eitaa logo
مدافعان بانوی دمشق.شهید مدافع حرم محمد رضا الوانی
167 دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
2.4هزار ویدیو
145 فایل
.چی می شود پرچم حرم،برام کفن بشه. سلام من به بی بی شهادتین من بشه.بدون زینبی من نفس نمی کشم تا زنده ام از عشق بی بی دست نمی کشم https://eitaa.com/alvane ا
مشاهده در ایتا
دانلود
حماسه سرای دفاع مقدس کیست؟از چهره‌های مطرح سرودهای دوران دفاع مقدس حاج حبیب الله معلمی است. او که در سال ۱۳۴۰ از رامهرمز به اهواز مهاجرت کرد، با آغاز جنگ تحمیلی در کنار حضور در اهواز به عنوان یکی از مهمترین شهر‌های جنگی ایران در فرصت‌های بسیاری همراه با فرزندانش در سنگر‌های دفاع هم حضور داشت و همزمان به سرودن اشعار نیز می‌پرداخت که خاطره نخستین نوحه‌ای که به آقای صادق آهنگران داد از زبان حاج صادق شنیدنی است. سال ۱۳۵۹ یعنی همان اوایل جنگ من با سیف الله معلمی فرزند حاج آقا معلمی در جهاد سازندگی آشنا شدم. او گفت: پدرم شعر می‌گوید. اگر تمایل داری برای شما هم که در مراسم‌ها نوحه می‌خوانید شعر بگوید. من همان جا روی نوار کاست چند بیت ضبط کردم و نام چند شهید خوزستان را هم نوشتم و به سیف الله دادم. روز بعد که او را دیدم برگه‌ای به من داد و گفت: این شعر را پدرم بنا به آهنگی که دیروز به من دادی، سروده و نام شهدایی را که به من دادید، هم در بیت‌ها آورده است. نگاهی به کاغذ انداختم. اشعار خوب و محکمی سروده شده بود. مطلع یا سر‌نوحه‌اش این بود؛ ای شهیدان به خون غلتان خوزستان، درود لاله‌های سرخ پرپر گشته ایران، درود همان موقع سید حسین علم الهدی سر رسید و گفت: در نظر داریم برای عشایر خوزستان در هویزه مراسمی برگزار کنیم. بیا و دعای توسل را در آنجا بخوان. من آن شعر را با خودم بردم و آنجا آن را برای نخستین بار خواندم. آن شب آنقدر جمع حاضر منقلب شدند که تا نزدیک بیست دقیقه پس از مراسم همه گریه می‌کردند. الحق و الانصاف شعر زیبا و دلنشینی بود. آن شب حسین علم الهدی در جمع ما نبود، ولی وقتی پس از مراسم به جمع ما پیوست، شهید محمد علی حکیم ماجرای دعای توسل و نوحه را برایش تعریف کرد. صبح که بیدار شدم، حسین به من گفت: حاضری این نوحه را در حضور امام خمینی هم بخوانی؟ گفتم: ای بابا ! مگر مرا در جماران راه می‌دهند که بخواهم در آنجا نوحه بخوانم؟! حسین گفت: تو کاری نداشته باش و خودت را برای رفتن به تهران و دیدار با امام آماده کن. چند روز بعد با سید حسین و گروهی از عشایر خوزستان برای تجدید بیعت با امام خمینی به جماران رفتیم و آن نوحه را در آنجا اجرا کردم و بسیار جا افتاد. در همین روز، چندین بار از صدا و سیما پخش شد و این نبود، جز اشعار خوب و برجسته حاج آقا معلمی. حاج حبیب‌الله خود درباره سرودن اشعارش می‌گوید: در شب‌های عملیات نوحه‌ها تهیه و رمز عملیات در آنها گنجانیده می‌شد که بسیار هم مورد توجه قرار می‌گرفت؛ مثلا در عملیات والفجر مقدماتی نیاز به نوحه‌ای بود که رمز عملیات آن «یا الله» بود. من در همان قرار گاه نشستم و بلافاصله شعر را سرودم. چند دقیقه بعد با حاج صادق تمرین کردیم و او هم آن را در همانجا خواند و فیلمبرداری شد و با اعلام عملیات، بلافاصله آن نوحه هم پخش شد. تیتر آن این بود: عزم سفر دارند این گردان حزب الله با رمز یا الله یا الله یا الله حاج آقا معلمی که نوحه‌های جاودانه ای همچون؛ شور حسین(ع) است چه‌ها می‌کند این لشکر حق عازم کرببلاست امشب سوی دیار عاشقان رو به خدا می‌رویم بهر آزادی قدس از کربلا باید گذشت ای لشکر حسینی تا کربلا رسیدن یک یا حسین دیگر کرببلا ای حرم و تربت خونبار حسین(ع) / این همه لشکرآمده عاشق دیدار حسین(ع) و صدها نوحه و شعر شنیدنی و خاطره‌انگیز را در کارنامه درخشان ادبی خود دارد، درباره ریتم نوحه‌ها یادآوری می‌کند: در آن موقعیت که بچه‌های رزمنده در اوج شور و احساسات بودند، نمی‌شد نوحه‌ای سنگین و کش دار خواند. نوحه‌ها باید رزمی و حماسه‌ای و تقریبا به صورت سرود و ساده و از نظر وزن دارای ریتمی می‌بودند که شنونده را منقلب کنند؛ مثلا یک سبک خیلی قدیمی از بهبهان در ذهنم بود که دیدم برای تهییج جوانان به جنگ بسیار خوب است و انسان را منقلب می‌کند. آن را نوشتم و به حاج صادق دادم و او آن را در پادگان شهید بهشتی خواند. تیتر آن این بود: این لشکر حق عازم کرببلاست امشب / رو سوی میدان ارتش روح خداست امشب پادگان بسیار شلوغ بود. بسیجی‌ها با شور و حرارت نوحه را پاسخ می‌دادند و سینه می‌زدند. آن مراسم با شکوه فیلمبرداری و از تلوزیون پخش شد.///حاج حبیب الله معلمی که نامش در کنار نام شهدا و ایثارگران، بر تارک تاریخ دفاع مقدس می‌درخشد در ۴ تیر سال ۱۳۹۲ درگذشت.
وقتى كه دعبل خزائی انشاد كرد قصيده تائيه خود را براى حضرت رضا عليه السلام چـون رسيد به اين شعر: ( خُروُجُ اِمامٍ لامُحالَةَ خارِجٌ يَقُومُ عَلَى اسْمِ اللّهِ بِالْبَرَكاتِ ) . حضرت امام رضا عليه السلام برخاست و بر روى پاهاى مبارك خود ايستاد و سر نازنين خود را خم كرد به سوى زمين پس از آنكه كف دست راست خود را بر سر گذاشته بود و گفت : ( اَللّهُمَّ عَجِّلْ فَرَجَهُ وَ مَخْرَجَهُ وَانْصُرْنا بِهِ نَصْرَا عَزيزا،
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚨شهید لوتی که محتاجیم به شفاعتش لوتی بامرامی که همه مدعیان شهادت را در عرض چند روز پشت سر گذاشت شهید حتما ببینید
از فرزند شهید اكبر زوار جنتى خواستن شعر بخونه؛گفت ميشه دعاى فرج بخونم؟آخه من روزی هزار بار دعای فرج می‌خونم! اینقدر‌ می‌خونم‌ تا امام‌ زمان‌ ظهور كنه.ميگن اگه آقا بياد، شهدا هم باهاش ميان.شاید يه بار دیگه بابامو ببینم... تا نیایی گره از کار بشر وا نشود
🔷این متن قشنگه و به جنبه هایی از زندگی در ایران پرداخته که شاید مااصلاباون توجه نمی کنیم. نعمت هایی که در ایران داریم و باید شکر گزار باشیم بابت این نعمت ها. پیشنهاد میدیم حتما این متن رو با دقت بخونید و روی هر قسمت اون با دقت تامل کنید. 🔷 آمریکا،اروپایا ایران؟ مشکلات سرجاش اما: 🤲 خدایاشکرت که سالم داریم.تو بعضی شهرهای آمریکا مردم آب سالم ندارن. 🤲 خدایاشکرت که ارزون داریم. 40 میلیون فقیر آمریکایی حتی روزی یه نون هم نمی تونن بخرن. 🤲 خدایاشکرت که ارزون داریم.قیمت بنزین توی آمریکا اقلا ۲۰ برابر گرونتر از ایرانه. 🤲 خدایا شکرت که ارزون داریم. تو کشور ما شیر از آب معدنی ارزونتره.تو اروپا قیمتش چندبرابر ایرانه. 🤲 خدایا شکرت که ارزون داریم. بعضیها تو اروپا به خاطر گرونی برق، شبها رو با شمع می گذرونن. 🤲 خدایا شکرت که اغلب ایرانیها ن. توی آمریکا 40 میلیون نفر هیچ بیمه ای ندارن. 🤲 خدایا شکرت که بیش از 99 درصدایرانیها زاده ن. توی فرانسه طبق آمار رسمی بیش از 60 درصد بچه ها حرومزاده ن. 🤲 خدایا شکرت که بیش از 99 درصد زنهای ایرانی و ایرانیها می دونن باباشون کیه. توی زنان آمریکا از بس ولنگاری جنسی هست که خیلی از بچه ها نمی دونن باباشون کیه. 🤲 خدایاشکرت که ما ایرانیها دوستیم. توی انگلیس از بس زندگی مجردی زیاده که وزارت تنهایی تشکیل دادن. 🤲 خدایا شکرت که توی کتابهای رسمی مدارس ما خدا رو یاد می دن. توی کتابهای مدارس آمریکا که احکام شیطانی زنا و همجنس بازی رو رسماً یاد می دن. 🤲 خدایا شکرت که توی کشور ما وقتی یه نفر دزدی یا اختلاس می کنه، همه میشن. توی آمریکا تو یه نظر سنجی، 99 درصد مردم گفتن اگه کسی نفهمه، ما هم دزدی می کنیم. 🤲 خدایا شکرت که در زمین کشور ما اونقدر و گذاشتی که اکثر کشورهای اروپایی و آمریکایی محتاج ما هستن. 🤲 خدایا شکرت که کشور ما هر چی باشن، مثل بعضی از مسئولان آمریکا و اروپا، اهل زنا و همجنس بازی نیستن. 🤲 خدایا شکرت که توی ایران، حمل آزاد نیست. توی آمریکا آزاده و حتی بچه ها هم اسلحه دارن و بعضی معلما توی مدرسه، جلیقه ضد گلوله می پوشن. 🤲 خدایا شکرت که تو کشور ما زیر ده درصده. تو برخی کشورهای اروپایی بالای 15 درصده. 🤲 خدایا شکرت که ما ملیونی نیمه شعبان و جشن مهمونی ده کیلومتری عید غدیر و عاشورای دهها ملیونی و اربعین بیست ملیونی داریم. 🤲 خدایا شکرت که خدمات توی ایران ارزونتر از آمریکاست. توی آمریکا و کانادا یه سرم ساده چند میلیون تومنه. 🤲 خدایاشکرت که کشور 4 داریم و در همه فصلها می تونیم بریم مسافرت. 🤲 خدایا شکرت که کشورمون کره زمینه، و شب و روز عادی داره. توی بعضی کشورهای اروپایی 21 ساعت روزه و فقط 3 ساعت شبه. 🤲 خدایا شکرت که ما مبتنی برفرهنگ اصیل ایرانی اسلامی .(مثل اروپایی های کثیف شهرهامون پر از بوی تعفن فضولات انسانی و... نیست و مطهرات برای مردم ما مهمه) 🤲 خدایا شکرت که ما ایرانی ها رو بالاتر از اروپایی ها و آمریکایی ها قرار دادی. 🤲 خدایا شکرت که مردای ما غیرتمند و پرستن. مردای آمریکا و اروپا راحت ناموسشون رو می فروشن و باهاش کسب درآمد می کنند. 🤲 خدایا شکرت که مردمی داریم که همنوع دوست هستند و وقتی سیل و زلزله و کرونا می آد، همه می شن برای کمک به هم. تو اروپا و آمریکا وقت زلزله و سیل و کرونا تازه دزدی شروع می شه. 🤲 خدایا شکرت که هم زیبای شمال داریم، هم کویر قشنگ مرکز ایران، هم دریای شمال و جنوب، هم کوهستان، هم .. . 🤲خدایاشکرت که مردمی داریم که امام(ره) فرمود ازمردم عصرحضرت رسول وازمردم کوفه و...بهترند. 🤲 خدایا شکرت به خاطر جور نعمت دیگه که توی ایران داریم. 🔻همه اینهابه کنار. 🤲 خدایا شکرت که ایم و شکرت که تو رو داریم. و مردمی داریم انقلابی و باورمند به اسلام و تشیع و علاقمند به اهل بیت. 🤲خدایا شکرت که وجود با برکت ولی نعمتمان امام رضا(ع) و حضرت معصومه(س) و سایر امام زادگان را داریم که مایه خیر و برکت کشور ما هستند. 🤲ومهمترازهمه،خدایاشکرت که رهبری داریم که دلمان باحضورش آرامش میگیردوتوطئه های دشمنان رابایک سخنرانی نقش برآب میکند. 🔻پس ازاین ببعد... 🔹نامردم اگه ایران و ایرانی روتحقیر کنم. 🔹نامردم اگه ازاروپایی وآمریکایی تعریف کنم. 🔹نامردم اگه خوبیهای ایران رونبینم وفقط بدیهاشوببینم. 🔹نامردم اگه بدیهای اروپا و آمریکا رو نبینم و فقط خوبیهاشو ببینم. 😄 اما خدایا!یه مشکلاتی هم داریما! شاکریم ولی بااراده بدنبال حل مشکلات هستیم. پ.ن:اخیرادرسفراربعین وقتی ازمن حقوق دریافتی رامی پرسیدندبسته به صنف وحساب وکتاب طرف مثلامی گفتم۶۰۰۰ لیتر بنزین آزاد و یا۱۲هزارلیترسهمیه،ویا ۶۰۰۰۰ قرص نان ۳۰۰تومانی و... بندگان خداان شاءالله که فیوض نپرانند
⭐️ ماه ربیع الاول، بهار زندگی است 🔺️ رهبر انقلاب: بعضی از اهل معرفت و سلوک معنوی معتقدند که ماه ، ربیع حیات و زندگی است؛ زیرا در این ماه، وجود مقدس پیامبر گرامی و همچنین فرزند بزرگوارش حضرت ابی‌عبدالله جعفربن‌محمدالصّادق ولادت یافته‌اند و ولادت پیغمبر سرآغاز همه‌ی برکاتی است که خدای متعال برای بشریت مقدر فرموده است. ✾ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🌹🌷🌹🌷🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎊 دهم ربیع سالروز ازدواج پیامبر صلی الله و حضرت خدیجه سلام الله علیها 🌸از بهر قیامتت براتی بفرست 🌸یک توشه برای روز آتی بفرست 🌸در شام عروسی نبی، جانانه 🌸از عمق وجودت صلواتی بفرست 🎊 آسمان می خندد این اتفاق زیبا را و زمین کِل می کشد این پیوند آسمانی را.  چه طرب انگیز است مهتاب امشب! چه روح فزاست هلهله ممتد نخلستان های عرب! چشم های ملائک، با لهجه ای بارانی شادباش می گویند این وصلت خوشایند را.  🎊 مقدس‌ترین پیوند هستی بر ارواحنا فداه و منتظران حضرتش مبارکباد🎊
صحنه ای که دنیارا لرزاند! زمان یک لحظه از حرکت ایستاد! اتفاقی که شرف مردان ایرانی رابه دنیانشان داد. درمیان شعله های جنگ وخون وجنون، بعثیها درخرمشهربه مرزدیوانگی رسیده بودند، شجاعت تکاوران دریایی امانشان رابریده بودکماندوهای ایرانی باشجاعتی افسانه ای به میان آنهانفوذکرده بهترین نفراتشان رابه هلاکت رسانده ودوباره باجنگ وگریزسالم برمیگشتند! عدنان الطفلاح پسردایی صدام حسین و وزیردفاع وقت وقتی مطلع شدکه ارتش بعث درچه باتلاقی گیرکرده مستقیمادستورصادرکرددرصورت مشاهده هرتکاور آنهارامستقیما باگلوله تانک وتوپ موردهدف قرارداده واصلابه آنهاهم نزدیک نشوند «چون تکاوران درفنون رزمی وجنگی بسیارمتبحروحتماآنهاراشکست میدادند» درهمین اوضاع ناخداهوشنگ صمدی فرمانده تکاوران ایرانی به بیسیمچی خودسروان غلام قالندی دستورداد تاقرارگاه راوصل کندتاتقاضای تجهیزات ومهمات برای ادامه جنگ نماید، غلام درکارمخابراتی نظامی ورزیده ترین بوداما...وصل بیسیم مدت زیادی طول کشید ولی بالاخره انجام شد... بعدازتماس ناخداصمدی روبه غلام کردتاعلت تاخیررابپرسد امابادیدن صحنه روبرویش برق ازسرش پرید اشک درچشمان وبغض درگلویش فشرده شددست غلام ازبازو قطع شده بودودرکناری افتاده بودو اوگوشی بیسیم رابادندانش گرفته وبادست سالمش فرکانس راوصل کرده بوداصلا انگارنه انگار!!! ناخداگفت: غلام چکارمیکنی پسر؟! تودستت قطع شده؟ غلام جواب داد: بادستم کاری نداشته باش فرمانده توکارت رابکن! دست که هیچ من اگرتمام ذرات بدنم هم تکه تکه شوندحاضرنیستم حتی یک وجب ازخاک کشورم دست اجنبی بیفتد. ناخدامیگوید:آنجابود که فهمیدم تازمانیکه ایران چنین سربازانی دارد هرگز هیچ اجنبی نمیتواند ذره ای ازخاک وطن رااشغال کند انسانهایی که ازجان خودبه آسانی گذشتندتاایران ایران بماند... وحالا بعدازگذشت بیش ازچهل سال این دو دلاور آذری ما دردیداری شگفتانه وبسیارغیرمنتظره همدیگررادر اردبیل ملاقات کردند، و صحنه ای ب شکوه را رقم زدند پی نوشت: جهت اطلاع دوستان دست راست ناوسروان تکاوردریایی عالیجناب غلام قالندی مصنوعی میباشد
بمناسبت سالگرد ازدواج پیامبر اکرم(ص)با حضرت خدیجه کبری(س):::حضرت‌ خديجه‌ كبري‌(س) «خديجه‌ دختر مردي‌ بنام‌ خويلد و زني‌ بنام‌ فاطمه‌ بود.او 55 سال‌قبل‌ از بعثت‌، در مكه‌ متولد شد. كنيه‌اش‌، ام‌ّهند و شمائل‌ و چهره‌اش‌:قامتي‌ بلند، چهارشانه‌، زيبا و شكوهمند بوده‌ است‌. امام‌ مجتبي‌(ع)فرمود: من‌ شبيه‌ترين‌ مردم‌ به‌ خديجه‌ كبري‌(س) هستم‌. او از جانب‌ پدر در جدّ چهارم‌ به‌ پيامبر اكرم‌(ص)متصل‌ بوده‌ واز جانب‌ مادر در جدّ هشتم‌ به‌ پيامبر وصل‌ بوده‌ و هر دو در جدّ 28 ازفرزندان‌ حضرت‌ اسماعيل‌(ع)مي‌باشند. او داراي‌ هوش‌ و عقل‌ و تدبير بوده‌ و در ادبيات‌ هم‌ دستي‌ داشته‌ واشعاري‌ مي‌گفته‌ است‌. از جمله‌ اين‌ ابيات‌ است‌ كه‌ 25 سال‌ قبل‌ ازبعثت‌، دربارة‌ شخصيت‌ پيغمبر اسلام‌(ص) گفته‌ است‌: فَلَو اَنَّني‌ اَمْسَيْت‌ في‌ كُل‌ّ نِعْمَة‌ٍوَ د'امَت‌ْ لِي‌َ الدُّنْي'ا وَ مُلك‌ الاَك'اسِرَة‌ يعني‌: اگر من‌ هميشه‌ در رفاه‌ باشم‌ و دنيا بكامم‌ باشد و پادشاهي‌پادشاهان‌ ايران‌ را هم‌ داشته‌ باشم‌، در نزدم‌ باندازه‌ بال‌ مگسي‌ ارزش‌ندارد، اگر چشمم‌ به‌ چشم‌ تو نگاه‌ نكند! دني‌' فرفي‌' من‌ قوس‌ حاجبه‌ سهماًفصادفني‌ حتي‌ قتلت‌ُ به‌ ظلما واسفر عن‌ وجه‌ واسبل‌ شعره‌فبات‌ يباهي‌ البدر في‌ ليلة‌ ظلما نزديك‌ شد وابرويش‌ آنچنان‌ زيبا بود كه‌ از آن‌ تيري‌ به‌ من‌ رسيدومن‌ كشتة‌ او شدم‌! و نور از صورتش‌ مي‌تابيد و موهايش‌ باز شده‌ بودو شب‌ شد در حالي‌ كه‌ ماه‌ در شب‌ ظلماني‌ به‌ آن‌ نور صورت‌ مباهات‌مي‌نمود. حضرت‌ خديجه‌(س) با ارثي‌ كه‌ از دو شوهرش‌ برجاي‌ ماند و باتدبيرات‌ اقتصادي‌ و مالي‌، ثروت‌ هنگفتي‌ را فراهم‌ كرده‌ بود. بطوري‌كه‌ دهها هزار شتر، كالاها و مال‌ التجارة‌ او را به‌ بازارهاي‌ مراكزاقتصادي‌ جهان‌ حمل‌ و نقل‌ مي‌كردند. او چهارصد غلام‌ و كنيز داشت‌و ثروت‌ ثروتمندان‌، در مقابل‌ دارائي‌ او ناچيز بود. شخصيتهاي‌ آن‌زمان‌ مانند ابوجهل‌ و ابوسفيان‌ و عقبة‌ بن‌ ابي‌ محيط‌ و صلت‌ بن‌ ابي‌يهاب‌ از او خواستگاري‌ نمودند ولي‌ او با صراحت‌ دست‌ رد بر سينه‌آنان‌ زد. او از اين‌ ثروت‌ براي‌ مستمندان‌ و نيازمندان‌ استفاده‌ مي‌نمود لذا ازكنيه‌ هاي‌ او «ام‌ الصعاليك‌» مادر بينوايان‌ و «ام‌ّ اليتامي‌'» مادر يتيمان‌بوده‌ است‌. با ازدواج‌ پيغمب(ص)با او، خديجه‌ به‌ عمويش‌ ورقة‌ بن‌ نوفل‌اموال‌ و پولهاي‌ كلاني‌ داد و گفت‌: اينها را به‌ حضور محمّد(ص)ببرو به‌ او بگو همة‌ اينها هديه‌اي‌ به‌ پيشگاه‌ شماست‌. و هرگونه‌ كه‌مي‌خواهي‌ در آن‌ تصرف‌ كن‌. و هرچه‌ را كه‌ از غلامان‌ و كنيزان‌ و املاك‌و ثروت‌ دارم‌، همه‌ را به‌ احترام‌ و تجليل‌ از محمّد(ص)به‌ او بخشيدم‌. ورقة‌ بن‌ نوفل‌ كنار كعبه‌ آمد و بين‌ زمزم‌ و صفا و مقام‌ ابراهيم(ع)ايستاد و با صداي‌ بلند گفت‌: اي‌ عرب‌! بدانيد كه‌ خديجه‌ شما راشاهد مي‌گيرد كه‌ خود و همة‌ ثروتش‌ را از غلامان‌ و كنيزان‌ و املاك‌ ومهريه‌ و هدايا را همگي‌ به‌ محمّد(ص) بخشيد. و همة‌ آنها هديه‌اي‌است‌ كه‌ محمّد(ص) آنرا پذيرفت‌. زنان‌ مكّه‌ بخاطر اين‌ كارِ خديجه‌(س)او را سرزنش‌ مي‌نمودند كه‌چرا با آن‌ همه‌ شوكت‌ و حشمت‌ و ثروت‌ با يتيم‌ ابوطالب‌! ازدواج‌كرده‌ است‌؟ كم‌كم‌ رفت‌ و آمد با او را ممنوع‌ كردند و به‌ او سلام‌نمي‌نمودند تا آنجا كه‌ بعد از بيست‌ سال‌ از ازدواج‌ خديجه‌ (س) درهنگام‌ تولد فاطمة‌ زهراء(س) حاضر به‌ كمك‌ و همراهي‌ او نشدند! وهنگامي‌ كه‌ خديجه‌(س) در هنگام‌ وضع‌ حمل‌، براي‌ زنان‌ قريش‌ وبني‌هاشم‌ پيام‌ فرستاد و آنها را به‌ كمك‌ طلبيد، آنان‌ با كمال‌ گستاخي‌گفتند: تو با ما مخالفت‌ نمودي‌ و به‌ سخن‌ ما اعتنا ننمودي‌ و با يتيم‌ابوطالب‌ كه‌ شخصي‌ فقير بود ازدواج‌ نمودي‌ و ما هرگز نزد تونمي‌آئيم‌ و تو را در هيچ‌ كاري‌ ياري‌ نمي‌ كنيم‌! خديجه‌(س) از اين‌ برخورد آنان‌ دلگير شد امّا در هنگام‌ وضع‌حمل‌، معجزه‌اي‌ رخ‌ داد و ناگاه‌ چهار بانوي‌ بلند بالا به‌ اطاق‌ او واردشدند. وقتي‌ خديجه‌ چشمش‌ به‌ آنان‌ افتاد ، يكّه‌ خورد، آنان‌ گفتند:نترس‌ و نگران‌ مباش‌! ما خواهران‌ تو بوده‌ كه‌ از طرف‌ خدا آمده‌ايم‌.يكي‌ از آنان‌ گفت‌: من‌ ساره‌ هستم‌. واين‌ آسيه‌(س)همدم‌ تو دربهشت‌ است‌. و اين‌ يكي‌ مريم‌(س) است‌ و اين‌ ديگري‌ كلثوم‌ خواهرموسي‌(س) مي‌باشد. خداوند ما را براي‌ پرستاري‌ از تو فرستاده‌ است‌. و اين‌ چنين‌ بود كه‌ با كمك‌ آنان‌ حضرت‌ فاطمه‌(س)متولد شد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بخشی از رژه زیبای ارتشِ یمن به ساحتِ مقدس قرآن کریم همه‌جا بوی تمدن نبوی گرفته. عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد
❌ آیا رقص و آواز باعث آرامش و دوری از اضطراب می‌شه ✅ پاسخ محض اطلاع برزیل یکی از کشورهاییست که بزرگترین کاراناوال های رقص و شادی در جهان را برگزار می کنه، اما جالبه که پنجمین کشور افسرده دنیاست
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 📽 سالها ترجیح داده بود سکوت کند! سالها خیلی‌ها بدنبال صاحب این عکس می گشتند !؟ رزمنده ای که در میدان نبرد پای خود را به قبضه دوشکا بست تا فکر فرار به سرش نزند.. 👆درود بر غیرت و شجاعت ، شهامت ، ایثار و فداکاری رزمندگان اسلام آن دلاور مردان افتخارآفرین بی ادعا....
داستان فارقلیط:فخر الاسلام» مؤلف کتاب «انیس الاعلام» که خود یکی از کشیشان به نام مسیحی بوده و تحصیلات خود را نزد کشیشان مسیحی به پایان رسانیده است و به مقام ارجمندی از نظر آنان نائل آمده در مقدمه این کتاب ماجرای عجیب اسلام آوردن خود را چنین شرح می‌دهد: این اسم از اسماء پیامبر مسلمین است و به معنی «احمد» و «محمد» است «... بعد از تجسس بسیار و زحمات فوق‌العاده و گردش در شهرها به کشیش والا مقامی رسیدم که از نظر زهد و تقوا ممتاز بود، من نزد او مدتی مذاهب مختلفه نصارا را فرا می‌گرفتم، او شاگردان فراوانی داشت، ولی در میان همه به من علاقه خاصی داشت. کلیدهای منزل ... همه در دست من بود فقط کلید یکی از صندوقخانه‌ها را پیش خود نگاه داشته بود. در این بین روزی کشیش مزبور را عارضه‌ای رخ داد به من گفت به شاگردها بگو: حال تدریس ندارم، وقتی نزد شاگردان آمدم دیدم مشغول بحث در لفظ «فارقلیط» در سریانی و «پریکلتوس» به زبان یونانی هستند. وقتی که این داستان اختلاف بحث را به کشیش منتقل کردم بعد از چند سؤال و جوابی بین من و کشیش گفت: حق و واقع، خلاف همه این اقوال است، زیرا حقیقت این را نمی‌دانند مگر راسخون در علم، از آن‌ها هم تعداد کمی با آن حقیقت آشنا هستند، من اصرار کردم که معنای آن را برایم بگویید، وی سخت گریست و گفت: هیچ چیز را از تو مضایقه نمی‌کنم در فرا گرفتن معنای اسم اثر بزرگی است، ولی به مجرد انتشار، من و تو را خواهند کشت! چنانچه عهد کنی به کسی نگویی این معنی را اظهار می‌کنم، من به تمام مقدسات قسم خوردم که نام او را فاش نکنم، پس گفت: این اسم از اسماء پیامبر مسلمین است و به معنی «احمد» و «محمد» است. پس از آن کلید آن اطاق کوچک را به من داد و گفت: در فلان صندوق را باز کن و فلان و فلان کتاب را بیاور، کتاب‌ها را نزد او آوردم، این دو کتاب به خط یونانی و سریانی پیش از ظهور پیامبر اسلام بر پوست نوشته شده بود. در هر دو کتاب لفظ «فارقلیط» را به معنی احمد و محمد ترجمه کرده بودند سپس استاد اضافه کرد: علمای نصارا قبل از ظهور او اختلافی نداشتند که «فارقلیط» به معنی احمد و محمد است، ولی بعد از ظهور محمد(ص) برای بقای ریاست خود و استفاده مادی، آن را تأویل و معنی دیگر برای آن اختراع کردند و آن معنی قطعاً منظور صاحب انجیل نبوده است.
دو حرف زیبا از دو بزرگ مرد: : برای شهید شدن اول باید مانند شهید زندگی کرد : تنها کسانی مردانه میمیرند که مردانه زیسته باشند یادشهداباصلوات🌹 🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸
آیت الله بهجت دست روی زانوی او گذاشت و پرسید: جوان! شغل شما چيست؟ گفت: طلبه هستم. آیت الله بهجت فرمود: بايد به سپاه ملحق بشوی و لباس سبز مقدس سپاه را بپوشی. ️ سپس پرسید: اسم شما چیست؟ گفت: فرهاد فرمود: حتماً اسمت را عوض كن. اسمتان را يا عبدالصالح يا عبدالمهدی بگذاريد. شما در شب امامت امام زمان (عج) ‌به شهادت خواهيد رسيد. شما یکی از سربازان مولا (ع) هستيد و هنگام ظهور با ايشان رجوع می کنید. شهید عبدالمهدی کاظمی شهیدی که طبق تعبیر آیت الله بهجت برای خوابی که دیده بود، در شب امامت امام زمان عج در ۲۹ آذر ماه ۱۳۹۴ در سوریه به شهادت رسید. 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 ❇️❇️❇️❇️❇️❇️
🌷راه حل مشکلات اقتصادی درقرآن: ۱۲ سبب افزایش روزی 🌷۱.ترک گناه،روزی رازیادمیکند: وَمَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا ویرزقه من حیث لایحتسب هرکس گناه نکند،خداوتدمشکلاتش راحل میکند وروزیش راازآنجاکه فکرش رانمیکندبرایش میرساند 🌷۲.اگرمردم گناه نکنندبرکات آسمان وزمین گشوده میشود: .وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَىٰٓ آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَيْهِمْ بَرَكَاتٍ مِنَ السَّمَآءِ وَالْأَرْضِ...(٩٦)اعراف اگرمردم گناه نکنندبرکات آسمان وزمین رابرایشان میگشاییم... 🌷۳.ازدواج،فقر رابرطرف میکند: وأَنْكِحُوا الْأَيَامَىٰ مِنْكُمْ وَالصَّالِحِينَ مِنْ عِبَادِكُمْ وَإِمَآئِكُمْ إِنْ يَكُونُوا فُقَرَآءَ يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ (٣٢)نور بی همسران ازدواج کنندوازفقرنترسندکه خداوندازفضلش آنان رابی نیازمیکند 🌷۴بچه دارشویدخداوندروزی شان رامیدهد: ..وَلَا تَقْتُلُوٓا أَوْلَادَكُمْ مِنْ إِمْلَاقٍ نَحْنُ نَرْزُقُكُمْ وَإِيَّاهُمْ...(١٥١)انعام 🌷وَلَا تَقْتُلُوٓا أَوْلَادَكُمْ خَشْيَةَ إِمْلَاقٍ نَحْنُ نَرْزُقُهُمْ وَإِيَّاكُم... (٣١)اسراء فرزنددارشوید روزی شماواولادتان باماست 🌷۵.شکرنعمتها باعث فراوانی نعمت میشود: ...لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ ...(٧)ابراهیم شکرنعمت،نعمتت افزون کند 🌷۶.وَأَنْ لَيْسَ لِلْإِنْسَانِ إِلَّا مَا سَعَىٰ (٣٩)نجم قطعاانسان فقط به قدر سعیش نتیجه میگیرد 🌷۷...وَمَآ أَنْفَقْتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَهُوَ يُخْلِفُهُ وَهُوَ خَيْرُ الرَّازِقِينَ (٣٩)سبآ هرچه درراه خدامال بدهیدخداوندجایش راپرمیکند 🌷۸.اهمیت به نماز روزی رازیادمیکند: رَبَّنَآ إِنِّيٓ أَسْكَنْتُ مِنْ ذُرِّيَّتِي بِوَادٍ غَيْرِ ذِي زَرْعٍ عِنْدَ بَيْتِكَ الْمُحَرَّمِ رَبَّنَا لِيُقِيمُوا الصَّلَاةَ فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِنَ النَّاسِ تَهْوِيٓ إِلَيْهِمْ وَارْزُقْهُمْ مِنَ الثَّمَرَاتِ لَعَلَّهُمْ يَشْكُرُونَ (٣٧)ابراهیم حضرت ابراهیم ع به خداگفت خدایامن همسروفرزندم رادراین بیابان مکه میگذارم کنارخانه تو تانمازبپادارند پس مردم رادوستدارآنهاقرارده وبهشون روزی بده 🌷۹.دعاکنیم که روزی زیادشود: .. ادْعُونِيٓ أَسْتَجِبْ لَكُمْ... (٦٠)غافر بخوانیدمرا تااجابت کنم شمارا 🌷۱۰.قرض دادن ،روزی رازیادمیکند؛ مَنْ ذَا الَّذِي يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا فَيُضَاعِفَهُ لَهُٓ أَضْعَافًاکثیره (٢٤٥)بقره قرض بدهیدتاخداوندبه شماچندبرابربدهد 🌷۱۱.مال دادن درراه خدا روزی رازیادمیکند: مَثَلُ الَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ كَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنَابِلَ فِي كُلِّ سُنْبُلَةٍ مِائَةُ حَبَّةٍ وَاللَّهُ يُضَاعِفُ لِمَنْ يَشَآءُ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ (٢٦١)بقره پاداش مال درراه خدا دادن،۷۰۰برابر است 🌷۱۲.استغفار روزی رازیادمیکند: وَأَنِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ ثُمَّ تُوبُوٓا إِلَيْهِ يُمَتِّعْكُمْ مَتَاعًا حَسَنًا إِلَىٰٓ أَجَلٍ مُسَمًّى وَيُؤْتِ كُلَّ ذِي فَضْلٍ فَضْلَهُ وَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنِّيٓ أَخَافُ عَلَيْكُمْ عَذَابَ يَوْمٍ كَبِيرٍ (٣)هود استغفاروتوبه کنیدتاخدابه شما،روزی خوب بدهد طبق روایات،نمازشب سحرخیزی خواندیس و واقعه ،حسن خلق ،خط خوب، روزی رازیاد میکند 🌷گناه، روزی راکم‌میکند: وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا قَرْيَةً كَانَتْ آمِنَةً مُطْمَئِنَّةً يَأْتِيهَا رِزْقُهَا رَغَدًا مِنْ كُلِّ مَكَانٍ فَكَفَرَتْ بِأَنْعُمِ اللَّهِ فَأَذَاقَهَا اللَّهُ لِبَاسَ الْجُوعِ وَالْخَوْفِ بِمَا كَانُوا يَصْنَعُونَ (١١٢)نحل
خراسان ” معروف به ” مَندلی طلا ” آبروی پدر را برگرداند از تولید و ساخت عمده شراب تا شهادت در جنگ تحمیلی! محمدعلیِ پورعلی جوان زیبا و سفیدرویی بود که به خاطر طلائی رنگ بودن موهایش در روستای گُراخک شاندیز به "مندلی‌طلا" معروف بود. مندلی‌طلا تا قبل از شهادت، در روستا اقدام به تولید و پخش مشروبات الکلی به صورت بشکه‌ای می‌کرد، تا این‌که توسط کمیته انقلاب اسلامی آن زمان دستگیر و پس از محاکمه به شلاق محکوم شد. وی را جلوی مسجد روستا آورده و روی چهارپایه‌ای خواباندند و در برابر مردم، حدّ شلاق را بر بدنش جاری کردند. بعد از اجرای حد، پدر پیرش به او گفت: "خیر نبینی که آبروی منو بردی و از نمازِ تو مسجد محرومم کردی". بعدها مندلی طلا به یکی از دوستانش گفته بود: "از حرف پدرم خیلی تکون خوردم و دلم خیلی شکست. " موقعی که زیر بغلامو گرفته بودن و از روی چهارپایه پایین میاوردن، رو به خونه خدا (مسجد) کردم و از خدا طلب بخشش کردم. بعد از چند روز هم دلم هوای جبهه کرد. متوسل به ابا عبدالله شدم و تصمیم گرفتم به جبهه برم". اهالی روستا می‌گویند: "مندلی طلا عزم جبهه کرده بود اما بسیج روستا به‌خاطر سابقه خرابش، ثبت‌نامش نکرد!" از پایگاه بسیج شاندیز و اَبَرده هم اقدام کرد، آنها هم ثبت‌نامش نکردند. دوست مندلی‌طلا که از بسیجیان روستای زُشک می‌باشد، او را از طریق پایگاه بسیج روستای زشک ثبت نام کرده و او را به آموزش جبهه اعزام کرد. وی می‌گوید: "مندلی‌طلا بعد از طی دوران آموزش و هنگام اعزام به جبهه به من گفت: *من بیست و هفت روز دیگه شهید می‌شم و بدنم بیست روز تو بیابون می‌مونه! وقتی بعد از چهل و هفت روز جنازمو تو روستا آوردن، تو همون نقطه‌ای که شلاقم زدن، بدنمو رو زمین بذارین و پدرمو بالا سرم بیارین، بگین پدرم کنار سرم وایسه و جلوی مردم حلالم کنه و بگه: مندلی‌طلا توبه کرد تا هم خودش خدایی بشه و هم مایهٔ آبروی پدرش بشه". دقیقا ۴۷ روز پس از اعزام، پیکر مطهر این شهید را به روستا می‌آورند و تشییع می‌کنند! مردم روستا می‌گویند: "با این‌که پیکر این شهید بیست روز تو بیابون رو زمین مونده بود، تو فضای مسیر تشییع جنازه بوی عطری پیچیده بود که همه به هم می‌گفتن تو عطر زدی؟" پدر این شهید می‌گوید: مندلی من زمانی که می خواست به جبهه بره، برای خدافظی پیش من اومد و یک‌ساعت دست و صورتمو می‌بوسید، اما من حاضر نشدم صورتشو ببوسم و الآن تو حسرت یک بوسه‌شَم. من هیچ‌وقت فکر نمی‌کردم که مندلی من یک روزی طلا بشه. جنازه پسرم بوی خیلی خوشی می‌داد!" تمام اهالی روستای گُراخک در تشییع پیکر این شهید تواب شرکت کرده بودند. الانم قدیمی ها روستا گواهی می‌دهند که تمام کوچهٔ مسیر تشییع را بوی عطر خوشی فرا گرفته بود و تا مدت‌ها این بو را حس می‌کردند! تاریخ تولد: ١٣٣٧/٠١/٠٢ تاریخ شهادت: ١٣۶۵/٠۴/١٢ _فرجهم
روضه شب جمعه:: السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین (ع):: غروب عاشورا: چون جنگ به پايان رسيد و رأس مطهر حسین علیه السلام را از بدن جدا كردند؛ به لباس‌هاي پاره پاره آن حضرت نيز رحم نكردند و عمامه، پيراهن، شلوار و كفشهاي امام علیه السلام را ربودند. شخصي به نام «بحدل» نيز هجوم آورد تا انگشتر حضرت را بدزدد اما بر اثر شدت جراحات و متورم شده انگشتان، نتوانست آن را بيرون آورد، پس خنجر كشيد و انگشت مبارك را بريد و انگشتر را درآورد… اسب امام، با سر و مويي خون آلود به سوي خيمه‌ها رفت. زنان و دختران اهل بيت علیه السلام با ديدن اسب خونين و بي‌سوار، فهميدند كه ديگر بي‌كس و يتيم شده‌اند و صدا به گريه و شيون بلند كردند. «ام كلثوم» خواهر امام علیه السلام فرياد كشيد: «يا محمد! يا علي! يا جعفر! يا حسن! كجاييد كه ببينيد با حسين چه كردند؟…» پس لشكر دشمن به سوي حرم پيامبر صلی الله علیه و آله حمله كردند. از يك سو اين خيمه‌ها را آتش مي‌زدند و از سوي ديگر هر آنچه مي‌ديدند غارت مي‌كردند. آنان حتي به حجاب زنان نيز رحم نمي‌كردند و لباس‌هاي بانوان اهل بيت علیه السلام را مي‌كشيدند و مي‌بردند. زنان و دختركان، سربرهنه و هراسان، از خيمه‌ها فرار مي‌كردند در حاليكه خار و خس بيابان، پایِ برهنه آنان را می درید… بانوان حرم، كه از خيمه‌ها به سوي بيابان دويده بودند، ناگاه با گودال قتلگاه و پيكر بي‌سر حسين علیه السلام روبرو شدند. راوي مي‌گويد: به خدا فراموش نمي‌كنم زينب دختر علي علیه السلام را كه زاري مي‌كرد و به آواز سوزناك مي‌گفت: «يا محمداه! صلی عليك مليك السماء، هذا حسين مُرمل بالدما مقطع الاعضاء، و بناتك سباتا، و إلی الله المشتكی ...» يعني: «يا محمد! فرشتگان آسمان بر تو درود فرستند! بنگر كه اين حسن توست، به خون آغشته، با اعضايي از هم جدا گشته. بنگر كه اين دختران تو هستند، اسير شده و در بيابان‌ها رها گشته. به خدا شكايت بريم، و به علي مرتضي و فاطمه زهرا و حمزه سيدالشهداء. يا محمد! اين حسين توست كه در اين دشت افتاده، به دست زنازادگان كشته شده و باد صبا گرد و غبار بر پيكر او مي‌پراكند. اي اصحاب محمد! برخيزيد و ببينيد كه اينها فرزندان مصطفايند كه اينگونه اسير شده‌اند…» مویه زینب آنقدر دلخزاش بود که دشمنان و دژخیمان را نيز گريان کرد. آنگاه «سكينه» پيكر مبارك پدرش حسين علیه السلام را در آغوش گرفت و شروع به زاري ‌كرد ؛ تا اينكه جماعتي از اعراب چادرنشين ريختند او را كشيدند و از بدن پدر جدا كردند. لشكريان يزید كه به غارت خيمه‌ها مشغول شده بودند، به خيمه‌اي رسيدند كه علي بن الحسين السجاد علیه السلام در آن بيمار و تب آلود افتاده بود. «شمر بن ذي الجوشن» شمشير كشيد تا او را بكشد، اما عده‌اي از همراهانش به او نهيب زدند: «آيا شرم نمي‌كني و مي‌خواهي اين جوان بيمار را هم بكشي؟» شمر گفت: «فرمان امير است كه همه فرزندان حسين را بكشم». همراهان با شدت مانع وي شدند تا سرانجام دست از اين كار برداشت… و خداوند در زرهي از بيماري، جان وليّ خويش را حفظ فرمود. سپس دشمن دني، رذالت و پستي خويش به منتها رساند ؛ «عمر سعد» در بين لشگريانش فرياد كشيد: «چه كسي حاضر است كه بر پيكر حسين، اسب بتازاند؟» ده نفر ـ که راویان شهادت داده اند هر ده، حرامزاده بودند ــ حاضر شدند كه اين جنايت و وقاحت بزرگ را انجام دهند. پس اسب‌ها را آماده كردند و آنان را بر پيكر بي‌سر و قطعه قطعه امام علیه السلام تازاندند؛ آنگونه كه استخوان‌هاي سينه امام شكست و نرم شد… (اي قلم ! چگونه اين جملات را مي‌نگاری و از شدت مصيبت، خشك نمي‌شوی ؟‍ ای دست! چگونه مي‌نويسي و نمي شکني؟!) ... اينك، حال زينب را تصور كنيد… از يك‌سو ، شاهد اين مصيبت‌هاي پي در پي و جانسوز است؛ از سوي ديگر بايد مراقب فرزند بيمار برادر باشد؛ و از سوي ديگر بايد دختران و زنان حرم را از بيابان‌ها جمع نماید و زير خيمه‌هاي نيم سوخته گرد آورد… صحراي كربلا مي‌رفت كه تاريك و تاريك‌تر شود ؛ و گرگان گرسنه، در جاي جاي آن به دنبال دختركان و طفلان مي‌دويدند تا شايد گوشواره‌اي از گوش آنان بكشند یا خلخالي از پاي آنان بربايند… زينبا! چه كشيدي آن شب، در آن شام سیاه غريبان… الا لعنة الله علی القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا أي منقلب ينقلبون
گناهکاری نزد امام صادق علیه السلام آمد و گفت که می خواهم توبه کنم، امام فرمودند: واقعاً می خواهی توبه کنی یا مثل بقیه حرف می زنی؟! گفت: نه، می خواهم واقعاً توبه کنم. فرمود: توبه ای که ما می گوییم حاضری انجام دهی؟! عرض کرد: بله. فرمود: اگر این توبه ای که من می گویم، انجام دهی، به خدا قسم بهشت خدا را برای ورود تو ضامن می شوم. اگر آن توبه ای که من می گویم انجام بدهی، معامله ای بالاتر از این با تو می کنم. عرض کرد: آقا بگویید. امام صادق فرمودند: «اخرُج مِمّا أنتَ فِیهِ» هر چه که خدا نمی خواهد و الان هستی بیرون بیا، این توبه است. اگر حسودی! رابطه ات را با حسد قطع کن، اگر متکبّری! پر تکبّرت را قیچی کن، اگر مغروری! پر غرورت را آتش بزن، ریاکاری! ریایت را بیرون بیاور و در آتش جهنّم بریز، منافقی! از دو رو بودن دست بردار، در اداره کم کاری می کنی؟! کم کاری نکن، اگر از عیش و نوش بیشتر لذّت می بری، از عیش و نوش بیرون بیا، شهوترانی! از شهوترانی بیرون بیا، چشم چرانی! از چشم چرانی بیرون بیا، هنوز هم مال حرام دوست داری، علاقه ات را از مال حرام قطع کن: «اخرُج مِمّا أنتَ فِیهِ»، از جلد گناه بیرون بیا. آن مرد فکری کرد و گفت: «خَرَجتُ مِمّا أنا فیهِ»بیرون آمدم، میلیونر هم بود، گوسفند داشت، شتر داشت، آسیاب داشت، مغازه داشت، ملک اجاره ای داشت، بیرون آمد. ابوبصیر می گوید: روزی در کوفه او را دیدم که فقط یک پیراهن عربی پوشیده بود. به او گفتم کجایی؟! گفت: دنبال یک پیراهن می گردم، این پیراهنی که تن من است، مال همان روزهایی است که در گناه بودم، از کوه به تنم سنگین تر است. گفت: یک پیراهن به او دادم، مرا دعا کرد. گفتم: خانه ها، آسیاب و غیره را چه کردی؟ گفت: هیچ کدام درست نبود، پرسیدم: گوسفندها را چه کردی؟ گفت: هیچ کدام درست نبود، زن و بچه را چه کردی؟ گفت: ازدواج من با زن طاغوتی بنی امیه بود. او حاضر نشد راه مرا قبول کند. پرسیدم: الان بچه ها چه کاره هستند؟ گفت: بچه ها مرا دیوانه خواندند، آنها هم رفتند، ما ماندیم و این پیراهن. گریه ام گرفته که این پیراهن چرا تن من است؟ چطور زمانی که این همه مال داشتی، سنگین نبود، چون نور خدا در دل نبود کسی که نورانی و سبک شده، حتی یک پر کاه هم مثل کوه دماوند برای او سنگین است. چند روز او را ندیدم، سراغش را گرفتم، گفتند یک قطعه ای هست خراب شده کسی هم در آن نیست، صاحبانش هم دست برداشته اند آنجا افتاده، بالای سرش رفتم، گفتم دکتر برایت بیاورم؟ گفت: نه، دکتر مرا مریض کرده است: در دست طبیب است علاج همه دردی   دردی که طبیبم دهد آن را چه علاج است     سرش را به دامن گرفتم، از حال رفت، بعد از چند لحظه چشمش را باز کرد و گفت: ابو بصیر، مولایم امام صادق علیه السلام الان به ضمانتش عمل کرد، چون پارسال به من گفته بود که بیا بیرون، من ضامن می شوم تا به بهشت بروی، الان ملائکه خدا در خرابه هستند، آنها به من گفتند که امام صادق علیه السلام به ما گفته اند که تو اهل بهشت هستی.