#داستانک 🍃🌸🍃
مجلس ميهماني بود......
پير مرد از جايش برخاست تا به بيرون برود...
اما وقتي که بلند شد، عصاي خويش را
بر عکس بر زمين نهاد.....
و چون دسته عصا بر زمين بود، تعادل کامل نداشت...
ديگران فکر کردند که او چون پير شده، ديگر حواس خويش را از دست داده و متوجه نيست که عصايش
را بر عکس بر زمين نهاده.....
به همين خاطر صاحبخانه با حالتي که خالي از تمسخر نبود به وي گفت:
پس چرا عصايت را بر عکس گرفته اي؟!
پير مرد آرام و متين پاسخ داد:
زيرا انتهايش خاکي است، مي خواهم فرش خانه تان خاکي نشود.....
مواظب قضاوتهايمان باشيم....
چه زيبا گفت دکتر شريعتي:
براي کسي که ميفهمد
هيچ توضيحي لازم نيست
و
براي کسي که نميفهمد
هر توضيحي اضافه است
آنانکه ميفهمند
عذاب ميکِشند
و
آنانکه نميفهمند
عذاب مي دهند
#قضاوت_نکنیم❗️
#داستانک
#داداشییییییی
خیلی قشنگه
مخصوصا دخترااااااااااا🌹
لطفا بخووووووووونید
⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️
داداشم منو تو خیابون دید..
با جمع دخترا بودیم و حجابم خیلی جالب نبود...
با یه نگاه تند بهم فهموند برو خونه تا بیام..
خیلی ترسیده بودم.. الان میاد حسابی تنبیهم میکنه..
نزدیک غروب رسید خونه..
وضو گرفت دو رکعت نماز خوند
بعد از نماز گفت "بیا اینجا"
حالا منم ترسیده بودممممم
گفت "آبجی بشین"
نشستم
بیمقدمه شروع کرد روضه حضرت زهرا رو خوند؛
حسابی گریه کرد... منم گریهام گرفت
بعد گفت "آبجی میدونی حضرت زهرا چرا روزای آخر صورتشو از امام علی میپوشوند؟؟
نمیخواست علی بفهمه خانمش سیلی خورده و دق نکنه...
آخه غیرت اللهِ
میدونی بیبی حتی پشت در هم نزاشت چادر از سرش بیفته!
میدونی چرا امام حسن زود پیر شد؟؟
بخاطر اینکه تو کوچه همراه مادرش بود ولی نتونست کاری براش بکنه
...
آبجی حالا اگه میخوای منو دق مرگ نکنی
تو خیابون که راه میری مواظب روسری و چادرت باش
یدفعه ناخودآگاه نره عقب و موهات بیفته بیرون
من نمیتونم فردای قیامت جواب حضرت زهرا رو بدما
♥️
سرمو پایین انداختم و شروع کردم به گریه کردن..
سرم رو بوسید💕 و گفت "آبجی قسَمت میدم بعد از من مواظب چادرت باش"
از برخوردش خیلی تعجب کردم.. احساس شرمندگی میکردم
گفتم "داداش ایشاالله سایهت همیشه بالا سرم هست".. و پیشونیشو بوسیدم...💘
گذشت تا سه روز بعد که خبر آوردن داداشت تو عملیات والفجر به شهادت رسیده
یه مدت بعد، لباساشو که آوردن دیدم جای تیر مونده رو پیشونی بندش...💥
روی سربند یا فاطمه الزهرا.س.🥀
حالا دیگه سالهاست هر وقت تو خیابون یه زن بیحجاب میبینم... اشکم جاری میشه..
پیش خودم میگم حتما اینا داداش ندارن که....
🌸 یازهرا 🌸
#داستانک :)
میان پای یه فیل کوچولو رو با طناب و میخ به زمین میبندن تا فرار نکنه! فیل هر چی تلاش میکنه نمیتونه میخ رو از زمین بکنه و خودشو نجات بده . وقتی که بزرگ میشه و قدرتش چند برابر ، دیگه برای فرار هیچ اقدامی نمیکنه ، چون قبلا تلاش کرده و نتونسته🍃
عامل زندانی شدن فیل میخ درون زمین نیست ، بلکه باوریه که نسبت به خودش و تواناییش پیدا کرده
#داستانک📝
✅چرا عبادتش میکنیم؟
✍️روزی جوانی از عارفی پرسید: خداوند که به عبادت ما نیازی ندارد، پس چرا عبادتش میکنیم؟ عارف گفت: ای جوان! فکر کن در اتوبوسی به سمتِ شهری حرکت میکنی و همسفری داری که از کلام تو حس میکند نیازمند هستی، هنگامی که تو در خواب هستی مبلغی پول در جیب تو قرار میدهد و تو نمیفهمی. او زودتر از تو پیاده میشود و میرود؛ و تو زمان پیادهشدن متوجه میشوی که او پول را گذاشته و رفته است.
آیا به دنبال او نمیگردی که نشانی از او داشته باشی تا از او تشکر کنی؟! هر چند اگر او نیازی به تشکر تو داشت همان اول کار از تو میخواست تشکر کنی تا بعد مبلغ را به تو بدهد. پس چرا دنبال خدایی که این همه نعمت به ما بخشیده است نمیگردیم تا بدانیم او کیست، و چه باید کنیم تا بتوانیم شکر نعمتهایش را هر چند که ممکن نیست؛ به جای آورده باشیم؟!