📚 نماز و روزه در محل سکونت موقت
💠 سؤال: به دلیل عمل قلب و شرایط خاص تنفسی بعد از آن، به مدت یک سال به شهری خوش آب و هوا، انتقالی موقت گرفتم و در صورت بهبود شرایط قصد دارم که به وطن برگردم، آیا در حال حاضر، نماز من و همسرم در محل #سکونت_موقت کامل است یا شکسته؟
✅ جواب: هر چند آنجا حکم #وطن را ندارد اما اگر حداقل یک سال، قصد سکونت داشته باشید، مسافر محسوب نمی شوید و ـ حتی بدون قصد اقامت ده روزه نیزـ نماز، تمام بوده و روزه صحیح است.
#احکام_نماز #احکام_سفر #وطن_موقت
@leader_ahkam
نوزادان امام زمان را می بینند❗️
🌼مفضّل بن عمر گفت :
از امام صادق علیه السلام پرسیدم :
اینکه کودک بدون هیچ دلیلی خندیده و بدون هیچ درد و رنجی میگرید سببش چیست❓
👈 آنحضرت فرمود :
🌱 «اى مفضّل❗️ هیچ طفلى نیست مگر آنکه امام خود را دیده و با او مناجات می نماید ، پس گریه اش به خاطر غایب شدن امام از او است و خندهاش زمانى است که امام به او رو می کند . و وقتى زبان طفل باز شد این باب بر رویش بسته شده و دیگر امام را ندیده و در دلش نسبت به آنچه قبلاً برایش اتّفاق افتاده فراموشى پیدا میشود.
📚علل الشرائع، ج 2، ص 584
فاطمه.بدری عزیز نقاشی شما به اندازه 1 آجر به ساخت مدرسه کمک میکند. از اینکه به فکر تحصیل کودکان ایران هستی از شما سپاسگزاریم.
لینک نقاشی شما جهت به اشتراک گذاری: https://ajorbajor.ir/naghashi/1109061
جامعه خیرین مدرسه ساز کشور
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کلیپ وداع مادر #شهیدمهدی_مکرمی با فرزندش
مراسم تشییع پیکر پاک شهید
امروز صبح از مقابل سپاه ناحیه خمین برگزار شد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ پاسخ جالب صدام به خبرنگاری که از او پرسید چرا در جنگ خلیج فارس هیچ وقت لباس نظامی نپوشیدی اما در جنگ با ایران همواره لباس نظامی به تن داشتی
@alvane
دستور عجیب سرتیپ عراقی برای یک شهید
راوی: حسن یوسفی
🔸«یک بار یکی از بچهها آمد و به ما گفت که ان شاء الله ما تا ۴۵ روز دیگر میرویم ایران. در حالیکه آن موقع هنوز هیچ خبری از اعلام آزادی اسرای ایرانی نشده بود . بچهها سر به سرش گذاشتند و شوخی کردند. این برادر رزمنده یک آدم مؤمنی بود که ما قبولش داشتیم.
به او گفتیم حالا گیریم آزاد هم شدیم . اگر برویم ایران ، تو میخواهی رسیدی خانهات ، چه کار بکنی؟
گفت:«من با شما نمیآیم. چون قبل از آزادی میمیرم. شما در این اردوگاه برای من چهل روز عزاداری میکنید. جنازهام را هم دور اردوگاه تشییع میکنید.» بچهها در جوابش گفتند: «همه حرف هایت را که باور کنیم ، این یکی را که چهل روز برایت عزاداری برپا باشد را باور نمیکنیم. تشییع جنازه را که نمیگذارند انجام دهیم . ضمناً این بعثیها برای آقا امام حسین(ع) که در کشور خودشان دفن است نمیگذارند عزاداری کنیم، چطور میگذارند برای تو عزاداری کنیم؟»
🌹سه چهار روز بعد ایشان از دنیا رفت...در همان روزی که دوستمان از دنیا رفت ، یک سرتیپ عراقی مسئول کل اردوگاهها که معمولاً ۶ ماه یکبار توی اردوگاهها سرکشی میکرد و بسیار هم مغرور بود، آمد. یک سربازی به او گزارش کرد که امروز یک نفر مرده. نمیدانم چطور شد که آن ژنرال عراقی گفت : برویم ببینیمش. همه تعجب کردند چون چنین مقامی هیچ وقت برای دیدن جنازهی اسیر اقدام نمیکرد. ملحفه را خودش از روی پیکر شهید کنار زد. ما خودمان هم منظرهای که دیدیم را باور نکردیم. چهره شهید خیلی حالت عجیبی پیدا کرده بود. انگار آنجا را با چیزی روشن کرده بودند. چهره سفید و نورانی و براق. هر کسی که آنجا چهره شهید را دید اصلاً انگار از این رو به آن رو شد. تا مدتی حالت چهرهاش را فراموش نمیکردیم.
🌹همان موقع که همگی چهره دوست شهیدمان را دیدیم ، آن سرتیپ عراقی یک سیلی محکم زد توی گوش سربازش که کنار ایستاده بود و گفت:
«لا بالموت...هذا شهید... والله الاعظم هذا شهید...»
دیگر باورش شده بود که این شهید است و از آنجا آن بعثی هم زیر و رو شده بود . گفت:
«برای این شهید باید چهل و پنج روز عزاداری کنید و دستور میدهم بدنش را دور تا دور اردوگاه سه بار تشییع کنید.» او که اینها را میگفت بچه ها گریه میکردند. اتفاق عجیبی بود. بعد یکی از ایرانیها رفت و گفت ما چهل و پنج روز نمیتوانیم عزاداری کنیم. افسر بعثی گفت: چرا؟
جواب دادند: چون ما چهل روز دیگر میرویم ایران.
گفت: شما از کجا این حرف را میزنید؟ جواب داد: خود این شهید قبل از شهادتش گفته. افسر بعثی گفت:
«اگر او گفته پس درست است.»
🔶سر چهل روز که شد دیدیم درها باز شد و صلیب سرخی ها آمدند داخل و گفتند که دیگر باید به ایران بازگردید.
📖 کتاب سیری در زمان - جلد سوم - صفحه ۵۴۵ الی ۵۴۶
زهرابدری عزیز نقاشی شما به اندازه 1 آجر به ساخت مدرسه کمک میکند. از اینکه به فکر تحصیل کودکان ایران هستی از شما سپاسگزاریم.
لینک نقاشی شما جهت به اشتراک گذاری: https://ajorbajor.ir/naghashi/1115723
جامعه خیرین مدرسه ساز کشور
خوشبخت ترین پدر و پسر
#عثمانبنسعید و پسرش محمد از خوشبخت ترین انسان های تاریخ هستند.
عثمان از خانه امام هادی در کودکی و نوجوانی رشد و نمو کرد و اغلب نوجوانی را در خدمت امام هادی بود.
تا اینکه بزرگتر شد و وقتی امام عسکری به امامت رسیدند به نوعی معاون اول امام عسکری محسوب میشد و تا آخرین روز زندگانی امام عسکری از طرف ایشان وکالت خاص داشتند و تقریبا همه کاره محسوب میشدند.
این پیرمرد روغن فروش که گاهی هم به تجارت زیتون و روغن زیتون مشغول بود و این مدل زندگی را پوششی برای رتق و فتق امور شیعیان قرار داده بود، شش سال نایب خاص امام عصر بود و دوران غیبت صغری را به شایسته ترین روش مدیریت کردند.
تا اینکه نامه ای از امام زمان دریافت کردند که متنش برای هر کسی بخونند، کار از غبطه میگذره و به حال خوش و حسن عاقبت و سعادت عثمان بن سعید حسودیش میشه.
حضرت به عثمان میگن که دیگه دستت درد نکنه و خیلی زحمت کشیدی و داری از دنیا میری و از بعد از وفاتت، پسرت میشه جانشینت و ارتباط من با مردم از طریق پسرت انجام میشه.
ینی علاوه بر خودش، تونست بچه ای به نام محمد تربیت کنه که اونم بشه نائب خاص و به مدت چهل سال نیابت را به عهده داشت.
کلا پدر و پسر خاص و عجیبی بودند.
از اون مدل پدر و پسرهایی که نمونه و مثالش در اطراف و تاریخ، نمیشه به راحتی پیدا کرد.
من فقط متن تسلیتی که امام زمان ارواحنا فداه بعد از رحلت عثمان برای محمد نوشتند را براتون میگم ببینید لنگه این نوع تعظیم و خاطرخواهی امام معصوم نسبت به دیگران در طول تاریخ دیده شده یا نه؟
والا ما که این مدل تسلیت ندیده بودیم و از تصور و ذهن کوچیک ما خیلی بالاتره که ببینیم امام معصوم رضایت کامل از متوفی داشته و غم و غصه زیاد بخاطر از دست دادنش تحمل کرده باشه و این اقرار و شهادت را به متن نامه و با دست خط شریفشان بنویسند تا برای همیشه و تا قیامت در تاریخ بمونه!
ببینید حضرت در متن تسلیت چه فرمودند:
🔹 «پدر تو به سعادت و نیکبختی زندگی کرد و وفات نمود در حالتی که محمود و پسندیده بود. خدا او را رحمت کند و او را به اولیا و سادات و موالیان او ... ملحق نماید. خداوند روی او را تر و تازه نماید و لغزشهای او را ببخشد و جزا و اجر تو را زیاد کند و صبر نیکو در مصیبت او به تو عطا فرماید، تو مصیبتزده شدی و ما نیز مصیبتزده شدیم، و مفارقت پدرت، تو را و ما را به وحشت انداخت. پس خداوند او را به رحمت خود مسرور فرماید، در منقلب و مثوای او که آرامگاه او است.»
دهان آدم باز میمونه!
چقدر باید کسی بزرگ باشه که امام زمانش از رفتنش اینقدر ناراحت باشند.
میگن: قدر زر، زرگر شناسد ... قدر گوهر، گوهری
دقیقا ینی همین.
👈 مطلب آخر را عرض کنم و تمام!
از عثمان بن سعید پرسیده بودند لذت بخش ترین لحظه عمرت کی بود؟
(اجازه بدید با زبان خودم روایت کنم)
فرموده باشند:
در محضر امام عسکری علیه السلام بودیم و درباره جانشین ایشان پرسیدیم؟
حضرت فرموده باشند: پسرم که او را تا حالا ندیدید و امروز او را خواهید دید. او جانشین من و آخرین ذخیره الهی است و...
دل ما برای دیدن آخرین ذخیره الهی میتپید و تحمل نداشت.
لحظات به سختی میگذشت و یک چشممان به جمال امام عسکری بود و یک چشم دیگرمان به درب حجره.
تا اینکه پس از لحظاتی، در باز شد. نوری پیشاپیش کودکی که آثار جلالت و شکوه فراوان در چهره و هیبتش داشت وارد شد.
دو سه نفر بودیم و نفسمان در سینه حبس شده بود.
بی اختیار از جای خود برخواستیم
دستمان بر سینه بود تا قلبمان پرواز نکند و از هیجان و شدت عشق و علاقه، قالب تهی نکنیم.
با چشم اشکبار سلام کردیم و چشم از چهره و قد و بالای مبارک و فاطمیِ آخرین امام و ذخیره الهی بر نمیداشتیم.
به زبانم آیه و ان یکاد و ذکر لا حول و لا قوه الا بالله جاری بود.
تمام قد تعظیم کردیم در حالی که با ذوق فراوان، در آن لحظه فقط یک جمله به زبانمان جاری بود و آن جمله این بود:
🌺اللهم صلّ علی محمد و آل محمد🌺
#حدادپور_جهرمی
#دلنوشتههاییک_طلبه
خصلت های پیامبر مهربانی:::۱-هنگام راه رفتن با آرامي و وقار راه مي رفت
۲-در راه رفتن قدم ها را بر زمين نمي کشيد.
۳-نگاهش پيوسته به زير افتاده و بر زمين دوخته بود.
۴-هرکه را مي ديد مبادرت به سلام مي کرد و کسي در سلام بر او سبقت نگرفت.
۵-وقتي با کسي دست مي داد دست خود را زودتر از دست او بيرون نمي کشيد.
۶-با مردم چنان معاشرت مي کرد که هرکس گمان مي کرد عزيزترين فرد نزد آن حضرت است.
۷-هرگاه به کسي مي نگريست به روش ارباب دولت با گوشه چشم نظر نمي کرد.
۸-هرگز به روي مردم چشم نمي دوخت و خيره نگاه نمي کرد.
۹-چون اشاره مي کرد با دست اشاره مي کرد نه با چشم و ابرو.
۱۰-سکوتي طولاني داشت و تا نياز نمي شد لب به سخن نمي گشود.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎙بیان معنوی مجتهد شهید آیتالله سیدمصطفی خمینی
🔆بخش اول
🔹«بدان که #رحمت و رأفت و عطوفت از جلوههای اسماء جمالی الهی است و با همین رأفت و عطوفت است که دل انسان به سمت فرزند جلب میشود و انسان به خاطر #محبت و عشقی که جلوهای از جلوات آن رحمت الهی است، برای دفع مزاحمات وجودی و دشمنان و... آماده میشود.
🔸این رحمت و رأفت همان است که انبیاء، روحانیون، علما و زعمای دینی را به تحمل مشقتها و قبول مصائب در راه هدایت انسانها به سمت حقایق و خارج کردن آنان از ظلمت به سوی نور برمیانگیزد.»
✳️گزیده و ترجمهای از مباحث اخلاقی در تفسیر قرآن کریم آیتالله سیدمصطفی خمینی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👓 یکدستوری برای #قرب به #امام_زمان (عجل الله فرجه) بیان کنید
❗️ هر روز یکساعت با حضرت خلوت کند!
یک جایی خلوت متوجه حضرت شود و زیارت #آل_یاسین بخواند و توسل کند و زیاد بگوید:
یا صاحب الزمان اغثنی
یا صاحب الزمان ادرکنی
خود به خود رفاقت ایجاد میشود!!
💬 عارف دلسوخته آیت الله کشمیری
ادامه خصلت های پیامبر مهربانی:::۱۴-در مجلسي نمي نشست و برنمي خاست مگر با ياد خدا.
۱۵-هنگام ورود به مجلسي در آخر و نزديک درب مي نشست نه در صدر آن.
۱۶-در مجلس جاي خاصي را به خود اختصاص نمي داد و از آن نهي مي کرد.
۱۷-هرگز در حضور مردم تکيه نمي زد.
۱۸-اکثر نشستن آن حضرت رو به قبله بود.
۱۹-اگر در محضر او چيزي رخ مي داد که ناپسند وي بود ناديده مي گرفت.
۲۰-اگر از کسي خطايي صادر مي گشت آن را نقل نمي کرد.
۲۱-کسي را بر لغزش و خطاي در سخن مواخذه نمي کرد.
۲۲-هرگز با کسي جدل و منازعه نمي کرد.
۲۳-هرگز سخن کسي را قطع نمي کرد مگر آنکه حرف لغو و باطل بگويد.
۲۴-پاسخ به سوالي را چند مرتبه تکرار مي کرد تا جوابش بر شنونده مشتبه نشود.
۲۵-چون سخن ناصواب از کسي مي شنيد. نمي فرمودـ« چرا فلاني چنين گفت» بلکه مي فرمود « بعضي مردم را چه مي شود که چنين مي گويند؟»
۲۶-با فقرا زياد نشست و برخاست مي کرد و با آنان هم غذا مي شد.
۲۷-دعوت بندگان و غلامان را مي پذيرفت.
۲۸-هديه را قبول مي کرد اگرچه به اندازه يک جرعه شير بود.
۲۹-بيش از همه صله رحم به جا مي آورد.
۳۰-به خويشاوندان خود احسان مي کرد بي آنکه آنان را بر ديگران برتري دهد.
۳۱-کار نيک را تحسين و تشويق مي فرمود و کار بد را تقبيح مي نمود و از آن نهي مي کرد.
۳۲-آنچه موجب صلاح دين و دنياي مردم بود به آنان مي فرمود و مکرر ميگفت هرآنچه حاضران از من مي شنوند به غايبان برسانند.
۳۳-هرکه عذر مي آورد عذر او را قبول مي کرد.
۳۴-هرگز کسي را حقير نمي شمرد.
۳۵-هرگز کسي را دشنام نداد و يا به لقب هاي بد نخواند.
AUD-20210929-WA0064.mp3
7.6M
🎧 ترانه بسیار زیبا حامد زمانی
🌼 محمد 😍
#هفته وحدت و میلاد رسول رحمت بر #امام_زمان و همه مسلمانان مبارک باد.
😍 ایام جشنه منتشر کنید 👌
امشب
سخن از جان جھان باید گفٺ
توصیف رسول(ص)
انس و جان باید گفت
در شـــــام ولادٺ دو قــطب عالم
ٺبریڪ به
صــاحب الزمان (عج) باید گفٺ...💚🌱
#میلادپیامبراڪرموامامجعفرصادقراتبریڪعرضمیڪنم🎈♥️
اعمال روز ۱۷ ربیع الاول🌺🍃
1⃣ غسل.
2⃣ روزه:
از برای آن فضیلت بسیار است و روایت شده هر که این روز را روزه بدارد ثواب روزه ی یک سال را خدا برای او می نویسد و این روز یکی از آن چهار روز است که در تمام سال به فضیلت روزه ممتاز است.
3⃣ زیارت:
زیارت حضرت رسول صلّی الله علیه و آله و سلّم و همچنین زیارت امام امیرالمؤمنین علیه السّلام .
4⃣ نماز: دو رکعت نماز که در هر رکعتی یک مرتبه حمد و ۱۰مرتبه سوره قدر و ده مرتبه سوره اخلاص است، بگزارد و پس از نماز در محلّ نماز بنشیند و دعائی که روایت شده است بخواند : اَللَّهُمَّ اَنتَ حَی لاَ تَمُوتُ ...
5⃣ تصدّق و خیرات:
مسلمانان این روز را تعظیم بدارند و تصدّق و خیرات نمایند و مؤمنین را مسرور کنند و به زیارت مشاهد مشرّفه بروند.
📚 (مفاتیح الجنان . فصل نهم . در اعمال ماه ربیع الأّوّل)
6⃣ عید گرفتن:
به آنچه موافق حقیقت عید است (عمل کند) یعنی به آنچه که در شرع وارد گشته نه آنچه خلاف مقرّرات شرع باشد همچنان که عادت و سنّت پاره ای از نادانان است که به لهو و لعب بلکه پاره ای از افعال حرام می پردازند. برای هر مجلسی لباس مخصوصی و زینتی مناسب آن لازم است و لباس شایسته ی اهل چنین مجلس(ی)، لباس تقوا و تاج آنها، تاج کرامت و وقار می باشد؛ یعنی لباس اهل این مجلس تخلّق به اخلاق حسنه و تاج معارف ربّانیه و تطهیر آنها، پاکیزه ساختن دل از اشتغال به غیر خدا و بوی خوش ایشان، ذکر خدا و درود بر رسول خدا و آل طاهرین او{علیهم السّلام} است. ( المراقبات .ص۸۱ – ۸۴)
فضائل پیامبر اعظم است.
ماکه از پیامبر پیروی می کنیم باید بدانیم خصویات حضرتش وفضائلش چه بوده است.
اولین فضیلت پیامبر این است که در عالم ذر اولین شخصی بود که درجواب الست بربکم فرمود بلی.دومین فضیلت آنکه نور حضرتش هزاران سال قبل از آدم خلق شد.
سومین فضیلت آنکه اجدادش همه یکتاپرست بودند.
چهارمین فضیلت آنکه امامان همه از نسل او هستند.
پنجمین فضیلت آنکه همه انبیا به او توسل می جستند.
ششمین فضیلت آنکه کتابی برای بشریت به هدیه آورد که پراز نور وهدایت واعظم واشرف از همه کتب آسمانی.
هفتمین فضیلت آنکه کاملترین دین را به بشریت هدیه داد.
هشتمین فضیلت آنکه علم او از همه انبیا بیشتر بوده است.
نهمین فضیلت آنکه خداوند دوصفت خود روف ورحیم را به او نسبت داده است.
دهمین فضیلت آنکه انسان سازی کرد وهزاران نفر بت پرست را با اخلاق عظیم وبا ایمان قوی خود نجات داد وانسان کرد.
یازدهمین فضیلت آنکه رحمت بود برای عالمیان.
دوازدهمین فضیلت آنکه خدا وملائکه تا روز قیامت بر او صلوات می فرستند.
سیزدهمین فضیلت آنکه نزدیکترین فرد درعالم هستی به خدا وند ،پیامبراست ثم دنی فتدلیّ
چهاردهمین فضیلت آنکهدر قرآن بارها نام پیامبر در کنار نام خدا آمده:ولله العزه ولرسوله-اطیعوا الله واطیعواالرسول-استجیبوالله وللرسول-ینصرون الله ورسوله-والذین یوذون الله ورسوله-
پانزدهمین فضیلت آنکه خدا بخاطر رضایت پیامبر قبله را از بیت المقدس به مکه تغییر داد قبله ترضاها.
شانزدهمین فضیلت آنکه کوثر به او عطا شد انا اعطیناک الوثر
هفدهمین فضیلت آنکه اراده کردیم اهل بیت تو پاک ومطهرباشند.
هجدهمین فضیلت آنکه دل او معصوم بوده وبه خطا نمی رود ماکذب الفوادمارای
نوزدهمین فضیلت آنکه چراغ فروزان هست سراجا منیرا
بیستمین فضیلت آنکه الگوی جهانیان است ولقد کان لکم فی رسول الله اسوه حسنه
مومنی:
🔸زرق و برق دنیا
♻️در بین عملیات کربلاى 5 وقفهاى به وجود آمد. حاج حسین خرازى تقریباً از سه ماه قبل به مرخصى نرفته بود. چون قبل از کربلاى 5، عملیات کربلاى 4 و قبل از آن هم کارها و مقدمات این دو عملیات فرصت مرخصى رفتن را از شهید خرازى گرفته بود. در نتیجه حاج حسین یک هفته به اصفهان رفت.
💠چهار یا پنج روز که گذشت دیدیم حاجى به جبهه برگشته و از بقیه مرخصىاش استفاده نکرده است. من با اعتراض به او گفتم چه شد زود برگشتى؟ مگر قرار نبود یک هفته بمانى؟
🌷شهید خرازى پاسخى نداد. من ادامه دادم که خانواده هم حق دارند و باید در کنار انجام وظیفه به آنها هم رسیدگى کرد. و همینطور با حاج حسین بحث مىکردم.
🔰حاجى قصد پاسخگویى نداشت و دائم طفره مىرفت. اما من هم دست بردار نبودم. تا اینکه بالاخره گفت:
🌐روز آخر که اصفهان بودم، تو اتاق نشسته بودم. یک لحظه به ذهنم خطور کرد مثل اینکه دنیا هم بد نیست. خانه، زندگى، غذاى آماده، راحتى، کنار خانواده، و خلاصه همه چیز مهیاست.
✅لحظاتى در این فکر بودم که ناگهان به خود آمدم. فهمیدم شیطان مشغول وسوسه است و مىخواهد زرق و برق دنیا را برایم جلوه دهد. با خود گفتم آیا من باید به دنیا وابسته باشم؟ هرگز!
☀️کولهپشتىام را برداشتم و بدون معطلى راه افتادم. خانواده پرسیدند: کجا مىروى؟ گفتم: جبهه! گفتند: قرار بود بیشتر بمانى؟ گفتم: باید بروم. گفتند: حداقل بمان بعد از ناهار برو. گفتم: نه کار مهمى پیش آمده که باید حتما بروم.
🙏خداحافظى کردم و دیگر لحظهاى نماندم و به جبهه برگشتم.
📚کتاب هنر اهلبیت (ع)
🌷کانال معرفت👇👇👇👇
🆔@marefatkade
🌹چهار دختر و سه پسر داشتم اما باز باردار بودم و دیگر تمایلی برای داشتن فرزندی دیگر نداشم. دارویی برای سقط جنین گرفتم و آماده کردم و گوشه ای گذاشتم ، همان شب خواب دیدم، بیرون خانه هم همه و شلوغ است ، درب خانه هم زده می شد!! در را باز کردم ، دیدم آقایی نورانی با عبا و عمامه ای خاک آلود از سمت قبله آمد. نوزادی در آغوش داشت، رو به من گفت: این بچه را قبول می کنی؟
گفتم: نه، من خودم فرزند زیاد دارم!!
آن آقای نورانی فرمود: حتی اگر علی اصغرامام حسین (ع) باشد!بعد هم نوزاد را در آغوشم گذاشت و رو چرخواند و رفت...
گفتم: آقا شما کی هستید؟
گفت: علی ابن الحسین امام سجاد (ع)!
هراسان از خواب پریدم ، رفتم سراغ ظرف دارو ، دیدم ظرف دارو خالی است!
صبح رفتم خدمت شهیدآیت الله دستغیب و جریان خواب را گفتم.
آقا فرمودند: شما صاحب پسری می شوی که بین شانه هایش نشانه است ، آن را نگه دار!
آخرین پسرم ، روز میلاد امام سجاد(ع) به دنیا آمد و نام او را علی اصغر گذاشتند در حالی که بین دو شانه اش جای یک دست بود!!!
🌹علی اصغر، در عملیات محرم، در روز شهادت امام سجاد(ع) ، در تیپ امام سجاد (ع) شهید شد!
"شهید علی اصغر اتحادی"
🌸☘️🌸☘️🌸☘️🌸☘️🌸☘️
☘️
🌸
☘️
#توکل
مرحوم کربلایی احمد میرزا حسینعلی تهرانی در مورد توکل میفرمودند :
مردی از اولیای الهی در بیابانی گم شده بود ، پس از ساعتها سردرگمی و تشنگی ، بر سر چاه آبی رسید، وقتی که قصد کرد از آب چاه بنوشد، متوجه شد که سطح آب خیلی پایین است و بدون دلو و طناب نمی تواند از آن آب کشید، هر چه گشت نتوانست وسیله ای برای آب کشیدن بیاید، لذا روی تخته سنگی دراز کشید و بی حال افتاد .
پس از گذشت لحظاتی یک گله پیدا شد آنها بر سر چاه آمدند و در همان حال بلافاصله آب چاه بالا آمد و همه آهوها از آن نوشیدند و رفتند سپس آب چاه باز پائین رفت.
آن ولی خدا با دیدن این منظره دلش شکست و رو به آسمان کرد و گفت : خدایا، می خواستی با همان چشمی که به آهوهایت نگاه کردی به من هم نگاه کنی !
در همان لحظه ندا آمد : ای بنده من، تو چشمـت به دنـــبال دلــو و طناب بود، باید بروی و برای آی خوردن آن رو پیدا کنی .
اما آن زبان بسته ها دلو و طنابی به غیر از من نداشتند، لذا من هم به آنها آب دادم . 🌸
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
درمقابلِ اوامرِ خداوند ، رام هستيد؟ .........آقاى حاج سيد جمال الدين موسوى ملايرى نقل مىكند كه :
زمانى كه شاه سابق پسرش را بعنوان وليعهد انتخاب كرد ، آقاى عبّاس آرام وزير امور خارجه به نجف آمد كه از طرف علماء ، يك تلگراف تبريك به تهران مخابره شود وتبريك بگويند!
آنها خدمت آيت اللّه شاهرودى آمدند . ايشان يكى از آقازاده هارا بدنبال من فرستاد كه : آقاى ملايرى!اينها اينجا آمده اند وما چگونگى برخورد با اينهارا در اين جور مواقع ، نمىدانيم! ومايل نيستيم با اينها صحبت كنيم . شما بيائيد!منهم آمدم ومشاهده كردم كه سفير ايران در بغداد وكنسول كربلا وعدهاى ديگر باوزير خارجه آقاى عبّاس آرام نشسته اند!
يك مرتبه وبدون مقدّمه آقاى شاهرودى فرمودند : اسم شما چيست؟ وبه آقاى آرام اشاره كردند . عرضكرد : عبّاس آرام! ايشان فرمودند : درمقابلِ اوامرِ خداوند ، رام هستيد؟ عرضكرد : فاميل بنده آرام است . فرمودند : رامِ ، رامِ . درمقابل اوامر خداوند رامى يا نه؟ سپس آقاى شاهرودى فرمودند : اگر شب اولّ قبر از من پرسيدند كه به اين آقايان كه اينجا آمده اند ، نصيحت نمودى يانه؟آيا قرائت نماز اينهارا درست نمودى يانه؟آيا در مقابل اوامر خداوند ، رام مىباشند يا سركش؟
عرضكردند : ما مسلمان هستيم ونمازخوان مىباشيم .
ايشان فرمود : بلى!امّا اعمال شما چطور است؟سپس مقدارى از قبر وقيامت وحالاتش را بيان كرد كه همه شروع به گريه كردن نمودند!واصل موضوع كه براى آن از تهران به عراق آمده بودند ، فراموش شد وپس از شنيدن فرمايشات حضرت آيت اللّه شاهرودى از خدمت ايشان مرخّص شدند ورفتند .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
لازم نیست به کسی بگی حالم بده..◽️
حواسشون هست ب ما.. 😔😔😔
اقا قربونت برم 😔😔😔
هوالمحبوب:
داستانی از مرام تختی
✍️پهلوان تختی پس از اینکه "جهان پهلوان" لقب گرفت، دختران و بانوان زیادی از طریق نامه و درج آگهی در روزنامهها و... به او ابراز لطف و غیرمستقیم ابراز تمایل کرده و از او میخواستند در مراسمهای خاص آنها را افتخار داده و شرکت کند، اما تختی به هیچ یک از این درخواستها جواب نمیداد. طوری که متهم به تکبّر و خودشیفتگی در نظر برخی از این بانوان شد. روزی در روزنامه کیهان جوابیهای به این مضمون نوشت: "من تختی، از همه کسانی که به من ابراز محبت و علاقه میکنند سپاسگزارم. به اطلاع میرسانم من متأهل بوده و از همسر و زندگیام راضی هستم. همسری که وقتی با من ازدواج کرد، من در تنگدستی بودم و عاشقِ خود من شد، در حالی که شما عاشق پهلوان تختی هستید نه غلامرضا تختی!!!