🔺روحانی قطعا عصر امروز عکسهای بازدید رئیسی از بیمارستان و عرض خداقوت به کادر درمان رو یکی یکی ورق زده و زیر لب گفته "کسی هنگام سیل وسط مسیل یا هنگام زلزله زیر سقف باشه، کم عقله!"
آقای رئیسی مرسی که هستی...
✍ محمد پاداش
➕ کاش منتخب ۲۳ میلیون ایرانی که سکان دولت دوازدهم را ۴سال بدست داشت یک مرتبه برای شادی دل همان افرادی که رای دادند که نه، برای شوعاف هم نه، برای مقدمه چینی تشکیل دولت سومش اینگونه میان بیماران کرونایی حاضر میشد؛ اما، متاسفانه مردم برای این مدیران محلی از اعراب ندارند!
✍ محسن پورعرب
#دولت_مردمی
داستان واقعی
👈 آن سید امام زمانت بود...
مداح مجالسِ آیت الله بهجت رحمة الله علیه میگفت ، یکروز آیتالله به من گفت : فلانی خاطرت هست مجلس نیمه ی شعبان، انتهای مراسم مشغول دعا کردن بودی، سیدی از جمع جدا شد و در حال ترک جلسه بود، به دلت افتاد حین دعا روضه ی حضرت زهرا سلام الله علیها را بخوانی، در این هنگام آن سید که تا نزدیک درب رفته بود با شنیدن صدای روضه به میان جمعیت برگشت؟
🔰 پاسخ دادم آقا جان سید زیاد میرود و می آید در اين مجلس، آیت الله بهجت با لحن خاصی به من گفتند : « نه.... این طور نگو! آن سید آقا بودند... حضرت صاحب الزمان ارواحنافداه»
آیت الله محسن اراکی:
صادق شیرازی فاقد لوازم مرجعیت است/ تشیع انگلیسی تهدیدی برای وحدت
صادق شیرازی فاقد لوازم مرجعیت است/ تشیع انگلیسی تهدیدی برای وحدت
آیت الله اراکی ضمن تحلیل دو مقوله اسلام آمریکایی و تشیع انگلیسی، سیدصادق شیرازی را فاقد لوازم مرجعیت دانست و به صراحت گفت: شیرازی در حد یک فاضل حوزوی هم سواد ندارد.
به گزارش خبرگزاری مهر، آیتالله اراکی در مصاحبه ای با مجله عصر اندیشه گفت: «ما نمیخواهیم بگوییم آقای سیدصادق شیرازی مزدور انگلیسی هاست، بلکه میخواهیم بگوییم انگلیسیها دارند ایشان را به عنوان چهره شاخص تشیع معرفی میکنند. اگر ایشان مثل همه طلبهها درس بخواند، مشکلی نیست، ولی اگر بخواهند او را که واجد هیچ یک از شاخصهای مرجعیت نیست و حتی در حد یک عالم فاضل حوزوی هم سواد ندارد، به عنوان مرجع معرفی کنند، جای چون و چرا دارد.»
وی در توضیح نظر خود اظهارداشت: «این آقا نه شاگرد برجستهای دارد و نه کتاب ارزشمندی. بنده شاگردان ایشان را دیده و کتابهای ایشان را که کاملاً گواه بر بیسوادی ایشان است مطالعه کردهام. اگر ایشان کتاب نمینوشت، شاید در ذهن ما این شبهه ایجاد میشد که ایشان چیزهایی میداند، اما نمیگوید و نمینویسد. از همه مهمتر اینکه محضر استاد برجستهای را هم درک نکرده است. هیچ نشانهای از اطلاع از علوم جدید هم که در ایشان نیست، با این همه نه تنها رسانههای ضد انقلاب و سلطنت طلبها که حتی خود رسانههای انگلیس هم سعی دارند برای ایشان در جهان تشیع جایگاهی را دست و پا کنند.»
وی درباره چرایی مطرح شدن سیدصادق شیرازی به عنوان مرجع تقلید تأکید کرد: «دلیلش روشن است. ایشان با تمام مبانی انقلاب مخالف است و در صحبتهایش به جوانها میگوید پدرانتان اشتباه کردند که انقلاب کردند. آیا پدران جوانها اشتباه کردند که آمریکا و انگلیس را از این مملکت بیرون انداختند؟ اشتباه کردند که گفتند اسلام و قرآن؟»
اسلام آمریکایی و تشیع انگلیسی
دبیرکل مجمع تقریب مذاهب اسلامی در اهمیت مقوله «اسلام آمریکایی» گفت: «اسلام آمریکایی که حضرت امام مطرح فرمودند و همچنین مقوله تشیع و یا حتی تسنن انگلیسی بسیار جدی است و به هیچ وجه شعار یا کار تبلیغاتی سیاسی نیست؛ بلکه یک جریان حقیقی است که ما نه تنها از طریق اطلاعات و معلومات به آن دست یافتهایم، بلکه تجربههای میدانی هم این حقیقت را آشکارا اثبات میکنند.»
وی در این باره افزود: «این اسلام آمریکایی را در کشور ما چهرههای غربزدهای که همواره با اسلام حقیقی در افتادهاند، ترویج و از آنان به عنوان فیلسوفان و برجستگان فکری عرصه هنر و ادبیات تجلیل میکنند تا فرهنگ غربی در جامعه ما بشود اصل و از اسلام چیزی جز پوسته و نام باقی نماند..»
آیت الله اراکی همچنین «تشیع انگلیسی» را تهدیدی برای اتحاد جامعه اسلامی و حاصل هدف گذاری دشمنان اسلام دانست و افزود: «استعمار غرب در عراق کار بسیار عمیق فرهنگی انجام داد و نهادهای فرهنگی فراوان از جمله حوزههای علمیهای را تاسیس کرد و از آنجا که چهرههای اصیل روحانیت شیعی زیر بار آنها نمیرفتند، بنابراین امیدش را به نیروهای طالب شهرت و قدرت وبی مایهای بست که به دلیل کم دانشی و بیتقوایی بین مردم جایگاهی ندارند.»
وی در این باره اضافه کرد: «قویترین تجمع شیعیان بعد از ایران در عراق است، برای همین جداسازی این دو تشیع در اولویت قرار گرفت و این نخستین نشانه تشیع انگلیسی است. انگلیس برای این کار لشکری از رسانهها، روشنفکران و نیروهای نظامی خود را بسیج و به شدت روی تشیع کار کرد و ابتدا چهرههای موثر تشیع عراق را در برابر ایران قرار داد. در روزهای اول سقوط صدام، شخصیتهای شیعی طرفدار ایران در عراق شروع به مصاحبه، سخنرانی و اعلام موضع کردند، اما به تدریج اکثر آنان ناگزیر شدند از ایران اعلام برائت کنند، چون در غیر این صورت انگلیسیها و آمریکاییها هیچ نقشی را در آینده عراق به آنها نمیدادند.»
دقت کردین از وقتی #رئیسی گفت عوامل نابسامانی در قطعی های اخیر برق باید مورد پیگرد قانونی قرار بگیرن قطعی برقا خیلی کم شده؟!!! 🤔🤔🤔
جالبه که نماینده #وزارت_نیرو قبلش تو برنامه گفتگوی ویژه خبری رسما اعلام کرد نیروگاههای برقمون هنوز وارد مدار نشدن و تا یک ماه دیگه ما این قطعیها رو داریم...🙄🙄🙄
ظاهرا چیزی که وارد مدار نشده بود خود مسئولان مربوطه بودن که به برکت این شوکی که از قوه قضائیه دریافت کردن مجددا احیا شدن...😉😉 اگه این تشر قوه قضائیه به اندازه دو سه روز هم جلوی قطعی برق رو بگیره بازم جای شکرش باقییه
رئیسی متشکریم
صبر عجیب سیدهاشم حداد
آقای حداد میگفتند: " مادر همسرم بسیار مرا اذیت میکرد. بین اتاق ما و آن کیسههای برنج خوشبو و ظرفهای انباشتۀ روغن فاصله میانداخت، امّا آنها چیزی به ما نمیدادند و او عمدأ دوست داشت که ما را در تنگی و حرج ببیند و تنگدستی ما او را شاد میکرد و با وجود اینکه من مرتب کار میکردم، ولی اکثر مراجعان من از فقیرانی بودند که اجناس را نسیه میبردند و بعضی از آنها پولی پرداخت نمیکردند؛ در عین حال شاگرد من هر چقدر نیاز داشت برای خود بر میداشت و معمولاً چیزی برای من باقی نمیماند، جز 100،50 فلس که برای خرید نان و نفت و امثال اینها کفایت میکرد و علت ناراحتی آن زن با من مسئله فقر بود که به نظر او بسیار زشت مینمود. از طرف دیگر، شدت حالات روحانی و استفاده از محضر استاد بزرگوار، مرحوم قاضی به من اجازۀ جمع مال و ثروت و یا رد کردن فقیر و یا نسیه ندادن به نیازمندان را نمیداد. همسرم هم صبر میکرد، اما تحملش محدود بود. به مرحوم قاضی عرض کردم که اذیتهای گفتاری و کرداری مادرزنم به حدی رسیده که در حقیقت صبرم تمام شده، از شما میخواهم که اجازه بدهید همسرم را طلاق دهم. مرحوم قاضی فرمودند: «از این امور گذشته، آیا همسرت را دوست داری؟ گفتم: بله.» فرمود: «آیا همسرت تو را دوست دارد؟» جواب دادم: بله. فرمود: هرگز اجازه نمیدهم او را طلاق دهی! برو صبر کن که خداوند مقدر فرموده که تربیت تو به دست همسرت باشد و باید بردبار و صبور باشی و مدارا کنی! من هیچ گاه از تعلیمات استادم تخطی نکردم و هرچه مادرزنم به مصائب و مشکلاتم میافزود، تحمل میکردم. تا اینکه شبی با خستگی و گرسنگی و تشنگی تمام به منزل برگشتم، در حالی که به اتاق میرفتم، دیدم مادرزنم کنار حوض نشسته، تا فهمید من وارد شدم شروع کرد به بدگویی و دشنام دادن، من یکسره از پلهها به بام رفتم. او صدایش را بالا برد، تا جایی که همۀ همسایگان میشنیدند و این چنین به من دشنام و ناسزا گفت و آنقدر ادامه داد تا حوصلهام تمام شد. بدون آنکه به او پرخاش کنم و یا یک کلمه جواب دهم از پلهها پایین آمدم و از در خانه بیرون آمدم و سر به بیابان نهادم. بدون هدف و مقصودی میرفتم و هیچ متوجه نبودم که کجا میروم. در این حال دیدم که من دو تا شدم، یکی سید هاشمی که مادر زن به او تعدی و سبّ و شتم میکرده است و یکی من هستم که بسیار عالی و مجرد و محیط هستم و ابدأ فحشهای او به من نرسیده است. در این حال برای من منکشف شد که این حال بسیار خوب و سرور آفرین فقط در اثر تحمل آن ناسزاها و فحشهایی است که وی به من داده است و اطاعت از فرمان استاد، آقای قاضی این فتح باب برای من رخ داده است و اگر من اطاعت نمیکردم و تحمل اذیتهای مادر زنم را نمیکردم تا ابد همان سید هاشم محزون و غمگین و پریشان و ضعیف بودم. و الحمدلله الان سید هاشمی که در مکان رفیع و مقامی بس ارجمند هستم که گرد و خاک تمام غصههای دنیا بر من نمینشیند و نمیتواند بنشیند. فورأ از آنجا به خانه باز گشتم و به روی دست و پای مادرزنم افتادم و میبوسیدم و میگفتم: «مبادا تو خیال کنی من الان از گفتارت ناراحتم! از این پس هرچه میخواهی بگو که آنها برای من فایده دارد.» "
خیمه شب بازی همتی با سوژه برکناری
▪️تلاش برای فرار از کارنامه افتضاح روحانی
🔹کارنامه اقتصادی نسبتاً افتضاح دولتِ روحانی مخصوصاً در حوزه نقدینگی، تورم، ارز، بورس و ... موجب شده تا همتی برای فاصله گیری از دولت، تلاش کند و احتمالاً با همین فرضیه هم سناریوی برکناری از سوی روحانی توسط مشاوران او کلید زده شده است.
🔹آنهم درحالی که همتی بعنوان رئیس کل بانک مرکزی نقش مستقیم در سیاستهای پولی و ارزی داشته و آنچه امروز در حوزه تورم و ارزی داریم، بخشی از آن ماحصل سیاستهایی است که او مستقیماً مجری آنها بوده است.
🔹شنیده شده که موضوع برکناری همتی از بانک مرکزی هفته قبل در دولت بصورت جدی مطرح شده ولی برخی اعضای دولت که با همتی میانه خوبی ندارند، رأی روحانی را زدهاند چراکه به اعتقاد آنها نیز این برکناری در شرایط فعلی امتیاز مثبتی برای همتی خواهد بود.
🔹تلاش همتی برای دوگانه سازی با دولت درحالی همچنان ادامه دارد که فعالان سیاسی معتقدند مواضع اخیر همتی، برنامهای است که اصلاحطلبان برای ایجاد دوگانههایی همچون سال ۱۳۹۲ و ۱۳۹۶ طراحی کردهاند.
🛑 همتی: آمده ام که روحانی آخرین رئیس جمهور نباشد
عبدالناصر همتی در کلاب هاوس:
🔹آمده ام که از جمهوریت حفاظت کنم؛ اماده ام که روحانی آخرین رئیس جمهور نباشد
🔹من حتما با بزرگان اصلاح طلب صحبت خواهم کرد تا مردم را دعوت به مشارکت در انتخابات کنند و جمهوریت حفظ شود.
هم میدان و هم دیپلماسی باید در خدمت توسعه اقتصادی کشور و رفاه مردم باشد.
🔹آهنگ های همایون شجریان و شهرام ناظری را دوست دارم، مسئولان هم دوست دارند، ولی نمیگویند.
🔹بنده در صحنه آمدم، اصلاح طلبان حضور داشته باشند و كمكم كنند.
🔹قبلا هم گفته ام وزیر زن خواهم داشت و بیش از یکی دو وزیر زن خواهم داشت. من در جایگاه هایی که تا به حال داشته ام مدیر کل های زن انتخاب کرده ام و بسیار توانمند بوده اند و حتما از زنان استفاده خواهم کرد.
🔹مشاور ارشدم در بانک مرکزی از اهل تسنن است.
✍ ورژن جدید روحانی در انتخابات 1400
تحریک زنان و اهل تسنن و ترساندن مردم از رقیب که میخواهند جمهوریت نظام را حذف کنند؟؟!!!
این چیزی جز دوقطبی کاذب نیست!! مدیری که در دوره او بانکهایی که زیر نظر او بودند چنان ترمز تولید را کشیدند که رئیس قوه قضائیه مجبور به ورود شد الان به جای پاسخ گویی به عملکرد ضعیف خود در کنترل نقدینگی و رها بودن بانکها با چنین شعارهایی در صدد تداوم روند موجود است.
البته ایشان در یک مسئله دچار اشتباه شده اند و آن اینکه دیگر مردم نه به وعدههای زیبا بلکه به عملکرد افراد رأی خواهند داد!
خواب بودم، خواب دیدم مرده ام/
بی نهایت خسته و افسرده ام/
تا میان گور رفتم دل گرفت/
قبر کن سنگ لحد را گل گرفت/
روی من خروارها از خاک بود/
وای، قبر من چه وحشتناک بود!
بالش زیر سرم از سنگ بود/
غرق ظلمت، سوت و کور تنگ بود/
هر که آمد پیش، حرفی راند و رفت/
سوره ی حمدی برایم خواند و رفت/
خسته بودم هیچ کس یارم نشد/
زان میان یک تن خریدارم نشد/
نه رفیقی، نه شفیقی، نه کسی/
ترس بود و وحشت و دلواپسی/
ناله می کردم ولیکن بی جواب/
تشنه بودم، در پی یک جرعه آب/
آمدند از راه نزدم دو ملک/
تیره شد در پیش چشمانم فلک/
یک ملک گفتا: بگو دین تو چیست؟
دیگری فریاد زد: رب تو کیست؟
گر چه پرسش ها به ظاهر ساده بود/
لرزه بر اندام من افتاده بود/
هر چه کردم سعی تا گویم جواب/
سدّ نطقم شد هراس و اضطراب/
از سکوتم آن دو گشته خشمگین/
رفت بالا گرزهای آتشین/
قبر من پر گشته بود از نار و دود/
بار دیگر با غضب پرسش نمود:
ای گنه کار سیه دل، بسته پر/
نام اربابان خود یک یک ببر/
گوئیا لب ها به هم چسبیده بود/
گوش گویا نامشان نشنیده بود/
نامهای خوبشان از یاد رفت/
وای، سعی و زحمتم بر باد رفت/
چهره ام از شرم میشد سرخ و زرد/
بار دیگر بر سرم فریاد کرد:
در میان عمر خود کن جستجو/
کارهای نیک و زشتت را بگو/
هر چه می کردم به اعمالم نگاه/
کوله بارم بود مملو از گناه/
کارهای زشت من بسیار بود/
بر زبان آوردنش دشوار بود/
چاره ای جز لب فرو بستن نبود/
گرز آتش بر سرم آمد فرود/
عمق جانم از حرارت آب شد/
روحم از فرط الم بی تاب شد/
چون ملائک نا امید از من شدند/
حرف آخر را چنین با من زدند:
عمر خود را ای جوان کردی تباه/
نامه اعمال تو باشد سیاه/
ما که ماموران حق داوریم/
پس تو را سوی جهنم می بریم/
دیگر آنجا عذر خواهی دیر بود/
دست و پایم بسته در زنجیر بود/
نا امید از هرکجا و دل فکار/
می کشیدندم به خِفّت سوی نار/
ناگهان الطاف حق آغاز شد/
از جنان درهای رحمت باز شد/
مردی آمد از تبار آسمان/
دیگران چون نجم و او چون کهکشان/
صورتش خورشید بود و غرق نور/
جام چشمانش پر از خمر طهور/
چشمهایش زندگانی می سرود/
درد را از قلب انسان می زدود/
بر سر خود شال سبزی بسته بود/
بر دلم مهرش عجب بنشسته بود/
کِی به زیبائی او گل می رسید/
پیش او یوسف خجالت می کشید/
دو ملک سر را به زیر انداختند/
بال خود را فرش راهش ساختند/
غرق حیرت داشتند این زمزمه/
آمده اینجا حسین فاطمه؟!
صاحب روز قیامت آمده/
گوئیا بهر شفاعت آمده/
سوی من آمد مرا شرمنده کرد/
مهربانانه به رویم خنده کرد/
گشتم از خود بی خود از بوی حسین (ع)/
من کجا و دیدن روی حسین (ع)/
گفت: آزادش کنید این بنده را/
خانه آبادش کنید این بنده را/
اینکه این جا این چنین تنها شده/
کام او با تربت من وا شده/
مادرش او را به عشقم زاده است/
گریه کرده بعد شیرش داده است/
خویش را در سوز عشقم آب کرد/
عکس من را بر دل خود قاب کرد/
بارها بر من محبت کرده است/
سینه اش را وقف هیئت کرده است/
سینه چاک آل زهرا بوده است/
چای ریز مجلس ما بوده است/
اسم من راز و نیازش بوده است/
تربتم مهر نمازش بوده است/
پرچم من را به دوشش می کشید/
پا برهنه در عزایم می دوید/
بهر عباسم به تن کرده کفن/
روز تاسوعا شده سقای من/
اقتدا بر خواهرم زینب نمود/
گاه میشد صورتش بهرم کبود/
تا به دنیا بود از من دم زده/
او غذای روضه ام را هم زده/
قلب او از حب ما لبریز بود/
پیش چشمش غیر ما ناچیز بود/
با ادب در مجلس ما می نشست/
قلب او با روضه ی من می شکست/
حرمت ما را به دنیا پاس داشت/
ارتباطی تنگ با عباس داشت/
اشک او با نام من می شد روان/
گریه در روضه نمی دادش امان/
بارها لعن امیه کرده است/
خویش را نذر رقیه کرده است/
گریه کرده چون برای اکبرم/
با خود او را نزد زهرا (س) می برم/
هرچه باشد او برایم بنده است/
او بسوزد، صاحبش شرمنده است/
در مرامم نیست او تنها شود/
باعث خوشحالی اعدا شود/
گرچه در ظاهر گنه کار است و بد/
قلب او بوی محبت میدهد/
سختی جان کندن و هول جواب/
بس بود بهرش به عنوان عقاب/
در قیامت عطر و بویش می دهم/
پیش مردم آبرویش می دهم/
آری آری، هرکه پا بست من است/
نامه ی اعمال او دست من است
از جمله فواید نماز:::نماز آموزگار فرهنگ وادب: اینکه در نماز سفارش شده که در نماز با ادب باشیم ،دست ها روی ران ها،بدن آرام،نگاه ها پایین وبه محل سجده، داشتن لباس تمیز و...مجموعه این دستورالعمل ها روحیه ادب وفرهنگ را در انسان تقویت می کند،آن هم ادبی براساس ارزش هایی چون شناخت ومحبت ،تواضع وادب (قرائتی،یکصدو چهارده نکته در باره نماز،ص56)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #موشن_گرافیک
💠 برای حفظ اسلام باید در انتخابات شرکت کرد.
🔸همه مکلف اند در این امر حیاطی دخالت کنند و بی تفاوت نباشند.
🔸میخواهند شمارا بیتفاوت کنند.
#مشارکت_حداکثری
#انتخاب_اصلح
#نماز_اول_وقت
#کلام_شهدا
برادران مسلمان و خواهرانم، نماز معيار قبولي طاعتهاست، پس نماز جماعت را ترك نكيند. شما فكر ميكنيدكه شهدا از چه طريق به اين سعادت رسيدهاند. مطمئن باشيد كه از طريق همين نماز جماعتهاست.
#شهید_علی_اصغر_پرورده
🔴 افشاگری صبا آذرپیک درباره پول پاشی های گسترده مهرعلی زاده جهت پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری
‼️بابت هرتوییت ۵میلیون تومان از تیم مهرعلیزاده دریافت میکردیم
#نشر_حداکثری
امام خمينى در تحريرالوسيله مىفرمايد: هر كس درهمى از خمس را نپردازد جزء ستمگران بر اهل بيت و كسانى كه حق آن بزرگواران را غصب كرده اند مىشود.
عنایت شهید به زوج پسرخاله و دختر خاله
سال 1377روز دوشنبه بود با بابا رفتیم بهشت زهرا ، گلزار شهداء زرند ،جهت قرائت فاتحه
کنار قبر شهید سیدرضا رسیدیم دیدیم یک مرد ناشناس کنار قبر شهیددارد فاتحه میخواند و ناله میکندروی قبر شهید یک جعبه شیرینی و یک شاخ گل گذاشته بود سلام کردیم وکنار قبر نشستیم
بابام پرسید رفیقش بودی
گفت : نه
پرسید : همکلاسی شهید بودی
گفت : نه
سوال کرد:هم رزمش بودی
جواب شنید : نه
یه نگاهش کرد و گفت :چرا بالای سر قبر این شهید فاتحه میخوانی و جعبه شیرینی آوردی
مرد یک نگاهی به پدر شهید انداخت و گفت من از این شهید مراد وحاجت گرفته ام
بعد نگاهش انداخت بر روی قاب عکس شهید و ادامه دادمن و دختر خاله ام با هم ازدواج کردیم از بچه گی دوستش داشتم ولی متاسفانه بچه دار نمی شدیم هشت سال از ازدواجمان گذشت کم کم نغمه های نسلی ازت نمیمونه وغیره بلند شدو با پیشنهاد بزرگترها مبنی براینکه بیا و ازدواج مجدد داشته باشم مواجه شدیم
دختر خاله ام گفت فقط با یک شرط ازدواج کن اون هم که من را طلاق بده. بعد از چند ماه بحث وجدل قرار شد طلاقش بدهم
رفتیم دنبال کارهای طلاق .توی این مدت با هم زندگی میکردیم ومعاشرت داشتیم
یک روز که زغال سنگ بار زده بودم ببرم اصفهان خالی کنم روبروی گلزار شهداء زرند ماشینم خاموش شد هر کار کردم روشن نشد پیاده شدم حیران بودم که چکار کنم دیدم یک بسیجی حدود 17-18 ساله آمد کنارم ، با لبخند و متانت خاصی سلامم کرد برگشتم:جواب سلامش دادم
گفت : نگران نباش ماشین داغ کرده سرد بشه روشن میشه. حالا تا سرد میشه بیا بریم کنار قبور مطعر شهداء، فاتحه ای بخوانیم
همینطور قدم زنان می رفتیم طرف قبور شهداء گفت : میایی از کنار گلزار شهداء رد میشی ولی یادی از شهداء نمیکنی
فاتحه ای خواندیم و برمی گشتیم طرف ماشین
گفت : میخواهی همسرت را بدلیل بچه دار نشدن ، طلاق بدهی .صبر کن عجله نکن خدا پسری بهت اعطاء میکنه نامش بذار آقا رضا
اصلا فکر نکردم این بسیجی از کجا میدونه با خوشحالی گفتم اگر خبرت راست ودرست باشه یک هدیه خوب پیش من داری. من کجا میتونم شما راببینم گفت : من همینجا هستم بیایی من را می بینی. فقط فراموش نکن نامش رضا بگذاری
با خوشحالی سوار ماشین شدم با یک استارت ماشین روشن شد حرکت کردم توی آئینه نگاه کردم دیدم هنوز ایستاده دارد نگاهم میکند.پیش خودم گفتم نگهبان بهشت زهرا است. چقدر با ادب بود
مکثی کرد نگاهش دوخت به بابام گفت حاج آقا رفتم اصفهان بارم خالی کردم چند روزی ماندم و برگشتم خونه
فردا صبح به همسرم گفتم : آماده شسو برویم دنبال کارهای طلاق آخه دادگاه نوبت داشتیم
رفت توی اتاق برگشت گفت من دیگه طلاق نمی خواهم با تعجب نگاهش کردم پرسیدم : پس با ازدواج مجدد من مشکلی نداری
گفت : چرا نه
پرسیدم پس چی
توی چشماش یه برق شادی می دیدم همینطور چشماش از خوشحالی پنهانش برق می زد گفت : چشمات ببند
چشمام بستم زمانی باز کرد دیدم جواب آزمایش بارداری که مثبته توی دستش بود
حیران نگاهش میکردم ناگهان از خوشحالی جیغ کشیدم
حاج آقا رک بگویم قضیه اون بسیجی را فراموش کردم این وگفت ونگاهش برگردوند به عکس سیدرضا ، سکوت همه جای بهشت زهرا را فرا گرفت یک مرتبه زمزمه کرد:بچه ام که بدنیا آمد دیدم پسر است بین بزرگهای طایفه بحث بود نامش چی بذاریم هرفردی یه نام پیشنهاد میداد یک مرتبه یاد قول وقرارم با اون بسیجی چفیه بسته افتادم قضیه را تعریف کردم نامش را رضا گذاشتیم
بعد از مراسمات تولد فرزندم یه جعبه شیرینی وبه توصیه خانمم یک قواره پارچه کت وشلوار خریدم آمدم بهشت زهرای زرند ولی هرکجا گشتم اون نوجوان بسیجی را ندیدم از هرکه پرسیدم کسی نمیشناختش و می گفتنند اینجا نگهبان بسیجی ندارد بلکه بچه های شهرداری نگهبانی می دهند حیران حیران شدم
چشماش و بست یک آه بلندی کشید همینطور چشماش به قبر معطر شهید باز میکرد با بغض ادامه داد
یادم آمد بهم گفته بود آمدی بهشت زهرا ،گلزار شهداء سری بزن یادی از شهداء بکن
آمدم داخل قبور شهداء آرام آرام قدم می زدم و فاتحه ای نثار شهداء میکردم رسیدم سر این قبر ، نگاهم افتاد روی تابلوسر قبر ، دهانم از تعجب باز ماندکلا مات ومبهوت شدم> خدایا این همون بسیجیه که به من خبر فرزند دار شدنم را داد
نگاه کردم روی قبر دیدم نوشته سیدرضاسیدعلیزاده(صمدانی) نگاهم دوختم به عکس دیدم لبخندی زد و از توی قاب عکس بیرون آمد ضمن سلام گفت ممنون که همسرت طلاق ندادی و نام فرزندت را رضا گذاشتی
خدا می داند بیهوش شدم زمانی چشم باز کردم دیدم بچه های نگهبان بهشت زهرا بالای سرم هستند یادمم فامیلیش نجفی بود پرسیدم من کجاهستم چی شده گفت : ما از دور نگاهت می کردیم دیدیم بالای سر قبر شهید سیدرضا رسیدی یک مکثی کردی و غش کردی
اینجا بود گریه امانش نداد وقتی آرام گرفت گفت نمیدانم حاج آقا برای چی برای شما تعریف کردم
من برگشتم بهش گفتم ایشون پدر شهید هستند بعد از رفتنش رفتیم پیش آقای نجفی و جمال
یزاده تاییدکردند موضوع را
👆خیلی شنیدنی و جالب،حتما تاآخر بخونید...شهید سیدرضا صمدانی❤️
قَسَم یاد کردن از نظر اسلام کار خوبى نیست، ولى در عین حال حرام نمى باشد، و اگر به خاطر هدف هاى مهم تربیتى و اجتماعى و اصلاحى انجام گیرد ممکن است واجب یا مستحب گردد، اما با این حال یک سلسله از سوگنده است که از نظر اسلام به کلى بى اعتبار است، از جمله:
1 ـ سوگندهایى که به غیر نام خدا باشد، حتى قسم خوردن به نام پیامبر(صلى الله علیه وآله) و ائمه هدى(علیهم السلام) واجب العمل نیست، یعنى اگر کسى به غیر نام خدا قَسَم یاد کند ملزم به انجام آن نمى باشد و مخالفت آن کفاره ندارد.
2 ـ سوگندهایى که براى انجام کار حرام یا مکروه، یا ترک واجب و مستحب باشد آن هم اعتبارى ندارد، مثل این که کسى سوگند یاد کند: دَین خود را نپردازد یا با بستگان خویش ترک رابطه کند، یا از اصلاح «ذاتُ البَیْن» خوددارى نماید همان گونه که کراراً دیده شده، بعضى از اشخاص به سبب خاطره بدى که از یک اصلاح ذات البین پیدا مى کنند، قَسَم یاد مى کنند که هرگز سراغ چنین کارى نروند، به این گونه سوگندها نباید اعتنا کرد، هر چند با نام خداباشد و یکى از تفسیرهاى «لا یُواخِذُکُمُ اللّهُ بِاللَّغْوِ فی اَیْمانِکُم»، همین است، ولى قَسَم هایى که به نام خدا باشد، و موضوع آن کار خوب یا لااقل کار مباحى است، وفا کردن به آن واجب است، و اگر کسى با آن مخالفت کند کفاره دارد.
کفاره آن اطعام ده مسکین یا لباس پوشاندن بر ده نفر نیازمند و یا آزاد کردن یک برده است (این معنى در آیه89 سوره «مائده» آمده است) و اکنون که برده وجود ندارد باید یکى از دو کار اول را انجام داد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 همتی چه کسی است؟!
معجزه دولت روحانی که شخص روحانی ورودش را به همه تبریک گفت و دلار را 30 هزار تومان کرد.
آقای همتی حافظه مردم، حافظه ماهی گلی نیست که فراموش کرده باشند.
#دولت_سوم_روحانی
🛑🛑نقدی بر( رقابتی نبودن انتخابات در سخن سیدمحمدخاتمی)
✍️ابراهیم داورپناه
🛑روز گذشته سیدمحمدخاتمی با توئیتی در فضای مجازی، اظهارکردند که اصلاح طلبان در انتخابات نماینده ای ندارند، و انتخابات رقابتی نیست.
چنین سخنی از رئیس مادام العمر جبهه اصلاحات، قدری به تأمل و دقت نیاز دارد تا ببینیم آیا واقعاً اصلاح طلبان در انتخابات پیش رو، نماینده ای ندارند.
1️⃣نکته اول:
🛑جناب آقای خاتمی، بهتر بود بفرمایید اصلاح طلبان برای حضور در صحنه، روی ماندن ندارند، نه نماینده!بهتر بود که بفرمایید، برای اداره کشور، برنامه ای نداریم نه نماینده!بهتر بود بفرمایید، دیگر توانایی فریب مردم را نداریم، نه نماینده!بهتر بود بفرمایید، عزم جزم برای خدمت به جامعه نداریم، نه نماینده!
2️⃣ نکته دوم:
🛑جناب آقای خاتمی، در ٨سال گذشته که فرمودید «تکرار می کنم» مگر سکان اداره این کشور به شما و یارانت داده نشد، تا مشکلات کشور را حل و فصل نمایید!
🛑 آیا ٨سال فرصت کمی بود، تا مردم طعم خدمت شما را بچشند!؟
مگر از فتنه ٨٨ به بعد شما و کارگزاران با هم پیمان برادری امضا نکردید، و مگر طبق همان پیمان برادری شما روحانی را «برادر عزیز» و روحانی شمارا «برادر عزیز» خطاب نکرد.!
🛑جناب خاتمی در این ۸سال زندگی را بر مردم سیاه کردید، امید را ازجوانها گرفته اید، مسکن را تعطیل نمودید، پول ملی را به پایین ترین ارزش خود در ١٠٠سال گذشته رسانده اید.
اقتصاد کشور را فلج نمودید، صنعت هسته ای را که حاصل خون شهدای ترور بود، به ورطه ی نابودی کشانده اید، اشتغال را تعطیل نموده اید.
🛑معیشت مردم را به گروگان گرفته اید،اینک در پیشگاه ملت شخص شما باید پاسخگو باشیدنه روحانی!
روحانی کسی نبود! ، شما و هاشمی او را بر مردم تحمیل نمودید!!
3️⃣ نکته سوم:
🛑 اگر همتی نماینده شما در انتخابات نیست، چرا او رابه ریاست بانک مرکزی که مرکز ثقل برنامه ریزی پولی و مالی کشور هست، منصوب نموده اید؟!
اگر مهرعلیزاده نماینده شما نبود، چگونه به استانداری اصفهان منصوب گردید؟!
🛑جناب خاتمی، نماینده داری،
اما نماندن برایت بهتر است! نماینده داری، اما روی ماندن نداری! نماینده داری، اما برنامه ای برای اداره کشور نداری!
نماينده داری، اما دیگر توان فریب و نیرنگ جامعه را نداری!
نماينده داری، اما دیگر ظرفیتی برای آزمایش خود و رفقایت باقی نماند!
4️⃣ نکته چهارم:
🛑 راستی جناب خاتمی، منتظر تایید چه کسی بودید! جهانگیری!!
مگر جهانگیری ٨ سال سکان معاونت اولی دولت را در اختیار نداشت، چه فرصتی از این بالاتر بود، تا مردم برنامه، کفایت، صداقت و توانایی ایشان ببینند؟؟
یا منتظر تایید لاريجانی بودی؟
ایشان که ١٢ سال رئیس مجلس بودند، و با دولت شما، کاملا هماهنگ بود و نشان داد که برنامه ای برای بهبود اوضاع کشور ندارند!
🛑یا منتظر تایید احمدی نژاد بودی!! فتنه ی ٨٨ را هنوز یادمان نرفته است،!! ، بغضت را برای رد صلاحیتش چگونه باور کنیم.!!؟
🛑جناب خاتمی، وارد صحنه شو، به حجاریان بگو نظریه پردازی کن! به کرباسچی بگو، از ظرفیت لیستهای انتخاباتی استفاده کن!
به نوبخت بگو ذخیره های نظام را بسیج کن! شاید مفید واقع شد؟ !!
صحنه رقابت هست، اما تو توان رقابت نداری!
صحنه رقابت هست، اما تو شجاعت عذرخواهی نداری!
صحنه رقابت هست، اما تو برنامه ای مقابل رقیب نداری!
صحنه رقابت هست، اما تو منش پاسخگویی نداری!
🛑🛑دروغ و فریب و نیرنگ هم حدی دارد!!
🛑منتظریم تا روزهای آینده، بیایی وسط میدان و افاضات جدیدت را بشنویم.