹ او با سمت استاد میکروبیولوژی، ایمنی‌‌شناسی، ژنتیک مولکولی و مهندسی زیستی به UCLA برگشت. در سال ۲۰۰۷، شیونگ شرکت NantHealth را تأسیس کرد. در اکتبر سال ۲۰۱۲ یکی از ثمرات این شرکت اعلام شد: سیستم ابرکامپیوتری این شرکت می‌توانست اطلاعات ژنتیکی یکی نمونه سرطانی را تنها در ۴۷ ثانیه بخواند و اطلاعات را ظرف ۱۸ ثانیه انتقال دهد. ایشان در سپتامبر سال ۲۰۱۱ شرکت NantWorks را تأسیس کردند که هدفش استفاده از فناوری‌هایی مثل نیمه‌هادی‌ها، ابرکامپیوترها، شبکه‌های ایمن پیشرفته و هوش مصنوعی در پزشکی بود. هدف از تأسیس این دو شرکت این بود که زیر ساخت‌ها و فناوری‌های دیجیتال برای اشتراک اطلاعات ژنتیکی بین مراکز تحقیقاتی فراهم شود. در ژانویه سال ۲۰۱۳، شیونگ یک شرکت دیگر به نام NantOmics را تأسیس کرد که این یکی در زمینه تولید داروهای سرطان بر پایه مهارکننده‌های کیناز فعالیت می‌کرد. در اکتبر سال ۲۰۱۰، شیونگ ۴٫۵ درصد سهام باشگاه لوس آنجلس لیکرز را با خرید سهام‌های میجک جانسون به چنگ آورد. چه کسی ثروتمندترین پزشک دنیاست؟ شیونگ و همسرش یک بنیاد خیره به نام بنیاد خیریه چان سون شیونگ تأسیس کرده‌اند. در تازه‌ترین خبر، سون شیونگ اعلام کرده است که شرکت NantHealth ماشین‌های پیشرفته تعیین توالی یا سکانس DNA خریده است که به این شرکت اجازه می‌دهد ژنوم هر انسان را تنها با هزینه هزار دلار بررسی کنند. به این ترتیب این شرکت می‌تواند به ۲۲ هزار بیمار که هر سال در بیمارستان‌های چند ایالت بزرگ آمریکا مبتلا به سرطان تشخیص داده می‌شوند، خدمات ارائه کند. ❤️🌹🌹💕🍃🛑
┈┈••✾❀🕊💚🕊❀✾••┈┈ 🔔 🔴چرا برکت از زندگی می رود ؟ 🔷استاد فاطمی نیا: ✍️مشاجره ها و نزاع ها، نور باطن را خاموش میکند. بسیاری از بی حالی ها و عدم نشاط ها به جهت مشاجرات است. کم منزلی داریم که درآن پرخاش و تندی نباشد! روزی چندتا پرخاش باشد، برکات را از منزل میبرد. 🔺حتی اگر حق هم با تو بود ، در امور جزیی وشخصی مشاجره نکن ، چون کدورت می آورد. 🔶مرحوم علامه جعفری از صاحب دلی نقل کرد:🔺 در موضوعی که گمان میکردم حق با من است ،داشتم با همسرم مشاجره میکردم؛ ناگهان صورت باطنی غضبم را نشانم دادند ! بسیار کریه وزشت بود! آن صورت نزدیکم آمد و گفت : کثیف! ساکت شو! همین که متنبه شدم فورا "دست همسرم را بوسیدم و عذرخواهی" کردم.💥 ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 🌴🌴🌴🌱🌱🌱🌳🌳🌳🎍
43e7308321-5ecbaa557a1ed838018bc319.mp3
1.98M
🍃🌸شهیدا خیلی کار می تونن بکنن بینِ یه پیدا کنید و با اون رفیق خیلی مناجات کنید ...
مدافعان بانوی دمشق.شهید مدافع حرم محمد رضا الوانی
❤اَللهُ یَعلَمُ ما فِے قُلوبِکُم...❤: #قسمت_دوازدهم اون‌ پسری که تازه فهمیدم اسمش محمده گف +عه بچه
❤اَللهُ یَعلَمُ ما فِے قُلوبِکُم...❤: محسن صداش بلند شد : دیگه خبری از لحن شیطونش نبود و خیلی جدی گفت +شما اشتباه فکر میکنید ما منظوری نداشیم! از اینکه نتونستم گریه امو کنترل کنم و برای دومین بار شاهد اشکام بودن از خودم کلافه بودم‌ گفتم _اینو نگین چی دارین بگین محسن با نگرانی ب محمد خیره شد و صداش زد +داداش خوبی؟؟ رفت سمتش نگاش کردم. نفسای عمیق میکشید و دستشو گذاشت رو قلبش. دوباره ادامه دادم _آره دیگه خوب بلدین نقش بازی کنین . هرچی میخواین میگین دل بقیه رو میشکونین مظلوم نماییی ... محسن نزاشت حرف بزنم و بلند گفت +اههه بسه دیگهههه اگه کاری کردیم یا چیزی گفتیم که ناراحت شدین معذرت میخوایمم منظوری نداشتیم لطفا بریدو نمونید اینجا. خواستم جوابش و بدم ک صدای مصطفی و از پشت سرم شنیدم +شما غلط کردی کاری کردی ! چ خبره اینجا ؟به چه جراتی سر یه خانوم هوار میکشی ؟ برگشتم عقب ک با چهره ی جدی و اخمای گره خورده مصطفی رو به روشدم با ترس گفتم:چیزی نشده بریم ... مصطفی طوری که انگار حرفم و نشنیده گفت :خب جوابی نشنیدم‌؟؟؟ محسن :چیکارشی؟ مصطفی:همه کارش.چ غلطی کردین که اشکش و درآوردین ؟ محسن ک جوش اورده بود ب مصطفی نزدیک شد و + همه کاره؟ جنابِ همه کاره بردار ببر این خانومو از این جا‌. محمد با صدایی که ب زور سعی داشت لرزشش و پنهون کنه بلندگفت +محسننن کافیهه ولی قبل اینکه کامل این جمله از دهنش خارج شه مصطفی با مشت زد تو دهن محسن محکم زدم رو صورتمو گفتم _تو رو خدا مصطفی ولش کن بیا بریم . شدت گریم بیشتر شد . مصطفی دوباره بدون توجه به من رو به محسن ادامه داد . +بگو چه غلطی کردین؟؟؟ دختر تک و تنها گیر میاری نکبت؟ مگه خودتون ناموس نداریین؟؟ ایندفعه محسن نزاشت مصطفی حرف بزنه . سرشو کرد سمت مصطفی وگفت +هوی ببین خوشگل پسر!!! دست این خانم و میگیری و ازین جا میرین تا اون روی سگم بالا نیومده اینجا هیئته حرمت داره!! نگام رفت سمت محمد که با عجله قدمای بلند برمیداشت سمت خیابون هیئت! صدای نفساش خیلی بلند بود. رفتم سمت مصطفی کتشو محکم کشیدم تو چشام نگاه کرد گفتم : خواهش میکنم مصطفی.خواهش میکنم دیگه ادامه نده.بیا برو تو ماشین منم الان میام . کولمو انداختم رو زمینو دوییدم سمت محمد. بادستش اشاره زد بهش نزدیک نشم . یه لحظه ایستاد و صورتش جمع شد. محسن که دیگه متوجه حالِ محمد شده بود با عجله رفت سمتش . +محمد ؟؟ محمد داداش حالت خوبه ؟؟ محمد ببینمت !! چرا اینطوری شدی داداشم؟؟ نگاه کن منو نفس عمیق بکش . زل زدم تو صورت محمد که از درد قرمز شده بود. حتی نمیتونست حرف بزنه یخورده نزدیک تر شدم که محسن گف +میشه لطف کنید برید؟ دلم میخواست جیغ بکشم . محسن دستشو گذاشت پشت محمد و بردتش سمت حسینیه. از چشاش ترس میبارید کولمو از رو زمین برداشتمو بی اختیار دنبالشون میرفتم بردنش تو یه اتاق پراز باندومیکروفون و.. بیرون منتظر موندم که محسن داد زد +مجید ماشینتو آتیش کن محمد و ببریم بیمارستان حالش خوب نیست بعد رو ب محمد داد زد _اهههه محمددد!! تو تازه عمل کردی چرا حرص میخوری روانی!!!! دستشو گرفت و دوباره اومد بیرون. از دور نگاشون میکردم سوار ی ماشین شدن محسن پالتوی محمد و از تنش در اوردو پرت کرد تو همون اتاق. بعدش نشست کنارش و ماشین راه افتاد. ب رفتنشون نگاه کردم. خیالم که جمع شد ، خواستم برم که یه چیزی یادم اومد . زیپ کوله رو باز کردم و قرآنمو از توش در آوردم ‌و لای پالتوی محمد گذاشتم. کولمو گذاشتم رو دوشم و آروم از اون جا دور شدم. بابت کار احمقانه ای که کرده بودم حالم از خودم بهم میخورد . نمیتونستم خودمو ببخشم .الان که بهش فکر کردم فهمیدم لازم نبود انقدر بزرگش کنم . دست و صورتم از ترس یخ کرده بودن. خبری از مصطفی هم نبود . رفتم سمت خانوما و یه گوشه رو زمین نشستم . مداح شروع کرد به خوندن... @alvsne🌴🌴🍃🕊🕊🕊💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃🌸🍃 مجلس ميهماني بود...... پير مرد از جايش برخاست تا به بيرون برود... اما وقتي که بلند شد، عصاي خويش را بر عکس بر زمين نهاد..... و چون دسته عصا بر زمين بود، تعادل کامل نداشت... ديگران فکر کردند که او چون پير شده، ديگر حواس خويش را از دست داده و متوجه نيست که عصايش را بر عکس بر زمين نهاده..... به همين خاطر صاحبخانه با حالتي که خالي از تمسخر نبود به وي گفت: پس چرا عصايت را بر عکس گرفته اي؟! پير مرد آرام و متين پاسخ داد: زيرا انتهايش خاکي است، مي خواهم فرش خانه تان خاکي نشود..... مواظب قضاوتهايمان باشيم.... چه زيبا گفت دکتر شريعتي: براي کسي که ميفهمد هيچ توضيحي لازم نيست و براي کسي که نميفهمد هر توضيحي اضافه است آنانکه ميفهمند عذاب ميکِشند و آنانکه نميفهمند عذاب مي دهند ❗️
📚 حکایتی‌بسیارزیباوخواندنی روزی جوانی نزد حضرت موسی علیه‌السلام آمد و گفت: ای موسی علیه‌السلام خدا را از عبادت من چه سودی می‌رسد که چنین امر و اصرار بر عبادتش دارد؟ حضرت موسی علیه‌السلام گفت: یاد دارم در نوجوانی از گوسفندان شعیب نبی چوپانی می‌کردم. روزی بز ضعیفی بالای صخره‌ای رفت که خطرناک بود و ممکن بود در پایین آمدن از آن صخره اتفاقی بر او بیفتد. با هزار مصیبت و سختی به صخره خود را رساندم و بز را در آغوش گرفتم و در گوشش گفتم: ای بز، خدا داند این همه دویدن من دنبال تو و صدا کردنت برای برگشتن به سوی من، به خاطر سکه‌ای نقره نیست که از فروش تو در جیب من می‌رود. می‌دانی موسی از سکه‌ای نقره که بهای نگهداری و فروش تو است، بی‌نیاز است. دویدن من به دنبال تو و صدا کردنت به خاطر، خطر گرگی است که تو نمی‌بینی و نمی‌شناسی و او هرلحظه اگر دور از من باشی به دنبال شکار توست. ای جوان بدان که خدا را هم از عبادت من و تو سود و زیانی نمی‌رسد، بلکه با عبادت می‌خواهد از او دور نشویم تا در دام شیطان گرفتار آییم. و مَنْ یعْشُ عَنْ ذِکْرِ الرَّحْمٰنِ نُقَیضْ لَهُ شَیطَاناً فَهُوَ لَهُ قَرِینٌ و هر کس از یاد خدا روی‌گردان شود شیطان را به سراغ او می‌فرستیم پس همواره قرین اوست (📚زخرف آیه 36)
🔴‏پس از اعلام حکم اعدام جاسوس موساد تصاویر و تحلیل های غلطی پخش شده است. تصویر یکی از فرماندهان محوری سپاه در سوریه به جای جاسوس در حال پخش شدن است! این تصویر اخیرا با عنوان سردار شهلایی نیز پخش شده بود! درحالی که هیچ کدام صحیح نیست. منبع اولیه انتشار این تصویر شبکه منوتو می‌باشد/1 @jannatolmahdi313 🔹‏روزنامه ایندیپندنت به فارسی بدون داشتن اطلاعات کافی و با اقدامی عجولانه به علت تشابه اسمی، یکی از مسئولان ستاد عتبات عالیات را جاسوس مورد نظر معرفی کرده است! در حالی که ایشان امروز مصاحبه‌ای داشته و متهم مورد نظر یکسال پیش دستگیر و حکم اولیه اعدام وی شهریور۹۸ صادر شده است/2 ♦️فعلا به جز مشخصات اولیه، هیچ گونه اطلاعات و تصاویری از سوی قوه قضائیه از این مزدور دشمن منتشر نشده است و در آینده تشریح خواهد شد. از هرگونه اقدام عجولانه که باعث لطمه زدن به آبروی بعضی افراد می‌شود پرهیز کنیم و گوشمان را در اختیار بلندگوهای دشمن قرار داده