#خاطــرات_شهدا
🔴بیدار کننده ی وجدان
🍃🌸جلال از اصفهان به قم میرفت .
صدای اهنگ مبتذلی که راننده گوش میکرد
جلال رو آزار میداد .رفت با خوشرویی به راننده گفت :
اگر امکان داره یا نوار و خاموش کنید ، یا برا خودتون بذارین راننده با تمسخر گفت :
اگه ناراحتی میتونی پیاده شی !
جلال رفت توی فکر، هوای سرد ، بیابان تاریک و....
قصد کرد وجدان خفته راننده رو بیدا رکنه ، اینبار به راننده گفت :
اگه خاموش نکنی پیاده میشم.راننده هم نه کم گذاشت و نه زیاد ،
پدال ترمز رو فشار داد و ایستاد و گفت بفرما !
جلال پیاده شد اتوبوس هنوز خیلی دور نشده بود که ایستاد!
همینکه جلال به اتوبوس رسید راننده به جلال گفت :
بیا بالا جوون ، نوارو خاموش کردم
وقتی سالها بعد جلال به شهادت رسید و خبر شهادتش رو به آیت الله بهاءالدینی دادن ،
ایشون در حالی که به عکسش نگاه میکرد فرمود :
#امام_زمان (عج) از من یه #سرباز خواست، من هم صاحب این عکس رو معرفی کردم.