هدایت شده از محمد تقی صرفی پور
تشرف شيخ حسین ال رحیم
شخصى روحانى به نام شيخ حسین دچار مرضى در سينه خود شده بود كه معمولاً سرفه همراه با خون مىكرد كه همراه آن اخلاط سر و سينه بيرون مىآمد . از نظر مالى هم فقير بود و علاقهاى به زنى از اهل نجف پيدا كرده بود كه چند بار براى خواستگارى او رفت ولى به علت فقر او خانواده دختر قبول نمىكردند . اين مريضى و بىپولى و علاقه به اين زن باعث شد كه براى رفع گرفتارىها توسل به امام عصر پيدا كند و چهل شب چهارشنبه به مسجد كوفه برود و در آنجا بيتوته كند به اميد اينكه شايد امام را زيارت كرده و حضرت در كار او گشايش ايجاد نمايد .
شيخ حسن گفت : من هر شب چهارشنبه به مسجد كوفه مىرفتم تا اينكه شب چهلم رسيد كه شب تاريكى از شبهاى زمستان بود و باد تندى همراه با باران مىوزيد . من به علت خونى كه از سينهام مىآمد ، نمىتوانستم داخل مسجد بروم . لذا در مقابل دكهاى كه داخل در مسجد بود رفته بودم و در آنجا نشسته بودم . هوا سرد بود و چيزى هم نداشتم كه خودم را با آن گرم كنم و هنگامى كه به ياد گرفتارى هايم مىافتادم دنيا در مقابل چشمم تاريك مىشد و با خود مىگفتم كه چهل شب تمام شد و اين شب آخر است ولى نه كسى را ديدم و نه معجزهاى برايم ظاهر شد ! براى گرم كردم قهوه آتش روشن كردم . به قهوه عادت داشتم ولى آن شب مقدار كمى برايم باقى مانده بود . ناگاه شخصى از سمت در اول مسجد به طرف من آمد و من چون او را از دور ديدم ناراحت شدم و با خود گفتم : او حتماً عربى است آمده نزد من قهوه بخورد و خودم بىقهوه خواهم ماند . او به من رسيد و سلام كرد و نام مرا برد و در مقابل من نشست . از اينكه نام مرا مىدانست تعجب كردم و خيال كردم از عربهايى است كه در اطراف نجف ساكنند و من گاهى نزد آنها مىروم . پرسيدم : از چه طائفه عربى ؟ گفت : از يك طائفهاى هستم ! من اسم طوائف عرب را كه در اطراف نجف ساكن هستند مىبردم و او مىگفت : نه از آنها نيستم ! تا اينكه عصبانى شدم از روى استهزاء گفتم : پس حتماً از طريطرهاى ! او از سخن من تبسم كرد و گفت : من از هر كجا كه باشم ضررى به تو نمىرساند . سپس از من سوال كرد : چه شده كه اينجا آمدهاى ؟ گفتم : سوال كردن از اين امور نفعى به حال شما ندارد . گفت : چه ضرر دارد كه به من بگوئى ؟از خوش برخوردى او و شيرينى سخنش تعجب كردم و دلم به او مايل شد به طورى كه هرچه صحبت مىكرد محبتم به او زيادتر مىشد . توتونى براى او آماده كردم و به او دادم . گفت : تو آن را بكش ! من نمىكشم . به او فنجان قهوهاى دادم . گرفت و مقدارى از آن را خورد آنگاه به من داد و فرمود : تو آن را بخور . من گرفتم و خوردم . به او گفتم : اى برادر امشب خداوند تو را براى مونس بودن با من فرستاده است . آيا با من به مقبره حضرت مسلم نمىآيى تا آنجا برويم و بنشينيم ؟ فرمود : چرا با تو مىآيم ولى اول حال خود را برايم بگو . گفتم : اى برادر حقيقت اينست كه از زمانى كه خود را شناختهام فقير بودهام و چند سال هم هست كه از سينهام خون مىآيد و راه علاجش را نمىدانم و همسر هم ندارم و دوست دارم با زنى از محله خودمان در نجف ازدواج كنم ولى ميسّر نمىشود ! عدهاى به من گفتند : جهت رفع حوائج چهل شب چهارشنبه به مسجد كوفه برو تا امام زمان عجل اللّه فرجه را ببينى و از او حاجت بخواهى ؛ ولى اين آخرين شب چهارشنبه است و اين همه زحمت كشيدم و چيزى نديدم . آن مرد در حالى كه من غافل بودم فرمود : امّا سينه تو پس عافيت يافت و اما آن زن به زودى او را خواهى گرفت و اما فقرت پس به حال خود باقى است تا زمانى كه از دنيا بروى ! من گفتم : به مقبره مسلم نمىرويم ؟ فرمود : برخيز ! بلند شدم و او جلوتر مىرفت تا اينكه وارد زمين مسجد شديم . فرمود : آيا دو ركعت نماز تحيت مسجد را نخوانيم ؟ گفتم : مىخوانيم : او ايستاد و من به فاصله اندكى پشت سر او ايستادم و تكبيرة الاحرام را گفتم و مشغول خواندن فاتحه شدم . ناگاه صداى قرائت حمد او به گوشم خورد كه بسيار دلنشين بود و از احدى اينطور نشنيده بودم . در دلم خطور كرد كه شايد او صاحب الزمان عجل اللّه فرجه الشريف باشد و در اين موقع كه او و من در نماز بوديم ديدم كه نور عظيمى او را احاطه كرد به طورى كه ديگر نتوانستم حضرت را ببينم ولى صداى قرائت او را مىشنيدم . من به هر نحو بود نماز را تمام كردم و نور از زمين بالا مىرفت . من مشغول گريه و زارى شدم و از بىادبى كه به آن حضرت كردم بودم عذرخواهى نمودم و گفتم : آقا وعده شما راست است . شما به من وعده داديد كه به قبر مسلم برويم ؟ ناگاه ديدم كه نور متوجه قبر مسلم شد و من نيز به دنبال او حركت كردم تا اينكه آن نور وارد قبر شد و در فضاى قبّه قرار گرفت و به همين حال بود و من مشغول گريه و تضرع بودم تا اينكه صبح شد و آن نور به بالا رفت .
هدایت شده از محمد تقی صرفی پور
صبح متوجه كلام حضرت شدم و ديدم كه سينهام شفا يافته و هفتهاى نكشيد كه اسباب ازدواج با زن مذكور فراهم شد و فقرم هم به حال خود باقيست .
شعر زیبای شیخ الفقها و بقیة السلف آیت الله العظمی صافی گلپایگانی در مورد کوروش شیخ الفقها و بقیة السلف آیت الله العظمی صافی گلپایگانی شعر زیبایی سروده اند👇
ما را ز کورش و کی و جم اعتبار نیست
فخری به داریوش و به اسفندیار نیست
مرده است دور رستم و سیروس و کیقباد
ما را به جاهلیت آن دوره کار نیست
در سایه محمد و آل محمدیم
برتر از این برای بشر افتخار نیست
ابنای دین و سوره توحید و کوثریم
بر دل ز کفر و شرک و شرارت غبار نیست
اسلام، اعتقاد و نظام و هویت است
هر کس نداشت در دو جهان رستگار نیست
اندر دژ ولایت و حصن امامتیم
مانند این حصار به گیتی حصار نیست
ما امت عدالت و صلح و اخوتیم
در ما نفاق و شیطنتِ دیو سار نیست
از جاهلیت مجوس نگیریم رسم و راه
ما را به جز ولایت مهدی (ع) شعار نیست
اعلام «ان اکرمکم» باشد این پیام
در کیش ما به رنگ و نژاد اعتبار نیست
گر مدعی تلاش به توهین ما کند
با او بگو که از تو جز این انتظار نیست
تو باش و هفت خوان و خرافات و ترّهات
راهی که می روی ره پروردگار نیست
زنده است دین احمد (ص) و قرآن و اهل بیت (ع)
اکمل از آن طریق سوی کردگار نیست
۹ آرزویی که انسان بعد از مرگ میکند ، و در قرآن ذکر شده است :
1️⃣ يا لَيْتَنِیٖ كُنْتُ تُرَابًا
ﺍی ﮐﺎﺵ خاک میبودم.
(ﺳﻮﺭة النبأء ۴۰)
2️⃣ يا لَيْتَنِي قَدَّمْتُ لِحَيَاتِیٖ
ﺍی ﮐﺎﺵ برای آخرت خود چیزی پیش می فرستادم.
(سورﺓ ﺍﻟﻔﺠﺮ ۲۴)
3️⃣ يا لَيْتَنِیٖ لَمْ أُوتَ كِتَابِيَهْ
ﺍی ﮐﺎﺵ نامه اعمالم برایم داده نمیشد.
(ﺳﻮﺭﺓ ﺍﻟﺤﺎﻗﺔ ۲۵)
4️⃣ يا وَيْلَتَىٰ لَيْتَنِیٖ لَمْ أَتَّخِذْ فُلَانًا خَلِيلًا
ﺍی ﮐﺎﺵ فلان انسان را به دوستی نمیگرفتم.
(ﺳﻮﺭﺓ ﺍﻟﻔﺮﻗﺎﻥ ۲۸)
5️⃣ يا لَيْتَنَا أَطَعْنَا اللَّهَ وَأَطَعْنَا الرَّسُولَا
ﺍی ﮐﺎﺵ فرمانبرداری الله و رسولش صلی الله علیه و آله و سلم را می کردیم.
(ﺳﻮﺭﺓ ﺍﻷﺣﺰﺍﺏ ۶۶)
6️⃣ يا لَيْتَنِی اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِيلًا
ﺍی ﮐﺎﺵ راه و روش رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم را تعقیب میکردم.
(ﺳﻮﺭﺓ ﺍﻟﻔﺮﻗﺎﻥ ۲۷)
7️⃣ يا لَيْتَنِیٖ كُنتُ مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزًا عَظِيمً
ﺍی ﮐﺎﺵ من هم با آنها میبودم، حال کامیابی بزرگ حاصل میکردم.
(ﺳﻮﺭﺓ ﺍﻟﻨﺴﺎﺀ ۷۳)
8️⃣ يا لَيْتَنِیٖ لَمْ أُشْرِكْ بِرَبِّی أَحَدًا
ﺍی ﮐﺎﺵ با رب خود کسی را شریک نمیآوردم.
(ﺳﻮﺭﺓ ﺍﻟﻜﻬﻒ ۴۲)
9️⃣ يا لَيْتَنَا نُرَدُّ وَلَا نُكَذِّبَ بِآيَاتِ رَبِّنَا وَنَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِين
ﺍی ﮐﺎﺵ راهی پیدا شود که دوباره به دنیا برگردیم و نشانیهای رب خود را انکار نکنیم و از جمله مؤمنین شویم.
(ﺳﻮﺭﺓ ﺍﻷﻧﻌﺎﻡ ۲۷)
👈👈 این ها آرزوهایی هستند که انسان بعد از مرگ دارد در حالیکه در آن زمان ، دیگر فرصتی برای جبران وجود ندارد ؛ پس امروز به فکر باشیم...
--------------------~~~☆~~~-------------------
🔰 وزیر و پادشاه
پادشاهی دستور داد تا چند سگ وحشی تربیت کنند ،تا هر کسی که از او اشتباهی سر زد را جلوی آنها انداخته تا با درندگی تمام او را تکه تکه کنند.😨
روزی یکی از وزرا رأیی (نظری) داد که موجب پسند پادشاه نبود ؛شاه دستور داد که او را جلوی سگها بیندازند.😱
وزیر گفت : « من ده سال خدمت شما را کردهام ودرعوض آن ،ده روز تا اجرای حکم از شما مهلت میخواهم.»
پادشاه گفت ؛《باشد ،ده روز به تو مهلت میدهم》.
وزیر پیش نگهبان سگها رفت و گفت : «میخواهم به مدت ده روز خدمت این سگها را بکنم.»😳
نگهبان پرسید : «از این کار چه فایدهای میبری..؟»🤔
وزیر گفت : « به زودی خواهی فهمید .»☺️
نگهبان گفت : «باشد پس چنین کن.»
وزیر شروع به فراهم کردن اسباب راحتی برای سگها کرد ؛ از دادن غذا تا شستشوی
آنها و هر کاری که لازم بود را انجام داد.»
ده روز گذشت و وقت اجرای حکم فرا رسید دستور دادند که وزیر را جلوی سگها بیندازند. مطابق دستور عمل شد و خود پادشاه هم نظارهگر ماجرا بود ولی با صحنهی عجیبی روبرو شد.
همهی سگها به پای وزیر افتادند و تکان نمیخوردند..! 😲
پادشاه پرسید : «با این سگها چه کردهای ..!؟»😧
وزیر پاسخ داد : « ده روز خدمت این سگها را کردم فراموش نکردند ولی ده سال خدمت شما را کردم همه را فراموش کردید.»😌
پادشاه سرش را پایین انداخت و دستور به آزادی وزیر داد.😓
احتمال دارد در زندگی شما کسانی باشند که خطای کوچکی کردهاند و مدتهاست به خود اجازه نمیدهید آنها را ببخشید ، فقط کافیاست امروز به روزهای خوبی که با آنها داشتید فکر کنید ...🌿☘🍀
~ با یه اشتباه از چشم مردم میوفتیم اما قربون خدابرم که میگه بنده ی من ؛هرکاری کردی برگرد فقط برگرد . . .🥀😭 ~
*رجب رشیدی نسب ، کهنه سربازی است که از ۳۸ سال پیش تاکنون چشمانش رنگ خواب ندیده است.*
در سال ۶۱ عازم جنگ میشود و بر اثر اصابت ترکش به سرش رگ خوابش از بین میرود.
او میگوید بعد از اصابت ترکش به سرش بعد از یک هفته در بیمارستان به هوش میآید.
این جانبازحتی با قویترین قرص ها هم نمی تواند بخوابد.
حاج رجب می گوید: تا زمانی که چراغ ها روشن است حال من خوب است اما وقتی چراغها خاموش می شود سردردهای عجیبی سراغم می آید...
قرصهایی که مصرف می کنم آب بدنم را از بین میبرد و مجبورم شبها ۶۰ لیتر چای بخورم
من این موضوع را سالهاست از فامیل و دوستانم پنهان کرده بودم چون برای خدا رفته بودم.
او بیشتر شبهایش را به تنهایی در کوه و بیابان و طبیعت حوالی مشهد میگذراند تا شاید زمان برایش آسانتر و زودتر سپری شود...
او میگوید سخت ترین درد بیخوابی ست کاشکی دو دستم قطع شده بود ولی لحظهای می توانستم بخوابم.
شهدا شرمنده ایم😔😔😔😔♠️♠️♠️♠️
*شهیدی که در قبر اذان گفت و سوره مبارکه کوثر را تلاوت کرد.*
عارف شهدا شهید حاج عبدالمهدی مغفوری
درکرمان🇬🇶🌹
سلوک عارفانه ستاره درخشان آسمان کرمان سردار شهید حاج عبدالمهدی مغفوری است وی از فرماندهان لشکر ۴۱ ثارا... کرمان و در پشت جبهه مسئول بسیج سپاه پاسداران استان کرمان بود. وی مدتی در سپاه پاسداران زرند خدمت می کرد و اعتقاد زیادی به احترام به والدین داشتندو عقیده داشتند که هر روز قبل از شروع کار دست پدرو مادر را باید بوسید
💖 وی در داشتن مقام معنوی به قرب خدا شهره بود او استاد اخلاق بود مردی که مردمان دیار کرمان حاجات خود را به واسطه او به درگاه خدا می فرستند.💖
🌷 وی در سال ۱۳۶۵ در عمیلات کربلای ۴ خالصانه به پاس همه بندگی هایش به درگاه خدا راه اسمان را در پیش گرفت🌷
این شهید بزرگوار مستجاب دعوه هست و سریع حاجت میده. مزار این شهید نازنین را مقام معظم رهبری طبق گفته ها ۵بار زیارت کردند.🌹🌹🌹
💓حتی گفته میشه حضرت آقا در سفر استانی خود به کرمان نیمه شب ها مزار شهید را
زیارت میکردند💓
💝این قطعه خاک از هزاران کیلومتر و از شهرهای شمالی و غربی ایران زائر داشته و محال ممکن هست کسی دست خالی از سر قبر مبارک شهید عبدالمهدی مغفوری بلند بشهاتفاقی عجیب:
پس از شهادت حاج عبدالمهدی مغفوری در عملیات کربلای ۴ پیکر پاکش را برای تشیع به کرمان آورده بودند
خانواده شهید و سه فرزند دلبندش برای آخرین دیدار بر گرد وجود آن نازنین حلقه زدند.
مادر خانم حاج عبدالمهدی میگفت:وقتی خواستم چهره مطهر و نورانی شهید را برای وداع آخر ببوسم،با کمال تعجب مشاهده کردم که لبان ذکرگوی آن شهید سعید به تلاوت سوره مبارکه کوثر مترنم است.
وقتى پيكر مطهر شهيد عبدالمهدى مغفورى را آوردند حال مساعدى نداشتم. نشسته بودم و گريه می كردم. در حزن و اندوه غوط هور بودم كه ناگهان صدايى شنيدم كه می گفت: شهيد قرآن می خواند.
يكى از روحانيون محل هم كه آنجا بالاى سر جنازه بود قسم خورد كه او هم تلاوت قرآن شهيد را شنيده است. با خود گفتم خدايا اين چه شهيدى است و نزد تو چه قرب و مقامى دارد كه اين كرامت را به او عنايت كرده اى كه از جنازه اش پس از چند روز كه شهيد شده صداى تلاوت قرآن مى آيد.
از جا بلند شدم كه خودم هم از نزديك اين اعجاز را مشاهده كنم. وضو گرفتم بالاى سرش رفتم و روى او را كنار زدم. رنگش مثل مهتابى نور می داد و بوى عطر عجيبى از پيكرش به مشام مى رسيد. وقتى گوشم را به صورت و دهانش نزديك كردم، مثل كسى كه برق به او وصل كرده باشند در جا خشكم زد. چون من هم از او تلاوت قرآن شنيدم. درست به خاطر دارم در همان لحظه كه گوشم نزديك دهان او بود شنيدم كه اين آيه را می خواند: اعطيناك الكوثر... پيشانى اش را بوسيدم و از كنار او برخاستم و وقتى به خانه بازگشتم از مشاهده اين كرامت و مقامى كه خدا به شهيد عبدالمهدى داده بود دو ركعت نماز شكر بجا آوردم.
شب كه بعضى از اهل محل براى عرض تسليت به منزل ما آمدند، حاج آقا سيدكمال موسوى روحانى محل هم آمد. اين قضيه را كه از من شنيد گفت: چند نفر ديگر هم شاهد تلاوت قرآن شهيد بوده اند.
و من بیاختیار این جمله در ذهنم نقش میبندد که هان ای شهیدان.با خدا شبها چه گفتید؟😭😭
جان علی با حضرت زهرا(ص) چه گفتید؟😭
پسرعموی شهید مغفوری هم از مراسم دفن این شهید خاطرهای شگفت دارد🌹🌹🇬🇶
وقتی میخواستیم او را که به برکت زندگی سراسر مجاهدهاش شهد وصال نوشیده بود به خاک بسپاریم با صحنه عجیبی مواجه شدیم،که به یکباره منقلبمان کرد. وقتی پیکر شهید را در قبر میگذاشتیم صدای اذان گفتن او را شنیدیم.😭
راوی:حجت الاسلام محمدحسین مغفوری،لشکر۴۱ ثارالله
تا اینکه من دچار بیماری سختی شدم و پزشکان از بهبودی من قطع امید کردند یک روز حاج مهدی با یک دسته گل سرخ به عیادتم آمد وقتی نظر پزشکان را به او گفتم اشک در چشمانم حلقه زد پس لیوانی را برداشت آن را تا نیمه آب کرد و چیزی زیر لب خواند و به آب داخل لیوان دمید پارچه سبزی را از جیب پیراهنش درآورد و با آب لیوان خیس کرد و نم آن را بر لبان من کشید و درآخر زمزمه کرد به حق دختر سه سالهی حسین…
روز بعد در عالم رویا خودم را در صحنهی کربلا دیدم دختربچه ای سمتم آمد و من قمقمه ام را به او دادم او آن را گرفت و فقط لبهای خشکش را تر کرد و دوباره به سوی خیمهها رفت اما سواری دختر بچه را با سیلی زد هرچه تقلا کردم به کمکش بروم نتوانستم یکباره از خواب پریدم و از همان لحظه حالم خوب شد و بهبود یافتم.زنده نگه داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست،شادی روح تمامی شهدا صلوات اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
خدایا کمک کن
اگر در صف شهدا غایبیم،
در صف پیام رسانان راهشان
غایب نباشیم..🙏
🌹شادی روح جمیع شهدا صلوات:اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌹
مرحوم آیت الله میلانی(ره) از مراجع بزرگ در مشهد بودند. مرحوم علامه طباطبایی معتقد بودند در آن زمان، ایشان اعلم است.
یکی از ویژگیهای آیت الله میلانی این بود که نسبت به امام زمان(عج) علاقه و ارادت خاص داشتند.
از آیت الله میلانی (ره) سؤال کردند: انتظار و دعا برای امام زمان(عج) چه حکمی دارد؟
وی پاسخ داد: واجب است.
اهمیت مهر و محبت نسبت به امام زمان(عج)
تابلوی زیبایی بالای سر ایشان به چشم میخورد که نام حضرت ولی عصر ارواحنا فداه بر آن نقش بسته بود تا همیشه یاد حضرت باشند.
ایشان زیر نام امام زمان(عج) مینشستند و فرموده بودند زیر نام امام زمان هم این بیت شعر را بنویسند:
بالای سرم نام تو را نقش نمودم
یعنی که سر من به فدای قدم تو
بزرگواری از ایشان تقاضای موعظه و نصیحت نموده بود. مرحوم آیت الله میلانی فرموده بودند:
هر روز 1440 دقیقه است، 1435 دقیقهاش را مشغول کارهای دیگرتان باشید اما پنج دقیقه از عمرتان را هر روز وقف امام زمان بکنید و با امام زمان(عج) ارتباط برقرار کنید. زیرا مبدأ و منشأ همهی خوبیها امام زمان است.
در این پنج دقیقه انسان میتواند برای حضرت دعا بخواند یا ذکر صلوات هدیه کند یا زیارت آل یاسین که از بهترین زیارتها است را هدیه کند.
مرحوم آیت الله میلانی می فرمودند:
هر روز بنشینید یک مقدار با امام زمان درد و دل کنید.
خوب نیست شیعه روزش شب شود و شباش روز شود و اصلاً به یاد او نباشد.
بنشینید چند دقیقه ولو آدم حال هم نداشته باشد، مثلاً از مفاتیح دعایی بخواند، با همین زبان خودمان سلام و علیکی با آقا کند.
با حضرت درد و دلی کند.
منبع: besuyezohur.ir
◾️ حقّالناس
🔸 شخصی از حضرت آیت الله العظمی بهجت درخواست دستورالعملی داشت.
آقا که همیشه مشغول ذکر بودند، سر بلند کردند و فرمودند :
«تا میتوانید گناه نکنید» سپس سر به زیر انداختند و مجدّداً مشغول ذکر شدند.
🔸 بعد از چند لحظه سر بلند کردند و فرمودند: «اگر احیاناً گاهی مرتکب شدید سعی کنید گناهی که در آن حقّالناس است نباشد». باز سر به زیر انداخته و مشغول ذکر شدند.
🔸 و بعد از چند لحظه باز سر بلند کردند و برای سومین بار فرمودند: «اگر گناه مرتکب شدید که در آن حقّالناس است سعی کنید در همین دنیا آن را تسویه کنید و برای آخرت نگذارید که آن جا مشکل است.»
📚 برگرفته از کتاب فریادگر توحید، ص ٢١٨
دزدان دریایی آمریکا نتونستن نفت ما رو بدزدن که هیچ ،
ما یک نفتکش سعودی که آمریکا نفت دزدیده شده رو به اون انتقال داده بود هم به غنیمت گرفتیم👎
حالا اگه مردین بیایین نفتکشتون رو ببرین😏
#سپاه_پاسداران
#شکست_مفتضحانه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥ویدئو کامل برخورد قاطع نیروی دریایی سپاه با دزدان دریایی در دریای عمان؛
🔺از نخستین لحظات رصد و اعزام تکاوران یگان واکنش سریع تا استقرار روی عرشه نفتکش و رساندن آن به آب های سرزمینی و سواحل امن ایران؛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️وَمَكَرُواْ وَمَكَرَ اللّهُ وَاللّهُ خَيْرُ الْمَاكِرِين
📍جزئیات شکست آمریکا در دزدی نفت ایران در آبهای دریای عمان
📌درحالیکه #شیطان_بزرگ در تلاش بود تا در فضای مذاکرات، بر اساس یک طرح قبلی، کسب امتیاز نموده و بهعنوان اهرم فشار علیه ایران استفاده نماید؛ درست در سالگرد #تسخیر_لانه_جاسوسی، بهارادهی خداوند متعال تحقیر و شکست دیگری برای آمریکا در کارنامهی مخدوش و سیاهش ثبت شد.
🇮🇷 مبارک باد به ملت شریف ایران و امت انقلاب اسلامی در جهان، تو دهنی پاسداران عزیز نیروی دریایی سپاه پاسداران به دزدان آمریکایی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فیلم کامل توقیف نفتکش آمریکایی😁
فقط اقتدار رو ببینید، خودشون فرار کردند...
🌷🕊🌹🥀🌹🕊🌷
#شهید_یعنی
#جانت را ...
#جان_جوانت را ...
#جان مملو از آرزوهای خودت و آرزوهای #مادرت و آرزوهای #همسر و #فرزند کوچکت را، در #کف دست بگذاری و #فدا کنی
تا ....
#تلنگری باشی برای ما #قبرستان نشینان ...
داغ بی #پسری و بی #پدری و بی #برادری و بی #همسری را بر دل تاریخ می گذاری ...
تا ما را از این #منجلاب بیرون بکشی ...
#پنجشنبه_های_دلتنگی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 سخنان تکان دهنده مرحوم آيت الله مجتهدی در مورد علت بيماري های جديد
اللهم عجل لولیک الفرج:
🌙 #پیام_آخر_شب
🌹 🌱دوستان عزیز، بیایید همگی آدابی رو قبل خواب رعایت کنیم تا هم خوابمون از دسترس شیاطین دور باشه و هم برای نماز واجب صبح و یا نماز مستحب موکد شب، خواب نمونیم ان شاءالله 🌹🌱
💧اول اینکه قبل از خواب وضو بگیریم 👈 ثواب شب زنده داری👉
🌼حالا باهم تلاوت آیه الکرسی که قبل از خواب سفارش شده رو داشته باشیم
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
اللَّهُ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ ۚ لَا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلَا نَوْمٌ ۚ لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ ۗ مَنْ ذَا الَّذِي يَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ ۚ يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ ۖ وَلَا يُحِيطُونَ بِشَيْءٍ مِنْ عِلْمِهِ إِلَّا بِمَا شَاءَ ۚ وَسِعَ كُرْسِيُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ ۖ وَلَا يَئُودُهُ حِفْظُهُمَا ۚ وَهُوَ الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ ((255))
لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ ۖ قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ ۚ فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَيُؤْمِنْ بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَىٰ لَا انْفِصَامَ لَهَا ۗ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ ((256))
اللَّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ ۖ وَالَّذِينَ كَفَرُوا أَوْلِيَاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ ۗ أُولَٰئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ ۖ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ ((257))🌼
🌷تسبیحات حضرت زهرا سلام الله علیها هم قبل خواب بسیار سفارش شده :
34 بار الله اکبر،
33 بار الحمدلله،
33 بار سبحان الله🌷
☀️خوب حالا مایلید چهار توصیه پیامبرخدا (ص) برای قبل خواب رو رعایت کنیم؟!
☀️1⃣ ﺧﺘﻢ کردن قرآن با خواندن سه بار سوره توحید.
ﺑِﺴْﻢِ ﺍﻟﻠﻪِ ﺍﻟﺮَّﺣْﻤﻦِ ﺍﻟﺮَّﺣﻴﻢِ
ﻗُﻞْ ﻫُﻮَ ﺍﻟﻠﻪُ ﺃَﺣَﺪٌ
ﺍﻟﻠَّﻪُ ﺍﻟﺼَّﻤَﺪُ
ﻟَﻢْ ﻳَﻠِﺪْ ﻭَﻟَﻢْ ﻳُﻮﻟَﺪْ
ﻭَﻟَﻢْ ﻳَﻜُﻦ ﻟَّﻪُ ﻛُﻔُـﻮﺍً ﺃَﺣَﺪٌ.
☀️2⃣ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﺷﻔﯿﻊ ﺧﻮﺩ ﮔﺮدانیم:
ﺍَﻟﻠّﻬُﻢَّ ﺻَﻞِّ ﻋَﻠَﻲ ﻣُﺤَﻤَّﺪٍ ﻭَﺍﻝِ ﻣُﺤَﻤَّﺪٍوِّ ﻋَﻠَﻲ جمیع ﺍﻻَﻧْﺒِﻴﺎﺀِ ﻭَﺍﻟﻤُﺮْﺳَﻠﻴﻦ.َ
☀️3⃣ ﻣﺆﻣﻨﯿﻦ ﻭ ﻣﺆﻣﻨﺎﺕ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺧﻮﺩ ﺭﺍﺿﯽ ﻭ ﺧﺸﻨﻮﺩ ﺳﺎﺯیم :
ُ ﺍَﻟﻠّﻬُﻢَّ ﺍﻏْﻔِﺮْ ﻟِﻠْﻤُﺆْﻣِﻨﻴﻦَ ﻭَﺍﻟْﻤُﺆْﻣِﻨﺎﺕِ.
☀️4⃣ ﺣﺞ ﻭﺍﺟﺐ ﻭ ﻋﻤﺮﻩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺟﺎ ﺁﻭﺭیم:
ﺳُﺒْﺤﺎﻥَ ﺍﻟﻠّﻪِ ﻭَ ﺍﻟْﺤَﻤْﺪُ ﻟِﻠّﻪِ ﻭَ ﻻﺍِﻟﻪَﺍِﻻَّ ﺍﻟﻠّﻪُ ﻭَ ﺍﻟﻠّﻪُ ﺍَﻛْﺒَﺮُ.
🌸☘تلاوت معوذتین هم بسیار موکد هست: 🌸☘
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
🔸قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النّاسِ
🔸مَلِکِ النّاسِ
🔸إِلهِ النّاسِ
🔸مِنْ شَرِّ الْوَسْواسِ الْخَنّاسِ
🔸الَّذی یُوَسْوِسُ فی صُدُورِ النّاسِ
🔸مِنَ الْجِنَّةِ وَ النّاسِ
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
🔹قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ
🔹مِنْ شَرِّ ما خَلَقَ
🔹وَ مِنْ شَرِّ غاسِق إِذا وَقَبَ
🔹وَ مِنْ شَرِّ النَّفّاثاتِ فِی الْعُقَدِ
🔹وَ مِنْ شَرِّ حاسِد إِذا حَسَدَ
💐اینم آیه آخر سوره مبارکه کهف جهت بیدار شدن برای نماز شب و نماز صبح💐
🔷 قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُوحَىٰ إِلَيَّ أَنَّمَا إِلَٰهُكُمْ إِلَٰهٌ وَاحِدٌ ۖ فَمَنْ كَانَ يَرْجُو لِقَاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا وَلَا يُشْرِكْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَدًا
بگو: «من فقط بشری هستم مثل شما؛ (امتیازم این است که) به من وحی میشود که تنها معبودتان معبود یگانه است؛ پس هر که به لقای پروردگارش امید دارد، باید کاری شایسته انجام دهد، و هیچ کس را در عبادت پروردگارش شریک نکند!
آیه ۱۱۰ سوره مبارکه کهف
☀️5⃣ سوره ى تكاثر به سفارش امام صادق (ع)، هرکس سوره تکاثر را قبل هنگام خوابیدن بخواند از عذاب قبر در امان باشد.
🌷 بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
أَلْهَاكُمُ التَّكَاثُرُ🔹حَتَّى زُرْتُمُ الْمَقَابِرَ🔹 كَلَّا سَوْفَ تَعْلَمُونَ🔹ثُمَّ كَلَّا سَوْفَ تَعْلَمُونَ🔹كَلَّا لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْيَقِينِ🔹 لَتَرَوُنَّ الْجَحِيمَ🔹 ثُمَّ لَتَرَوُنَّهَا عَيْنَ الْيَقِينِ🔹 ثُمَّ لَتُسْأَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ
☀️6⃣ هر كس هنگام خوابیدن سه مرتبه بگوید:
🍂یَفْعَلُ اللهُ ما یَشاءُ بِقُدْرَتِهِ، وَ یَحْكُمُ ما یُریدُ بِعِزَّتِهِ🍂
او همانند كسى است كه هزار ركعت نماز خوانده است.
☀️7⃣ پیامبر اکرم(ص) می فرمایند: هر کس آیه «شهداللّه» ر در وقت خواب بخواند، خداوند هفتاد هزار فرشته به واسطه آن خلق می کند که تا روز قیامت برای او طلب آمرزش کنند
{آل عمران آیه «۱۸»}
🔷شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ وَالْمَلَائِكَةُ وَأُولُو الْعِلْمِ قَائِمًا بِالْقِسْطِ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ🔷
مرحوم آیه الله مجتهدی تهرانی :یک روز ساعت ۸صبح به یک مسیحی که اسلام اختیار کرده بود وپشت مسجد حاج ابوالفضل کفاشی داشت گفتم؛ صبحکم الله بالخیر(خداوندصبح شما خیر قراردهد) جواب داد، مساکم الله بالخیر(خداوند عصر شما را خیر قراردهد)گفتم آقا صبح هست هنوز ظهرنشده، جواب داد تا امام زمان حضرت مهدی (ع) نیاید صبح نیست!! کیف کردم ومنقلب شدم، واقعا تا حضرت نیاید صبح نیست!!!
Shab05Ramazan1398[05].mp3
17.02M
این دعا معروف به دعای شبوّر [دعای عطا و بخشش] است که خواندن آن در ساعت آخر روز جمعه مستحب است و پوشیده نباشد که این دعا از دعاهای مشهور است و بیشتر علمای گذشته بر خواندن این دعا مواظبت داشتند
#شهیدانهـ🕊
اگھمیخواے"پرواز"ڪنی؛
بایددݪبڪنیازدنیاوتعلقاتش . . .
یعنیجورینشهکهواسهدنیاتبکنییا
دلتوابستهاشبشه
-درسجدهیِآخرِنمازهایش
ایندعارامیخواند⇊
اللّھمأخرِجْنےحُبالدُّنیامِنقُلوبِنا(:
#شھیدمحمدرضاالوانی♡🌱
کُمیت اهل کوفه است، او به زبان عربى شعر مى گوید، امروزه همه استادان از شعر او به بزرگى یاد مى کنند. کُمیت بهخاندان پیامبر علاقه دارد، در زمانى که محبّت به این خاندان جرم است، او از عشق و محبّت به خاندان پیامبر دم مى زند.
او از مظلومیّت على(ع) و از کربلا و شهادت حسین(ع) سخن مى گوید، با اشعار خود، اشک ها را بر دیده ها جارى مى سازد.
وقتى او به سفر حجّ رفت و در سرزمین «مِنا» با امام صادق(ع) دیدار کرد، او به امام گفت:
ـ آیا اجازه مى دهى تا شعر خود را بخوانمـ این روزهاى بزرگ وقت خواندن شعر نیست و باید مشغول عبادت بود.
ـ شعر من در مورد شما باه پیامبر است.
اینجا بود که امام دستور داد تا نزدیکان او جمع شوند. وقتى همه آمدند، امام به کُمیت فرمود: «اکنون شعر خود را بخوان».
کُمیت شروع به خواندن کرد، شعر او در مظلومیّت حسین(ع) بود: «کانَ حُسَیناً وَالبَهالیلُ حَولَهُ... گویا حسین و یاران او را مى بینم که دشمنان دور آنان حلقه زده اندتا آنان را به شهادت برسانند، من کسى را ندیدم که مانند حسین(ع) این گونه غریب مانده باشد، هیچ کس مانند حسین(ع) سزاوار یارى نبود...».
صداى گریه بلند شد، کُمیت از غربت حسین(ع) گفت.
کدام غربت؟ عصر عاشورا، وقتى که حسین(ع) فریاد برآورد «آیا کسى هست مرا یارى کند؟». افسوس که فریاد او را جوابى جز شمشیرها و تیرها نبود...
امام صادق(ع) دست هاى خود را به سوى آسمان گرفت و چنین دعا کرد: «بار خدایااز تو مى خواهم بخشش خود را بر کُمیت ارزانى دارى و همه گناهانش را ببخشى، خدایا! به کُمیت آن قدر لطف کن تا او خشنود شود».
به راستى کُمیت چگونه خشنود مى شود؟ آیا همه ثروت دنیا مى تواند کُمیت را خوشحال سازد؟
هرگز، اگر کُمیت به دنبال پول و ثروت بود که حال و روزش این نبود، کافى بود یک شعر براى حکومت بگوید. راز این دعاى امام بعدها روشن خواهد شدبعد از آن امام دستور داد تا هزار سکّه بیاورند، امام آن سکّه ها را همراه با پیراهن خود به کُمیت دادند.
کُمیت نگاهى به سکّه ها کرد و گفت: آقاى من! من شما را براى پول دوست نداشته ام، اگر من دنیا را مى خواستم،
نزد اهل دنیا مى رفتم، من شما را براى خدا دوست دارم، من پیراهن شما را قبول مى کنم زیرا این پیراهن براى من تبرّک است، امّا پول را قبول نمى کنم».38
امام لبخندى زد، سخن کُمیت به دل امام نشست، آرى! شیعه واقعى کسى است کهاهل بیت(ع) را براى خدا دوست دارد.
نمى دانم این سخن امام را شنیده اى: «هر کس در مورد ما اهل بیت یک بیت شعر بگوید، خدا در بهشت خانه اى به او عنایت مى کند»؟39
اکنون دیگر مى دانى که منظور امام از این سخن، کسانى مانند کُمیت مى باشد که جان خویش بر کف گرفته اند و براى دفاع از حقّ و حقیقت شعر مى سرایند.
شعر کُمیت مانند پُتک محکمى است که بر مغز حکومت کوبیده مى شود و همچوننورى است که دل ها را روشن مى سازد و کاخ استبداد را ویران مى کند.
کُمیت در مدح از خاندان پیامبر شعر مى گوید و ظلم ها و ستم هاى حکومت را بیان مى کند، براى همین است که حکومت اُموىّ این فرمان را صادر کرد: «کُمیت را دستگیر کنید و دست و پایش را قطع کنید و خانه اش را خراب کنید و او را بر بالاى خرابه هاى خانه اش به دار آویزید».
وقتى کُمیت این فرمان را شنید، چنین گفت: «در عشق به آل محمّد(ص)انگشت نما شده ام، اى کسانى که به خاطر این دوستى، مرا کافر مى خوانید، بدانید که این سخن شما نزد من بى ارزش است».
اکنون ولید به شاعران جایزه زیادى مى دهد، او دم از شعر مى زند، امّا مأموران حکومتِ او در جستجوى کُمیت هستند و سرانجام او را مى یابند و با شمشیر به او حمله مى کنند و او را مجروح مى کنند و کُمیت مظلومانه در خون خود مى غلطد.
پسر کُمیت در آخرین لحظات عمر پدر بالاى سر پدر است، کُمیت از هوش رفته است، بعد از مدّتى کُمیت به هوش مى آید و سه بار مى گوید: «خدایا! آل محمّد» و جان به جان آفرین تسلیم مى کند.40
به راستى کُمیت در آن لحظات چه دید که چنین گفت، هیچ کس نمى داند، او به آرزوى بزرگ خویش رسید، اکنون زمانى است که دعاى امام صادق(ع) مستجاب مى شود: «بار خدایا! به کُمیت آن قدر لطف کن تا او خشنود شود»، آرى، گویا کُمیت در آخرین لحظات عمرش، خود را در آغوش مولایش على(ع) دید و جانسپرد و به راستى هر کسى این سعادت را ندارد که در راه اهل بیت(ع) شهید شود.