eitaa logo
مدافعان بانوی دمشق.شهید مدافع حرم محمد رضا الوانی
167 دنبال‌کننده
4.4هزار عکس
2.5هزار ویدیو
157 فایل
.چی می شود پرچم حرم،برام کفن بشه. سلام من به بی بی شهادتین من بشه.بدون زینبی من نفس نمی کشم تا زنده ام از عشق بی بی دست نمی کشم https://eitaa.com/alvane ا
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹🍃✨🌹🍃✨🌹🍃✨🌹🍃 ‼️‼️⁉️ 💠مومن واقعی برای مرگ لحظه‌شماری می‌کند❗️ ✅خوشا به حال اولیاءالله که لحظات مرگشون جزو بهترین لحظات زندگی آن‌هاست، یکی از زیباترین لحظات مرگ را علامه طهرانی در کتاب معادشناسی خود آورده است: 🌷حاج‌ مؤمن شیرازی‌ نقل می‌کند 🍃در مسیر مشهد مقدّس از نيشابور كه‌ گذشتيم‌ ديديم‌ يك‌ پیرمردی ساده در كنار جادّه‌ است. آن‌ مرد را به‌ درون‌ ماشين‌ دعوت‌ كرديم‌. قبول‌ نمیكرد، تا بالاخره‌ پس‌ از اصرار زياد حاضر شد سوار شود. 🍃به‌ قدمگاه‌ که رسیدیم من‌ خواستم‌ بروم‌ و با رفقای خود غذا بخورم‌. گفت‌ آنجا مرو! بيا با هم‌ غذا بخوريم‌. با آن‌ مرد در گوشه‌ای رفتيم‌ و مقداری نان و كشمش‌ سبز آورد و خوردیم که بسيار‌ گوارا بود. 🍃در اينحال‌ گفت‌ حالا اگر میخواهی به‌ رفقای خود سری بزنی عيب‌ ندارد. برخاستم‌ و به‌ سراغ‌ آنها رفتم‌ و ديدم‌ در كاسه‌ای آنها خون‌‌ و كثافات‌ است و اينها میخورند و خود اصلاً نمیدانند چه‌ میخورند. 🍃به‌ نزد آن‌ مرد بازگشتم‌. گفت‌ غذای حرام‌ و مشتبه‌ چنين‌ است‌. از غذاهای قهوه‌خانه‌ها مخور؛ غذای بازار كراهت‌ دارد.(ظاهرا آن زمان قهوه‌خانه‌ها رعایت حلال و حرام نمیکردند) 🍃گفت‌ حاج‌ مؤمن‌! وقت‌ مرگ‌ من‌ رسيده‌، من‌ از اين‌ تپّه‌ میروم‌ بالا و آنجا میميرم‌. گفتم‌ ای وای! تو میخواهی بميری؟! گفت‌ آرام‌ باش‌! 🍃سپس‌ رو به‌ مرقد مطهّر امام رضا ع حضرت‌ ايستاد و با گریه زیاد سلام‌‌ كرد و گفت‌: آقاجان تا اينجا به‌ پابوس‌ آمدم‌ ولی سعادت‌ بيش‌ از اين‌ نبود كه‌ به‌ كنار مرقد مطهّرت‌ مشرّف‌ شوم‌. 🍃از تپّه‌ بالا رفت‌ و من‌ حيرت‌ زده‌ نگاه میکردم به‌ بالای تپّه‌ رفتم‌، ديدم‌ به‌ پشت‌ خوابيده‌ و پا رو به‌ قبله‌ دراز كرده‌ و با لبخندی بر لب از دنیا رفته است. 📚معادشناسی علامه طهرانی، ج1 ص 100 تا 105 با تلخیص 🌹🍃✨🌹🍃✨🌹🍃✨🌹🍃 🏴🏴🏴🏴⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️ کانال مدافعان بانوی دمشق .شهید محمد رضا الوانی به امید شفاعت شهید کلیک کن👇 https://eitaa.com/alvane
💔)💔: 🌹شهید زین الدین: هر گاه شب جمعه شهدا را یاد کردید آنها شمارانزداباعبدالله(ع) یاد میکنند. یادامام و شهدا باذکرفاتحه وصلوات 🌺🍃الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم 🍃🌺 اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ 🌹 وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْن🌹 ِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَيْن 🌹 ِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ🌹 🏴🏴🏴🏴⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️ کانال مدافعان بانوی دمشق .شهید محمد رضا الوانی به امید شفاعت شهید کلیک کن👇 https://eitaa.com/alvane
در عملیات آزادسازی مناطق چندین خمپاره سمت ما ریخته میشد ولی هیچکدام آسیبی نمیدیدیم😊، علیرضا گفت: احمد چرا هر چی میزنن ما هیچیمون نمیشه❓‼️ از روزی که ما در سوریه با هم هستیم من و تو سالم میمانیم....😕 یا مشکل از تو هست یا از من..... من به شوخی گفتم: حتماً مشکل از تو هست... علیرضا هم در ادامه گفت: نه احمد مشکل از توست....😒 دوروز بعد حدود ساعت نزدیک ۱۲ ظهر آتیش سنگین موشک و خمپاره به محل استقرار ما شروع شد....سمت تانک دویدیم تا به آنان شلیک کنند.... ولی برق تانک کار نمیکرد😱 من رفتم تا لودری که برای ساخت خاکریز بود را بیارم و تانک رو بکسل کنیم و روشن کنیم.....تا از علیرضا دور شدم ناگهان صدای خمپاره عجیبی بلند شد‼️ به سمت علیرضا برگشتم علی غرق خون بود..😭 علیرضا از ناحیه پهلوی راست مورد اصابت ترکش خمپاره قرار گرفته بود و آخرین جمله اش: السلام علیک یا اباعبدالله الحسین و مثل مادرش حضرت زهرا به شهادت رسید😭 علیرضا درست میگفت مشکل از من بود تا از پیشش رفتم شهید شد😢 راوی: همرزم شهید شهید علیرضا قنواتی🌹 🕊 : 🏴🏴🏴🏴⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️ کانال مدافعان بانوی دمشق .شهید محمد رضا الوانی به امید شفاعت شهید کلیک کن👇 https://eitaa.com/alvane
🔶🔹 ۲۰ نکته دوستانه درباره اربعین: دراین چند روزی که عراق هستید 1⃣ بین آنچه موکب‌های کوچک عراقی تقدیم شما می‌کنند با آنچه در موکب‌های پر زرق و برق ایرانی‌ها توزیع می‌شود، فرقی قائل نشوید. متاسفانه حضور پر رنگ برخی موکب های ایرانی آنهم با آن همه زرق وبرق در پذیرایی از زائران، حس میزبانی عراقی ها را به چالش کشیده است. سعی کنید در موکب های عراقی هم تا جایی که مقدور است سکنی داشته باشید. آنها باید ببینند اینجا ایرانی و عراقی نداریم و همه یک امت واحده هستیم. 2⃣ اگر جایی فلان غذای ایرانی توزیع می‌شد، فریاد نزنید غذای ایرانی!! با این کار عراقی‌ها احساس می‌کنند که برای آنها نیست! چراکه هیچ موکب عراقی هیچ‌ وقت فریاد نمی‌زند غذای عراقی!! 3⃣ کمک کنید هزینه‌ های دولت عراق برای جمع آوری زباله و بهداشت مسیرها بیش از پیش نشود. 4⃣ به اعتقادات مذهبی و عربی عراقی‌ها کاری نداشته باشید. اصلا روی ایرانی و عراقی بودن صحبت نکنید. 5⃣غذایی نگیرید که نمی‌خورید. عراقی‌ها خیلی خیلی ناراحت می‌شوند! اگر هم گرفتید و بدتان آمد، به روی خودتان نیاورید و از طرف تشکر هم کنید. همان جا جلوی عراقی ها ظرف غذا را دور نیندازید. 6⃣ مراقب وسایل عمومی و مردمی عراقی‌ها باشید. خودروها، سرویس‌های بهداشتی، محل اسکان و.... 7⃣ بدانید که عراقی‌ها موظف به خدمت رایگان به شما نیستند! پس هرجا هزینه‌ای داشت پرداخت کنید. مثلا کرایه ماشین! 8⃣ اگر در منزلی اسکان یافتید، خیال نکنید که میزبان تا هروقت که شما بخواهید،تمایل دارد و می‌تواند از شما پذیرایی کند! 9⃣ یادتان نرود که عراق کشوری در حال جنگ و به شدت پرخرج است. خرج اضافی برای این کشور نتراشیم. 🔟 در صورت امکان چند هدیه کوچک از ایران خریداری کرده؛ در مسیر به نام ایران به کودکان عراقی هدیه دهید. 1⃣1⃣با خادمان موکب ها از هر ملیتی خوشرو باشید، قدردانی کنید و عکس یادگاری بگیرید. 2⃣1⃣ بعضا برخی خانم های ایرانی داخل موکب ها آرایش می کنند. لطفا توجه داشته باشید که زنان عراقی هرگونه آرایش کردن زنان، علی الخصوص درایام عزای اهل بیت (علیهم السّلام) را به شدت بد و قبیح می دانند. 3⃣1⃣ در کنار استفاده از تصاویر و نشانه هایی که با خود حمل می کنید (مانند تصویر رهبر انقلاب یا سردار سلیمانی) حتماً از تصاویر مراجع عظام تقلید عراقی (آیات سیستانی، حکیم و صدر) و یافرماندهان الحشد الشعبی (هادی العامری، ابومهدی مهندس و ... ) هم استفاده کنید. 4⃣1⃣ محور غربی، عبری، عربی شدیداً در حال تبلیغ در میان مردم عراق هستند که ایران کشور شما را تسخیر کرده است. حتما با همان عربی دست وپا شکسته به عراقی ها بگویید که دفاع از حریم اهل بیت (علیهم السّلام) و مردم عراق را وظیفه دینی ایرانی ها می دانید و از دوستی و صمیمیت دو ملت و از اینکه به نیابتشان به زیارت امام رضا (ع) خواهید رفت بگویید. 5⃣1⃣ به هیچ وجه به تصاویر، بنرها و موکب های جریان شیرازی واکنش نشان ندهید. 6⃣1⃣ در مسیر پیاده روی، برخی فرقه های انحرافی مانند کلبی ها، یمانی ها، صرخی ها و ... حضور دارند. وقتتان را با بحث بیهوده با آنها هدر ندهید و در موکب هایشان نیز اقامت نکنید. 7⃣1⃣ تقریبا همه شما عزیزان ابراز تصویر برداری مناسب در اختیار دارید (حداقل دوربین گوشی هایتان). اتفاقات و صحنه های ناب این سفر بینظیر را ثبت و ضبط کرده و با هشتگ های انگلیسی در شبکه های اجتماعی جهانی (مانند گوگل پلاس،فیس بوک، توییتر،اینستاگرام و ...) به اشتراک بگذارید. 8⃣1⃣ هر سال به تعداد خبرنگاران غیر مسلمان کنگره عظیم اربعین افزوده می شود. شما عزیزان نمایندگان فرهنگ غنی ایرانی- اسلامی ما هستید. به گونه ای رفتار کنید و سخن بگویید که ایرانیان، به عنوان نمونه استاندارد و قابل یک شیعه به جهانیان معرفی شوند. 9⃣1⃣ امسال شیطان و ایادی او تمام حربه های خود را به کار گرفته اند تا راهیان این سفر راکم و کمتر و دل های ایشان نسبت به هم را پر از کینه کنند. در این راه فقط به ندای «هل من ناصر» ارباب بیکفن دل بسپارید و گوش بر اصوات تفرقه افکنانه سپاهیان ابلیس نبندید. در حدّ توان خویش، کمک های مادّی و معنوی خود را نثار برادران و خواهرانی کنید که در عزمشان نسبت به این سفر موانعی وجود دارد. 0⃣2⃣ فراموش نکنیم شاید یکی از همین هزاران عزیزی که از کنارشان عبور می کنیم مولا و صاحبمان حضرت ولی عصر ارواحنا فداه باشند. احترام زائران حضرت حسین (ع) و این مسیر مقدّس را حفظ کنیم التماس دعا🙏 اوصیکم بالشتراک. ✅پیاده روی اربعین معجزه ی زنده منبع سخنرانی استاد پناهیان قبل اربعین سال 96 : 🏴🏴🏴🏴⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️ کانال مدافعان بانوی دمشق .شهید محمد رضا الوانی به امید شفاعت شهید کلیک کن👇 https://eitaa.com/alvane
گل نرگس: 📖داستان زیبا از سرنوشت واقعی 📝 ((چشمهای کور من)) 🌷پاهام شل شده بود ... تازه فهمیدم چرا این ساختمان ... حیاط ... مزار شهدا ... برام آشنا بود ... چند سال می گذشت؟ ... نمی دونم ... فقط اونقدر گذشته بود که ... نشستم یه گوشه و سرم رو بین دست هام مخفی کردم ... 🌷خدایا ... چی می بینم؟ ... اینجا همون جاست ... خودشه... دقیقا همون جاست ... همون جایی که توی خواب دیدم... آقا اومده بود ... شهدا در حال رجعت ... با اون قامت های محکم و مصمم ... توی صحن پشتی ... پشت سر هم به خط ایستادن ... و همه منتظر صدور فرمان امام زمان ... خودشه ... اینجا خودشه ... 🌷زمانی که این خواب رو دیدم ... یه بچه بودم ... چند بار پشت سر هم ... و حالا ...اونقدر تک تک صحنه ها مقابل چشمم زنده بود ... که انگار دقیقا شهدا رو می دیدم که به انتظار ایستاده اند ...- یا زهرا ... آقا جان ... چقدر کور بودم ... چقدر کور بودم که نفهمیدم و ندیدم ... این همه آرزوی سربازیت ... اما صدای اومدنت رو نشنیدم ... لعنت به این چشم های کور من ... 🌷داخل که رفتم ... برادرها کنار رفته بودن ... و خانم ها دور مزار سرباز امام زمان ... حلقه زده بودن ... و من از دور ...به همین سلام از دور هم راضیم ... سلام مرد ... نمی دونم کی؟ ... چند روز دیگه؟ ... چند سال دیگه؟ ... ولی وعده ما همین جا ... همه مون با هم از مهران میریم استقبال آقا ... 🌷اشک و بغض ... صدام رو قطع کرد ... اشک و آرزویی که به همون جا ختم نشد ...از سفر که برگشتم یه کوله خریدم ... و لیست درست کردم... فقط ... تک تک وسائلی رو که یه سرباز لازم داره ... برای رفتن ... برای آماده بودن ... با یه جفت کتونی ... 🌷همه رو گذاشتم توی اون کوله ... نمی خواستم حتی به اندازه برداشتن چند تا تیکه ... از کاروان آقا عقب بمونم ... این کابووس هرگز نباید اتفاق می افتاد ... و من ... اگر اون روز زنده بودم و نفس می کشیدم ... نباید جا می موندم ... 🌷چیزی که سال ها پیش در خواب دیده بودم ... و درک نکرده بودم ... ظهور بود ...ظهوری که بعد از گذر تمام این مدت ... هنوز منتظرم ... و آماده ... 🌷سال هاست ساکم رو بستم ... شوقی که از عصر پنجشنبه آغاز میشه ... و چقدر عصرهای جمعه دلگیرن ... میرم سراغش و برش می گردونم توی کمد ... و من ... پنجشنبه آینده هم منتظرم ... تا زمانی که هنوز نفسی برای کشیدن داشته باشم ...و ما ز هجر تو سوختیم؛ ای پسر فاطمه .... خدایا بپذیر؛ امن یجیب های این نسل سوخته را .... 🌺یاعلی مدد ....🌺 🌴التماس دعای فرج🌴 فردا ان شاالله منتظر داستان واقعی جدید باشید 🎀 @alvane 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
💞 خاطرات همسر ( مدافع حرم ) 💞 قسمت4⃣2⃣ 💞همسر شجاع من 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 💠 در سایت مدافعین حرم، خبری مبنی بر شهادت دو نفر از سپاه انصار دیده می‌شد. با خودم می‌گفتم آن شجاعت و جسارتی که همسر من داشت مطمئناً اگر قرار بود یک نفر جان خودش را فدا کند، او حتماً امین است. به پدر این حرف‌ها را زدم. بابا می‌گفت «نه دخترم. مگر امین به تو قول نداده بود که به خط مقدم نمی‌رود؟ امین مسئول است شهید نمی‌شود.» به بابا گفتم «این تلفن درباره شوهر من بود؟» گفت «اسمی از شوهر تو نیاورد...» 💠 شماره تماس را دیدم. شماره اداره امین بود! گریه کردم. بابا گفت «در رابطه با کار خودم بود. وقتی کیفم را دزد برد، مدارکی در آن بوده. حالا که مدارک پیدا شده با شماره چک و ... شماره تماسم را پیدا کردند و تماس گرفتند. چرا فکر می‌کنی در مورد شوهر تو است؟» حرف‌ها را باور نمی‌کردم... 💠 به پدرشوهرم زنگ زدم گفتم دو نفر از سپاه انصار شهید شدند فکر کنم یکی از آنها امین است. پدر شوهرم هنوز مطمئن نبود. او هم چیزهایی شنیده بود اما امیدوار بود امین زخمی شده باشد. 💠 با گریه و جیغ و داد مرا به بیمارستان بردند. تلفن همراه‌ام را بالای سرم گذاشته بودم. 6 روز بود که با امین حرف نزده بودم، باید منتظر تماس او می‌ماندم. می‌گفتم «صدای زنگ را بالا ببرید. امین می‌داند که من چقدر منتظرش هستم حتماً تماس می‌گیرد... باید زود جواب تلفن را بدهم.» پدرم که متوجه شده بود دائماً می‌گفت «نمی‌شود که گوشی بالای سر شما باشد. از اینجا دور باشد بهتر است.» می‌گفتم «نه! شما که می‌دانید او نمی‌تواند هر لحظه و هر ثانیه تماس بگیرد. الآن اگر زنگ بزند باید بتوانم سریع جواب بدهم. من دلم برای امین تنگ شده! یعنی چه که حالم بد است...» بابا راضی شد که گوشی کنار من بماند. شارژ باطری تلفن همراهم به اتمام رسید. به سرعت سیم‌کارت را با گوشی برادرم جابه‌جا کردم. دیوانه شده بودم. گفتم «زود باش، زود باش، ممکن است در حین عوض‌کردن گوشی شوهرم تماس بگیرد.» 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃  
💞 خاطرات همسر (مدافع حرم ) 💞 قسمت5⃣2⃣ 💞دلم برای شوهرم تنگ شده! 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 💠 برادرم رضا، اسم شهدا را دیده بود و می‌دانست که امین شهید شده. هم او و هم خواهرم حالشان بسیار بد شده بود. به جز من و مادر همه خبر داشتند. خواهرم شروع به گریه کرد. زن‌داداشم هم همین‌طور. گفتم «چرا شما گریه می‌کنید؟» گفتند «به حال تو گریه می‌کنیم. تو چرا گریه می‌کنی؟» گفتم «من دلم برای شوهرم تنگ شده! تو را به خدا شما چیزی می‌دانید؟» زن‌داداشم گفت «نه، ما فقط برای نگرانی تو گریه می‌کنیم.» صورت زن‌داداشم را بوسیدم و بارها خدا را شکر کردم که خبر بدی ندارند. همین برای من کافی بود. 💠 مثل دیوانه‌ها شده بودم. پدرم گفت «می‌خواهی برویم تهران؟» گفتم «مگر چیزی شده؟» گفت «نه! اگر دوست نداری نمی‌رویم.» گفتم «نه! نه! الآن شوهرم می‌آید. من آنجا باشم بهتر است.» شبانه حرکت کردیم و حدود ساعت 5 صبح به تهران رسیدیم. گفتم «به خانه پدر شوهرم برویم. اگر حال آنها خوب بود معلوم می‌شود که هیچ اتفاقی نیفتاده و خیال من هم راحت می‌شود اما اگر آنها ناراحت باشند...» 💠 تا رسیدیم دیدم پدر شوهرم گریه می‌کند. پرسیدم «چرا گریه می‌کنید؟» گفت «دلم برای پسرم تنگ شده.» با تلفن همراه‌ام دائماً‌ در موتورهای جستجوگر این جملات را می‌نوشتم: "اسامی دو شهید سپاه انصار" نتایج همچنان تکراری بود: "اخبار مبنی بر شهادت 15 نفر صحیح نمی‌باشد و تنها دو نفر به شهادت رسیده‌اند." 💠 نتیجه آخرین جستجوهایم به یک کابوس وحشتناک شباهت داشت: "اخبار مبنی بر شهادت 15 نفر صحیح نیست. تنها دو نفر به نام‌های شهید عبدالله باقری و شهید به شهادت رسیده‌اند." 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃  @alvane
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یادمان باشد کہ وجب بہ وجب قدم بہ قدم و عمود بہ عمود زیـارت اربعین را مدیون قطره قطره خـــون شهـــدا و زخم جسم جانبازان هستیم نایب الزیاره شهــدا و جانبازان سرافراز باشیم ...🌷 هر_زائر_نائب_الزیاره_یک_شهید 🕊🕊
حسین ، جان زهرا بطلب: سلام تجربه ی یکی از دوستانمه👇👇👇👇👇👇👇👇👇 پنج کیلومتر تا بهشت، نایب الزیاره تون هستم. با توجه به سوالات دوستان، نکاتی مهم که در سفرهایی که توفیق داشتم تجربه کردمو عرض میکنم. ان شاء الله به پرباری و راحتی سفر اربعین دوستان کمک کنه 🌸🌺🌸 1. از چفیه بعنوان روسری استفاده نکنید چون در فرهنگ عربی بار اهانت آمیز دارد. البته انداخت عادی آن روی سر توهین نیست 2. دینار زیاد نخرید. عراقیها با مقیاس واحد، کرایه رو پایین آوردن و دو و نیم برابر شده نه چهار. قیمتهای بالای دویست فعلا وجود نداره. من با هشتاد تومان ایرانی اومدم نجف. ضمنا قیمت سوغات برای ما قابل پرداخت نیست و هیچ کس چیزی نمیخره! 3. شبها خنک و روزها گرم هست. لباسهای سبک و نخی بیارید و کاپشن و کت و احتمالا بیهودست 4. تا میتونید سبک بار بیاید هر صدگرمی تو مسیر طولانی بار هست براتون. اینجا راحت میشه لباس شست. شونصدتا لباس نیارید. خوراکی هم ابدا! فقط چندتا لیمو تازه یا کمی آبلیمو بخاطر چرب و نرمی غذاها بیارید 5. دارو رایگان و بینهایت هست. فکر عرق سوزی و.. نباشید 6. تبلیغات تشیع انگلیسی زیاده ولی خودجوش نیست؛ دلاریه و پوچ! ناراحت نباشید 7. بداخلاقی عراقیها نادر هست ولی تک مواردی که سالهای قبل دیدم تقصیر خودمون بوده. دربرابر قوانینشون و دستور مامورانشون مقاومت و لج نکنید. صف هم خیلی براشون مهمه 8. در سفر گروههای کوچک داشته باشید هر ینفر که زیاد شه دردسر داره 9. پاسپورت هرکس با خودش. سر همین یبار بازداشت شدم 10. چرخهای بار عالین ولی باید از ایران بگیرید اینجا گرونه 11. برای پیدا کردن همدیگه گوشی لازمه ولی اپراتورهای ایرانی وحشتناک زایرا رو داغ کردن 12. عراقیها باهوشن هرسال به ذایقه ایرانیها نزدیک میشن. سعی کنید غذای سالمتر و باتنوع کمتر بخورید. غذاهای خاصشون بعضا باب طبع ما نیست ولی ماهی و کباب ترکی و مرغشون رو میپسندید 13. برا پیشگیری از اسپاسم و گرفتگی پا زیاد آب بخورید تا چایی که مدرر هست 14. شاید باورتون نشه تمیزی جوراب به چرخش هوا و دیرتر تاول زدن کمک میکنه 15. تاول رو سریع جدی بگیرید. راحت درمانش میکنند 16. پشت لباس و ساکتون بهترین و کوبنده ترین رسانه هست. با عکسها و نوشته هاتون عقایدتونو فریاد بزنید 17. موقع اسراف یه تیکه نون یا غذا یادت باشه قران اسراف کننده رو یار شیطان میدونه نه حسین! 18. هیچوقت کسی که رو زمین آشغال میندازه رو نفهمیدم ولی اگه ازون معدود افرادی، فقط ثانیه ای از بیرون به خودت نگاه کن! یادت باشه لاشخورهای سیاسی همیشه سرشون تو در توالت آستانه و آشغالای عزاداراست، براشون خوراک درست نکن 19. معمولا فارسیو میفهمن ولی اینا خیلی به کارت میان: قرص: حب درد: الم دستشویی: مرافق تشکر مرسومشون: رحم الله والدیک عرقسوز: حرق 20. قرار هاتونو سر اعداد رند نذارید. مثلا ستون صد یا دویست. دقیقا 25 میلیون نفر اونجا منتظر قراراشونن😄 21. تو مسیر گاهی باخودت و حسینت خلوت کن؛ بهترین ثانیه های عمرت برا تفکر هست... ز کجا آمده ای آمدنت بهر چه بود... حیفه این سختیها منجر به یه قدم نزدیکی به خدا و اصلاح بیماریهای روح و رفتارمون نشه 22. نکنه نکنه نکنه توی چنین سفری ذره ای به گناه نزدیک شی؛ حیف ثانیه هاشه که هنوز اسیر لجنزار مجازی بمونی، غیبت هات، حجابت، نمازت و چرخش نگاه هات رو حسین میبینه 23. از تقوای اجتماعی هم غافل نشو. حسینی که تو رو علیه یزیدیای زمان، چه داخلی و چه خارجی برانگیخته نکنه قلابیه و بس! عزاداری که فقط به گریه ختم میشه و نه حماسه ی ولایی، همون چیزیه که آمریکا میخاد 24. به کربلا رسیدی در مسیر حرم از دنیا و دوستانت رها شو... سرت پایین.. قدمهات آروم و چشمهاتون آماده باران کن. اگه سفر اولی هستی بدون لذت زیارت اول تا ابد در زندگیت میدرخشه.. ثانیه ای ازون رو خرج دنیا نکن 25. اگر اربعینی شدی.... اربعینی بمون لطفا در همه گروههاتون منتشر کنید و برای نزدیکان مسافرتون ارسال کنید منو هم دعا (اربعینتون حسینی) @alvane