eitaa logo
مدافعان بانوی دمشق.شهید مدافع حرم محمد رضا الوانی
167 دنبال‌کننده
4.4هزار عکس
2.5هزار ویدیو
157 فایل
.چی می شود پرچم حرم،برام کفن بشه. سلام من به بی بی شهادتین من بشه.بدون زینبی من نفس نمی کشم تا زنده ام از عشق بی بی دست نمی کشم https://eitaa.com/alvane ا
مشاهده در ایتا
دانلود
التماس دعا ❤️❤️❤️🌹🌹👌
در ماجراى تدفين سعد بن معاذ كه فرماندۀ سپاه پیامبر”صلی الله علیه و آله” بود، آمده كه او گرفتار خشونت گفتارى و بدزبانى بوده است. از امام صادق”علیه السلام” در اين‌باره چنين روايت شده است که فرمود: «إنّ سعدا لمّا مات شيّعه سبعون ألف ملك، فقام رسول اللّه”صلی الله علیه و آله” على قبره فقال: و مثل سعد يضمّ. فقالت أمّه. هنيئاً لك يا سعد و كرامة. فقال لها رسول اللّه”صلی الله علیه و آله”: يا أمّ سعد، لا تحتمي على اللّه. فقالت: يا رسول اللّه! قد سمعناك و ما تقول في سعد. فقال: إنّ سعدا كان في لسانه غلظ على أهله؛[19] وقتى سعد بن معاذ فوت كرد هفتاد هزار فرشته او را تشييع كردند. رسول خدا”صلی الله علیه و آله” بر قبر او ايستاد و فرمود: دوستى مانند سعد از دنيا رفت. مادر سعد گفت: بهشت‏ بر تو گوارا و گرامى باد. پيامبر”صلی الله علیه و آله” به او فرمود: اى مادر سعد! در كار خدا به طور جزم سخن مگو. مادر سعد گفت: اى رسول خدا! آنچه دربارۀ سعد گفتى شنيديم. حضرت فرمود: سعد نسبت به خانواده‏اش درشتى در زبان داشت». و در ادامۀ روایت حضرت فرمود: قبر چنان فشاری به سعد داد که استخوان­هایش شکست!‏
🔴توصیه‌های سلوکی علامه حسن‌زاده آملی ره 🔶علامه حسن‌زاده آملی در کتاب لقاء‌الله پانزده توصیه به علاقمندان سلوک توحیدی بیان دارد. این رساله را در سال ۱۳۸۹ هجری قمری (۵۳ سال پیش) نوشته‌اند: یک. قرائت مستمر و انس همیشگی با قرآن: «هر اندازه که به قرآن نزديک شوى، به انسان کامل نزديک شده‌اى، به حظ و بهره‌ات از قرآن بنگر! حقايق آن، درجات ذات و مدارج عروجند.» دو. دائم الوضو بودن: «اى دوست! بدان که، وضو نور است و دوام در طهارت، تو را به عالم قدس ارتقا دهد. و اين دستور عظيم النفع، نزد اهلش مجرب است؛ بر تو باد مواظبت بر آن.» سه. قلت طعام: «اى دوست! طعام بسيار، قلب را می‌ميراند و باعث طغيان و لجام گسيختگى خواهد شد. گرسنگى از اجلّ خصال مومن است.» چهار. قلت کلام: «رسول خدا (ص) فرمود: «جز به ذکر خدا، زياده مگوييد، چه سخن بسيار که در آن ذکر خداوند نباشد، قلب را قساوت بخشد.» پنج. محاسبه نفس: امام کاظم(ع): «کسى که هر روز به محاسبة نفس نمی‌پردازد، از ما نيست: اگر عمل نيکويى از او سرزده باشد؛ از خداوند طلب زيادى‌اش کند و اگر عمل نادرستى از او سر زده باشد استغفار نموده، توبه کند.» شش. مراقبه: «بر تو باد مراقبه! بر تو باد مراقبه! بر تو باد مراقبه! مراقبه یعنی اينکه، بنده بداند خداوند بر او رقيب و به او نزديک است و به افعالش علم دارد و حرکاتش را می‌بيند و اقوالش را می‌شنود و بر اسرارش اطلاع دارد و نمی‌تواند خود را از خدا پوشيده نگه دارد و از سلطة او خارج شود.» هفت. رعایت ادب در محضر خداوند: «امام جواد(ع) در تبیین حقیقت ادب فرمودند: «قرآن را همان گونه که نازل شده است قراءت کنيد و سخن ما را همانطور که گفته‌ايم، روايت کنيد و خداوند را به حالتى که محتاج و نيازمند اوييد بخوانيد». هشت. عزلت «معناى اصلی عزلت، عزل حواس است به خلوت، از تصرف در محسـوسات؛ چه هـر آفت و فتنه و بلايى که روح بدان مبتلا گردد، حواس در آن دخالت دارد. با خلوت و عزل حواسّ، مدد نفس از دنيا و شيطان هوا و هوس منقطع می‌گردد» نه. تهجد: دستور خدای متعال به پیامبرش برای وصول به مقام محمود است: وَ مِنَ اللَّيْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نافِلَةً لَكَ عَسى‏ أَنْ يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقاماً مَحْمُودا (اسراء، ۷۹) و علت بهره‌مندی پارسایان از نعمت‌های اخروی را شب‌زنده‌داری آنان معرفی می‌کند: إِنَّ الْمُتَّقينَ في‏ جَنَّاتٍ وَ عُيُونٍ آخِذينَ ما آتاهُمْ رَبُّهُمْ إِنَّهُمْ كانُوا قَبْلَ ذلِكَ مُحْسِنينَ كانُوا قَليلاً مِنَ اللَّيْلِ ما يَهْجَعُونَ وَ بِالْأَسْحارِ هُمْ يَسْتَغْفِرُونَ وَ في‏ أَمْوالِهِمْ حَقٌّ لِلسَّائِلِ وَ الْمَحْرُومِ (ذاریات، ۱۵-۱۹) ده. تفکر: الَّذينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِياماً وَ قُعُوداً وَ عَلى‏ جُنُوبِهِمْ وَ يَتَفَكَّرُونَ في‏ خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ رَبَّنا ما خَلَقْتَ هذا باطِلاً سُبْحانَكَ فَقِنا عَذابَ النَّار (آل عمران، ۱۹۱) دوازده. ریاضت علمی و عملی: «رياضت، در دو راه علم و عمل، و تنها بر طبق نهج شريعت محمدى. از غير اين راه جز بعد و دورى حاصل نايد.» سیزده. همت عالی: «همت عالى داشته باش! به حدى که کسی یا چیزی را عبادت نکنى جز خداى تعالى؛ حتی از روی رغبت به بهشت و وحشت از جهنم هم عبادت نکنی. و الا هوای خود را عبادت کرده‌ای» چهارده. توبه از کارهای بد و خوب! «استادم آیت‌الله الهی طباطبائی فرمود: «توبة حقيقى آن است که از خير و شرت انابه کنى». من اندکى انديشيدم و سپس گفتم: «اما توبه از شر، حاجتى به بيان ندارد، و ليکن توبه از خير چيست؟». فرمود: «آنچه که ما، آن را خير می‌پنداريم، مانند نماز و روزه و قراءت قرآن و درس گفتن و تحقيقات درسی‌مان و امثال آن، اگر براستى، آن را مورد تامل قرار دهيم، در خواهيم يافت که همگى ناقص و غير کاملند پس بر شخص بينا، واجب است که از اين اعمال ناقص نيز توبه کند، و قصد نمايد که آنها را بر وجه کاملى که مقبول خداوند است به جاى آورد.»
پیامبر اهل مزاح بودند. پیامبر اکرم(ص) درباره شوخی می فرمایند : «خداوند ، انسان شوخ طبعی را که در شوخی خود راستگو باشد، مؤاخذه نمی کند». مرا به هشت گردو فروختند روزی پیامبر، به همراه بلال، از کوچه ای می گذشتند . بچه ها مشغول بازی بودند . بچه ها تا پیامبر را دیدند، دور او حلقه زدند و دامنش را گرفتند و گفتند : همان طور که حسن و حسین را بر شانة تان سوار می کنید، ما را هم بر شانه خود سوار کنید . بچه ها هر یک گوشه ای از دامن پیامبر را گرفته بودند و با شور و اشتیاق، همین جمله را تکرار می کردند . پیامبر با دیدن این همه شور و شوق، به بلال فرمودند : « ای بلال ! به منزل برو و هر چه پیدا کردی، بیاور تا خود را از این بچه ها بخرم». بلال، با عجله رفت و با هشت گردو برگشت . پیامبر، هشت گردو را بین بچه ها تقسیم کردند و بدین ترتیب، خود را از دست بچه ها رها کردند و به همراه بلال، به راهشان ادامه دادند . در راه، پیامبر، رو به بلال کردند و به مزاح گفتند: «خدا برادرم، یوسف صدّیق را رحمت کند . او را به مقداری پول بی ارزش فروختند و مرا نیز به هشت گردو معامله کردند». هر که خرما را با هسته خورده ... روزی پیامبر و حضرت علی(ع) کنار هم خرما می خوردند. پیامبر(ص) هر خرمایی را که می خورد، به آرامی، هسته اش را نزد هسته های علی(ع) می گذاشتند. هنگامی که از خوردن خرما دست کشیدند، همه هسته ها جلوی حضرت علی(ع) بود. پیامبر در این موقع، رو به حضرت علی(ع) کردند و فرمودند: «ای علی! بسیار می خوری». حضرت علی(ع) در جواب پیامبر فرمودند: «آن که خرما را با هسته خورده است، پرخورتر است». می دانستم عسل دوست دارید نُعَیمان، یکی از یاران با وفای پیامبر بود . او مردی شوخ طبع و بسیار خنده رو بود . روزی نعیمان از بازار می گذشت که چشمش به بادیه نشینی افتاد که عسل می فروخت . نعیمان، آن مرد را با عسلش به خانه پیامبر برد و عسل را از آن مرد گرفت و به یکی از خادمان پیامبر داد تا آن را به پیامبر برسانند و به مرد نیز گفت که منتظر باشد تا پولش را بگیرد. پیامبر(ص) چنان اندیشید که نعیمان، عسل را به عنوان هدیه آورده است. بعد از مدتی که گذشت، بادیه نشین، درِ خانة پیامبر را زد و گفت : « اگر پول آن را ندارید، عسل مرا بدهید ». همین که پیامبر، متوجّه شدند که ظرف عسل هدیه نبوده است، فوراً پول آن را به مرد دادند . بعد که نعیمان، خدمت پیامبر رسید، پیامبر به او فرمودند : « چه چیز باعث انجام دادن این کار شد؟». نعیمان در جواب گفت : « می دانستم که عسل دوست دارید، به همین خاطر، آن مرد را با عسلش به خانه شما راهنمایی کردم». سپس حضرت به او خندیدند و چیزی به او نگفتند و بعدها گهگاه نُعَیمان را که می دیدند، به شوخی می گفتند : « آن بادیه نشینْ کجاست تا پول هدیه اش را از ما بگیرد ؟»، یا می فرمودند : « نعیمان ! کاش بادیه نشینی می آمد و ما را با سخنش شاد می کرد!». پیرها به بهشت نمی روند پیامبر(ص) به پیرزنی که دربارة بهشت از آن حضرت می پرسید، فرمود : « پیرزنان به بهشت نمی روند ». بلال، آن پیرزن را گریان دید و به پیامبر، خبر داد . پیامبر فرمود : « بلال ! سیاهان هم به بهشت نمی روند » . بلال هم در بیرون مجلسِ پیامبر و در کنار آن پیرزن، به گریه نشست . عباس عموی پیامبر، خبر داد . پیامبر فرمود : « عمو جان ! پیر مردها هم به بهشت نمی روند ؛ امّا بمان تا بشارتت بدهم » . سپس آن دو را هم فرا خواند و فرمود: «خداوند، پیر زنان و پیرمردان و سیاهان را به زیباترین شکل، برمی انگیزد و اینان جوان و نورانی می شوند و آن گاه، به بهشت، وارد می گردند».بانویی به خدمت پیامبر خدا رسید . پیامبر از او سؤال کرد که همسر کدام یک از مسلمانان است . زن، پاسخ داد که : فلان کس . پیامبر پرسید : «همان که سفیدی ای در چشمش هست؟». زن، برافروخته پاسخ داد : نه، ای پیامبر خدا ! چشم همسر من سالم است . پیامبر خندید و فرمود : « چرا رنجیده شدی؟ مگر کسی هست که در چشمش سفیدی نباشد؟» . ////بحار الأنوار، ج 16، ص 294 .
6.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
﷽ افسرده ای؟☹️ مضطربی؟😧 ناراحتی؟😔 💯حتما این کلیپ رو ببینید💯 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🍃🌺 ╭─┅─🌿🌺🌿─┅─╮ @alvane ╰─┅─🌿🌺🌿─
عارفی ۴۰ شبانه روز چله گرفته بود تا امام زمان را زیارت کند... تمام روزها روزه بود. در حال اعتکاف. از خلق الله بریده بود. صبح به صیام و شب به قیام. زاری و تضرع به حضرت... شب ۳۶ ام ندایی در خود شنید که می گفت: ساعت ۶ بعد از ظهر، بازار مسگران، دکان فلان مسگر عارف از ساعت ۵ در بازار مسگران حاضر شد و در کوچه های بازار از پی دکان می گشت... می‌گوید: پیرزنی را دیدم دیگ مسی به دست داشت و به مسگران نشان می داد، قصد فروش آنرا داشت... به هر مسگری نشان می داد، وزن می کرد و می گفت: ۴ ریال و ۲۰ شاهی پیرزن می گفت:نمیشه۶ریال بخرید؟ مسگران می گفتند: خیر مادر، برای ما بیش از این مبلغ نمی صرفد. پیرزن دیگ را روی سر نهاده و در بازار می چرخید و همه همین قیمت را می دادند. بالاخره به مسگری رسید که دکان مورد نظر من بود. مسگر به کار خود مشغول بود که پیرزن گفت: این دیگ را برای فروش آوردم به ۶ ریال می فروشم، خرید دارید؟ مسگر پرسید چرا به ۶ ریال؟؟؟ پیر زن سفره دل خود را باز کرد و گفت: پسری مریض دارم، دکتر نسخه ای برای او نوشته است که پول آن ۶ ریال می شود! مسگر دیگ را گرفت و گفت: این دیگ سالم و بسیار قیمتی است. حیف است بفروشی، امّا اگر مُصر هستی من آنرا به ۲۵ ریال می خرم!!! پیر زن گفت: مرا مسخره می کنی؟!!! مسگر گفت: ابدا" دیگ را گرفت و ۲۵ ریال در دست پیرزن گذاشت!!! پیرزن که شدیدا متعجب شده بود؛ دعا کنان دکان مسگر را ترک کرد و دوان دوان راهی خانه خود شد. من که ناظر ماجرا بودم و وقت ملاقات فراموشم شده بود، در دکان مسگر خزیدم و گفتم: عمو انگار تو کاسبی بلد نیستی؟!!! اکثر مسگران بازار این دیگ را وزن کردند و بیش از ۴ ریال و ۲۰ شاهی ندادند آنگاه تو به ۲۵ ریال می خری؟!!! مسگر پیر گفت: من دیگ نخریدم!!! من پول دادم نسخه فرزندش را بخرد، پول دادم یک هفته از فرزندش نگهداری کند، پول دادم بقیه وسایل خانه اش را نفروشد، من دیگ نخریدم... از حرفی که زدم بسیار شرمسار شدم در فکر فرو رفته بودم که ندایی با صدای بلند گفت: با چله گرفتن کسی به زیارت ما نخواهد آمد!!! دست افتاده ای را بگیر و بلند کن، ما خود به زیارت تو خواهیم آمد
قرآن _ با قلب پاک _ اینچنین میکند⁉️ 🕋کودک مالزیایی حافظ قرآن ،وقتی به این آیه میرسد اشک از چشمانش جاری میشود :بگو آن مرگی که دائما ازآن فرار میکنید سرانجام به ملاقاتتان می آید وشما رابسوی جهان آشکارونهان برده از اعمالتان شماراآگاه میکند. سبحان الله .💚 در محضر قرآن
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله قال:مَنْ قَلَّ طُعْمُهُ صَحَّ بَطْنُهُ وَ صَفَا قَلْبُهُ ، وَ مَنْ كَثُرَ طُعْمُهُ سَقُمَ بَطْنُهُ و قَسَا قَلْبُهُ . آن كه غذا كم خورَد معده اش سالم مى ماند و صفاى دل مى يابد. و هر كه پرخور باشد معده اش بيمار و قلبش سخت مى شود...حال نگاهی بیاندازیم به ناهار خوردن حضرت امام از یک طرف و ناهار خوردن جناب پاپ!خبرنگاری نوشته است:ناهار امام یک غذای ایرانی به اسم آبگوشت بود و این همان غذایی بود که در آن روز ظهر، دیگران هم از آن استفاده می¬ کردند. آیت الله خمینی بر سر سفره¬ای که به غیر از ایشان همسر، پسر، عروس و نوه هایشان بودند، نشسته و بعد از به زبان آوردن نام خدا مقدار کمی غذا خوردند. مدت ناهار خوردن ایشان دقیقاً هفت دقیقه و چهل ثانیه بود و بعد بلافاصله به اتاق کارشان رفتند. من دو سال پیش یک بار موفق شدم ناهار خوردن «پاپ» را هم به چشم ببینم. مجموعه غذاهایی که برای ایشان تدارک دیده بودند، بر روی میزی به طول دوازده متر و به عرض دو و نیم متر چیده شده بود. هیچ نوع غذای ایتالیایی نبود که بر روی این میز نباشد و آن وقت حضرت پاپ بر سر این میز به تنهایی ناهار خود را میل -کردند. مدت ناهار خوردن ایشان یک ساعت و پنجاه دقیقه بود و بعد باقی غذای ایشان، آن طور که من فهمیدم، به کلی معدوم می شد
࿐༅🌹༅࿐ 🌱از بـزرگـے پرسیدم بـراـے بنده، استغـفار بهتر است یـا تسبیح؟ گفت: اگـر ݪباســے تمیز باشد عطر ۅ‌ گݪابـــ زدن بـہ آن بهتر استــ ۅاگـر آن ݪباس تمیز نباشد آب گـرم ۅ صابۅن آن را پاك خۅاهد ڪـرد 📿تسبیح| عطـر پاڪان استـــ 🤲استغفـار| صابۅن گناهڪـاران 🍂🍁🍂🍁 @alvane