eitaa logo
مدافعان بانوی دمشق.شهید مدافع حرم محمد رضا الوانی
167 دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
2.4هزار ویدیو
145 فایل
.چی می شود پرچم حرم،برام کفن بشه. سلام من به بی بی شهادتین من بشه.بدون زینبی من نفس نمی کشم تا زنده ام از عشق بی بی دست نمی کشم https://eitaa.com/alvane ا
مشاهده در ایتا
دانلود
سردار قاآنی: اوضاع آذربایجان تحت رصد است و اتفاق خاصی نخواهد افتاد سردار اسماعیل قاآنی صبح امروز در مجمع عمومی نمایندگان طلاب در سالن جلسات جامعه مدرسین حوزه علمیه قم در پاسخ به این سوال که موضع ایران در قبال تحرکات آذربایجان چیست؟ اظهار داشت: نگران آذربایجان نباشید. اوضاع تحت رصد است و اتفاق خاصی نخواهد افتاد.
قربون دل امام زمانم برم،هر روز به یاد جد غریبش،میشینه زیارت نامه میخونه،همه ی این صحنه ها رو یکی یکی میبینه،هی صدا میزنه جد غریبم،….شب یازدهم بی بی زینب بچه هارو جمع کرد زیر یه خیمه سوخته،بچه ها بی هوش افتادند همه،خانم زینب رو یه چند لحظه خواب درربود،خواب مادرش زهرا رو دید،تو خواب شروع کرد گله کردن،مادر دیدی چه خاکی به سرم شد،مادر نبودی علی اکبرم رو ارباًاربا کردن،مادر نبودی علی اصغرم رو رو دست باباش کشتند،مادر نبودی چه کردند،آخ مادر چشمای عباس،آخ مادر قاسم رو یادته،قدی نداشت،چه قدی کشید،زیر سُم اسب ها،هی گفت،هی گفت،خانم زهرا فرمود:زینب جان من دیگه دلم طاقت نداره،دیگه بس کن،اینقده گله نکن،صدا زد آخه مادر تو که نبودی ببینی،گفت:من نبودم ببینم،تمام لحظه به لحظه کنارت بودم،وقتی وداع میکرد داشتم نگاهت میکردم،وقتی داشت میرفت جون داشتی میدادی دیدمت،وقتی علی اکبر و با هم آوردید، من هم بودم،وقتی علی اکبر رو آورد تو خیمه منم بودم، زینب من یه جا من بودم که تو هم نبودی،زینب سرش تو دامن من بود،اومد تو گودال با خنجر برهنه نشست رو سینه پسرم،جلو چشم من…حسین
❤️ رفته ای در سفر و آمدنت دیر شده! مشکلی هست مگر باعث تأخیر شده؟ سالها می گذرد غایبی از دیده ی ما نکند چشم تو از دیدن ما سیر شده؟! حالمان حال خوشی نیست بیا ای جانا زندگی بی تو دگر سخت و نفس گیر شده... 💚 🌙 ​​​​👇 💟🇯‌🇴‌🇮‌🇳👇 cнαɴεℓ☞ @Ajaieb_Jahan
حاج آقاکربلایی،مسئول عقیدتی سیاسی یگان ژاندارمری مستقر در فکه تعریف می کرد:در یگان ما عده ای کارشناس آب و مسائل کشاورزی بودند.یک روز از آنها پرسیدم ((اگر آبی داخل قمقمه دوازده سال زیر خاک بماند چه می شود؟؟)) خیلی عادی گفتند:خب معلوم است،به دلیل شرایط فیزیکی و زمان زیاد.به لجن تبدیل می شود سپس به هر کدام جرعه ای آب دادم،بعدپرسیدم:((حالا به نظر شما این آب چه طور بود؟؟)) همه گفتند:((آبی تازه و زلال است)) باخنده ی من علت را جویا شدند،قمقمه را نشانشان داده،گفتم:((این آبی که شما خوردید،متعلق به قمقمه ای بود که ١٢سال تمام زیر خاک،کنار شهید قرار داشت)) :مات و مبهوت به یکدیگر نگاه کرده،فکر کردند شوخی میکنم،باورشان نمی شد که این آب آن قدر زلال و خوش طعم باشد.همه تعجب و بهتشان را با یک صلوات اعلام کردند :للهم صلی علی محمد و آل محمد:{کتاب تفحص ص١۵٧(راوی:سیداحمد میر طاهری)} حضرت علّامه حسن زاده آملی: من هر وقت هر جا به عکس یک شهید می رسم می گویم : السَّلامُ عَلیکَ یا وَلیُّ اللّه و به عکس چند شهید می رسم می گویم : السّلامُ عَلیکُم یا أولیاءَ اللّه.
وقت نماز ظهر وقت نماز ظهر از اول ظهر (یعنی هنگامی که سایه‌ی هر چیزی پس از آن که بر اثر بالا آمدن آفتاب کاملاً کوتاه شد مجدداً به طرف مشرق شروع به زیاد شدن کند) است تا هنگامی که فقط به قدر نماز عصر تا غروب آفتاب وقت باقی مانده است.     وقت نماز عصر وقت نماز عصر از هنگامی است که به قدر خواندن نماز ظهر، از ظهر گذشته تا غروب آفتاب.
📚 ماه گرفتی نیم سایه ❓سوال: نماز آیات برای ماه گرفتگی نیم سایه واجب است؟ ✅ جواب: 🔹 : در مواردی که به آن نیم سایه می گویند، ماه گرفتگی عرفی نیست و نماز آیات واجب نمی شود. 🔹 آیت الله :در صورتی که مشاهده تاریکی مذکور دشوار باشد نماز آیات واجب نیست. 🔹 آیت الله : اگر این چنین است نماز آیات واجب نیست. و نماز ایات زمانی واجب می شود که نور بخشی یا کل قرص ماه مخفی شود. 🏷 پی‌نوشت: سوالات سامانه جامع استفتائات مقام معظم رهبری/استفتائات سایت آیت الله مکارم/استفتائات سایت آیت الله سیستانی ✅ ماه گرفتگی امشب از نوع نیم سایه ای است و نماز آیات ندارد.
🔹حضرت عبدالعظیم حسنی ،مشهور به شاه عبدالعظیم و سیدالکریم از سادات حسنی و از راویان حدیث. نسب او با چهار واسطه به امام حسن مجتبی(ع) می‌رسد. شیخ صدوق، مجموعه روایات وی را با عنوان جامع اخبار عبدالعظیم گردآوری کرده است. عبدالعظیم حسنی، امام رضا(ع) و امام جواد(ع) را درک کرده و نقل است که ایمان خویش را بر امام هادی(ع) عرضه داشت و در زمان او وفات یافت. حرم حضرت عبدالعظیم در شهر ری قرار دارد و زیارتگاه شیعیان است. در برخی روایات ثواب زیارت قبر او برابر با ثواب زیارت قبر امام حسین(ع) دانسته شده است 🔸در روایتی از امام هادی (ع) آمده است: شیخ المحدّثین (صدوق (ره))، از محمّد بن یحیی عطّار از یکی از اهالی ری این‌گونه نقل کرده که: خدمت امام هادی (ع) رسیدم. ایشان فرمودند: کجا بودی؟  گفتم: حسین بن علی (ع) را زیارت کردم. امام هادی (ع) فرمودند: بدان که اگر قبر عبدالعظیم را در شهر خودتان «ری»زیارت کنی، مانند کسی هستی که حسین بن علی (ع) را زیارت کرده ☑️کانال زمینه سازان ظهور https://eitaa.com/joinchat/127991815C5a5ae03ab8
📍اعدام تروریست مرتبط با سرویس‌های جاسوسی بیگانه ▪️حبیب اسیود، عامل اصلی حمله تروریستی به رژه نیروهای مسلح اهواز در سال ۱۳۹۷ بود 🔹حکم اعدام حبیب فرج‌الله‌چعب، ملقب به «حبیب اسیود»، سرکرده گروهک تروریستی حرکة‌النضال و طراح اصلی حمله تروریستی به رژه نیروهای مسلح در سال ۱۳۹۷ که منجر به شهادت و زخمی‌شدن تعداد زیادی از شهروندان شد، صبح امروز -شنبه ۱۶ اردیبهشت- به اجرا درآمد. 🔹«حبیب فرج‌الله‌چعب» ملقب به «حبیب اسیود»، سرکرده گروهک تروریستی و تجزیه‌طلب «حرکةالنضال»، چندین عملیات تروریستی را در ایران اجرا و طراحی و از این طریق تعدادی از افراد بی‌گناه از جمله زنان و کودکان ایرانی را قربانی کرده بود. 🔹اسیود از سال ۱۳۸۴(۲۰۰۵ میلادی) سرکردگی گروهک تروریستی حرکةالنضال را تحت حمایت چندین سرویس‌ جاسوسی از جمله موساد و ساپو( سرویس جاسوسی کشور سوئد) و بعضی کشورهای منطقه برعهده گرفت. 🔹در نتیجه اقدامات تروریستی و خون‌بار این گروهک به سرکردگی حبیب اسیود، بیش از ۴۵۰ نفر از شهروندان ایرانی شهید یا مجروح شده‌اند.
عقل درختی است که ریشه اش ، تقوا شاخه اش ، حیا و میوه اش ، زهد و پرهیزگاری است..🌱
پنج چیز دید چشم رازیاد میکند: 1️⃣نگاه به کعبه 🕋 2️⃣خط قرآن 🌼 3️⃣روی پدر و مادر 💜 4️⃣صورت عالم🌱 5️⃣آب جاری🌱
🔲◾️▪️ امروز ۱۵ شوال / جنگ احد و شهادت حضرت حمزه (ع)/عبرت تاریخی... ♦️ در سال 3 ه‍ در روز جنگ احد، حضرت حمزه سيد الشهداء و 69 نفر از مسلمانان به شهادت رسيدند. 📚 بحار الانوار: ج ٢٠، ص ١٨ ♦️ در اين جنگ مسلمانان هزار نفر بودند كه به نوشته عده اى سيصد نفر در بين راه برگشتند، و براى جنگ 700 نفر باقى ماند. كفار 3000 نفر بودند و 2000 نفر و 4000 نفر و 5000 نفر هم گفته اند. تعداد كشته هاى كفار 22 يا 23 يا 28 نفر، و تعداد شهدا 70 نفر بود. 📚 مسار الشيعه: ص ١٥ ♦️ در اين روز دندان و پيشانى پيامبر صلى الله عليه و آله را شكستند. 📚 بحار الانوار: ج ٢٠، ص ١٨ 🌹 فداكارى هاى حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام در احد ♦️ در اين روز بر اثر فداكاری ها و شجاعت هايى كه اميرالمؤمنين عليه السلام در دفاع از وجود شريف خاتم الانبياء صلى الله عليه و آله و حفاظت از آن حضرت نشان داد جراحت هاى زيادى بر بدن مباركش رسيد. اين در حالى بود كه ديگران فرار كرده بودند و پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: ياعلى! آيا مى شنوى كه از آسمان تو را مدح مى كنند. يكى از ملائكه به نام رضوان مى گويد: "لا سيف الا ذوالفقار و لافتى الا على"، امير المؤ منين عليه السلام مى فرمايد: از خوشحالى گريستم و خداوند سبحان را بر اين نعمت حمد كردم. 📚 ارشاد: ج ١، ص ٨٧ ♦️ در اين جنگ پيروزى در ابتداء از آن مسلمانان بود، ولى مقدارى كه به تعقيب دشمن رفتند و ميدان خالى شد، بازگشتند و مشغول جمع غنايم شدند و اكثر نگهبانان مخالفت دستور پيامبر صلى الله عليه و آله نمودند و محل نگهبانى خود را رها كردند و مانند بقيه مشغول جمع غنايم شدند. ♦️ خالد بن وليد كه از سر دسته هاى كفار در اين جنگ بود از همان قسمت با كفار حمله كردند تعداد اندكى از نگهبانان دره كه نرفته بودند شهيد شدند و كفار از پشت سر به مسلمانان حمله كردند. فراريان كفار هم تا اين وضع را ديدند بازگشتند و حمله به مسلمين شدت گرفت. جراحت هاى فراوانى بر بدن مبارك پيامبر صلى الله عليه و آله رسيد و شيطان فرياد بر آورد كه محمد كشته شده است! مسلمانان با شنيدن اين ندا فرار كردند، و فقط چند نفرى از وجود مبارك پيامبر صلى الله عليه و آله محافظت مى كردند كه عبارت بودند از اميرالمؤمنين عليه السلام و ابودجانه كه شهيد شد و زنى به نام نسيبه و انس بن نضر كه تازه از مدينه رسيده بود. 🇮🇷کانالهای نشریه عبرتهای عاشورا🇮🇷 🌍 eitaa.com/ebratha_ir  ایتا 🌍 splus.ir/ebratha.org  سروش
ستاره مشهور تلویزیون فرانسه مسلمان شد به گزارش تابناک به نقل از فرارو، دیلن تیری، ستاره مشهور تلویزیون فرانسه، به دین اسلام گروید و به همراه مادرش به خانه خدا رفت. دیلن تیری عکسی از حج عمره خود را که در ماه رمضان به همراه مادرش به جا آورده بود با هوادارانش به اشتراک گذاشت. تیری در کپشن یکی از تصاویر که در آن سر مادرش را می‌بوسد نوشت: این بهترین عکس است. عکسی با مادرم که اسلام را به من آموخت. وی ادامه داد: جان خود را مدیون شما هستم، زیرا چشمانم را به این دین زیبا یعنی اسلام باز کردید. ستاره مشهور تلویزیون فرانسه مسلمان شد این شخصیت مشهور تلویزیون فرانسه در مصاحبه‌ای که چند روز پیش داشت مردم را به اسلام دعوت کرد و گفت: اگر اسلام نداشتم این مرد امروزی نبودم، نسخه سیاهی از خودم بودم.
حضرت امام در باره شهادت و شهدا فرمود: شما پیروزید برای اینکه شهادت را در آغوش می گیرید آنهایی که از شهادت و از مردن می ترسند، آنها شکست خورده اند... ❤️شهید ابراهیم هادی❤️ یه نفر اومده بود مسجد و از دوستان سراغ شهید ابراهیم هادی رو می گرفت . بهش گفتم : " کار شما چیه ؟ بگین شاید بتونم کمکتون کنم " گفت : " هیچی ! می خواهم بدونم این شهید ابراهیم هادی کی بوده ؟ قبرش کجاست ؟ " مونده بودم چی بهش بگم .. بعداز چند لحظه سکوت گفتم : " شهید ابراهیم هادی مفقودالاثره ، قبر نداره .. چرا سراغشو می گیری ؟ " با یه حزن خاص قضیه رو برام تعریف کرد : " کنار خونه ی ما تصویر یه شهید نصب کردند که مال شهید ابراهیم هادی هستش . من دختر کوچیکی دارم که هر روز صبح از جلوی این تصویر رد میشه و میره مدرسه . یه روز بهم گفت : " بابا این آقا کیه؟ " گفتم : " اینا رفتند با دشمنا جنگیدن و نذاشتن دشمن به ما حمله کنه و شهید شدند . " از زمانی که این مطلب رو به دخترم گفتم ، هر وقت از جلوی عکس رد میشه بهش سلام می کنه . چند شب پیش این شهید اومده به خواب دخترم بهش گفته من ابراهیم هادی ام ، صاحب همون عکس که بهش سلام می کنی ؛ بهش گفته : " دختر خانوم ! تو هر وقت به من سلام می کنی من جوابت رو میدم ؛ چون با این سن کم ، اینقدر خوب حجابت رو رعایت می کنی دعات هم می کنم " بعد از اون خواب دخترم مدام می پرسه : " این شهید ابراهیم هادی کیه ؟ قبرش کجاست ؟ " بغض گلوم رو گرفته بود .. حرفی برا گفتن نداشتم ؛ فقط گفتم : " به دخترت بگو اگه می خواهی شهید هادی همیشه هوات رو داشته باشه مواظب نماز و حجابت باش ............ 🔅بعد از 6 ساعت شهیدش را آورد و گفت این مال شما ! ✍️ بچه‌های تفحص دنبال 3 شهید بودند که بعد از یک هفته جستجو آنها را پیدا کردیم؛ داخل پارچه‌های سفید گذاشتیم و آوردیم مقر تا شناسایی شوند؛ به پدر و مادرهایشان اطلاع داده بودند که فرزندانشان شناسایی شده‌اند. مادری آمده بود و طوری ناله می‌زد که تا به حال در عمر 46 ساله‌ام ندیده بودم؛ دخترش می‌گفت «مادرم از 25 سال گذشته که فرزندش مفقود شده، حالش همین طور است»؛ ناگهان رفت داخل اتاق، مقابل 3 شهید ایستاد؛ به بچه‌ها گفتم «با ایشان کاری نداشته باشید» تا رفتم دوربین بیاورم؛ این مادر، یکی از شهدا را بغل کرد و دوید سمت مسجد؛ به بچه‌ها گفتم «بگذارید ببرد». ✍️ هنوز ما اطلاع دقیقی از هویت 3 شهید نداشتیم؛ برای شهید نماز خواند و شروع کرد با او به صحبت کردن؛ دلتنگی‌های 25 ساله‌اش را به او گفت؛ از تنهایی‌های خودش؛ از اینکه پدرش فوت کرده؛ خواهر و برادرانش ازدواج کرده اند و از اینکه چه سختی‌هایی که نکشیدند و اینکه که شما را به ما می‌خواستند، بفروشند به یک میلیون و دو میلیون تومان. می‌آمدند به ما می‌گفتند ماشین می‌خواهید، خانه می‌خواهید یا زمین. 💬 این مادر بعد از 6 ساعت شهیدش را آورد و گفت این مال شما... به او گفتم «مادر چطوری فهمیدید، این بچه شماست؟» او گفت «همان موقعی که رفتم و در را باز کردم، دیدم پسرم در مقابلم با همان چهره 25 سال پیش که به منطقه فرستادمش، با همان تیپ، با همان وضعیت بلند شد و به من سلام کرد و گفت مادر منتظرت بودم». 📍صبح روز بعد، وقت نماز مادر به رحمت خدا رفت؛ زمانی که ما بعد از فوت مادرش رفتیم کار شناسایی را انجام دادیم. پلاکش را در قفسه سینه‌اش پیدا کردیم و تا اطلاعات را وارد رایانه کردیم دیدیم مادر درست گفته بود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴معرفی رضا کیانیان از زبان ابوالقاسم طالبی سلبریتی‌هایی که فکر می‌کنند کسی گذشته‌شان را نمی‌داند ♦️ابوالقاسم طالبی (کارگردان سینما) : یک سلبریتی‌ هم داریم که خودش در گروه «پیکار» بوده و الان فرزندش در خارج از کشور است و حالا چپ و راست ، علیه جمهوری اسلامی موضع می‌گیرد و خیال می‌کند کسی گذشته‌اش را نمی‌داند؛ مطبوعات انقلابی، باید این موضوعات را شفاف‌ کنند.
دستور عجیب سرتیپ عراقی برای یک شهید🌷 راوی: حسن یوسفی 🔸«یک بار یکی از بچه‌ها آمد و به ما گفت که ان شاءالله ما تا ۴۵ روز دیگر می‌رویم ایران. در حالیکه آن موقع هنوز هیچ خبری از اعلام آزادی اسرای ایرانی نشده بود. بچه‌ها سر به سرش گذاشتند و شوخی کردند. این برادر رزمنده یک آدم مؤمنی بود که ما قبولش داشتیم. به او گفتیم حالا گیریم آزاد هم شدیم. اگر برویم ایران، تو می‌خواهی رسیدی خانه‌ات، چه کار بکنی؟ گفت:«من با شما نمی‌آیم. چون قبل از آزادی می‌میرم. شما در این اردوگاه برای من چهل روز عزاداری می‌کنید. جنازه‌ام را دور اردوگاه تشییع می‌کنید.» بچه‌ها در جوابش گفتند: «همه حرف‌هایت را که باور کنیم، این یکی را که چهل روز برایت عزاداری برپا باشد را باور نمی‌کنیم. تشییع جنازه را که نمی‌گذارند انجام دهیم. ضمناً این بعثی‌ها برای آقا امام حسین(ع) که در کشور خودشان دفن است نمی‌گذارند عزاداری کنیم، چطور می‌خواهند بگذارند برای تو عزاداری کنیم؟» 🌷سه چهار روز بعد ایشان از دنیا رفت...در همان روزی که دوستمان از دنیا رفت، یک سرتیپ عراقی مسئول کل اردوگاه‌ها که معمولاً ۶ ماه یکبار توی اردوگاه‌ها سرکشی می‌کرد و بسیار هم مغرور بود، آمد. یک سربازی به او گزارش کرد که امروز یک نفر مرده. نمی‌دانم چطور شد که آن ژنرال عراقی گفت: برویم ببینیمش. همه تعجب کردند چون چنین مقامی هیچ وقت برای دیدن جنازه‌ی اسیر اقدام نمی‌کرد. ملحفه را خودش از روی پیکر شهید کنار زد. ما خودمان هم منظره‌ای که دیدیم را باور نکردیم. چهره شهید خیلی حالت عجیبی پیدا کرده بود. انگار آنجا را با چیزی روشن کرده بودند. چهره سفید و نورانی و براق. هر کسی که آنجا چهره شهید را دید اصلاً انگار از این رو به آن رو شد. تا مدتی حالت چهره‌اش را فراموش نمی‌کردیم. 🌷همان موقع که همگی چهره دوست شهیدمان را دیدیم، آن سرتیپ عراقی یک سیلی محکم زد توی گوش سربازش که کنار ایستاده بود و گفت:«لا بالموت...هذا شهید... والله الاعظم هذا شهید...» دیگر باورش شده بود که این شهید است و از آنجا آن بعثی هم زیر و رو شده بود. گفت: « برای این شهید باید چهل و پنج روز عزاداری کنید و دستور می‌دهم بدنش را دور تا دور اردوگاه سه بار تشییع کنید.» او که این‌ها را می‌گفت بچه ها گریه می‌کردند. اتفاق عجیبی بود. بعد یکی از ایرانی‌ها رفت و گفت ما چهل و پنج روز نمی‌توانیم عزاداری کنیم. افسر بعثی گفت: چرا؟ جواب دادند: چون ما چهل روز دیگر می‌رویم. گفت: شما از کجا این حرف را می‌زنید؟ جواب داد: خود این شهید قبل از شهادتش گفته. افسر بعثی گفت: «اگر او گفته پس درست است.» 🔶🔸سر چهل روز دیدیم درها باز شد و صلیب سرخی ها آمدند داخل و گفتند که دیگر باید به ایران بازگردید.🔸🔶 📖 سیری در زمان - جلد سوم - صفحه ۵۴۵ الی ۵۴۶ 🖊تحقیق وپژوهش:استاد مهدی امینی
با سلام و تحیات. هر یک قدم که نظام اسلامی عقب بیاید این بی حجاب ها ده قدم جلو می ایند و کار امام جمعه رشت از نظر کلی درست بوده است فقط در بیان الفاظ اگر جور دیگری گفته می شد بهتر بود.مثلا می گفتند از دخترانم که حجابشان خوب نیست درخواست می کنم به احترام شهدا حجابشان را درست کنند.
🔺عکس جدید مجله وال استریت ژورنال انقلابی جدید و بزرگ در راه است... https://eitaa.com/joinchat/2584739876C128c22f59e
شكايت شيخ هادي حائري شيرازي به حضرت ابوالفضل علیه السلام مرحوم آية الله آقاي حاج شيخ هادي حائري شيرازي، فرزند مرحوم ملا امين شيرازي - يكي از عالمان وارسته و متقي كربلاي معلي - متولد 1308 ه ق وفات 1364 ه ق روایت ماجرا از زبان فرزندشان : . روزي جمعي از اشرار وابسته به يكي از خاندانهاي معروف، كه حرمت علم را نمي شناختند و از درك منزلت عالمان عاجز و بيگانه بودند، در راه خانه متعرض مرحوم والد مي شوند و به ايشان جسارت و بي ادبي روا مي دارند، تا آنجا كه عمامه ي ايشان از سر مبارك بر زمين مي افتد! پدرم با ناراحتي تمام به منزل مي رود و دوباره عمامه را به سر مي پيچد و از منزل خارج مي شود. آنان به گمان اينكه او قصد شكايت به كلانتري دارد، ديگر بار راه را بر او سد مي كنند و مقصدش را مي پرسند. پدرم مي گويد: خير، من تنها به حرم حضرت اباالفضل العباس عليه السلام مي روم. آن بي معرفت ها قضيه را سبك انگاشته و راه را باز مي كنند و ايشان به طرف حرم مطهر، رهسپار مي گردند و پس از عرض حال، به منزل باز مي گردند. در همان شب يكي از جوانان آنان خاندان، بدون آنكه سابقه ي بيماري داشته باشد، ناگهان گرفتار مرگ مي شود. فرداي آن روز، هنوز از كار تجهيز او كاملا فارغ نشده بودند كه باز هم مرگ سراغ جواني ديگر از ايشان مي آيد، و روز سوم هم... بالاخره عاقلان قوم بالاتفاق جمع مي شوند و به منزل مرحوم حاج شيخ هادي قدس سره مي آيند، و ضمن گريه و زاري، به دست و پاي ايشان مي افتند و طلب حلاليت و كسب رضايت مي كنند، و مي گويند: «مگر شما مي خواهيد همه ي خانه هاي ما را تاريك كنيد؟» ايشان در پاسخ مي گويد: من فقط خدمت آقا عرض حال كردم و بس! و درخواست انجام كار معيني نكردم و آن را به خود آقا واگذار كردم. سرانجام با انجام عذرخواهي، جريان مرگ و ميرها خاتمه مي يابد.
🍃 ختمة قرآن لتعجيل فرج الإمام المهدي المنتظر عليه السلام 🍃 ختمة قرآن لتعجیل فرج الامام المهدی عجل الله فرجه https://khatmatquran.com/khatma/64589c06467dc
ﻫﻤﻪ_ﻣﺸﻜﻞ ﺗﻮ ﺍﺯ ﻫﻤﻴﻦ «ﻣﻦ» ﺍﺳﺖ 🔴 ملکی تبریزی ﻣﻰﻓﺮﻣﻮﺩﻧﺪ : ﻳﻚ ﺭﻭﺯ ﺩﺭ ﻧﺠﻒ ، ﭘﻴﺶ ﺍﺳﺘﺎﺩﻡ ﺁﻣﺪﻡ ﻭ ﺑﻪ ﺍﻭ ﮔﻔﺘﻢ : ﺩﺭﺱ ﺭﺍ ﺧﻮﺏ ﻳﺎﺩ ﻧﻤﻰﮔﻴﺮﻡ ، ﻣﻐﺰﻡ ﻫﻢ ﻛﻢ ﻧﺪﺍﺭﺩ ، ﺧﻴﻠﻰ ﺣﺎﻓﻈﻪ ﻭ ﮔﻴﺮﻧﺪﮔﻰ ﻣﻦ ﺧﻮﺏ ﺍﺳﺖ ، ﺍﻣﺎ ﺍﻳﻦ ﺩﺭﺱﻫﺎﻳﻰ ﺭﺍ ﻛﻪ ﺷﻤﺎ ﻣﻰﮔﻮﻳﻴﺪ- ﺣﻜﻤﺖ ﺍﻟﻬﻰ ، ﻋﺮﻓﺎﻥ ﻳﺎ ﻓﻘﻪ - ﺧﻮﺏ ﻳﺎﺩ ﻧﻤﻰﮔﻴﺮﻡ، ﻧﺸﺎﻃﻰ ﻫﻢ ﻧﺪﺍﺭﻡ. ﺳﺮ ﺩﺭﺱ ﺩﻭﺳﺖ ﻧﺪﺍﺭﻡ ﻛﻪ ﮔﻮﺵ ﺑﺪﻫﻢ، ﻛﺴﻞ ﻫﺴﺘﻢ. ﻣﺸﻜﻞ ﺩﺍﺭﻡ؟ ﻣﺸﮑﻞ ﮐﺠﺎﺳﺖ؟ ﺍﺳﺘﺎﺩﻡ ﮔﻔﺖ: ﺍﻫﻞ ﻛﺠﺎ ﻫﺴﺘﻰ؟ ﮔﻔﺘﻢ: ﺗﺒﺮﻳﺰ. ﮔﻔﺖ: ﭼﻨﺪ ﻭﻗﺖ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﻪ ﻧﺠﻒ ﺁﻣﺪﻩﺍﻯ؟ ﮔﻔﺘﻢ: ﭼﻬﺎﺭ ﺳﺎﻝ ﺍﺳﺖ. ﮔﻔﺖ: ﺩﺭ ﻧﺠﻒ ﻗﻮﻡ ﻭ ﺧﻮﻳﺶ ﺩﺍﺭﻯ؟ ﮔﻔﺘﻢ: ﺑﻠﻪ. ﮔﻔﺖ: ﻛﻴﺴﺖ؟ ﮔﻔﺘﻢ: ﺧﺎﻟﻪ ﺯﺍﺩﻩﺍﻡ ﻫﺴﺖ. ﮔﻔﺖ: ﭼﻪ ﻛﺎﺭ ﻣﻰﻛﻨﺪ؟ ﮔﻔﺘﻢ: ﺍﻭ ﻫﻢ ﻃﻠﺒﻪ ﺍﺳﺖ. ﮔﻔﺖ: ﻣﻴﺎﻧﻪﺍﺕ ﺑﺎ ﺍﻭ ﺻﺎﻑ ﻧﻴﺴﺖ؟ ﮔﻔﺘﻢ: ﻧﻪ، ﺻﺎﻑ ﻧﻴﺴﺖ. ﺑﺎﻻﺧﺮﻩ ﺣﺴﺎﺩﺕ، ﻏﺮﻭﺭ ﻭ ﻛﺒﺮ ﺩﺭ ﻗﻮﻡ ﻭ ﺧﻮﻳﺶﻫﺎ ﻫﺴﺖ. ﮔﻔﺖ: ﻣﻰﺧﻮﺍﻫﻰ ﺩﺭﺱ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﺷﻮﻯ ﻭ ﻗﻠﺒﺖ ﺭﺍ ﺭﻭﺷﻦ ﻛﻨﻢ؟ ﮔﻔﺘﻢ ﺑﻠﻪ . ﮔﻔﺖ ﺑﺎﻳﺪ ﺍﺯ ﺧﻮﺩ ﺑﮕﺬﺭﻯ. ﺩﺭﺱ ﻛﻪ ﺗﻤﺎﻡ ﺷﺪ، ﺯﻭﺩﺗﺮ ﻣﻰﺭﻭﻯ ﻭ ﻛﻔﺶ ﭘﺴﺮ ﺧﺎﻟﻪﺍﺕ ﺭﺍ ﺟﻔﺖ ﻣﻰﻛﻨﻰ. ﮔﻔﺘﻢ: ﻣﻦ؟! ﮔﻔﺖ : ﺑﻠﻪ، ﺗﻮ ﺍﺯ ﻫﻤﻴﻦ «ﻣﻦ» ﺍﺳﺖ باز درباره ایشان این داستان امده است: مرحوم حاج میرزا جواد آقای تبریزی معروف -که از بزرگان اولیا و عرفا و مردان صاحب‌دلِ زمان خودش بوده است- اوایلی که برای تحصیل وارد نجف شد، با این‌که طلبه بود ولی به شیوه اعیان و اشراف حرکت می‌کرد. نوکری دنبال سرش بود و پوستینی قیمتی روی دوشش می‌انداخت و لباس‌های فاخری می‌پوشید؛ چون از خانواده اعیان و اشراف بود و پدرش در تبریز ملک‌التجار بوده یا از خانواده ملک‌التجار بودند. ایشان طلبه و اهل فضل و اهل معنا بود و بعد از آن‌که توفیق شامل حال این جوان صالح و مؤمن شد، به درِ خانه عارف معروف آن روزگار، استاد علم اخلاق و معرفت و توحید، مرحوم آخوند ملاحسینقلی همدانی -که در زمان خودش در نجف، مرجع و ملجأ و قبله اهل معنا و اهل دل بوده است و حتّی بزرگان می‌رفتند در محضر ایشان می‌نشستند و استفاده می‌کردند- راهنمایی شد. روز اولی که مرحوم حاج میرزا جوادآقا، با آن هیأتِ یک طلبه اعیان و اشراف متعین به درس آخوند ملاحسینقلی همدانی می‌رود، وقتی‌که می‌خواهد وارد مجلس درس بشود، آخوند ملاحسینقلی همدانی، از آن‌جا صدا می‌زند که همان‌جا -یعنی همان دمِ در، روی کفش‌ها- بنشین. حاج میرزا جواد آقا هم همان‌جا می‌نشیند. البته به او برمی‌خورد و احساس اهانت می‌کند اما خودِ این و تحمل این تربیت و ریاضت الهی او را پیش می‌برد. جلسات درس را ادامه می‌دهد. استاد را -آن‌چنان‌که حق آن استاد بوده- گرامی می‌دارد و به مجلس درس او می‌رود. یک روز در مجلس درس (یا) بعد که درس تمام می‌شود، مرحوم آخوند ملاحسینقلی همدانی به حاج میرزا جوادآقا رو می‌کند و می‌گوید: برو این قلیان را برای من چاق کن و بیاور! بلند می‌شود، قلیان را بیرون می‌برد؛ اما چه‌طور چنین کاری بکند؟! اعیان، اعیان‌زاده، جلوی جمعیت، با آن لباس‌های فاخر! ببینید، انسان‌های صالح و بزرگ را این‌طور تربیت می‌کردند. قلیان را می‌برد به نوکرش که بیرون در ایستاده بود می‌دهد و می‌گوید: این قلیان را چاق کن و بیاور. او می‌رود قلیان را درست می‌کند و می‌آورد به میرزا جوادآقا می‌دهد و ایشان قلیان را وارد مجلس می‌کند. البته این هم که قلیان را به‌دست بگیرد و داخل مجلس بیاورد، کار مهم و سنگینی بوده است؛ اما مرحوم آخوند ملاحسینقلی می‌گوید که خواستم خودت قلیان را درست کنی، نه این‌که بدهی نوکرت درست کند!