eitaa logo
مدافعان بانوی دمشق.شهید مدافع حرم محمد رضا الوانی
167 دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
2.4هزار ویدیو
145 فایل
.چی می شود پرچم حرم،برام کفن بشه. سلام من به بی بی شهادتین من بشه.بدون زینبی من نفس نمی کشم تا زنده ام از عشق بی بی دست نمی کشم https://eitaa.com/alvane ا
مشاهده در ایتا
دانلود
:) میان پای یه فیل کوچولو رو با طناب و میخ به زمین میبندن تا فرار نکنه! فیل هر چی تلاش میکنه نمیتونه میخ رو از زمین بکنه و خودشو نجات بده . وقتی که بزرگ میشه و قدرتش چند برابر ، دیگه برای فرار هیچ اقدامی نمیکنه ، چون قبلا تلاش کرده و نتونسته🍃 عامل زندانی شدن فیل میخ درون زمین نیست ، بلکه باوریه که نسبت به خودش و تواناییش پیدا کرده
سلام علیکم شب ۱۷ ماه مبارک رمضان شب معراج شب جنگ بدر اولین جنگ مسلمین و سلام سه هزار و سه فرشته در این شب بر امیر المومنین علیه السلام و بنای مسجد جمکران بدستور امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف مبارک باد ..داستان احداث مسجد جمکران:صدوق در کتاب ‌«مونس الحزین فی معرفه الحق و الیقین» و در روایت مشهوری که به‌نظر می‌آید تنها سند موجود و معتبر برای ساخت این مسجد باشد، آورده است: «شیخ حسن‌بن مثله جمکرانی گوید: من شب سه شنبه، ۱۷ ماه مبارک رمضان سال ۳۷۳ ق در خانه خود خوابیده بودم که ناگاه جماعتی از مردم به در خانه من آمدند و مرا از خواب بیدار کردند و گفتند: برخیز و مولای خود، مهدی(ع) را اجابت کن که تو را طلب کرده است. آنها مرا به محلی که اکنون مسجد جمکران است آوردند، چون نیک نگاه کردم، تختی دیدم که فرشی نیکو بر آن تخت گسترده شده، جوانی 30 ساله بر آن تخت تکیه بر بالش کرده و پیرمردی هم نزد او نشسته است، آن پیر، خضر نبی(ع) بود که مرا امر به نشستن کرد، حضرت مهدی(عج) مرا به نام خودم خواند و فرمود: برو به حسن مسلم (که در این زمین کشاورزی می‌کند) بگو، این زمین شریفی است و حق‌تعالی آن را از زمین‌های دیگر برگزیده است و دیگر نباید در آن کشاورزی کند. عرض کردم: یا سیدی و مولای! لازم است که من دلیل و نشانه‌ای داشته باشم و‌گرنه مردم حرف مرا قبول نمی‌کنند. امام فرمود: تو برو و آن رسالت را انجام بده، ما نشانه‌هایی برای آن قرار می‌دهیم، و همچنین نزد سید ابوالحسن‌الرضا (یکی از علمای قم ) برو و به او بگو حسن‌بن مسلم را احضار کند و سود چند ساله را که از زمین به دست آورده است، وصول کند و با آن پول در این زمین مسجدی بنا کند. به مردم بگو به این مکان رغبت کنند و آن‌را عزیز دارند و چهار رکعت نماز در آن گذارند. آنگاه امام(عج) فرمودند: هر که این دو رکعت نماز را در این مکان (مسجد جمکران) بخواند مانند آن است که دو رکعت نماز در کعبه خوانده باشد. چون به راه افتادم، چند قدمی هنوز نرفته بودم که دوباره مرا باز خواندند و فرمودند: بزی در گله جعفر کاشانی است، آن‌را خریداری کن و بدین مکان بیاور و آن‌را بکش و بین بیماران انفاق کن، هر بیمار و مریضی که از گوشت آن بخورد، حق‌تعالی او را شفا دهد. حسن‌بن مثله جمکرانی می‌گوید: من به خانه بازگشتم و تمام شب را در اندیشه بودم، تا اینکه نماز صبح را خوانده و به سراغ «علی المنذر» رفتم و ماجرای شب گذشته را برای او نقل کردم و با او به همان مکان شب گذشته رفتیم، و در آنجا زنجیرهایی را دیدیم که طبق فرموده امام علیه‌السلام، حدود بنای مسجد را نشان می‌داد. سپس به قم نزد سید ابوالحسن رضا رفتیم و چون به در خانه او رسیدیم، خادم او گفت: آیا تو از جمکران هستی؟ به او گفتم: بلی! خادم گفت: سید از سحر در انتظار توست. آنگاه به درون خانه رفتیم و سید مرا گرامی داشت و گفت: ای حسن‌بن مثله! من در خواب بودم که شخصی به من گفت: حسن‌بن مثله، از جمکران نزد تو می‌آید، هر چه او گوید، تصدیق کن و به قول او اعتماد نما، که سخن او سخن ماست و قول او را رد نکن. از هنگام بیدار شدن تا این ساعت منتظر تو بودم، آنگاه من ماجرای شب گذشته را برای وی تعریف کردم، سید بلافاصله فرمود تا اسب‌ها را زین نهادند و بیرون آوردند و سوار شدیم، چون به نزدیک روستای جمکران رسیدیم، گله جعفر کاشانی را دیدیم، آن بز از پس همه گوسفندان می‌آمد، چون به میان گله رفتم، همین‌که بز مرا دید به طرف من دوید، جعفر سوگند یاد کرد که این بز در گله من نبوده و تاکنون آنرا ندیده بودم، به هر حال آن بز را به محل مسجد آورده و آن را ذبح کرده و هر بیماری که گوشت آن‌را تناول کرد، با عنایت خداوند تبارک و تعالی و حضرت بقیه‌الله ارواحنا فداه شفا یافت. ابوالحسن رضا، حسن مسلم را احضار کرده و منافع زمین را از او گرفت و مسجد جمکران را بنا کرد و آن را با چوب پوشانید. سپس زنجیرها و میخ‌ها را با خود به قم برد و در خانه خود گذاشت، هر بیمار و دردمندی که خود را به آن زنجیرها می‌مالید، خدای‌تعالی او را شفای عاجل[سریع] می‌فرمود، پس از فوت سید ابوالحسن، آن زنجیرها ناپدید شد و دیگر کسی آنها را ندید...» چاپ نخست کتاب «مسجد جمکران المقدس» 
ما شب و روز انتظار تو را داشتیم، چرا دیر کردی؟ علی بن مهزیار گفت: چون به خدمت حضرت قائم (ع) رسيدم، حضرت به من فرمود: ما شب و روز انتظار تو را داشتیم، چرا دیر کردی؟ عرض کردم: کسی نبود که مرا به سوی شما راهنمایی کند. پس حضرت با انگشت به زمین زد و فرمود: اینچنین نیست، ولی شما به گردآوری اموال پرداختید و بر ضعفای مؤمنین تجبر به خرج دادید و قطع صله رحم کردید، پس اکنون چه عذری برای شما وجود دارد؟ گفتم: التوبه، التوبه. پس فرمود: ای پسر مهزیار، اگر نبود استغفار بعضی از ما برای بعضی(خود حضرت برای شیعیان استغفار می کنند)، هر آینه هرکس بر روی زمین بود هلاک می شد بجز خواص شیعه، آنان که اقوالشان با افعالشان شبیه است
شب قدر شب قَدر یا لَیلَةُ القَدر شب نزول قرآن و مقدّر شدن امور یک‌ساله انسان‌هاست. قرآن در سوره‌های قدر و دخان از این شب سخن می‌گوید. براساس آیات قرآن و روایات، ارزش شب قدر بیش از هزار ماه است. این شب بافضیلت‌ترین شبِ سال و شب رحمت الهی و آمرزش گناهان است و در آن، فرشتگان به زمین می‌آیند و بنابر برخی از احادیث شیعه، مقدرات سال آینده بندگان را بر امام عرضه می‌کنند. زمان دقیق شب قدر، روشن نیست؛ ولی بر اساس بسیاری از روایات، در ماه رمضان واقع شده و به احتمال زیاد یکی از شب‌های ۱۹، ۲۱ و یا ۲۳ این ماه است. شیعیان بر شب ۲۳ رمضان و اهل سنت بر شب ۲۷ رمضان تاکید بیشتری دارند. شیعیان در این شب‌ها با الگوگیری از معصومین(ع)، به شب‌زنده‌داری، خواندن قرآن، دعا و عبادت در این شب می‌پردازند. ضربت خوردن و شهادت امام علی(ع) در این شب‌ها نیز به اهمیت آن‌ نزد شیعیان افزوده و سوگواری برای آن امام با آیین‌های شب قدر همراه شده است. نامگذاری «قَدْر» کلمه‌ای عربی به معنای اندازه، تقدیر و سرنوشت است.درباره اینکه چرا این شب را «شب قدر» نامیده‌اند، دلایلی ذکر شده است که برخی از آنها عبارتند از: از نظر عده‌ای همچون علامه طباطبایی، چون مقدرات انسان‌ها و اندازه و تقدیر رویدادهای یک سال، در این شب تعیین می‌شود، آن را شب قدر می‌نامند. آیت الله مکارم شیرازی این نظر را هماهنگ با روایات و معروف‌تر و بهتر دانسته است. اگر کسی این شب را احیا بدارد، صاحب قدر و منزلت می‌شود. علت نامگذاری، قدر و شرافت والای این شب است. چون شبی است که مقدر شده قرآن در آن نازل شود جایگاه و اهمیت شب قدر برترین و مهم‌ترین شب سال در فرهنگ اسلامی است.بنابر روایتی از پیامبر(ص)، شب قدر از موهبت‌های خدا بر مسلمانان است و هیچ‌یک از امت‌های پیشین از این موهبت برخوردار نبوده‌اند.در قرآن کریم، سوره‌ای کامل به توصیف و ستایش شب قدر اختصاص یافته و بدین نام (سوره قدر) خوانده شده است.در این سوره، ارزش شب قدر بیشتر از هزار ماه دانسته شده است. آیات یکم تا ششم سوره دخان نیز به اهمیت و رخدادهای شب قدر می‌پردازد. نزول فرشتگان بر اساس آیات سوره قدر، فرشتگان و روح در شب قدر بر زمین فرود می‌آیندو طبق برخی احادیث، برای ابلاغ تقدیر سال آینده نزد امام می‌روند و آنچه مقدر شده را به او ابلاغ می‌کنند.امام باقر(ع) در این باره گفته است: «در این شب، فرشتگان به دور ما طواف می‌کنند و ما بدین‌گونه متوجه شب قدر می‌شویم»در روایات دیگری به شیعیان توصیه شده که از این مسئله به عنوان استدلالی برای اثبات ضرورت امامت و حقانیت شیعه استفاده شود؛ بدین ترتیب که در هر عصری باید امام معصومی وجود داشته باشد تا فرشتگان، مقدرات را به او ابلاغ کنند. به گفته علامه مجلسی، شب قدر از نظر علمای امامیه منحصر در یکی از شب‌های ۱۹، ۲۱ و ۲۳ ماه رمضان است و روایات نیز در این باره فراوان است.شیخ صدوق گفته است که اساتید ما اتفاق نظر دارند که شب قدر،‌ شب ۲۳ رمضان است. به گفته ملافتح الله کاشانی در کتاب منهج الصادقین نیز از نظر بیشتر علمای امامیه، شب قدر، شب ۲۳ رمضان است. سیره معصومان در حدیثی از امام علی(ع) آمده است که پیامبر(ص) در دهه سوم ماه رمضان، رختخوابش را جمع می‌کرد و برای اعتکاف به مسجد می‌رفت و با وجود آنکه مسجد مدینه سقف نداشت، حتی در زمان بارندگی نیز مسجد را ترک نمی‌کرد. همچنین نقل شده است که پیامبر(ص) در شب‌های قدر بیدار بود و به صورت افراد خواب‌آلود نیز آب می‌پاشید روش فاطمه(س) این بود که شب قدر را تا صبح به عبادت می‌پرداخت و فرزندان و خانواده خود را نیز به بیدار ماندن و عبادت وادار می‌کرد و مشکل خواب آنها را با کمتر غذا خوردن و خوابیدن در روز برطرف می‌نمود.معصومان(ع) در شب‌های قدر، حضور در مسجد و شب‌زنده‌داری را ترک نمی‌کردند؛ بر اساس روایتی، امام صادق(ع) در یکی از شب‌های قدر به شدت مریض بود، با این حال از اطرافیانش خواست او را به مسجد ببرند تا در آنجا عبادت کند. در فرهنگ بعضی از شهرهای ایران، در شب ۲۷ رمضان که شب قصاص قاتل امام علی(ع)، ابن ملجم مرادی است، بیشتر مردم آن شهر «کله‌پاچه» می‌خورند و بر قاتل امام علی(ع) لعنت می‌فرستند. حافظ گفته: چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی آن شب قدر که آن تازه براتم دادند
📸ویژه برنامه‌های تلویزیون در شب نوزدهم
Shab18Ramazan1401[04].mp3
8.99M
🎙هزار ساله انگار که چشم انتظارم (نجوا با ) 🔺بانوای: حاج میثم مطیعی
این خبر را برسانید به عشـاق نـجـف بوی سجاده ى خونین کسی می آید💔😭 😭 🥀💔😭
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دستورالعمل استاد فاطمی نیا برای شب قدر از همه بزرگواران التماس داریم اللهم عجل لولیک الفرج بحق الحسین علیه السلام
🔰 دستورالعمل سرّی و ویژهٔ استاد فاطمی‌نیا برای شب های قدر 🔹یک اذا وقع (سوره واقعه) بخوانید 🔹بعد از آن یک قل هو الله (سوره توحید) بخوانید 🔹سپس هفت مرتبه ذکر (یا الله) بگویید 🔸 بعد از آن هرچه می‌خواهید بخواهید امشب...🤲
امروز فهمیدم که علی علیه‌السلام کیست!خاطره مقام معظم رهبری :وقتی منزل شهید ارمنی ماوکیان رفتیم و از شهید تعریف کردند. ما فهمیدیم نام این شهید بزرگوار، شهید «مانوکیان» است و به اندازه شهیدان «بابایی»، «اردستانی» و «دوران»، پرواز عملیاتی جنگی داشته است. خلبان هواپیمایش ۱۴‌F، بمب‌افکن رهگیر بوده و بالای صد سُرتی پرواز موفق در بغداد داشته است. بعد هواپیمایش را توی دژ آهنی بغداد می‌زنند و شهید، هواپیما را تا آن‌جا که ممکن است، اوج می‌دهد و هواپیما در اوج تا نقطه صفر خودش که اتمسفر است، بالا می‌آید و بقیه‌اش را به سمت ایران سرازیر می‌کند. موتورهای هواپیما منهدم می‌شوند و هواپیما لاشه‌اش توی خاک ایران می‌افتد؛ ولی چون دیگر سیستم برقی هواپیما کار نمی‌کرده‌، نتوانسته ایجکت کند و نشد که چتر برای شهید کار کند. سرانجام، هواپیما به زمین خورد و وی به شهادت رسید. او ارمنی‌ای بود که حتی حاضر نشد لاشه هواپیمای جمهوری اسلامی به‌دست عراقی‌ها بیفتد. این بزرگوار در نیروی هوایی، مشهور است. مادر شهید گفت: آقا! حالا که منزل ما هستید، من می‌توانم جمله‌ای به شما عرض کنم؟ آقا گفت: بفرمایید، من آمدم این‌جا که حرف شما را بشنوم. گفت: ما هر چند با شما از نظر فرهنگ دینی فاصله داریم، اما در روضه‌هایتان شرکت می‌کنیم؛ ولی خیلی مواقع داخل نمی‌آییم. روز شهادت امام حسین ‌علیه‌السلام، روز عاشورا و تاسوعا، به دسته‌های سینه‌زنی امام حسین علیه‌السلام، شربت می‌دهیم و می‌آییم توی دسته‌هایتان می‌نشینیم؛ ظرف یک‌بار مصرف می‌گیریم که شما مشکل خوردن نداشته باشید. توی مجالس شما شرکت می‌کنیم و بعضی از حرف‌ها را می‌شنویم. من تا الآن بعضی چیزها را نمی‌فهمیدم. می‌گفتند: مسلمان‌ها یک رهبری داشتند به نام علی علیه‌السلام که دستش را بستند و ۲۵ سال حکومتش را غصب کردند؛ نمی‌فهیمدم یعنی چی! می‌گفتند: آخر شب، نان و خرما می‌گذاشت روی کولش می‌رفت خانه یتیمان که این را هم نمی‌فهمیدم؛ ولی امروز فهمیدم که علی علیه‌السلام کیست؛ امروز با ورود شما به منزلمان، با این همه گرفتاری‌ای که دارید، وقت گذاشتید و به خانه منِ غیر دین خودتان تشریف آوردید. اُسقُف ما، کشیش محله ما هم به خانه ما نیامده است! شما رهبر مسلمین‌ هستید. من فهمیدم علی علیه‌السلام که خانه یتیم‌هایش می‌رفت، چه‌قدر بزرگ است.
خدا نخواست معاویه و عمروعاص در محراب عبادت به شهادت برسند! شب نوزدهم ماه رمضان سال 40هجری سه نفر از خوارج ماموریت داشتند که هنگام نماز صبح ، علی بن ابیطالب علیه السلام را در مسجد کوفه و معاویه را در مسجد دمشق شام وعمروعاص را در مسجد قاهره مصر ترور کند. فقط ابن ملجم موفق شد که امیرالمومنین علی بن ابطالب علیه السلام را بشهادت برساند. اما فردی که به معاویه حمله کرد فقط توانست معاویه را زخمی کند و معاویه زنده ماند. عمروعاص هم اون روز اتفاقی به مسجد نرفته و شخصی را جای خود فرستاده بود که اون شخص کشته شد و عمروعاص زنده ماند! از دانايي پرسيدم نظر شما در مورد مولا علي (ع) چيه؟ ايشان پرسيد : بهترين مکان کجاست ؟ گفتم : مسجد پرسيد : بهترين جاي مسجد کجاست ؟ گفتم : محراب پرسيد : بهترين عمل چيه؟ گفتم : نماز پرسيد : بهترين نماز ؟ گفتم نماز صبح پرسيد : بهترين قسمت نماز؟ گفتم: سجده پرسيد : بهترين قسمت بدن ؟ گفتم : سر پرسيد : بهترين قسمت سر ؟ گفتم پيشاني پرسيد : بهترين ماه؟ گفتم رمضان پرسيد : بهترين شب؟ گفتم شب قدر پرسيد : بهترين نحوه مردن ؟ گفتم شهادت آنوقت به من گفت : مولا علي در ماه رمضان در شب قدر در مسجد در محراب مسجد ، در حال نافله نماز صبح در سجده نماز ،فرق مبارکش شکافت ! يعني هنوز مات و مبهوت اين نتيجه گيري بسيار زيبا هستم‌ ولی ان دو نفر این سعادت را نداشتند.و خدا نخواست به این مقام بزرگ برسند!
هوالمحبوب: 🍂🌾🍂🌾🍂🌾🍂 عطش امام حسین علیه السلام 🏴📚🏴📚🏴📚🏴📚🏴📚 مهر تورا به عالم امکان نمیدهم این در گران است و من ارزان نمیدهم عطش امام حسين (ع)اعظم مصائب است; زيرا جيرئيل هم وقتي براي حضرت آدم (ع) روضه مي خواند, به مصيبت عطش اشاره مي كند, وقتي پروردگار عالم اراده فرمود كه توبة آدم (ع) را قبول نمايد, پرده از جلو چشمش برداشته شد و در ساق عرش, اسامي خمسة آل عبا را ديد, حضرت آدم (ع) سؤال كرد اي جبرئيل آنان را چگونه بخوانم؟ جبرئيل گفت بگو: يَا حَمِيدُ بِحَقِّ مُحَمّد! يَا عَالِيُ بِحَقِّ عَليّ! يَا فَاطِرُ بِحَقِّ فَاطِمَة! يَا مُحْسِنُ بِحَقِّ الْحَسَنِ وَ الْحُسَين وَ مِنكَ الْاِحْسان حضرت آدم سؤال كرد: چرا در موقع بردن نام حسين (ع) قلبم شكست و اشكم جاري شد؟! جبرئيل عرض كرد: اي آدم, براي فرزندت مصيبتي رُخ مي دهد كه تمام مصائب در كنار آن كوچك است. حضرت آدم پرسيد: آن مصيبت چيست؟ جبرئيل گفت: يُقْتَلُ عَطشاناً غَرِيباً وَحِيداً فَرِيداً, لَيْسَ لَهُ نَاصِرٌ وَ لا مُعينٌ وَ لَوْ تَرَاهُ يَا آدَمَ وَ هٌوَ يَقُولُ :وَا عَطْشاه! وَا قَلّة نَاصِرَاه! حَتّي يَحُول الْعطش بَينَهُ وَ بَينَ الْسَماء كَالْدُخان فَلَم يٌجِبْهُ اَحَدٌ بِالْسُيوف وَ شُرْبِ الْحُتوف فَيذْبَحُ ذَبْحَ الشّاة مِن قَفاهَ وَ يَنهَبُ رَحْلُهُ اَعْدَاؤه وَ تُشْهِرُ رَأسُهُ وَ رُؤوس اَنْصارِه فِي الْبُلدان وَ مَعَهُم النِّسْوان .( بحار, 44/245, نامه ها و ملاقاتهاي امام حسين, ص 183). جبرئيل عرض كرد: اين فرزند تو با لب تشنه كشته مي شود در حاليكه دور از وطن تنها بي ياور مي باشد. اي آدم, اگر برخي از مصيبت هاي او را ببيني پريشان و حيران خواهي شد. در آن وقتي كه تشنگي ميان او و آسمان مانند دود حائل مي شود و از شدّت تشنگي عالم به چشمش تيره و تار مي شود. و چون آب طلب كند با تير و نيزه و شمشير بر بدن او بزنند. سر او را از قفا جدا كنند و خيمه گاهش را غارت كنند و سر او را بر نيزه كنند و با اهل بيتش را در شهرها بگردانند
یکی از علمای تهران نقل فرمودند: بیست سال قبل شخصی مبلغ زیادی دلار برای هدیه به جمکران آورد. او را در قسمت ثبت کرامات جمکران دعوت نمودیم و علت این هدیه زیاد را پرسیدیم. او گفت: من اهل ترکیه هستم و در ارتش خدمت می کردم. ظاهرا مسلمان ولی ابدا اهل نماز و قرآن نبودم. سال 1371 که در ترکیه زلزله شدیدی آمد، صد و بیست هزار کشته داد. من از طرف ارتش مسئول تفحص اجساد در یکی از شهرها بودم، بعد از هشت روز از زلزله خانمی از من خواست ساختمان مخروبه ای را آوار برداری کنم، تا دو فرزند پسرش را بیرون بیاوریم. ساختمان بتون بود و سقوط کرده بود ولی به زمین نچسبیده بود ستونها مانع از رسیدن سقف به زمین شده بود. وقتی بیل بلدوزر ارتش سقف را بلند کرد با کمال تعجب دیدم دو پسر بعد از هشت روز از زلزله زنده هستند. سریع‌تر دویدم دو پسر دو ساله و شش ساله را بغل کردم بیرون آوردم. از بچه شش ساله پرسیدم چطور شد شما زنده ماندید توی این هشت روز چیکار می کردید ؟ گفت: همینکه زلزله شد آقایی کنار ما آمد و اشاره کرد سقف همانجا ماند و به سر ما نیفتاد. به ما فرمود: ناراحت نباشید من کنار شما هستم برای ما غذا می آورد و برای برادرم شیر در شیشه می آورد. امروز برادرم خیلی گریه کرد. آقا از من پرسید: چرا داداش کوچیکت این همه گریه می کند؟ گفتم: دلش برای مادرم تنگ شده. فرمودند: الان مادرتان را بهتون می دهم، همان لحظه سقف خانه بالا رفت و دیدیم مادرمان کنار بلدوزر ایستاده، رفتم سراغ آن زن، بهش گفتم: تو چه دینی داری؟ گفت: من شیعه هستم امامی حاضر و ناظر دارم حضرت مهدی ارواحنا فداه. وقتی زلزله شد رفته بودم خرید کنار خیابان رو به قبله ایستادم و گفتم: یا حجه بن الحسن پسرانم را به شما سپردم. من گیج و حیران بودم. همانجا تصمیم گرفتم از ارتش استعفا کردم. شیعه شدم، و اموالم را با اربابم حضرت مهدی عج نصف کردم. آورده ام برای جمکران.
چه اعمالی است که بااجر شهید برابر است بر اساس روایات و آیات، همه کسانی که ایمان و عقیده حقه داشته، در مسیر حقیقت گام بر می دارند و در همین راه از دنیا می روند در زمره شهدا هستند و اجرشان مانند شهدا است. اما احکامی چون عدم نیاز به غسل وکفن را که فقط مربوط به شهدای میدان جنگ است، شامل آنها نمی شود.پس شرط رسیدن به مقام شهادت ایمان و تقوا است. اگر شخصی در مسیر خداوند حرکت کند و به صفات عالی و اخلاق انسانی آنها متصف شود و در راه تلاش و کوشش برای تحقق اهداف نورانی آنها قدم بردارد شهادت کم ترین چیزی است که در این دنیا نصیبش می شود و مقام قرب اللهی در آخرت چشم انتظار اوست. برای کسب مقام شهید در قیامت راه هائی وجود دارد که دربعضی روایات مطرح گردیده است.که نمونه هائی عرض می شود. 1- طلب شهادت؛ پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله فرمود: هر که براستی خواهان شهادت باشد،ثواب آن به او داده می شود، هر چند به شهادت نرسد». در روایت دیگر فرمود: هر که صادقانه از خداوند شهادت رامسئلت کند، خداوند او را به منزل های شهیدان برساند، هر چند در بستر خود بمیرد. 2- نیت شهادت؛ پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله فرمود: «بسا کسانی که با جنگ افزار کشته شوند، اما نه شهید باشند و نه ممدوح و بسا کسانی که در بستر خود به مرگ طبیعی بمیرند، اما نزد خداوند صدیق و شهید به شمار آیند». 3- دفاع از مال و خانواده؛ چنان چه بخواهند مال کسی را به ناحق بگیرند و او (در راه آن) بجنگد و کشته شود، شهید است». پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله روایت دیگرمی فرمایند: «هر که در راه دفاع از خانواده خود به ستم کشته شود، شهید است، و هر که در راه دفاع از مال خود مظلومانه کشته شود، شهید است و هر که در راه دفاع از همسایه خود به ستم کشته شود شهید است و هر که در راه خدا کشته شود شهید است. هر که در راه دفاع از جان خود بجنگد و کشته شود، شهید است. هر که در راه دفع ستم از خود کشته شود شهید است. هر که در راه دفاع از مال خود کشته شود شهید است. در راه دفاع از مال و دارائی خود بجنگ تا آن را به دست آوری یا کشته شوی در این صورت از شهیدان آخرت خواهی بود. چه خوب مرگی است، مردن در راه دفاع از حقش. 4-پاکدامنی، عفت؛ پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله . هر که عاشق شود و عشق خود را بپوشاند و پاکدامنی ورزد و بدان سبب بمیرد، شهید است. امام علی علیه السلام: «مجاهدی که در راه خدا به شهادت رسیده باشد، پاداشش بیشتر از کسی نیست که بتواند گناه کند و پاکدامنی ورزد. 5- کسی که در حال محبّ محمد آل محمّد باشد، جزء شهدا است امام علی علیه السلام: مومن در هر جائی که بمیرد و در هر لحظه و ساعتی که جانش گرفته شود، شهید است». پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله . هر که بر دوستی آل محمد بمیرد، شهید است». امام سجاد علیه السلام: «هر که در زمان غیبت قائم ما برموالات و دوستی ما بمیرد، خداوند پاداش هزار شهید، مانند شهیدان بدر و احد به او عطا کند». منبع: میزان الحکمه، ترجمه حمیدرضا شیخی، نشر دار الحدیث، ج 6، ص0 288 تا 2884 5-صله رحم .رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود: هر که نزد خویشاوندى رود و با خود و مالش با او صله رحم کند، خداى عز و جل به او اجر یک‌صد شهید دهد، هر گامى که بر می‌دارد ۴۰ هزار حسنه دارد و ۴۰ هزار گناهش محو می‌شود و ۴۰ هزار درجه بالا رود و گویا یک‌صد سال خدا را عبادت کرده است. امالى شیخ صدوق، ص: ۴۲۲ 6- کسی زیاد به یاد مرگ باشد. از پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم که آیا ممکن است انسان اجر شهید داشته باشد؟ می فرماید: بله اگر کسی زیاد به یاد مرگ باشد از این اجر بهره مند خواهد شد. همچنین از حضرت سوال کردن که هل یحشر مع الشهداء احد؟ آیا ممکن است کسی همراه شهدا و در زمره شهدا محشور بشود؟ قال: نعم، من یذکرالموت بین الیوم و اللیلة عشرین مرة هر که در شبانه روز بیست بار به یاد مرگ باشد همراه شهدا محشورمی شود. 7- گناه نکردن امام علی علیه السلام اجر مجاهدی که در راه خدا به شهادت رسیده از اجر کسی که بتواند گناه کند و نکند بیشتر نیست. نهج البلاغه حکمت 474 امیر المؤمنین علیه السلام :ما الُمجاهِدُ الشَّهیدُ فی سَبیلِ اللّه بِأعظَمَ أجرا مِمَّن قَدَرَ فعَفَّ ، لَکادَ العَفیفُ أن یَکونَ مَلَکا مِنَ المَلائکةِ . کسی که در راه خدا جهاد کند و شهید شود اجرش بزرگتر از کسی نیست که بتواند گناه کند و عفّت ورزد،انسان پاکدامن نزدیک است که فرشته ای از فرشتگان خدا شود . نهج البلاغة : الحکمة 474 منتخب میزان الحکمة 386 8- کسی که درراه تحصیل علم ازدنیا برود .در روایتی آمده است: «کسی که در راه تحصیل علم از دنیا برود، شهید مرده است» سفینه البحارج 4، ص 513 9- در بعضی از روایات آمده است : فرد مؤمن چه زن و چه مرد اگر در بستر بیماری هم بمیرد، در زمره شهدا محسوب خواهد شد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ از آیت الله خامنه ای سوال می شود بعد از شما چه بر سر این انقلاب و این نظام با اینهمه دشمن خواهد آمد ؟ 👈 پاسخ رهبر بسیار جالب است😍
بی ارزشی حکومت نزد امیرمومنان(ع) با اینکه هر پادشاهی برای رسیدن به قدرت جنایتها مرتکب شد و ظلم ها نمود و بعد پادشاهی هم برای بقای خود باز دستشان به خون بیگناها زیادی آلوده گشت و از هیچ جنایت و ظلمی فروگذار نمی کردندبطوری که: شاه عباس همه پسران خود را یا کور کرد یا کشت! و ابومسلم خراسانی برای حکومت بنی العباس بیش از ششصد هزار نفر را کشت و هیتلر بیش از شصت میلیون را به کشتن داد و چنگیزمغول یک چهارم مردم دنیارا کشت و.... ولی امیرمومنان در طول حکومتش حاضر نشد حتی به مورچه ای ظلم نماید و حکومت برای او ارزشی نداشت. ابن عباس می‌گوید برای جنگ جمل در راه بصره بودیم. در سرزمین ذی قار، خدمت امام«سلام‌الله‌علیه» رفتم که حضرت داشت کفش خود را پینه می زد.به حضرت گفتم لشکریان منتظر سخنرانی شما هستند.امام علیه السلام ، فرمود: ابن عباس!بهای این کفش چقدر است؟ گفتم: چیزی نمی‌ارزد. فرمود: «وَ اللَّهِ لَهِیَ أَحَبُّ إِلَیَّ مِنْ إِمْرَتِکُمْ إِلَّا أَنْ أُقِیمَ حَقّاً أَوْ أَدْفَعَ‏ بَاطِلًا»[نهج‌البلاغه، خطبه ۳۳.]؛ به خدا سوگند، همین کفش بی‌ارزش نزد من از حکومت بر شما محبوب‌تر است، مگر اینکه حقّی را با آن به پا دارم، یا باطلی را دفع نمایم امیرالمؤمنین«سلام‌الله‌علیه» می‌فرمایند: «وَ اللَّهِ لَدُنْیَاکُمْ هَذِهِ أَهْوَنُ فِی عَیْنِی مِنْ عِرَاقِ خِنْزِیرٍ فِی‏ یَدِ مَجْذُوم‏»[نهج‌البلاغه، حکمت ۲۳۶.]؛ به خدا قسم، این دنیای شما نزد من از استخوان خوک که در دست بیمار جذامی باشد، پست‌تر است. همچنین می‌فرمایند: «دُنْیَاکُمْ هَذِهِ أَزْهَدَ عِنْدِی مِنْ عَفْطَةِ عَنْز»[نهج‌البلاغه، خطبه ۳.]؛ دنیای شما نزد من، از آب بینی بز کم ارزش‌تر است...... دیدند جوان امریکایی مسلمان و شیعه شده است از او علت شیعه شدنش را پرسیدند.گفت این جمله علی علیه السلام مرا شیفته و دیوانه خود کرد: علی علیه السلام فرمود:به خدا سوگند اگر همه آنچه در زیر هفت آسمان و زمین است را به من بدهند تا پوست دانه جوی را به ظلم از مورچه ای بگیرم این کار را نکنم بدانید که این دنیای فانی در نزد من پست تر است از برگی است که در دهان ملخ است. الحیاه جلد 2 صفحه 186 شما الان دنیارا ببینید دچار چه ظالمینی شده است. امریکای جهانخوار و اسرائیل و ال سعود برای بقا و ریاست خود چقدر مردم مظلوم را کشتار می کنند.دانش اموزان روزه دار افغانی را شهید می کنند. چندین هزار کودک بیگناه در زندانهای اسرائیل هستند. درعراق و سوریه و یمن و جاهای دیگر مرتب افراد مظلوم کشته میشوند برای چندسال حکومت ال سعود ملعون و حکام کاخ سفید و حکومت کشورکوچک اسرائیل غاصب.
از وصیت های امیرمومنان(ع) توصیه به تقوا بود. اوصیکم بتقوالله و نظم امرکم..خداوند فرمود :إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ ۚ(حجرات ایه13).حقیقتا عزیزترین شما نزد خدا،باتقوا ترین شماست....در توضیح این ایه مبارکه :اگر زنی زیبا بود وزنی نازیبا ولی زن نازیبا از زن زیبا،باتقواتربود ان نازیبا نزد خدا عزیز تر از زن زیباست!اگر مردی ثروتمند بود ومرد دیگر فقیر ولی مرد فقیر تقوایش از ثروتمند بیشتر بود مرد فقیر نزد خدا عزیز تر است!اپر شخصی سرلشکر بود و شخص دیگر سرباز!ولی سرباز تقوایش از سرلشکر بیشتر بود خدا ان سرباز را دوست دارد و ان سرباز نزد خدا عزیز است.اگر شخصی علامه بود و شخص دیگر طلبه مبتدی. ولی طلبه مبتدی تقوایش از علامه بیشتر بود خداوند ان طلبه را بیشتر دوست دارد.اگر اقایی وزیر بود و اقای دیگر آبدارچی!اما تقوای آبدارچی بیشتر باشد او نزد خدا ،عزیزتر از ان سرلشکر است.اگر شخصی طایفه و قوم و قبیله دارد ولی شخص دیگر بی کس است ولی ان بی کس،تقوایش بیشتر از آن فرد دارای قوم و قبیله است او نزد خدا از این ادم مهم ،عزیزتر است.اقایی است چند دهنه پاساژ ومغازه دارد ودیگری مغازه کوچکی اجاره کرده است ولی تقوایش بیشتز ان پاساژدار است. ان مرد از این پاساژدار ،نزد خدا عزیز تر است.اقایی است ورزشکار و دارای قدرت بدنی بالا ودیگری ادم لاغر بی جون!اما این ادم بی جون ،تقوایش از ان مرد قوی بیشتر است. او نزدخدا،از این ادم قوی عزیزتر است.دوتا برادر هستند یکی بی تقوا ولی فوق فوق تخصص مغز و اعصاب!اما دیگری ادم معمولی و هیچ تخصصی ندارد!ولی تقوایش از برادر فوق فوق تخصصش بیشتر است. این ادم عادی نزدخدا ،عزیزتر از دیگری است.دوتا خواهر هستند یکی ازدواج کرده و زندگی خوبی دارد و خواهر دیگر مجرد مانده و موفق به ازدواج نشده است ولی تقوایش از او خواهر بیشتر است او نزد خدا عزیزتر از خواهر متاهلش است!و...
ما شیخی داریم که هرگاه دچار مشکل شویم و او را صدا بزیم او مشکلات مارا حل می کند مرحوم علامه سیدمحمد حسین طهرانی درکتاب ارزشمند معادشناسی از استادشان مرحوم علامه طباطبائی نقل میکنند که: در کربلا واعظی بود به نام سیدجواد که ساکن کربلا بود ولی در ایام محرم و عزا برای تبلیغ به نواحی و روستاهای دوردست میرفت نماز جماعت میخواند و مسائل شرعی میگفت و سپس به کربلا برمیگشت. (او میگفت): یکبار گذرم افتاد به روستائی که همه اهالی آن سنی مذهب بودند و در آنجا برخورد کردم با پیرمردی محاسن سفید و نورانی و چون دیدم سنی است بااو از در صحبت و مذاکره وارد شدم ولی دیدم الآن نمیتوانم تشیع را به او بفهمانم چون این مرد ساده لوح و پاکدل چنان قلبش از محبت غاصبین خلافت سرشار است که آمادگی ندارد و شاید گفتن حقیقت مطلب به او نتیجه برعکس بدهد. تااینکه یک روز برای اینکه راه مذاکره با او را باز کنم وبه تدریج ایمان در دل او پیدا شده و شیعه گردد از او پرسیدم:شیخ شما کیست؟(عربها به بزرگ و رئیس قبیله شیخ میگویند) پیرمرد در پاسخ گفت:شیخ ما یک مرد قدرتمندی است که چندین خان ضیافت دارد. چقدر گوسفند دارد. چقدر شتر دارد. چهارهزار نفر تیر انداز دارد. چقدر عشیره و قبیله دارد... من گفتم: به به از شیخ شما چقدر مرد متمکن و قدرتمندی است! پیرمرد رو کرد به من وپرسید: شیخ شما کیست؟ گفتم: شیخ ما یک آقائی است که هر کس هر حاجتی داشته باشد برآورده میکند.اگر در مشرق عالم باشی و او در مغرب عالم و گرفتاری و پریشانی پیش آید و او را صدا بزنی فورا به فریادت میرسد و رفع مشکل از تو میکند.پیرمرد گفت: به به عجب شیخی است شیخ خوب است اینگونه باشد. اسمش چیست؟ گفتم: شیخ علی. دیگر در این باره صحبتی نشد ولی احساس کردم پیرمرد از شیخ علی خیلی خوشش آمده و دائم در فکر سخن من است. دهه محرم تمام شد و به کربلا برگشتم و بعد از مدتی دوباره به آن روستا عزیمت کردم و ایندفعه با شور و علاقه فراوانی.با خود میگفتم:آنروز سنگ بنا را گذاشتم و نامی از شیخ علی بردم. ایندفعه بنا را تمام نموده و شیخ علی رابه طور کامل معرفی میکنم و پیرمرد روشن دل را با مقام مقدس ولایت امیرالمومنین(علیه السلام) آشنا میسازم. تا وارد روستا شدم سراغ او را گرفتم.گفتند:از دنیا رفته است! خیلی متاثر شدم و با خود گفتم:عجب پیرمردی به او دل بسته بودم که اورا با ولایت آشنا کنم. حیف که بدون ولایت از دنیا رفت. چون معلوم بود که اهل عناد و دشمنی نیست بلکه القائات و تبلیغات سوء او را از گرایش به ولایت محروم نموده است. به دیدن فرزندانش رفتم و پس از تسلیت تقاضا کردم که مرا سر قبر او ببرند. بالای قبر او گفتم:خدایا من به این پیرمرد امید داشتم.چرا او را از این دنیا بردی؟خیلی به آستانه تشیع نزدیک بود.افسوس که ناقص و محروم از دنیا رفت. از قبرستان که برگشتیم شب را در منزل همان پیرمرد استراحت کردم. وقتی خوابیدم درعالم رویا از دری وارد شدم دیدم یک دالان درازی است و در یکطرف آن نیمکتی است بلند که روی آن دو نفر نشسته اند و آن پیرمرد سنی نیز درمقابل آنهاست. پس از سلام و احوالپرسی دیدم در انتهای دالان دری است شیشه ای که از پشت آن باغی بزرگ دیده میشود. ازپیرمرد پرسیدم:اینجا کجاست؟ گفت: اینجا عالم قبر و برزخ من است و باغ در انتهای دالان متعلق به من و قیامت من است .گفتم:چرا به باغت نمیروی؟ گفت:هنوز موقعش نرسیده.اول باید این دالان را طی کنم.گفتم:چرا طی نمیکنی؟گفت:این دونفر معلم من هستند.آمده اند تا مرا تعلیم ولایت کنند.وقتی ولایتم کامل شد می روم .سپس به من گفت:آقا سیدجواد گفتی و نگفتی! گفتی:شیخ ما چنین و چنان است ولی نگفتی که او علی بن ابیطالب(علیه السلام) است. به خدا قسم همین که صدایش زدم به فریادم رسید.پرسیدم:قضیه چیست؟ گفت:وقتی از دنیا رفتم و مرا دفن کردند نکیر و منکر به سراغم آمدند و از من سوال کردند که: «من ربک؟ ومن نبیک؟ ومن امامک؟» من دچار وحشت و اضطرابی شدید شدم و هرچه میخواستم پاسخ دهم زبانم نمیچرخید. با آنکه مسلمان بودم ولی نمیتوانستم نام خدا و پیغمبرم را برزبان جاری کنم. دور مرا احاطه کردند و میخواستند مرا عذاب کنند.من که به تمام معنا بیچاره شده بودم ومیدیدم که هیچ راه گریز و فراری نیست ناگهان به یاد حرف تو افتادم که میگفتی: « ما یک شیخی داریم که اگر کسی گرفتار باشد و او را صدا زند هرجا باشد فورا حاضر میشود و از او رفع گرفتاری میکند) من هم فریاد زدم:ای علی به فریادم برس. فورا آقای بزرگواری حاضر شدند وبه آن دو مامور فرمودند:دست از این مرد بردارید.معاند نیست. او ازدشمنان ما نیست. اینطور تربیت شده. حضرت آن دو را ردکردند ودستور دادند دو فرشته دیگر بیایند و عقائد مرا کامل کنند. این دو نفری که روی نیمکت نشسته اند همان دو هستند که به امر حضرت مرا تعلیم عقائد میکنند. وقتی عقائد من صحیح شد اجازه دارم این دالان را طی کنم و وارد آن باغ گردم.
📚کتاب معاد شناسی/جلد۳صفحه۱۱۳
سلام به نظرم فتوای مراجع برای افطار و نماز مغرب متفاوت است.یعنی معیار افطار غروب آفتاب است نه اذان مغرب؟با سلام و تحیات در مساله افطار نظر ایه الله مکارم و بهجت این است که موقع غروب هم می‌شود افطار کرد اگرچه مستحب است تا مغرب صبر کنند
متن شایعه👇 آیا متن زیر دارد❓ اگر نماز قضا دارید حضرت رسول اکرم (ص) فرمود: هر که نماز قضا بر ذمه اش باشد قبل از ظهر جمعه آخر ماه مبارک رمضان چهار رکعت نماز به دو سلام (۲تا دو رکعتی) بخواند و در هر رکعت بعد از حمد یک مرتبه آیه الکرسی و پانزده مرتبه سوره ی را تلاوت نماید که دویست سال نماز قضا را کفایت می‌کند و روایت دیگر از آن حضرت چهار صد سال و روایت از حضرت امیرالمومنین سال و از حضرت رسول سوال کردند مردم آخر الزمان بیش از صدسال عمر نمی کنند نماز قضاهای پدر و مادر و اقربای او را کفایت می کند بعد از نماز این دعا را بخواند.بسم الله الرحمن الرحیم یا سامعَ الصَّوتِ یا جامع الفَوتِ یا مُحیَ العِظامِ بَعدَ المَوت ِ صَلِّ عَلی مُحَمدِ وَاجعَل لی وَ مخرجا مِمّا انا فیه اِنَّڪَ تَعلَمُ و انتَ تُقَدَر وَلا اَقدِرُ وَ انتَ عَلامَ الغُیُوبِ یا واهِبَ العَطایا یا غافِرَ الخَطایا یا یا قدُوسُ یا رَب المَلائِڪهِ وَ الرّوح رَبِِ اغفِر وَارحَم و تَجاوَز عَما تَعلَمُ اِنَڪَ اَنتَ العَلِیُ الاَعظَم ُیا ساتِرَ العُیوُبِ یا الڪُرُوب یا غافِر الذُنوُبِ یا ذَالجَلالِ وَالاِڪرام بِرَحمَتِڪَ یا اَرحَمَ الراحِمینِ 📌 پاسخ به شایعه👇 ✍️متن مذکور در هیچ یک از کتب ما نیامده است و نشر آن و انتساب آن به پیامبر گرامی و اهل بیت، مصداق بارز دروغ بستن بر حجت های الهی می باشد که از گناهان و سبب روزه است 👌روایاتی فراوانی در وجوب قضاء نمازهای شده می کند و اینکه هیچ چیز نمی تواند جای ادای آن ها را بگیرد. 📌نقل است که امام علیه السلام فرمود: « کسی که طهارت نماز بخواند، یا نمازها را فراموش کند و نخواند، یا خواب ، باید نمازش را هر زمان که به یاد آورد قضا کند» 🍃به این مضمون روایات دیگری نیز وارد شده است 📚 ج2 ص266 📚 ج8 ص253 باب 1