فرستادنم #اطراف اهواز،🏘 گشتی بزنم و چند جا رو ببینم. به دکتر #رهنمون گفتم:« تو هم میآیی؟»گفت: «آره. خیلی دوست💞 دارم اطراف اهواز رو ببینم..راه افتادیم. از #شهر که رفتیم بیرون، رهنمون به راننده🚙 گفت نگه دارد. پرسیدم: «چه کار میخواهی بکنی؟ گفت: #هیچی. برمیگردم. شما میخواهید بروید مأموریت😊. من که نمیروم #مأموریت میروم تفریح. ماشین هم دولتی ⛔️است..#پیاده شد، ماشین گرفت برگشت.👌
#شهیددکتر_محمدعلی_رهنمون
#سالروز_ولادت♥️
:
🆔@alvane
#ستارههای_زینبی
‼️علی یکسال و نیم پیگیر بود که برود سوریه، خیلی هم تلاش میکرد که هر زمانی شد برود. تا اینکه پسر دیگرم که پاسدار است به او گفت: اول باید در شهر خودمان آموزش ببینی، بعد بروی استان، از آنجا اعزامت کنند.
‼️یکسری آموزشهایی مثل دفاع شخصی دید، اما پسرم گفت: اینها آموزش محسوب نمیشوند باید بروی در شرایط سخت و خودت را برای آن موقعیت آماده کنی. علی با سه چهار نفر از دوستانش سه روز رفته بودند در یک جنگل بدون آب و غذا و در شرایط سخت و باران خودشان را آماده کرده بودند.
‼️پسرم گفت: باید تیراندازی هم یاد بگیری. علی به قدری مشتاق رفتن بود که آموزش تیراندازی هم دید، آنهم در حدی که وقتی مسابقه داد جزو 3 نفر برتر شهر شد و تا جایی پیش رفت که توانست در استان مازندران هم جزو سه نفر اول شود.
‼️او وقتی میدید هر چه میگوید علی انجام می دهد و بیشتر اصرار میکند، میخواست با آمادگی بیشتر با همه چیز آشنا شود. علی تمام آموزشها را دیده بود، حتی تلاش کرد با بچههای تیپ فاطمیون اعزام شود. بالاخره پسر بزرگترم گفت: کارهایت را برای رفتن درست میکنم و این شد که عاقبت فروردینماه رفت.
#شهید_علی_جمشیدی🌷
#سالروز_ولادت
#خاطرات_شهدا
🔹اول که از من اجازه خواست برود سوریه گفتم: تو اینجا پشت جبهه باش و خدمت کن، اما گفت: مامان رضایت بده بروم، آن زمانی که امام حسین(ع) شهید شد حضرت زینب(س) را به اسارت بردند.
🔸همه در عزاداریها میگویند ما آن لحظه کنار اهل بیت نبودیم، اما الان که هستیم نمیگذاریم دو باره به حریم حضرت زینب(س) تجاوز کنند. گریه میکرد، چه گریههایی!
🔹میگفت: بیبیجان من را بطلب، بگذار بیایم از حرمت پاسداری کنم. من هم دوست داشتم در این راه برود و راضی شدم. روزی که علی رفت، 15 فروردین بود.
🔸بعد از رفتنش رفتم مسجد دو رکعت نماز شکر و زیارت عاشورا و دعای توسل خواندم و بدرقه راهش کردم، احساس میکردم قلبم در حال پرواز است. گفتم: خدایا شکرت که چنین فرزندی به من دادی.
🔹با اینکه از اول هم راضی به رفتنش نبودم، نمیدانم آن روز چرا آنقدر خوشحال بودم، با اینکه از اول هم راضی به رفتنش نبودم. برای علی شرط گذاشتم که اگر نماز صبحهایش را اول وقت بخواند اجازه رفتن میدهم.
🔸هیچوقت ندیدم علی، نماز صبحش قضا شود، اما برای اینکه اول وقت بخواند خیلی سختش بود. مانده بود چه کند؟ خواهرش به اوگفت: علی قول بده و نذر کن میتوانی انجام بدی، مامان هم راضی میشود.
✍ به روایت مادربزرگوارشهید
#شهید_علی_جمشیدی🌷
#سالروز_ولادت
«باید به خودمان بقبولانیم که در این زمان به دنیا آمده ایم و شیعه هم به دنیا آمده ایم که مؤثر در تحقق ظهور مولا(عج) باشیم و این همراه با تحمل مشکلات، مصائب، سختی ها، غربت ها و دوری هاست و جز با فدا شدن محقق نمی شود حقیقتاً.»
#رسـم_خـوبان
‼️بسیار پرکار و تلاشگر بود . تا دیر وقت کار می کرد و گاهی چندین روز به خانه نمی آمد. حتی با اصرار های او در محل کارش تصویب شد که جمعه ها هم سر کار بیاید.
‼️یک بار درحضور حاج قاسم سلیمانی شروع کرد به صحبت کردن برای بچه های گروه ، گفته بود : من اینطوری فهمیده ام که خداوند شهادت را به کسانی می دهد که پر کار هستند و شهدای ما غالبا همین طور بوده اند .
‼️حاج قاسم هم گفته بود : بله همین طور است .
یک بار وقتی بعد از شهادتش به سر کارش رفتم دیدم روی کمدش این جمله از آقا را نصب کرده : در جمهوری اسلامی هرجا که قرار گرفته اید همان جا را مرکز دنیا بدانید و آگاه باشید که همه کارها به شما متوجه است.
✍ به روایت برادر شهید
#شهید_محمودرضا_بیضائی🌷
#سالروز_ولادت
@alvane
🔰انگیزه بنده از ورود به سپاه،
رضای خدا و بعد هم دفاع از مرز و بوم کشور در برابر دشمنان داخلی و خارجی است و انشاءالله اگر شد و خدا بخواهد، شهیـــــــ🌷ـــد بشیم.
🔰از همه همکارانم می خواهم که کارشان برای رضای خدا باشد. خیلی از ما حرف از رضای خدا می زنیم ولی پای عمل که می رسیم، می لنگیم.🌷
و خودسازی!
خودسازی خیلی برای بچه های سپاه و همکاران ما مهمه.
مطلب آخر در قالب دعا از خدا عاقبت به خیری و شهادتـــ🌷🕊ــــــــ در راهش می خواهم.
(راوی: خود شهیـــــــــــ🌷ــــد)
#سالروز_ولادت
#شهید_مسلم_احمدی_پناه
╭─┅═ঊঈ🌷ঊঈ═┅─╮
🍃🍃@alvane💞🍃🍃🍃
╰─┅═ঊঈ🌷ঊঈ═┅─╯
#شهید_رمضان
🔸همیشه روزه می گرفت، یک وقت که با دوستانش آمده بود
خانه، برای آن ها غذا آوردم، او برخواست، و آرام گفت: چرا برای من نیاوردی؟ گفتم:مگر روزه نیستی؟ گفت: چرا، ولی نمی خواهم دیگران بفهمند.»
🔹می گفت:«پیراهن که برایش می خریدم؛ از مسجد جامع که بر می گشت،می دیدم عوض شده. علتش را می پرسیدم،می گفت: یکی خوشش آمده هدیه اش دادم؛ ضبط صوتی که برایش خریده بودم را داده بود به دوستانش، می گفت:آنها بیشتر نیاز دارند. بعد از٢١ رمضان آن سال تازه فهمیدیم چند خانواده را سرپرستی می کرد.
🔸یکی می گفت،وقتِ سینه زنی، میان ذکر حسین(ع) ، فریاد می زد:«یااباالفضل(ع)»، بعد از مراسم از او پرسیده بود:«علی آقا، بین ذکر حسین (ع)، چرا شما نام عباس (ع) را فریاد می کردی ؟» در جواب می گفت:«بدون واسطه نمی شود ارباب را صدا زد»
🔹همرزم دیگرش می گفت:«شما علی را نشناختید، او یک عارف بود. یک نصفه استکان اگر سهمیه ی آب داشت، آن را هم وضو می ساخت.» پا برهنه در میان دسته ها میرفت و خدمت میکرد، و نتیجه ارادتش ، زخم پهلویی بود که از مادر به ارث برده بود.
📎جانشین گردان مسلم ابن عقیل لشگر ۲۵کربلا
#شهید_سیدعلی_دوامی🌷
#سالروز_ولادت
ولادت : 21رمضان 1346
شهادت : 21رمضان 1367 شلمچه
سن : 21سال
#خاطرات_شهید
●سردار حسین پورجعفری امین، امانتدار و رازدار حاج قاسم بود و در تمامی عملیاتهای خطرناک در خارج از مرزها در کنار و همراه سردار سلیمانی بود و به نوع در سردار ذوب شده بود.
●شهید پورجعفری در خاطراتش میگفت: روزی با حاج قاسم به منطقه رفتیم، سردار لب بالکن دوربین گذاشته و در حال شناسایی منطقه بود.
●وی ادامه داد: یک بلوک سیمانی دیدم که پایین افتاده بود؛ رفتم و بلوک را آوردم آن را جلوی حاج قاسم گذاشتم و با خودم فکر کردم اگر تک تیرانداز تیری زد به حاجی نخورد.
●شهید ادامه داد: تا بلوک را گذاشتم تیری به بلوک خورده و تیکه تیکه شد؛ خوشبختانه برای حاجی اتفاقی نیافتاد.
✍راوی: شهیدحسین پورجعفری
#شهید_حسین_پورجعفری
#سالروز_ولادت 🌷
●ولادت: ۱۳۴۵/۱/۸ ، کرمان
●شهادت: ۱۳۹۸/۱۰/۱۳ ، عملیات تروریستی فرودگاه بغداد ، محافظ و همرزم حاج قاسم