eitaa logo
مدافعان بانوی دمشق.شهید مدافع حرم محمد رضا الوانی
168 دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
2.4هزار ویدیو
145 فایل
.چی می شود پرچم حرم،برام کفن بشه. سلام من به بی بی شهادتین من بشه.بدون زینبی من نفس نمی کشم تا زنده ام از عشق بی بی دست نمی کشم https://eitaa.com/alvane ا
مشاهده در ایتا
دانلود
🚨‼️میگه ترور سفیر مارو لبنان پیگیری کنه🤣🤣 💔هعییی خدا از امیرعبداللهیان به کی رسیدیم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چهار واحد اطلاعات فوق استراتژیک، توسط استاد حسن عباسی سوپر تئورسین جهان تشییع... با دقت کنید گوش کنید این اطلاعات برای ۱۲سال پیش هست! چند سال جلوتر از زمان!
حجت‌الاسلام صرفی‌پور: مسلمانان اجازه تفرقه‌افکنی به دشمنان را ندهند
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ای دخترهای بدحجاب! ای زن‌های بدحجاب! دم به دم گرفتار حق‌الناس می‌شید! ای کاش شراب‌خور بودید ولی باحجاب بودید! ای کاش حرام‌خور بودید ولی باحجاب بودید!
🌺🌺 اعمال(فردا) روز هفدهم ربیع الاول: 🌹 بنابر مشهور بين علماء اماميه، روز ولادت با سعادت حضرت خاتم الانبياء محمد بن عبد الله صلى الله عليه و آله است و معروف آن است كه ولادت با سعادتش در مكه معظمه در خانه خود آن حضرت واقع شده در روز جمعه در وقت طلوع فجر در عام الفيل در ايام سلطنت انوشيروان و نيز در اين روز شريف سنه هشتاد و سه ولادت حضرت امام جعفر صادق عليه السلام واقع شده و باعث مزيد فضل و شرافت اين روز گرديده بالجملة اين روز روز بسيار شريفى است و از براى آن چند عمل است: 🌺 اول: غسل 🌺 دوم: روزه، و از براى آن فضيلت بسيار است (و روايت شده كه: هر كه اين روز را روزه بدارد ثواب روزه يك سال خدا براى او بنويسد) و اين روز يكى از آن چهار روز است كه در تمام سال به فضيلت روزه ممتاز است. 🌺 سوم: زيارت حضرت رسول صلى الله عليه و آله از نزديك و دور 🌺 چهارم: زيارت أمير المؤمنين عليه السلام به همان زيارتى كه حضرت صادق عليه السلام كرده و تعليم محمد بن مسلم فرموده و بيايد إن شاء الله در باب زيارات 🌺 پنجم: در وقتى كه روز بلند شود دو ركعت نماز كند در هر ركعت بعد از حمد ده مرتبه إِنّا أَنْزَلْناهُ و ده مرتبه توحيد بخواند و بعد از سلام در مصلاى خود بنشيند و اين دعا بخواند... 🌺 ششم: آنكه مسلمانان اين روز را تعظيم بدارند و تصدق و خيرات بنمايند و مؤمنين را مسرور كنند و به زيارت مشاهد مشرفه روند و سيد در اقبال شرحى از لزوم تعظيم اين روز ذكر نموده و فرموده كه من يافتم طائفه نصارى و جمعى از مسلمين را كه تعظيم بزرگى از روز ولادت عيسى عليه السلام مى‌نمايند و تعجب كردم كه چگونه مسلمانان قانع شدند كه روز مولود پيغمبرشان كه اعظم از همه پيغمبران است به اين مرتبه از تعظيم باشد كه ادون از تعظيم نصارى است! 📚 مفاتیح
طایفه جمالیه! ابن بطوطه جهانگرد که به کشورهای بسیار سفر کرده و شهرهای ايران را يكي پس از ديگري مي‌ديده و جغرافيا، آب و هوا، تعداد دروازه‌ها و اوضاع مردم و ... را مي‌نوشته، تا به شهر «ساوه» مي‌رسد. مي‌نويسد: من در منطقه ساوه، بعضي از جوانها را با يك قيافه خاصي ديدم كه قيافه آنها، شكل سر و صورت، ادب و لباس پوشيدنشان جلب نظر مي‌كرد، انگار اينها يك جمعيت و دار و دسته خاصي بودند كه در ساوه زندگي مي‌كردند. از شخصي پرسيدم: اينها كه قيافه خاص و لباس‌هاي مخصوصي دارند، اهل همين شهر هستند؟ گفت: بله. گفتم: اينها دينشان چه ديني است؟ گفت: مسلمانند. گفتم: اينها چه كساني هستند؟ گفت: اينها اسمشان طايفه «جماليه» است. گفتم: طايفه جماليه يعني چه؟ گفت: اينها همه مريد و تربيت شده «شيخ جمال ساوه‌اي» هستند كه به آنها مي‌گويند جماليه! گفتم: شيخ جمال كيست؟ آن وقت ابن بطوطه شرح حال شيخ جمال را كه از زبان مردم شنيده اين چنين نوشته است. شيخ جمال آخوندي بود جوان، درس خوانده و با سواد، هر روز صبح براي درس دادن به طلبه‌ها، به طرف محل درس حركت مي‌كرد، كاري هم به كار كسي نداشته، از آن مسيري كه نزديك به مدرسه بوده رد مي‌شده تا به مدرسه برسد و درس را شروع كند. خانه‌اي در مسير راهش بود كه خانه زن جواني بود. زن شوهر داشت، شوهر زن به سفر رفته بود، چند ماه مي‌كشيد تا برگردد. اين زن گاهي كه جلوي در بوده، يا كنار پنجره نشسته بوده، اين شيخ جمال را مي‌ديده و از آنجا كه اين شيخ خوش قيافه بوده، عاشق او مي‌شود؛ ولي هر چه فكر مي‌كند كه ما اين شيخ را چگونه به دام بيندازيم، چيزي به نظرش نمي‌آمد، فكر هم مي‌كرد كه اگر يك روز در خانه را باز كند و جلوي شيخ را بگيرد و بگويد بفرماييد داخل، شيخ با اين تديني كه دارد مي‌گويد: برو گمشو! بنابراين بايد نقشه كشيد. نقشه شيطاني واي به روزي كه مرد و زن فكرشان فكر شيطاني شود، و بخواهند عليه يك انسان طرح بريزند. آن زن هوسباز يك پيرزني را در محل صدا كرد، گفت: من يك كاغذ به دستت مي‌دهم و مثلاً ده تومان هم به تو مي‌دهم كه اين كار را بكني! تو اين كاغذ در دستت باشد، برو جلوي در بنشين، شيخ جمال كه رسيد، با صداي محزون به او بگو: مادر! جوان من دو سه سال است كه به سفر رفته، خبر از او نداشته‌ام، ديشب نامه‌اش آمده، سواد خواندن ندارم، شما بيا در دالان اين خانه و اين نامه را بخوان تا خواهرش هم بفهمد برادرش چه نوشته است!. با گردن كج و صداي محزون، به شيخ گفت: از پسرم نامه آمده، براي خاطر خدا بيا داخل دالان براي من بخوان تا خواهرش نيز بشنود. شيخ جمال كه وارد دالان شد، زن پشت در را قفل زد، به شيخ جمال گفت: اگر صدايت در بيايد مي‌روم روي پشت بام و فرياد مي‌زنم و مردم را جمع مي‌كنم به آنها مي‌گويم شيخ جمال آمده با من شوهر‌دار زناي محصنه كند! صدايت در نيايد! گفت: چشم خانم! بيا برويم داخل اتاق! بفرماييد! گفت: من مدتي است كه عاشق تو هستم بايد آنچه كه مي‌گويم انجام بگيرد. شيخ گفت: چشم، من هم شما را بيك نظر ديدم و عاشقت شدم، من هم هيچ حرفي ندارم، اما من كه مي‌روم مدرسه به طلبه‌ها درس بدهم اول يك دستشويي مي‌روم و بعد وضو مي‌گيرم و بعد درس مي‌دهم! حالا اينجا فقط يك دستشويي مي‌خواهم بروم، وضو كه نمي‌توانم بگيرم، براي زنا كه آدم وضو نمي‌گيرد. گفت: برو دستشويي، اما دستشويي بالاي پله‌هاست. گفت عيبي ندارد. رفت توي دستشويي، گفت: خدايا من كه نيازي به دستشويي نداشتم، من مي‌خواهم از دام اين شيطان فرار كنم، من با اين قيافه خوشگلم، خودم را زشت مي‌كنم براي ت تيغي كه به همراه داشت و براي تراشيدن قلم از آن استفاده مي‌كرد را در آورد، اول با آفتابه آب ريخت روي سر خود، و كل اين موهاي زيبايش را تيغ زد، ابروهايش را با تيغ زد، محاسنش را با تيغ زد، قيافه بسيار زشتي پيدا كرد، با آن قيافه زشت و بد و سر و صورت خون آلود آمد جلو اتاق و گفت: خانم ما آماده ايم!. زن وقتي در را باز كرد و چشمش به او افتاد، ديد عجب آدم زشت و بدگلي! چنان ناراحت شد كه گفت: سريع بيا من در را باز كنم، برو گورت را گم كن! در حياط را باز كرد و شيخ آمد بيرون. از آن روز خدا زبان شيخ، گلوي شيخ و طنين صداي شيخ را عوض كرد و مردم عاشقش شدند، جوانها آمدند دست به دامنش شدند. گفت: اين جوانهايي كه مي‌بيني تربيت شده‌هاي شيخ جمال هستند! با «نه» گفتن زمين زندگي پاك مي‌شود، از اين زمين پاك زندگي دنيا، بهشت در مي‌آيد.
شب اول قبر ایه الهش شیخ مرتضی حائری :حضرت آیت الله مرعشی نجفی می فرمودند چند شب بعد از ارتحال آیت الله شیخ مرتضی حائری، او را در عالم خواب دیدم. حواسم بود که از دنیا رفته است. کنجکاو شدم که بدانم در آن طرف مرز زندگی دنیایی چه خبر است؟ پرسیدم: آقای حائری، اوضاع تان چطور است؟ آقای حائری که راضی و خوشحال به نظر می آمد، رفت توی فکر و پس از چند لحظه،انگار که از گذشته ای دور صحبت کند شروع کرد به تعریف کردن… همین که بدن مرا در درون قبر گذاشتند… بدن خودم را از بیرون و به طور کامل می دیدم. خودم هم مات و مبهوت شده بودم، این بود که رفتم و یک گوشه ای نشستم و زانوی غم و تنهایی در بغل گرفتم . ناگهان متوجه شدم که از پایین پاهایم، صداهایی می آید. صداهایی رعب آور و وحشت افزا! صداهایی نامأنوس که موهایم را بر بدنم راست می کرد. به زیر پاهایم نگاهی انداختم. از مردمی که مرا تشیع و تدفین کرده بودند خبری نبود. بیابانی بود برهوت با افقی بی انتها و فضایی سرد و سنگین و دو نفر داشتند از دور دست، به من نزدیک می شدند. تمام وجودشان از آتش بود. آتشی که زبانه می کشید و مانع از آن می شد که بتوانم چشمانشان را تشخیص دهم. انگار داشتند با هم حرف می زدند و مرا به یکدیگر نشان می دادند. ترس تمام وجودم را فرا گرفت و بدنم شروع کرد به لرزیدن. خواستم داد بزنم ولی صدایم در نمی آمد. تنها دهانم باز و بسته می شد و داشت نفسم بند می آمد. بدجوری احساس بی کسی غربت کردم . در دل گفتم :خدایا به فریادم برس! خدایا نجاتم بده، در اینجا جز تو کسی را ندارم …. همین که این افکار را از ذهنم گذرانیدم متوجه صدایی از پشت سرم شدم. صدایی دلنواز، آرامش بخش و روح افزا و زیباتر از هر نوای دلنشین! سرم را که بالا کردم و به پشت سرم نگریستم، نوری را دیدم که از آن بالا بالاهای دور دست به سوی من میآمد. هر چقدر آن نور به من نزدیکتر میشد آن دو نفر آتشین عقبتر و عقبتر میرفتند تا اینکه بالاخره ناپدید گشتند. نفس راحتی کشیدم و نگاه دیگری به بالای سرم انداختم. آقایی را دیدم از جنس نور. نوری چشم نواز آرامش بخش. ابهت و عظمت آقا مرا گرفته بود و نمیتوانستم حرفی بزنم و تشکری کنم، اما خود آقا که گل لبخند بر لبان زیبایش شکوفا بود سر حرف را باز کرد و پرسید: آقای حائری! ترسیدی؟ من هم به حرف آمدم که: بله آقا ترسیدم، آن هم چه ترسی! هرگز در تمام عمرم تا به این حد نترسیده بودم. اگر یک لحظه دیرتر تشریف آورده بودید حتماً زهره ترک میشدم و خدا میداند چه بلایی بر سر من میآوردند . بعد به خودم جرأت بیشتر دادم و پرسیدم راستی، نفرمودید که شما چه کسی هستید؟ و آقا که لبخند بر لب داشت و با نگاهی سرشار از عطوفت، مهربانی و قدرشناسی به من مینگریستند فرمودند: من علی بن موسی الرّضا هستم. آقای حائری! شما ۳۸ مرتبه به زیارت من آمدید من هم ۳۸ مرتبه به بازدیدتان خواهم آمد، این اولین مرتبه اش بود؛ ۳۷ بار دیگر هم خواهم آمد... [کرامات امام رضا علیه السلام از زبان بزرگان ؛ صفحه ۹۲]
شهید ابراهیم عقیل هم مانند‌ حاج قاسم در ۶۳ سالگی به شهادت رسید! ‏چه رازی هست در این سن که اکثر شهدای شاخص مقاومت در این سن به شهادت میرسند...؟! قاسم سلیمانی ۶۳ ساله ‏فخری زاده ۶۳ ساله ‏اسماعیل هنیه ۶۳ ساله ‏سردار زاهدی ۶۳ ساله ‏فوآد شکر ۶۳ ساله ‏ایرلو ۶۳ ساله ‏ابراهیم رییسی ۶۳ ساله
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚨انصارالله : 🔷ما برای نبرد زمینی با اسرائیل آماده می شویم ـــــــــــــــــــــــ
🔺️اعمال روز هفدهم ربیع الاول
هدایت شده از حیات طیبه
🔴کلاس https://eitaa.com/joinchat/3877437458C423fbba93f ⭕️ از صفر تا صد طب اینجا آموزش میدیم 😊 🔶آموزش طب اسلامی و سنتی ❇️آموزش روایات طبی ❇️کتب طب قدیم: قانون و ذخیره و... ❇️ مزاج شناسی ❇️مزاج شناسی از چهره ❇️مزاج شناسی از خلقیات ❇️پیشگیری از بیماری ها ❇️علت بیماری ها ❇️علائم بیماری ❇️خواص گیاهان داروی ❇️رازهای ترکیب گیاهان داروی ❇️فرمول ساخت انواع شربت ها ❇️خواص مواد غذای و میوه ها ❇️چگونگی استفاده صحیح از میوه ها ❇️کف شناسی مقدماتی ❇️زبان شناسی مقدماتی ❇️و صدها آموزش باورنکردنی دیگر 📣📣خبر ویژه دوره کرم سازی 😍😍 🔴استاد دوره : 🔴 این همه آموزش اونم رایگان 😍😍 📣سریع عضو شو جا نمونی 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3877437458C423fbba93f
در تشییع این روحانی عده ای سرشان را به تابوت می کوبیدند مهدی قوام از روحانی های اخلاقی دهه ۴۰ تهران بود . هر کس که میشناختش می گفت مرد خدا بود . همه به ایشان ارادت داشتند . یکی تعریف می‌کرد: روزی ☄️☄️☄️که پیکر سید مهدی قوام را آوردند قم که دفن کنند، به اندازه‌ی دو تا صحن بزرگ حرم حضرت معصومه کلاه شاپویی و لنگ به دست آمده بودند و صحن را پر کرده بودند که باور کردنی نبود. زار زار گریه می‌کردند و سرشان را می‌کوبیدند به تابوت… 🌻🌻آیت الله فاطمی نیا نقل می کنند: 🌷 🌺آقا سید مهدی قوام رضوان الله تعالی علیه مرد بسیار یزرگ و با سعه صدری بود، اعجوبه ای بود! شبی دزدی وارد منزلش می شود همین که فرشی را جمع کرده و در 🌸حال بردن بود آقا سید مهدی بیدار می شود، با کمال خونسردی به او می گوید: 🍂 🍃🍃می خواهی این فرش را چه کنی؟ دزد می گوید: می خواهم آن را بفروشم. 💐💐 🌺🌺آقا سید مهدی می گوید: اگر بفروشی آن را از تو خوب نمی خرند، من آن را به تو مباح کردم، حلالت باشد. برو آخر بازار عباس آباد، بگو سید مهدی فرستاده! آن را 🌸🌸 بفروش و برو کاسب شو! 🌻🌻 🌼🌼بعداً دیدند همان شخص، اهل عبادت و تقوی شده و از همان فرش کاسبی و مغازه راه انداخته است. خانم عفت قوام زاده همشیره آسید مهدی قوام نقل میکند:☄️☄️ آقای هاشمی نژاد تعریف کرد: از یک میوه فروش که روی چرخ میوه ریخته بود برای دیدن سید میوه خریدیم. وقتی خواستیم پول بدهیم، پول را قبول نکرد. گفتم اگر مبلغ را نگیری میوه را نمی‌برم. میوه فروش گفت آقا سید دست من را گرفت و از جهنم به بهشت برد چگونه پول بگیرم؟☄️ بعد تعریف کرد یک روز سید با عیالش از خانه بیرون رفتند من هم که در محل به دزدی شهرت داشتم به خانه‌ی سید رفتم مقداری اسباب جمع کردم و خواستم از خانه بیرون بروم که در خانه باز شد و سید با عیالش وارد شد. نگاهی به من کرد و سلام گرمی کرد و گفت «حالا که تا اینجا آمده‌ای بیا برویم یک چایی بخوریم داخل خانه برگشتیم. سید برایم میوه و چای آورد. بهم گفت:«اهل کجایی؟» گفتم خاکسفید. گفت:«این فرش دستی ها مال تو. یک چرخ دستی و میوه بخر و داخل آن بگذار. هرچه هم که از بارت ماند و نخریدند شب خودم از تو می خرم.»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بسیجی شهید مهرداد عزیزاللهی: 🔹و ما فقط وسیله هستیم در این جبهه‌ها... ┄┅═☫ همیشه با خبر، با ما ☫═┅┄ @rashtt_ma
غروب یکی از روزهای شهریور نفس‌های آخر خود را از صحفه‌ی آسمان نیلگون روستای بزک‌تشان، با شعاع سرخ رنگ خود نشان می‌داد که نفس‌های تازه، حیات دیگری به مردم دست به دعا روستا بخشید❤️ شهید اسداله فردائی‌نژاد در تاریخ ۱۳۳۷/۶/۳ در روستای بجک(شهرک امام خمینی) تشان بهبهان، دیده به جهان گشود تا راز و رمز و پیچیدگی آن را در زندگی پر رمز و راز خود به حقیقت دریابد.🕊🕊🕊❤️❤️ فرزند سوم خانواده، نفس اهل خانه را گرم کرد و با حضورش جمع خانه را طراوتی زیبا بخشید.💐 تولد در روستا با خلق و خوی مردمانی ساده و پاک و دارای همت و سخت‌کوش، روح شهید فردائی را قوی و محکم ساخت که برگرفته از مکتب اهل‌بیت و پرورش در دامن مادری متوسل به حریم اهل‌الله بود.👌🕊 دوران تحصیلات خود را تا اخذ دیپلم طبیعی گذراند و به عنوان آموزگار وارد عرصه‌ی تعلیم و تربیت شد که گفته‌اند: (کار معلمی کار انبیاست). هنگام شروع مبارزات انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی(ره) به آگاهی‌بخشی به مردم پرداخت که ساواک ایشان را چند بار تعقیب و دستگیر کرد.😔🌷 شغل معلمی، مسئولیت او را خطیرتر کرد و به هدایت و ارشاد دانش‌آموزان بعد از پیروزی انقلاب پرداخت.✍ وقتی شیپور جنگ نواخته شد، چهره‌ی عاشقانه خود را برای رسیدن به حریم کبریاء به تصویر کشید. ایشان عاشقانه و عارفانه وارد عرصه‌های نبرد علیه دشمنان بعثی شد و در عملیات‌هایی از جمله رمضان شرکت داشت.
در عملیات والفجرمقدماتی به همراه گردان انشراح شهر امیدیه-آغاجاری، جانانه به نبرد با دشمن پرداخت و در شب ۶۱/۱۱/۱۸، در جشن پرواز عاشقانه‌ی مردان جان بر‌کف در منطقه شیب‌میسان، همچون دوستان شهیدش، شربت شهادت را «احلی من العسل» سر داد و به خیل سرخوشان مکتب حسینی پیوست.🕊😔😔 پیکر مطهر ایشان سال‌ها در خاک شیب‌میسان😞 ماند تا اینکه پس از نه سال شناسایی و تفحص شد و در سال ۷۰ در آغوش گرم مردم تشییع و در زادگاهش به خاک سپرده شد. خدایش با شهدای کربلا محشور نماید.🕊🕊❤️ برگزیده‌ وصیتنامه👇👇 بسم الله الرحمن الرحیم { رَبَّنَا آمَنَّا بِمَا أَنزَلْتَ وَاتَّبَعْنَا الرَّسُولَ فَاكْتُبْنَا مَعَ الشَّاهِدِينَ }     (آل عمران/۵۳) 💐💐 «پروردگارا به آنچه فرو فرستاده‌ای ایمان آورده‌ایم و پیامبر را پیروی کردیم، پس نام ما را در گروه شاهدین بنگار.» با درود بر روان پاک شهیدان اسلام از صدر تا کربلای حسینی و تا عصر خمینی و سلام مخلصانه به رهبر کبیر انقلاب اسلامی و امام و قائد بزرگمان خمینی عزیز. با اعتماد به دین و آیین انسان‌ساز اسلام و تمام قوانین و احکام آن از اصول دین و مذهب و فروع دین و ولایت فقیه و حکومت جمهوری اسلامی و بنا به وظیفه‌ی شرعی و شناخت، قدم در این راه گذاشته‌ام و با خلوص نیت آن را انتخاب نموده‌ام. از درگاه الهی امید دارم که هرچند گناهان من زیادند، به مراتب رحمت او از گناهان من بیشتر است. که مرا مورد رحمت قرار دهد و این قطره خونی که در بدن ناچیزم است در این دریای بی‌کران سعادت و شهادت، ریخته شود که این از آدم تا خاتم محمد(ص) و حسین(ع) و تمام بندگان صالح تا خمینی والا مقام و عظیم، این راه پر رهرو است تا ظهور و منجی بشریت مهدی موعود(عج). امروز ندای حسین که فرمودند: (هل من ناصرا ینصرنی)؛ از حلقوم حسین‌گونه‌ی رهبر انقلاب اسلامی، امام خمینی(ره)، سر داده شد و همه باید لبیک‌گویان به ندای این رهبر بزرگ برپا شوند. پدرجان تنها خواهشی که از شما دارم این است که به خاطر من نگران نباشید و این راه را افتخار بدانید، که در جمهوری اسلامی لیاقت و سعادت پیدا کردید که تقریبا سهم کوچکی از وظیفه اسلامی خویش، که عرضه نمودن فرزندتان می‌باشد ادا نمودید. 🕊 والسلام اسداله فردایی‌نژاد سرباز مهدی(عج) و نایبش امام خمینی کبیر ۶۱/۱۱/۱۰ روحشان شاد و یادشان گرامی 🌷🕊🕊 شادی ارواح طیبه ی شهدا صلوات
درباره ایه الله مرعشی نجفی. فرزند ایشان گفت: ایه الله مرعشی در ائمه فانی بودند یک روز مرحوم فلسفی فرزند شیخ تنکابنی بالای منبر رفته بودند اما در پایان روضه نخوانده بودند پدر به من گفتند که با آقای فلسفی تماس بگیر من تماس گرفتم و ایشان با مرحوم فلسفی صحبت کردند و با عصبانیت گفتند شما مگر نمی دانید ما هرچه داریم از ائمه داریم پس چرا روضه نخواندید؟ این‌ها نقشه دارند که این روضه‌ها را از ما بگیرند. وی تصریح کرد: پدربه شدت به عزاداری ائمه حساس بودند، ایشان در روز عاشورا از صبح تا دم ظهر دم در می‌نشستند و گونه‌هایشان غرق اشک بود، شب‌های عاشورا نیز لباس و شلوار سیاه می‌پوشیدند و تمام سر و لباس خود را گل می‌مالیدند و پابرهنه بدون اینکه کسی ایشان را بشناسد به تکایا و حسینیه‌ها می رفتند و سینه زنی کرده و عزاداری می‌کردند. فرازهایی از وصیت نامه آیت الله مرعشی نجفی فرزند آیت الله مرعشی نجفی اظهار داشت: به دلیل ارادت به اباعبدالله الحسین(ع) بود که در وصیت نامه خود سفارش کرده بودند که جنازه مرا رو به روی مرقد مطهر بی بی فاطمه معصومه (سلام الله علیها) قرار داده و در این حال یک سر عمامه ام را ضریح و سر دیگر را به تابوت بسته به عنوان دخیل و در این هنگام مصیبت و داع مولای من حسین مظلوم(ع) و اهل بیت طاهرینش را بخوانند. وی گفت: در ادامه وصیت نامه‌شان نیز آمده است که، سفارش می کنم که جنازه مرا در حسینیه ای که برای عزای جدم تاسیس کرده ام قرار داده و همین عمل بستن عمامه را تکرار کنند. بدین ترتیب که یک سرآن را به منبر سیدالشهدا(علیه السلام) و سر دیگر با به تابوت بسته و همان گونه مصیبت وداع را بخوانند. محمود مرعشی بیان داشت: پدر در وصیت نامه خود خواستند تا دستمالی را که با آن اشک‌هایشان برای اباعبدالله الحسین(ع) را پاک کرده بودند و سجاده‌شان که بر روی آن ۷۰ سال نماز شب می‌خواندند و پیراهن سیاهشان برای عزاداری اباعبدالله الحسین(ع) را همراه ایشان دفن کنند. پدر هرگز محافظ قبول نمی کردند وی تصریح کرد: تهجد ایشان در نیمه شب به قدری سوزناک بود که حس می‌کردید همین الان بر سر پل صراط قرار دارید و دارند ایشان را محاکمه می‌کنند آن چنان گریه‌ای می کردند که انسان حس می‌کرد در و دیوار نیز از گریه ایشان اشک می ریزند. وی ادامه داد: مردم همیشه به نزد پدر می‌آمدند و با ایشان درد دل می‌کردند یک خصوصیت ایشان این بود که هرگز محافظ قبول نمی‌کردند و از صبح سحر نیز درب خانه را باز می‌گذاشتند و می گفتند توکلم به خداست، خودشان درباره مشکلات مردم می‌گفتند سینه من صندوقچه اسرار مردم است. گل بخر و به نزد همسرت برو محمود مرعشی گفت: به یاد دارم روزی سرهنگی به نزد پدر آمد و خواست تا با ایشان تنها صحبت کند، پدر از من خواستند که بیرون بروم، بعد مدتی دیدم که آن سرهنگ با چشمانی پر از اشک از اتاق بیرون آمد و رفت. پدر از دیدار آن روز هیچ چیز نگفتند، بعد از فوت ایشان در مراسم مردی جلو آمد و به من گفت مرا می‌شناسی گفتم نه.گفت من همان سرهنگی هستم که فلان روز به دیدار پدرت آمدم. وی ادامه داد: وی از من پرسید که پدرت جریان مرا به شما گفتند؟ گفتم نه! و بعد خودش برایم جریان آن روز را تعریف کرد و گفت من به همسرم و همکارم شک داشتم برای همین یک شب قصد کردم تا فرزندانم و همسرم را بکشم و بعد هم به سراغ همکارم بروم و او را بکشم. آن شب پشیمان شدم اما تصمیم داشتم که این کار را انجام دهم اما گفتم قبل از آن به نزد آیت‌الله مرعشی نجفی بیایم و موضوع را با ایشان درمیان بگذارم، به نزد ایشان آمدم و موضوع را به آقا گفتم، آقا گفتند دچار وسوسه شده‌اید و این از وسوسه‌های شیطان است، گل و شیرینی بگیرید و به نزد همسر خود بروید. وی بیان داشت: آن سرهنگ می گفت بعد از صحبتهای آقا من همان کار را کردم و با گل و شیرینی به خانه رفتم و در خانه نیز با استقبال روبه رو شدم و بعد من و همسرم هر دو شروع کردیم به گریه کردن و من متوجه شدم که دچار وسوسه شده بودم و حالا نیز زندگی‌ام را مدیون آیت‌الله مرعشی نجفی هستم. هرگز نگذار کسی دستت را ببوسد محمود مرعشی گفت: یکی از خصوصیات دیگر پدر که به من هم بسیار تأکید می‌کردند این بود که هرگز نگذار کسی دستت را ببوسد،
🌸✨هر مؤمنی بعد از فرایض و هنگام خواب به خواندن این آیه مداومت نماید فقر از او زایل شود و ابواب رزق بر او مفتوح گردد و مالش زیاد گردد✨ 📚 خواص الآیات
🖊 امام صادق ؏ ؛ هر کس که خالصانه بر تلاوت 《 سوره نساء 》 مداومت نماید محبت همسرش به او زیاد شود Ⓜ️ خواص آیات قرآن ۴۵
🟢 بزرگی و آقازادگی یعنی این....👌🏻
هرگاه نا امید شدی از این تصویر نیرو بگیر ... غزه هفته_دفاع_مقدس 🌱🤍
‌ هیچ زمان،آدم هایی که تورا به خدا نزدیک می‌کنند رها نکن بودن آنها یعنی خدا هنوز حواسش بهت هست:) .. [ شهیدجهادمغنیه ] ‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رفع نحوست خانه قبل از سکونت در خانه جدیدی که خریدید یا اجاره کردید آنرا بدهید اما چطوری؟ کامل ببینید👆
🌸✨برای طول عمر و دولت و پریشانی دشمنان و خوشحالی دوستان این دعا را بخواند و یا با خود داشته باشد✨ 📚 مخازن ۴۹۴/۱
45- ذکر برای شیرین شدن زندگی ⬅️ 360 مرتبه یا عزیز زهرا 46- ذکر برای دفع دعوای خانوادگی⬅️ 360 مرتبه یا محمد و یا علی 47-ّذکر برای رفع وسوسه⬅️ 360 مرتبه اعوذ بالله من الشیطان الرجیم 48- ذکر برای دفع اعتیاد⬅️ 360 مرتبه بسم الله الرحمن الرحیم 49- ذکر برای مریض بد حال ⬅️360 مرتبه یا سریع الرضا 50- ذکر برای دفع چشم زخم⬅️360 مرتبه لاحول و لا قوه الا بالله،حمد، وان یكاد و آیت الكرسی 51- ذکر برای جوانهای عازم سربازی⬅️360 مرتبه سوره مبارکه حمد 52- ذکر برای دور شدن دشمن ⬅️ 360 مرتبه وَ اکْفِنِی شَرَّ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ مِنْ أَعْدَائِی‏، یَا سَرِیعَ الرِّضَا اغْفِرْ لِمَنْ لاَ یَمْلِکُ إِلاَّ الدُّعَاءَ«فرازی از دعای کمیل» 53- ذکر آزادی زندانیان⬅️ یا باب الحوائج یا موسی ابن جعفر 54-ذکر برای پیدا شدن گم شده حتی اگر انسان هم باشد ⬅️ «أصْبَحْتُ في أمانِ اللهِ. أمْسَيْتُ في جِوارِ اللهِ» نقل از آیت الله بهجت 55- ذکر برای موفقیت در زندگی ⬅️ وَمَا تَوْفِيقِي إِلاَّ بِاللّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ أُنِيبُ سوره هود ایه ۸۸ 56- ذکر برای خوشحال شدنت ⬅️ حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکیلُ» سوره ال عمران ایه ۱۷۳ 57- وقتی از ازدنیاخسته شدی این ذکر را بگو ⬅️ َاَللّهم اجْعَل هَمّی الآخِرَة 58- ذکر برای اینکه نمازهایت را به موقع ومداوم بخوانی ⬅️ رَبِّ اجْعَلْنِي مُقِيمَ الصَّلاَةِ وَمِن ذُرِّيَّتِي رَبَّنَا وَتَقَبَّلْ دُعَاء سوره ابراهیم ایه ۴۰ 59- ذکر برای زمانیکه قصد ازدواج داری ⬅️ «رَبِّ لا تَذَرْنی‏ فَرْداً وَ أَنْتَ خَیْرُ الْوارِثینَ» سوره انبیا ایه ۸۹ 60- ذکر برای رفع تنهایی ⬅️واجْعَل لِّي مِن لَّدُنكَ سُلْطَانًا نَّصِيرًا «سوره اسرا ایه ۸۰» 61- ذکر برای زمان خوشحالی ⬅️الْحَمْدُلِلَّهِ رَبِّ الْعالَمينَ اَلْحَمْدُ لِلّهِ حَمْداً كَثيراً 62- ذکر برای افتادن سختی در کاری ⬅️ َ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي وَيَسِّرْ لِي أَمْرِي «سوره طه ایه ۲۵ و۲۶» 63 - ذکر برای برآورده شدن آرزوها ⬅️ اَستَغْفِراللّه و اَتوبُ اِلَیه 64- ذکر برای رفع کدورت و ناراحتی ⬅️ اللّهم اجْعَلنی مِن َالْكَاظِمِينَ الْغَيْظَ وَالْعَافِينَ عَنِ النَّاسِ «سوره ال عمران ایه ۱۳۴» 65- ذکر برای تلاوت دائمی قرآن کریم ⬅️ اللّهم اجْعَل القُرانَ رَبیعَ قَلبی و نورَ صَدْری 66 ذکر برای غیبت نکردن ⬅️اللّهم اجْعَل کِتابی فی عِلیّین وَاحْفِظ لِسانی عَنِ العالَمین التماس دعا🙏
درمان تپش قلب با تربت امام حسین(علیه السلام) 🌺🌺 حجت السلام محمد صالح حائری، مدیر مرکز نشر رئیس قوه قضائیه و از شاگردان پیشین مقام معظم رهبری 🍀 یک روز که در نماز رهبر معظم انقلاب حضور یافتم، مشاهده کردم که پس از پایان نمار، ایشان هفت بار دست خود را بر روی مهر زده و به روی قلب خود می کشند. در آنجا فرصت نبود تا علت این رفتار ایشان را سوال کنم. چند روز بعد که به قم مشرف شدم و در نماز آیت الله شب زنده دار، عضو محترم شورای نگهبان حضور یافتم، مشاهده کردم که ایشان نیز پس از پایان نماز، همین حرکت را انجام می دهند. وقتی علت را جویا شدم، ایشان گفتند در کتاب کفعمی که به آداب و مستحبات می پردازد، گفته شده است که اگر کسی پس از نماز، هفت بار دست خود را بر ترتب امام حسین (علیه السلام) زده و به روی قلب خود بکشد، از عارضه تپش قلب در امام خواهد بود. 🍀آیت الله شب زنده دار سپس ادامه دادند: من مدت ها پیش مبتلا به تپش قلب بودم به صورتی که وقتی به سجده می رفتم گاه یک ربع طول می کشید که بتوانم از سجده برخیزم. لکن پس از اینکه به این دستور عمل کردم، تپش قلبم به کلی برطرف شد و لذا سعی کرده ام تا همواره بر آن مداومت کنم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 اگه بچه مدرسه‌ای داری، حتماً ببین 💥یکی از فرزندان آیت‌الله بهجت می‌گوید: پدرم هربار بچه‌هایم را راهی مدرسه می‌کردم این دعا را پشت سرشان می‌خواند...
⚠️تروریست، تروریسته. چه آمریکا چه اسراییل چه ایران! الان اینا تروریستن؟ شرف می‌دونی چیه آقای رییس‌جمهور؟ اون  از اون  بی حرمتی به شهید سلیمانی که میگفتی موی دماغ امریکاست اینم از این که ایرانم تروریست اعلام کردید !!!.. 🔴⚠️ ❌️ آقای شما که سیاست نمیفهمید خیلی اشتباه کردید رئیس جمهور کشوری با حساسیت بسیار بالا مثل ایران شدید ((اینکه نمیفهمید مگر افتخار دارد که آن را جلوی چشم 240 کشور دنیا جار میزنید؟؟؟)) (( اینکه ما در داخل اختلاف نظر داریم به خارجی ها چه که پیام تفرقه داخلی و عدم ثبات به دنیا مخابره میکنید؟)) (( اینکه ایران خلع سلاح میشود اگر اسرائیل خلع سلاح شود کجای سیاست های نظام اعلام شده که سر خود امنیت ملی کشور را در سطح بین المللی به بازی میگیرید؟؟)) 👈((اقای پزشکیان اگر طبق حرف خودتان «سیاست نمیفهمید» و «حرف زدن هم بلد نیستید» آیا حرف نزدن هم بلد نیستید؟؟)) ✅ قال امیر المؤمنین علی علیه السلام:  كَثرَةُ الوِفاقِ، نِفاقٌ. (((   زيادی است ))) غرر الحكم : ۷۰۸۳ و ۷۰۸۴
💥‏رهبر انقلاب ۴مهر۱۴۰۳: «امروز بعضی‌ها در داخل [کشور] ملامت می‌کنند که ایران با دنیا قهر و بد است؛ این خلاف‌واقع و هوچی‌گری است.» ✍آدم 🌍 🌐 به عصــــای موســــی بپیوندید👇 🕎 @mosesom
https://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/home/rect-1-n.gif آیا فتوای مقام معظم رهبری در مورد محل اقامت دانشجویان و شکسته بودن نماز آنها با قصد کمتر از ده روز عوض شده است؟ اجمالا بله. چون نظر حضرت آقا در سابق این بود کسی که صرفا برای تحصیل مسافرت زیاد دارد و کثیرالسفر است - که بین سفرها معمولا ده روز فاصله نمی­شود مثل دانشجویانی که اول هفته به محل تحصیل میروند و آخر هفته برمی­گردند یا دو روز در هفته می­روند شهر دیگری که حداقل ۲۲.۵ کیلومتر فاصله دارد، یا دانشگاه­شان بیرون شهر است - مثلا ۳۰ کیلومتری چهل کیلومتری بیرون شهر است - باید نماز را شکسته بخوانند مگر اینکه تحصیل شغل­شان محسوب شود؛ مثل کسی که مامور به تحصیل است یا تعهد خدمت دارد. اما اخیرا فرمودند که احتیاط کنند؛ یعنی چنین افرادی که برای تحصیل، مسافرت زیاد می­روند و کثیرالسفر هستند، نمازهای چهار رکعتی را باید هم تمام بخوانند، هم شکسته و در این مسئله می­توانند به فتوای مجتهد دیگری رجوع کنند. (که اگر آن مجتهد می­فرماید کامل است، کامل بخواند و اگر می­فرماید شکسته است شکسته بخواند.)