آیتــ الله مجتهدے تهرانی (ره) :
🌷 ما نمی میریم ، روح ما زنده است.
🌹 لذا وقتی شما سر قبر پدرتان می روید ، او آگاه می شود و دعایتان می کند.
🌺 آنقدر خوشحال می شود که سر قبرش رفته اید.
🌻 از آمدن یک مهمان خوب که به خانه تان می آید ، چطور خوشحال می شوید؟
🌸 میّت وقتی سر قبرش می روی ، این طور خوشحال می شود.
#پنجشنبه_و_یاد_اموات
#شادےروحشون فاتحه وصلوات
چرا ملائکه از روز جمعه هراس دارند؟
در روایتى است که نیست فرشته مقربى و نه آسمانى و نه زمینى و نه نسیمی و نه بادى و نه کوهى و نه صحرایى و نه دریائى؛ مگر اینکه بترسند از روز جمعه براى آنکه قیامت در آن بر پا مى شود .
جبرئیل از ترس خود را به پیامبر چسباند!
على بن ابراهیم قمى (رحمه الله) از حضرت امام محمد باقر (علیه السلام) روایت کرده که در زمانی، حضرت رسول صلى الله علیه و آله نشسته بود و جبرئیل نزد آن حضرت بود که ناگاه نظر جبرئیل به جانب آسمان افتاد و ترسی بر وجودش مستولی شد ؛ پس خود را به رسول خدا چسبانید و به حضرت پناه برد. پس حضرت رسول به آنجا که جبرئیل نظرش افتاده بود، نظر افکند، فرشته ای را دید که مشرق و مغرب را پر کرده بود. پس آن فرشته رو به پیغمبر کرد و گفت یا محمد! من فرستاده خدایم تا تو را خبر دهم که یا پادشاهى را اختیار کنى یا پیامبرى را ؟ پس حضرت به سوى جبرئیل توجه کرد، دید که آثار نگرانی از چهره جبرائیل رخت بربسته. جبرئیل عرض کرد: بهتر است که پیام آور و بنده او باشید . پس پیغمبر گفت : مى خواهم بنده و رسول خدا باشم . پس آن فرشته با گامهای خود آسمانهای هفتگانه را درنوردید .
هر آسمان را یک گام خود کرد و هر چه بالا رفت کوچک تر شد تا آنکه به اندازه مرغ کوچکى شد. پس حضرت به جبرائیل فرمود: دیدم طورى ترسیده بودى که رنگت تغییر کرده بود؟ جبرائیل گفت : یا رسول الله مرا ملامت مفرما. آیا دانستید که این فرشته که بود؟ این اسرافیل "حاجب الرب" بود و از زمانیکه حق تعالى آسمانها و زمین را خلق فرموده از مکان خود پائین نیامده .
من او را دیدم که به سوى زمین مى آید، گمان کردم که براى بر پا کردن قیامت آمده است پس از ترس قیامت ، رنگم چنان تغییر کرد که مشاهده فرمودید. پس چون دیدم که براى امر قیامت نیامده بلکه حق تعالى چون شما را برگزیده و به خاطر عظمت شما او را به نزد شما فرستاده ، رنگم به حال اول برگشت و نفسم به سوى من برگشت .
عنایت امام زمان علیه السلام به مرحوم کافی
و در آخر داستان یک درخواست
شبی خواب بودم که نیمه های شب صدای در خانه ام بلند شد از پنجره طبقه دوم از مردی که آمده بود به در خانه ام پرسیدم که چه می خواهد؛ گفت که فردا چکی دارد و آبرویش در خطر است.می خواست کمکش کنم.
لباس مناسب پوشیدم و به سمت در خانه رفتم، در حین پایین آمدن از پله ها فقط در ذهن خودم گفتم: با خودت چکار کردی حاج احمد؟ نه آسایش داری و نه خواب و خوراک؛ همین.
رفتم با روی خوش با آن مرد حرف زدم و کارش را هم راه انداختم و آمدم خوابیدم. همان شب حضرت حجه بن الحسن (عج) را خواب دیدم…
فرمود: شیخ احمد حالا دیگر غر میزنی؛ اگر ناراحتی حواله کنیم مردم بروند سراغ شخص دیگری؟
آنجا بود که فهمیدم که راه انداختن کار مردم و کار خیر، لطف و محبت و عنایتی است که خداوند و حضرت حجت (عج) به من دارند…
وقتی در دعاهایت از خدا توفیق کار خیر خواسته باشی، وقتی از حجت زمان طلب کرده باشی که حوائجش بدست تو برآورده و برطرف گردد و این را خالصانه و از روی صفای باطن خواسته باشی؛ خدا هم توفیق عمل می دهد، هرجا که باشی گره ای باز میکنی؛
اگر حسین بن علی بود میگفت: اگر میخواهی برای من عزاداری کنی، برای من سینه و زنجیر بزنی، شعار امروز تو باید فلسطین باشد. شمرِ امروز موشه دایان است. شمرِ هزار و سیصد سال پیش مُرد، شمرِ امروز را بشناس. امروز باید در و دیوار این شهر با شعار فلسطین تکان میخورد. مرتّب دروغ در مغز ما کردند که این یک مسئله داخلی است، مربوط به عرب و اسرائیل است.
(حماسه حسینی،ج ۱،صفحه۲۷۳
ترس از قیامت از ویژگی های اولیاء خدا
1-درباره حضرت یحیی نقل می کنند اگر کسی درباره قیامت صحبت می کرد ناله یحیی بلند میشد وگریه سر می داد و سر به بیابانها می گذاشت
2-درباره اهل بیت علیهم السلام در سوره هل اتی امده است که:
6يُوفُونَ بِالنَّذْرِ وَ يَخافُونَ يَوْماً کانَ شَرُّهُ مُسْتَطيراً////////إِنَّا نَخافُ مِنْ رَبِّنا يَوْماً عَبُوساً قَمْطَريراً/
به نذرشان وفا می کنند و از روزی که شرش فراگیر است می ترسند...و می گویند:ما از خدایمان درباره روزی که همه عبوس و ناراحتند و روز سختی است می ترسیم..
10.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅ تحلیل استاد #مهدی_طائب از چرایی اهمیت فتحقدس برای مسلمانان جهان:
📺 یهود، به دنبال #حاکمیت_جهانی و سیطره بر کل عالم است.
📺 برای تصاحب کل عالم، #یهود به دنبال بازسازی هویت خود در قدس است.
📺 فتح #قدس و پاکسازی آن، باعث انهدام هویتدروغین یهود و آزادسازی کل دنیا از شر این قوم ستمکار است./تحلیلTv
یاد قیامت ویژگی اولیاء خدا:-در بازار آهنگران
امام صادق(ص) فرموده است: سلمان فارسى از بازار آهنگران كوفه عبورمىكرد، ناگاه جمعيت زيادى كه اجتماع كرده بودند، توجه او را به خود جلب نمود.
سلمان نزديك رفت و متوجه شد، جوانى غش كرده و افرادى دور او جمع شده اند. افراد با مشاهده سلمان گفتند: اى ابو عبدالله! اين جوان غش كرده، مناسب است براى شفاى او، دعايى در گوش او بخوانى.
سلمان كنار جوان رفت (با دست خود به او حركتى داد، جوان چشم خود را بازكرد واندكى بهبودى يافت) اما سلمان را مخاطب قرار داد و گفت: اى ابو عبدالله!من عارضه اى ندارم، اينان درباره من اشتباه كرده اند، بلكه من گرفتار انقلاب روحى شده ام، چون وقتى از بازار آهنگران عبور مىكردم، چشمم به آهنگرانى افتاد، كه قطعه آهن گداخته اى را روى سندان گذاشته، و چند نفر با پتك بر آن مى كوبيدند. بامشاهده اين صحنه به ياد سخن خداوند افتادم، كه در قرآن فرموده است: ماموران(عذاب الهى) گرزهاى آهنين (بر سر دوزخيان فرود مىآورند) (سوره حج، آيه 21) .
آرى، اى سلمان! با ديدن اين صحنه به ياد عذاب الهى افتادم و از ترس عقل ازسرم رفت.
سلمان، از آن به بعد اين جوان مؤمن را، برادر خود قرار داد، و از اينكه وىی داراى چنين مقام معنوى بود، محبت او در قلب سلمان جاى گرفت، و پيوسته با اومعاشرت داشت، تا اينكه جوان بيمار شد و در بستر مرگ قرار گرفت.
سلمان وقتى از بيمارى جوان با خبر شد، كنار او حاضر گرديد و بالاى سر اونشست، اما مشاهده كرد، جوان در حال جان دادن است، بدين جهت به مامورقبض روح گفت: اى ملك الموت! با برادر من مهربان باش، و با راحتى با او رفتار كن.ملك الموت هم پاسخ داد: اى ابو عبدالله! من با هر شخص مؤمنى رفيق مىشوم، بااو مدارا مىكنم، و با راحتى جان او را مىگيرم (بحارالانوار، ج 22، ص 386) و بدين ترتيب رفيق مؤمن سلمان، به راحتى جان به جان آفرين تسليم كرد
زن زيبا در قيامت!
امام صادق(ع):روزقيامت،زن زيبائي را كه با زيبائي خود فتنه ميكرده است ،مي آورندوبه او خطاب مي شود كه چرافتنه كردي؟جوابمي دهد كه:خدايا!تومرا زيبا آفريدي !به او خطاب مي شود كه:حضرت
مريم(س)از تو زيباتربود ولي او فتنه نكرد!سپس مرد زيبائي را كه بازيبائي خودفتنه مي نموده است ،رامي آورند وبه او خطاب مي شود كه
چرا فتنه كردي؟جواب مي دهد كه:تومرا زيبا آفريدي!به او خطاب ميشود كه:حضرت يوسف از تو زيباتر بود.ولي به فتنه نيافتاد.بعد شخصي
را كه بخاطر بلاها وسختيها به فتنه افتاده بود را مي آورند.به او خطابمي شود كه:چرا تحمل سختيها ننمودي وبه فتنه افتادي؟جواب ميدهد كه:تو سختيها وبلاها را بر من نازل كردي ومن به فتنه افتادم!به او
خطاب مي شود كه:بلاهاي حضرت ايوب(ع)از تو بيشتر بود ولي او بهفتنه نيافتاد.