ماجرای "زعفر جنی" از زبان خودش
🌹... ﺧﻮﺩ ﺯﻋﻔﺮ ( ﺟﻨﯽ) ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ :
ﻭﻗﺘﯽ ﻣﺎ ﻭﺍﺭﺩ ﺯﻣﯿﻦ ﮐﺮﺑﻼ ﺷﺪﯾﻢ ﺩﯾﺪﯾﻢ ﭼﻬﺎﺭ ﻓﺮﺳﺦﺩﺭ ﭼﻬﺎﺭ ﻓﺮﺳﺦ ﺭﺍ ﻟﺸﮑﺮ ﺩﺷﻤﻦ ﻓﺮﺍ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﺳﺖ ﻭﻫﻤﭽﻨﯿﻦ ﺻﻔﻮﻑ ﻣﻼﺋﮑﻪ ﺯﯾﺎﺩﯼ ﺭﺍ ﺩﯾﺪﯾﻢ .
ﻣﻠﮏ ﻣﻨﺼﻮﺭ ﺑﺎ ﭼﻨﺪﯾﻦ ﻫﺰﺍﺭ ﻣﻠﮏ ﺩﯾﮕﺮ ﺍﺯ ﯾﮏ ﻃﺮﻑ ٬
ﻣﻠﮏ ﻧﺼﺮ ﺑﺎ ﭼﻨﺪﯾﻦ ﻫﺰﺍﺭ ﻣﻠﮏ ﺍﺯ ﻃﺮﻑ ﺩﯾﮕﺮ
ﺟﺒﺮﺋﯿﻞ ﺑﺎ ﭼﻨﺪﯾﻦ ﻫﺰﺍﺭ ﻣﻠﮏ ﺩﺭ ﺁﻥ ﻃﺮﻑ ٬
ﻭ ﺩﺭﯾﮏ ﻃﺮﻑ ﺩﯾﮕﺮ ﻣﯿﮑﺎﺋﯿﻞ ﺑﺎ ﭼﻨﺪﯾﻦ ﻫﺰﺍﺭ ﻣﻠﮏ ﻭﻫﻤﭽﻨﯿﻦ ﺩﺭ ﻃﺮﻓﯽ
ﻣﻠﮏ ﺍﺳﺮﺍﻓﯿﻞ ٬
ﻣﻠﮏ ﺭﯾﺎﺡ ٬
ﻣﻠﮏ ﺑﺤﺎﺭ ٬
ﻣﻠﮏ ﺟﺒﺎﻝ ٬
ﻣﻠﮏ ﺩﻭﺯﺥ ٬
ﻣﻠﮏعذﺍﺏ ٬
ﻫﺮ ﮐﺪﺍﻡ ﺑﺎ ﻟﺸﮑﺮﯾﺎﻥ ﺧﻮﺩﻣﻨﺘﻈﺮ ﺍﺟﺎﺯﻩﻫﺴﺘﻨﺪ .
ﻫﻤﭽﻨﯿﻦ ﺍﺭﻭﺍﺡ ﯾﮑﺼﺪﻭ ﺑﯿﺴﺖ ﻭ ﭼﻬﺎﺭ ﻫﺰﺍﺭ ﭘﯿﻐﻤﺒﺮ ﺍﺯ ﺁﺩﻡ ﺗﺎ ﺧﺎﺗﻢ ﻫﻤﻪ ﺻﻒ ﮐﺸﯿﺪﻩ ٬ﻣﺎﺕ ﻭ ﻣﺘﺤﯿﺮ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﺍﻧﺪ .
ﺧﺎﺗﻢ ﺍﻧﺒﯿﺎﺀ ﺁﻏﻮﺵ ﮔﺸﻮﺩﻩ ﻭ ﺑﻪ ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﯿﻦ ( ﻋﻠﯿﻪﺍﻟﺴﻼﻡ )
🌹ﻣﯽ ﻓﺮﻣﻮﺩ :
« ﻭﻟﺪﯼ ﺍﻟﻌﺠﻞ ﺍﻟﻌﺠﻞ ﺍﻧّﺎﻣﺸﺘﺎﻗﻮﻥ »
🌹ﯾﻌﻨﯽ :
« پسرم ! ﻋﺠﻠﻪ ﮐﻦ ! ﻋﺠﻠﻪ ﮐﻦ ! ﺑﻪ ﺩﺭﺳﺘﯽ ﮐﻪﻣﺸﺘﺎﻕ ﺗﻮ ﻫﺴﺘﯿﻢ . »
ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﯾﮑﻪ ﻭ ﺗﻨﻬﺎ ﺩﺭ ﻣﯿﺎﻥ ﻣﯿﺪﺍﻥ ﺑﺎ ﺯﺧﻤﻬﺎ ﻭﺟﺮﺍﺣﺎﺕ ﻓﺮﺍﻭﺍﻥ ٬ ﭘﯿﺸﺎﻧﯿﺶ ﺷﮑﺴﺘﻪ ٬ ﺳﺮﺵﻣﺠﺮﻭﺡ ٬ ﺳﯿﻨﻪ ﺍﺵ ﺳﻮﺯﺍﻥ ﻭ ﺑﺎ ﺩﯾﺪﻩ ﺍﯼ ﮔﺮﯾﺎﻥﺍﯾﺴﺘﺎﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻫﺮ ﻧﻔﺴﯽ ﮐﻪ ﻣﯽﮐﺸﯿﺪ ﺧﻮﻥ ﺍﺯﺣﻠﻘﻪ ﻫﺎﯼ ﺯﺭﻩ ﻣﯽ ﺟﻮﺷﯿﺪ ﻭﻟﯽ ﺍﺻﻼ ﺍﻋﺘﻨﺎﯾﯽ ﺑﻪﻫﯿﭻ ﯾﮏ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻣﻼﺋﮑﻪ ﻧﻤﯽﻧﻤﻮﺩ.ﻣﺮﺍ ﻫﻢ ﮐﺴﯽ ﺭﺍﻩ ﻧﻤﯽ ﺩﺍﺩ ﮐﻪ ﺧﺪﻣﺖ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕﺑﺮﺳﻢ . ﻫﻤﺎﻧﻄﻮﺭ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺩﻭﺭ ﻧﻈﺎﺭﻩ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻡ ﻭ ﺩﺭﮐﺎﺭ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺣﯿﺮﺍﻥ ﺑﻮﺩﻡ ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ ﺩﯾﺪﻡ ﺁﻗﺎ ﺍﻣﺎﻡﺣﺴﯿﻦ ( ﻋﻠﯿﻪ ﺍﻟﺴﻼﻡ ) ﺳﺮ ﻏﺮﺑﺖ ﺍﺯ ﺑﯽ ﮐﺴﯽ ﺑﻠﻨﺪﮐﺮﺩ ﻭ ﺑﺎ ﮔﻮﺷﻪ ﭼﺸﻢ ﺑﻪ ﻣﻦ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺍﺷﺎﺭﻩ ﺍﯼ
🌹ﻓﺮﻣﻮﺩ:
« ﺍﯼ ﺯﻋﻔﺮ ! ﺑﯿﺎ »
ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﻫﻤﻪ ﻣﻼﺋﮑﻪ ﺑﻪ ﺳﻮﯼ ﻣﻦ ﻧﮕﺎﻩﮐﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺭﺍﻩ ﺩﺍﺩﻧﺪ .
ﻣﻦ ﻫﻢ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪﺧﺪﻣﺖ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺭﺳﺎﻧﺪﻡ ﻭ
🌹ﻋﺮﺽ ﮐﺮﺩﻡ :
« ﻣﻦﺑﺎ ﺳﯽ ﻭ ﺷﺶ ﻫﺰﺍﺭ ﺟﻦ ﺑﺮﺍﯼ ﯾﺎﺭﯼ ﺷﻤﺎ ﺁﻣﺪﻩ ﺍﻡ.»
🌹ﺣﻀﺮﺕ ﻓﺮﻣﻮﺩ :
« ﺍﯼ ﺯﻋﻔﺮ ! ﺯﺣﻤﺖ ﮐﺸﯿﺪﯼ !ﺧﺪﺍ ﻭ ﺭﺳﻮﻟﺶ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺭﺍﺿﯽ ﺑﺎﺷﻨﺪ . ﺧﺪﻣﺖ ﺗﻮﻗﺒﻮﻝ ﺩﺭﮔﺎﻩ ﺑﺎﺷﺪ ﻭﻟﯽ ﻻﺯﻡ ﺑﻪ ﺯﺣﻤﺖ ﺷﻤﺎ ﻧﯿﺴﺖ ﺑﺮﮔﺮﺩﯾﺪ . »
🌹ﻋﺮﺽ ﮐﺮﺩﻡ :
« ﻗﺮﺑﺎﻧﺖ ﺷﻮﻡ ﭼﺮﺍ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﻧﻤﯽﻓﺮﻣﺎﯾﯽ ؟ »
🌹ﺣﻀﺮﺕ ﻓﺮﻣﻮﺩ :
« ﺷﻤﺎ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺑﯿﻨﯿﺪ ﻭﻟﯽ ﺁﻧﻬﺎ
ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﻧﻤﯽ ﺑﯿﻨﻨﺪ ﻭ ﺍﯾﻦ ﺍﺯ ﻣﺮﻭﺕ ﺩﻭﺭ ﺍﺳﺖ . »
🌹ﻋﺮﺽ ﮐﺮﺩﻡ :
« ﺍﺟﺎﺯﻩ ﺑﻔﺮﻣﺎﯾﯿﺪ ﻫﻤﻪ ﺷﺒﯿﻪ ﺍﻧﺴﺎﻥﻣﯽ ﺷﻮﯾﻢ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺻﻮﺭﺕ ﺍﮔﺮ ﮐﺸﺘﻪ ﺷﻮﯾﻢ ﺩﺭﺭﺍﻩ ﺭﺿﺎﯼ ﺧﺪﺍ ﮐﺸﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺍﯾﻢ . »
ﺣﻀﺮﺕ ﻓﺮﻣﻮﺩ :
« ﺯﻏﻔﺮ ! ﺍﺻﻼ ﻣﺎﯾﻞ ﺑﻪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻧﯿﺴﺘﻢ ﻭ ﺁﺭﺯﻭﯼ ﻟﻘﺎﯼ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭ ﺭﺍ ﺩﺍﺭﻡ . ﺷﻤﺎ ﺑﻪ ﺟﺎﯼ ﺧﻮﺩ ﺑﺮﮔﺮﺩﯾﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺟﺎﯼ ﻧﺼﺮﺕ ﻭ ﯾﺎﺭﯼ ﻣﻦ ٬ﺑﺮﺍﯼ ﻣﻦ ﮔﺮﯾﻪ ﻭ ﻋﺰﺍﺩﺍﺭﯼ ﮐﻨﯿﺪ ﮐﻪ ﺍﺷﮏ ﻋﺰﺍﺩﺍﺭﯼ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﻦ ٬ ﻣﺮﻫﻢ ﺯﺧﻤﻬﺎﯼ ﻣﻦ ﺍﺳﺖ . »
📚ﺑﺤﺎﺭﺍﻻﻧﻮﺍﺭ ﺝ 44 ﺹ 330
هر طرف مینگرم نیزه و شمشیر است
یارب حسین من، تک و تنهاست
هر کجا می نگرم غنچه ای می سوزد
یارب این باغبان، تک و تنهاست
هر کجا می نگرم تشنگی بیداد است
آه این چشم پر آب چشم حسین است
هر کجا می نگرم خیمه ای می سوزد
یارب به کربلا، جسم حسین است
حرمله تیر و کمان می کشد از سر کین
خنده ی این بی صفت، خشم حسین است
نیزه و تیر عدو سر کشیده به فلک
یا رب به روی نی، راس حسین است
ذولجناح نعره کشان سوی قتلگاه شام
وای جسم شاه دین بی نشان است
پیش چشم کودکان تیغ می آید فرود
نغمه ی دخت علی الامان است
#تاسوعا #عاشورا #امام_حسین
مهلاً! مهلاً یابن الزهراء
یک عده زن و بچه میان خیمه ها نشسته اند. همه دل خوشند که حسین(ع) را دارند. آی گرفتارها! مریض دارها! درد دارها! یک وقت صدای حسین(ع) را از میان خیمه ها شنیدند. آمدند دور حسین را گرفتند؛ یکی صدا زد: حسین جان! ما را به مدینه برگردان! امام حسین(ع) تمام زن ها را ساکت کرد. اما دید کسی که ساکت کردنش مشکل است خانم زینب(س) است. زینب را نمی شود ساکت کرد. یک اشاره به قلب زینب کرد. نمی دانم این امام ، این ولی الله، حجة الله! این خلیل الله! با آن اشاره به دل زینب (س) چه کرد؟ همین قدر بگویم کاری کرد زینبی که دم دستی چسبیده بود و نمی گذاشت تا برادرش به میدان برود، یک دفعه حالی پیدا کرد و آرام شد. امام حسین(ع) سوار بر ذوالجناح شده و روانه میدان شد.
ذوالجناح ای عرش پیما مرکبم می روم اما به فکر زینبم
ذوالجناح ای حامل آیات نور باید امشب رفت تا کنج تنور
یک چند قدمی رفت، یک وقت دید یک نفر از پشت سر صدا می زند: مهلا!ً مهلاً! یابن الزهراء! مهلاً! مهلاً یابن الزهراء!
آی امام زمان! نزدیک محرم جدت ابی عبدالله(ع) است. زمین و آسمان و در ودیوار دارند برای امام حسین(ع) غمناک می شوند. این مقدمه عاشورای ابی عبدالله(ع) است.
صدا زد: مهلاً! مهلاً! یابن الزهراء! یک وقت آقا رویش را برگرداند دید زینب(س) دارد صدا می زند: برادر! لحظه ای درنگ کن تا وصیت مادرم را نسبت به تو انجام دهم. تا امام حسین(ع) نام مادر را شنید به قدری منقلب شد، صدا زد: خواهرم! مگر مادرم چه فرموده است؟ صدا زد: حسین جان! مادرم به من فرموده: زینبم عصر عاشورا به جای من زیر گلوی حسینم را ببوس.
مهلا! مهلا یابن الزهراء! مهلا! مهلا! یابن الزهراء !
پسر عموهایی که در یک روز متولد و هر دو ظهر عاشورا، شهید شدند
شهیدان والامقام محمدمراد بهشتی روی و ولی بهشتی روی
📝 مهمترین نکته در رابطه با زندگی بابرکت این دو شهید و دو یار که تقدیر و سرنوشت با اینکه از یک پدر و مادر نبودند اما از آنها دو برادر راستین و همراه ساخته بود، دو کبوتر عاشق و همدل چه سرنوشت شیرینی داشتند یکی بودن تاریخ تولد و همچنین تاریخ شهادت آنها با شهادت اباعبدلله حسین است شهیدان محمد مراد بهشتیروی و ولی بهشتیروی در سال ۴۶ در یک روز به دنیا آمدند و در سال ۶۵ در سن ۱۹ سالگی در یک مکان مشترک، کنار هم، در یک ساعت مشخص در ظهر عاشورا در حالی که در منطقه سرشاخان پیرانشهر در حال گشت زنی بودند به شهادت رسیدند.
محل ولادت هر دو شهید: روستای بی بی خاتونین (سقاوه) شهرستان بویراحمد
سال تولد هردو شهید : ۱ فروردین ۱۳۴۶
محل شهادت هر دو شهید : پیرانشهر
تاریخ شهادت هر دو شهید : روز عاشورا ۱۳۶۵/۰۶/۱۱
خدا درباره عاشورا می فرماید...
در حدیث مناجات حضرت موسی علیه السلام آمده است که حضرت موسی (ع)گفت:« خدایا! چرا امت پیامبر خود، محمد، را بر دیگر امت ها فضیلت دادی؟»
خدای تعالی فرمود:« آنان را به دلیل 10 خصوصیت برتری دادم: نماز، زکات، روزه، حج، جهاد، نماز جمعه، نماز جماعت، قرآن، علم و عاشورا.»
در ادامه این روایت زیبا، موسی(ع) از روز عاشورا میپرسد: خداوند میفرماید: الْبُكَاءُ وَ التَّبَاكِی عَلَى سِبْطِ مُحَمَّدٍ ص وَ الْمَرْثِیَةُ وَ الْعَزَاءُ عَلَى مُصِیبَةِ وُلْدِ الْمُصْطَفَى؛ گریه کردن و تباکی بر نوه محمد(ص) و مرثیه و عزاداری بر مصیبت فرزند مصطفی است.
سپس خداوند متعال به ذکر ثواب اشک بر امام حسین(ع) میپردازد و میفرماید: یَا مُوسَى مَا مِنْ عَبْدٍ مِنْ عَبِیدِی فِی ذَلِكَ الزَّمَانِ بَكَى أَوْ تَبَاكَى وَ تَعَزَّى عَلَى وُلْدِ الْمُصْطَفَى ص إِلَّا وَ كَانَتْ لَهُ الْجَنَّةُ ثَابِتاً فِیهَا؛ ای موسی، هیچ بندهای از بندگان من نیست که در آن روز بر فرزند مصطفی(ص) گریه و تباکی و عزاداری کند جز اینکه بهشت بر او واجب میشود در حالی که در آن ثابت است.
وَ مَا مِنْ عَبْدٍ أَنْفَقَ مِنْ مَالِهِ فِی مَحَبَّةِ ابْنِ بِنْتِ نَبِیِّهِ طَعَاماً وَ غَیْرَ ذَلِكَ دِرْهَماً إِلَّا وَ بَارَكْتُ لَهُ فِی الدَّارِ الدُّنْیَا الدِّرْهَمَ بِسَبْعِینَ دِرْهَماً وَ كَانَ مُعَافاً فِی الْجَنَّةِ وَ غَفَرْتُ لَهُ ذُنُوبَهُ؛ هر کس در راه محبت حسین فردی را طعام دهد یا درهمی هزینه کند، در دنیا به مال او هفتاد برابر برکت دهم و گناهانش را بیامرزم و در بهشت آزاد خواهد بود و گناهانش را بیامرزم.
وَ عِزَّتِی وَ جَلَالِی مَا مِنْ رَجُلٍ أَوِ امْرَأَةٍ سَالَ دَمْعُ عَیْنَیْهِ فِی یَوْمِ عَاشُورَاءَ وَ غَیْرِهِ قَطْرَةً وَاحِدَةً إِلَّا وَ كُتِبَ لَهُ أَجْرُ مِائَةِ شَهِید؛ به عزت و جلالم سوگند هر کس از چشمانش در روز عاشورا اشک جاری شود ولو به اندازه یک قطره، اجر صد شهید برای او می نویسم.
16.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴برای نخستین بار در دنیا، اجرای وقایع جنگی روز عاشورا در کشور عراق که هر مسلمانی آرزوی دیدنش را دارد!
این صحنه آرایی باشکوه و خارقالعاده روز عاشورا که منطبق بر مقاتل معتبر موجود میباشد، توسط هزاران نفر از هنرمندان زن و مرد عرب، طی شش ماه تمرین مداوم و سخت، در خاک کربلا به تصویر کشیده شده است!
#محرم
#امام_حسین (علیه السلام)
#عاشورا
هدایت شده از محمد تقی صرفی پور
امام موسی صدر:من هیئت و حسینیه را حسینیه نمی دانم مگر اینکه دلاورانی را برای نبرد با دشمن اسرائیلی فارغ التحصیل کند.
در هیأتی که دغدغه مبارزه با اسراییل نباشد، شمر هم سینه میزند.
هدایت شده از محمد تقی صرفی پور
ارادت عجیبی به سیدالشهدا داشتند، حسینی واقعی بودند، موقع عزاداری سیدالشهدا تاکید به پذیرایی خوب می کردند. از صرفه جویی در این زمینه گریزان بودند، کفش ها را جفت می کردند و می گفتند اینها زوار امام حسین هستند. نزدیک ماه محرم کم کم خودشان تنهایی پارچه های سیاه را می زدند، با علاقه خاصی این امور را انجام می دادند و هیچ وقت از ما کمک نمی گرفتند، در این امر نمی خواستند شریک داشته باشند.
بعدمن قافله سالار تویی .. خواهر من😔
دختر حیدر کرارتویی .. خواهر من😔
خواهرم. صبر نما
ظلم فنا خواهد شد؛ خواهر من😔
امان از دل زینب😔😔😔😔