eitaa logo
مدافعان بانوی دمشق.شهید مدافع حرم محمد رضا الوانی
167 دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
2.4هزار ویدیو
145 فایل
.چی می شود پرچم حرم،برام کفن بشه. سلام من به بی بی شهادتین من بشه.بدون زینبی من نفس نمی کشم تا زنده ام از عشق بی بی دست نمی کشم https://eitaa.com/alvane ا
مشاهده در ایتا
دانلود
📣📣📣🌿🌹﷽🌹🌿📣📣📣 📣وصف منافقان 1⃣مشکلات رسالت ♦️خدا را بر توفيقی كه به اطاعتش داده، و ما را از نافرمانی بازداشته، ستايش می كنيم، و از او می خواهيم كه نعمتش را كامل، و دست ما را به ريسمان محكمش متصل گرداند. و شهادت می دهيم كه محمد (صل الله علیه و آله وسلم) بنده و فرستاده اوست كه در راه رضايت حق در كام هرگونه سختی و ناراحتی فرو رفت، و جام مشكلات و ناگواريها را سركشيد، روزگاری خويشاوندان او به دورویی و دشمنی پرداختند، و بيگانگان در كينه توزی و دشمنی با او متحد شدند، اعراب برای نبرد با پيامبر عنان گسيخته، و با تازيانه بر مركبها نواخته و از هر سو گرد می آمدند، و از دورترين سرزمين، و فراموش شده ترين نقطه ها، دشمنی خود را بر پيامبر (صل الله علیه و آله وسلم) فرود آوردند. 2⃣سيمای منافقان ♦️ ای بندگان خدا! شما را به ترس از خدا سفارش می كنم، و شما را از منافقان می ترسانم، زيرا آنها گمراه و گمراه كننده اند، خطاكار و به خطاكاری تشويق می كنند، به رنگهای گوناگون ظاهر می شوند از ترفندهای گوناگون استفاده می كنند، برای شكستن شما از هر پناهگاهی سود می برند، و در هر كمينگاهی به شكار شما می نشينند، قلبهايشان بيمار، و ظاهرشان آراسته است، در پنهانی راه می روند، و از بيراهه ها حركت می كنند، وصفشان دارو، و گفتارشان درمان اما كردارشان دردی است بی درمان، بر رفاه و آسايش مردم حسد می ورزند، و بر بلا و گرفتاری مردم می افزايند، و اميدواران را نااميد می كنند، آن ها در هر راهی كشته ای ، و در هر دلی راهی ، و بر هر اندوهی اشكها می ريزند، مدح و ستايش را به يكديگر قرض می دهند، و انتظار پاداش می كشند، اگر چيزی را بخواهند اصرار می كنند و اگر ملامت شوند، پرده دری می كنند، و اگر داوری كنند اسراف می ورزند. آنها برابر هر حقی باطلی، و برابر هر دليلی شبهه ای ، و برای هر زنده ای قاتلی، و برای هر دری كليدی، و برای هر شبی چراغی تهيه كرده اند، با اظهار ياس می خواهند به مطامع خويش برسند، و بازار خود را گرم سازند، و كالای خود را بفروشند، سخن می گويند اما به اشتباه و ترديد می اندازند، توصيف می كنند اما فريب می دهند، در آغاز، راه را آسان و سپس در تنگناها به بن بست می كشانند، آنها ياوران شيطان و زبانه های آتش جهنم می باشند. (آنان پيروان شيطانند، و بدانيد كه پيروان شيطان زيانكارانند.) 📜 ، 📣🌹🕊 📣🌿🌹 📣📣📣📣 https://eitaa.com/alvane
لینک کانال سربازان گمنام امام زمان عج به عشق آقا کلیک کنید 👇 @haramen
سلام کانال جدیدم خوشحال میشم عضو بشید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ازدواج شیرین 😊 🌸🍂🌺🍁🌼🍂 ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 🌴🌴🌴🌱🌱🌱🌳🌳🌳🎍🎍 لینک کانال سربازان گمنام امام زمان عج به عشق آقا کلیک کنید 👇 @haramen
❤️ 🦋امام زمان (عج) رحمت خدا بر بندگان خداوند است و حتی از مادر هم نسبت به شیعیان مهربانتر است . 🌱ایشان خطاب به شیعیان فرموده اند كه: اگر برای فرج دعا كنيد، براى دعايتان آمين مى‌گويم و چنان چه دعا نكنيد، من برايتان دعا مى‌كنم. براى لغزش‌هايتان استغفار مى‌كنم 🌸و حتّى بوى شما را دوست دارم(۱) 🌗باید در مقابل این امام مهربان ، باشیم و اعمال ما هر هفته به امام زمان عرضه می شوند و نباید دل ایشون رو بشکنیم .💔🌥 گرت هواست كه معشوق نگسلد پيوند نگاه دار سر رشته تا نگه دارد💫🌊 📚آفتاب ولایت آیت الله مصباح یزدی ص 15 🌹نکاتِ آسمانی🌹 🌸🍂🌺🍁🌼🍂 ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 🌴🌴🌴🌱🌱🌱🌳🌳🌳🎍🎍 لینک کانال سربازان گمنام امام زمان عج به عشق آقا کلیک کنید 👇 @haramen
: ‍ ✫⇠ ✫⇠قسمت :3⃣1⃣ چند روز از آن ماجرا گذشت. صبح یک روز بهاری بود. توی حیاط ایستاده بودم. حیاطمان خیلی بزرگ بود. دورتادورش اتاق بود. دو تا در داشت؛ یک درش به کوچه باز می شد و آن یکی درش به باغی که ما به آن می گفتیم باغچه. باغچه پر از درخت آلبالو بود. به سرم زد بروم آنجا. باغچه سرسبز و قشنگ شده بود. درخت ها جوانه زده بودند و برگ های کوچکشان زیر آفتاب دلچسب بهاری می درخشید. بعد از پشت سر گذاشتن زمستانی سرد، حالا دیدن این طبیعت سرسبز و هوای مطبوع و دلنشین، لذت بخش بود. یک دفعه صدایی شنیدم. انگار کسی از پشت درخت ها صدایم می کرد. اول ترسیدم و جا خوردم، کمی که گوش تیز کردم، صدا واضح تر شد و بعد هم یک نفر از دیوار کوتاهی که پشت درخت ها بود پرید توی باغچه. تا خواستم حرکتی بکنم، سایه ای از روی دیوار دوید و آمد روبه رویم ایستاد. باورم نمی شد. صمد بود. با شادی سلام داد. دستپاچه شدم. چادرم را روی سرم جابه جا کردم. سرم را پایین انداختم و بدون اینکه حرفی بزنم یا حتی جواب سلامش را بدهم، دو پا داشتم، دو تا هم قرض کردم و دویدم توی حیاط و پله ها را دو تا یکی کردم و رفتم توی اتاق و در را از تو قفل کردم. صمد کمی منتظر ایستاده بود. وقتی دیده بود خبری از من نیست، با اوقات تلخی یک راست رفته بود سراغ زن برادرم و از من شکایت کرده بود و گفته بود: " انگار قدم اصلاً مرا دوست ندارد. " ادامه دارد...✒️ ✫⇠ ✫⇠قسمت :4⃣1⃣ " من با هزار مکافات از پایگاه مرخصی گرفته ام، فقط به این خاطر که بیایم قدم را ببینم و دو سه کلمه با او حرف بزنم. چند ساعت پشت باغچه خانه شان کشیک دادم تا او را تنهایی پیدا کردم. بی انصاف او حتی جواب سلامم را هم نداد. تا مرا دید، فرار کرد و رفت." نزدیک ظهر دیدم خدیجه آمد خانه ما و گفت: «قدم! عصر بیا کمکم. مهمان دارم، دست تنهام.» عصر رفتم خانه شان. داشت شام می پخت. رفتم کمکش. غافل از اینکه خدیجه برایم نقشه کشیده بود. همین که اذان مغرب را دادند و هوا تاریک شد، دیدم در باز شد و صمد آمد. از دست خدیجه کفری شدم. گفتم: «اگر مامان و حاج آقا بفهمند، هر دویمان را می کشند.» خدیجه خندید و گفت: «اگر تو دهانت سفت باشد، هیچ کس نمی فهمد. داداشت هم امشب خانه نیست. رفته سر زمین، آبیاری.» بعد از اینکه کمی خیالم راحت شد، زیر چشمی نگاهش کردم. چرا این شکلی بود؟! کچل بود. خدیجه تعارفش کرد و آمد توی اتاقی که من بودم. سلام داد. باز هم نتوانستم جوابش را بدهم. بدون هیچ حرفی بلند شدم و رفتم آن یکی اتاق. خدیجه صدایم کرد. جواب ندادم. کمی بعد با صمد آمدند توی اتاقی که من بودم. خدیجه با اشاره چشم و ابرو بهم فهماند کار درستی نمی کنم. بعد هم از اتاق بیرون رفت. من ماندم و صمد. ادامه دارد...✒️ 🎀 @alvane
✫⇠ ✫⇠قسمت :5⃣1⃣ کمی این پا و آن پا کردم و بلند شدم تا از زیر نگاه های سنگینش فرار کنم، ایستاد وسط چهارچوبِ در، دست هایش را باز کرد و جلوی راهم را گرفت. با لبخندی گفت: «کجا؟! چرا از من فرار می کنی؟! بنشین باهات کار دارم.» سرم را پایین انداختم و نشستم. او هم نشست؛ البته با فاصله خیلی زیاد از من. بعد هم یک ریز شروع کرد به حرف زدن. گفت دوست دارم زنم این طور باشد. آن طور نباشد. گفت: «فعلاً سربازم و خدمتم که تمام شود، می خواهم بروم تهران دنبال یک کار درست و حسابی.» نگرانی را که توی صورتم دید، گفت: «شاید هم بمانم همین جا توی قایش.» از شغلش گفت که سیمان کار است و توی تهران بهتر می تواند کار کند. همان طور سرم را پایین انداخته بودم. چیزی نمی گفتم. صمد هم یک ریز حرف می زد. آخرش عصبانی شد و گفت: «تو هم چیزی بگو. حرفی بزن تا دلم خوش شود.» چیزی برای گفتن نداشتم. چادرم را سفت از زیر گلو گرفته بودم و زل زده بودم به اتاق روبه رو. وقتی دید تلاشش برای به حرف درآوردنم بی فایده است، خودش شروع کرد به سؤال کردن. پرسید: «دوست داری کجا زندگی کنی؟!» جواب ندادم. دست بردار نبود. پرسید: «دوست داری پیش مادرم زندگی کنی؟!» بالاخره به حرف آمدم؛ اما فقط یک کلمه: «نه!» بعد هم سکوت. ادامه دارد...✒️ ✫⇠ ✫⇠قسمت :6⃣1⃣ وقتی دید به این راحتی نمی تواند من را به حرف درآورد، او هم دیگر حرفی نزد. از فرصت استفاده کردم و به بهانه کمک به خدیجه رفتم و سفره را انداختم. غذا را هم من کشیدم. خدیجه اصرار می کرد: «تو برو پیش صمد بنشین با هم حرف بزنید تا من کارها را انجام بدهم»، اما من زیر بار نرفتم، ایستادم و کارهای آشپزخانه را انجام دادم. صمد تنها مانده بود. سر سفره هم پیش خدیجه نشستم. بعد از شام، ظرف ها را جمع کردم و به بهانه چای آوردن و تمیز کردن آشپزخانه، از دستش فرار کردم. صمد به خدیجه گفته بود: «فکر کنم قدم از من خوشش نمی آید. اگر اوضاع این طوری پیش برود، ما نمی توانیم با هم زندگی کنیم.» خدیجه دلداری اش داده بود و گفته بود: «ناراحت نباش. این مسائل طبیعی ست. کمی که بگذرد، به تو علاقه مند می شود. باید صبر داشته باشی و تحمل کنی.» صمد بعد از اینکه چایش را خورد، رفت. به خدیجه گفتم: «از او خوشم نمی آید. کچل است.» خدیجه خندید و گفت: «فقط مشکلت همین است. دیوانه؟! مثل اینکه سرباز است. چند ماه دیگر که سربازی اش تمام شود، کاکلش درمی آید.» بعد پرسید: «مشکل دوم؟!» ادامه دارد...✒️ 🎀 @alvane
#بخواب آرام💤 هوا اینجا پُراز #تشویش و ابهام است آسمان ابرے☁️ ست زمین دلگیر💔 و #دریا هـــم پـر از فریاد و طوفان است ... #بخواب_آرام #شهید_محرمعلی_مرادخانی #شبتون_شهدایی🌙
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1_12519061.mp3
2.07M
💠 #دعای_عهد ✳️تغییر مقدرات الهی با مداومت بر خواندن دعای عهد... 🌸امام خمینی ره: اگر هرروز (بعد از نماز صبح) دعای عهد خواندی، مقدراتت عوض میشود...
🌸 دُعـــــــــای عــــَــــهــــــــد 🌸 از حضرت صادق عليه السّلام روايت شده : 💢هركس چهل صبحگاه اين عهد را بخواند، از يـــــــاوران قائم ما باشد و اگـــــر پيش از ظهور آن حـضـرت از دنــيا برود، خدا او را از قــبـر بيرون آورد كه در خدمت آن حضرت باشد و حق تعالى بر هر كــــلمه هزار حسنه به او كرامت فرمايد و هزار گناه از او محو سازد. آن عــهـــد اين است: 💠اللَّهُمَّ رَبَّ النُّورِ الْعَظِيمِ وَ رَبَّ الْكُرْسِيِّ الــرَّفِيعِ وَ رَبَّ الْبَـحْرِ الْمَـــسْجُورِ وَ مُــــنْزِلَ الـتَّوْرَاةِ وَ الْإِنْجِيلِ وَ الــزَّبُورِ وَ رَبَّ الظِّـــلِّ وَ الْحَــرُورِ وَ مُنْزِلَ الْقُرْآنِ [الْفُرْقَانِ] الْعَظِيمِ وَ رَبَّ الْمَلائِكَةِ الْمُقَرَّبِينَ وَ الْأَنْبِيَاءِ [وَ] الْمُرْسَلِينَ اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِوَجْهِكَ [بِاسْمِكَ] الْكَرِيمِ وَ بِنُورِ وَجْــهِـــكَ الْمُنِيرِ وَ مُلْكِكَ الْقَدِيمِ يَا حَيُّ يَا قَــيُّــومُ أَسْأَلُكَ بِاسْمِــكَ الَّـــذِي أَشْرَقَتْ بِهِ السَّمَاوَاتُ وَ الْأَرَضُونَ وَ بِاسْمِكَ الَّذِي يَصْلَحُ بِهِ الْأَوَّلُونَ وَ الْآخِرُونَ يَا حَيّا قَبْلَ كُلِّ حَيٍّ وَ يَا حَيّا بَعْدَ كُلِّ حَيٍّ وَ يَا حَيّا حِينَ لا حَيَّ يَا مُحْيِيَ الْمَوْتَى وَ مُمِيتَ الْأَحْيَاءِ يَا حَيُّ لا إِلَهَ إِلا أَنْتَ✨ اللَّهُمَّ بَـلِّغْ مَوْلانَا الْإِمَامَ الْهَادِيَ الْمَهْدِيَّ الْقَائِمَ بِأَمْرِكَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِ وَ عَلَى آبَائِهِ الطَّاهِرِينَ عَـنْ جَـمِيعِ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ فِي مَشَارِقِ الْأَرْضِ وَ مَغَارِبِهَا سَـهْلِهَا وَ جَـبَلِهَا وَ بَــرِّهَا وَ بَـحْـــرِهَا وَ عَـنِّي وَ عَـنْ وَالِدَيَّ مِنَ الصَّلَوَاتِ زِنَـةَ عَـرْشِ اللَّهِ وَ مِدَادَ كَلِمَاتِهِ وَ مَا أَحْـصَاهُ عِلْمُهُ [كِتَابُهُ] وَ أَحَاطَ بِـهِ كِتَابُهُ [عِلْمُهُ] اللَّهُمَّ إِنِّـي أُجَدِّدُ لَهُ فِي صَـبِـيحَةِ يَوْمِي هَذَا وَ مَا عِـشْتُ مِنْ أَيَّامِي عَهْدا وَ عَقْدا وَ بَيْعَـةً لَـهُ فِي عُـنُقِي لا أَحُولُ عَنْهَا وَ لا أَزُولُ أَبَــدا الـلَّهُمَّ اجْعَلْنِي مِـــــنْ أَنْصَارِهِ وَ أَعْوَانِهِ وَ الذَّابِّينَ عَنْهُ وَ الْـمُـسَارِعِــيـنَ إِلَـيْـهِ فِـي قَـضَاءِ حَـوَائِجِهِ [وَ الْمُمْتَثِلِينَ لِأَوَامِرِهِ] وَ الْمُـحَامِينَ عَنْهُ وَ السَّابِـقِينَ إِلَى إِرَادَتِهِ وَ الْمُسْتَشْهَدِينَ بَـــيْـــنَ يَدَيْهِ اللَّهُمَّ إِنْ حَالَ بَـيْنِي وَ بَـيْنَهُ الْمَوْتُ الَّذِي جَعَـلْتَهُ عَلَى عِـــــــــــبَــادِكَ حَـــتْــما مَـقْـضِـيّـا ،فَـأَخْـرِجْـنِي مِـنْ قَــبْـرِي مُـؤْتَـزِرا كَــفَـنِي شَـاهِرا سَـيْفِي مُجَرِّدا قَنَاتِي مُلَبِّيا دَعْـوَةَ الدَّاعِي فِي الْحَاضِرِ وَ الْبَادِي اللَّهُمَّ أَرِنِي الطَّلْعَةَ الرَّشِيدَةَ وَ الْغُرَّةَ الْحَمِيدَةَ وَ اكْحُلْ نَاظِرِي بِنَظْرَةٍ مِنِّي إِلَيْهِ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُ وَ سَهِّلْ مَخْرَجَهُ وَ أَوْسِعْ مَنْهَجَهُ وَ اسْلُكْ بِي مَحَجَّتَهُ وَ أَنْفِذْ أَمْرَهُ وَ اشْدُدْ أَزْرَهُ وَ اعْمُرِ اللَّهُمَّ بِهِ بِلادَكَ وَ أَحْيِ بِهِ عِبَادَكَ فَإِنَّكَ قُلْتَ وَ قَوْلُكَ الْحَقُّ ظَهَرَ الْفَسَادُ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِمَا كَسَبَتْ أَيْدِي النَّاسِ فَأَظْهِرِ اللَّهُمَّ لَنَا وَلِيَّكَ وَ ابْنَ بِنْتِ نَبِيِّكَ الْمُسَمَّى بِاسْمِ رَسُولِكَ حَتَّى لا يَظْفَرَ بِشَيْءٍ مِنَ الْبَاطِلِ إِلا مَزَّقَهُ وَ يُحِقَّ الْحَقَّ وَ يُحَقِّقَهُ وَ اجْعَلْهُ اللَّهُمَّ مَفْزَعا لِمَظْلُومِ عِبَادِكَ وَ نَاصِرا لِمَنْ لا يَجِدُ لَهُ نَاصِرا غَيْرَكَ وَ مُجَدِّدا لِمَا عُطِّلَ مِنْ أَحْكَامِ كِتَابِكَ وَ مُشَيِّدا لِمَا وَرَدَ مِنْ أَعْلامِ دِينِكَ وَ سُنَنِ نَبِيِّكَ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ اجْعَلْهُ اللَّهُمَّ مِمَّنْ حَصَّنْتَهُ مِنْ بَأْسِ الْمُعْتَدِينَ اللَّهُمَّ وَ سُرَّ نَبِيَّكَ مُحَمَّدا صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ بِرُؤْيَتِهِ وَ مَنْ تَبِعَهُ عَلَى دَعْوَتِهِ وَ ارْحَمِ اسْتِكَانَتَنَا بَعْدَهُ اللَّهُمَّ اكْشِفْ هَذِهِ الْغُمَّةَ عَنْ هَذِهِ الْأُمَّةِ بِحُضُورِهِ وَ عَجِّلْ لَنَا ظُهُورَهُ إِنَّهُمْ يَرَوْنَهُ بَعِيدا وَ نَرَاهُ قَرِيبا بِرَحْمَتِكَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ آنگاه سه بار بر ران راست خود میزنى، و در هر مرتبه میگويى: الْعَجَلَ الْعَجَلَ يَا مَوْلايَ يَا صَاحِبَ الزَّمَانِ اَللّهُمَّ عَجِّلْ لِوَليِّكَ اَلْفَرَج💠 ➖➖➖➖➖➖➖➖➖
❤️ ❤️ 💚 💚 💝 💝 نبودنت درد است و درد را از هرطرف بنویسی درد است وتو از هرطرف کہ بیایے درمانے تا نیایـی درد ما درمان نمےشود... 🌹اللّٰھم‌عجِّل‌لِوَلیڪَ‌الفَرَج🌹 🌸🍂🌺🍁🌼🍂 ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 🌴🌴🌴🌱🌱🌱🌳🌳🌳🎍🎍 لینک کانال سربازان گمنام امام زمان عج به عشق آقا کلیک کنید 👇 @haramen
🔹واقعا مشکل خیلی از ما انسانها این است که: 🔹همانقدر که مسخره می کنیم احترام نمی گذاریم 🔹همانقدر که اشتباه میکنیم تفکر نمیکنیم 🔹همانقدر که عیب میبینیم برطرف نمی کنیم 🔹همانقدر که از رونق می اندازیم رونق نمی بخشیم 🔹همانقدر که کینه به دل می گیریم محبت نمی کنیم 🔹همانقدر که حرف میزنیم عمل نمی کنیم 🔹همانقدر که می گریانیم شاد نمیکنیم 🔹همانقدر که ویران میکنیم آباد نمیکنیم 🔹همانقدر که کهنه میکنیم تازگی نمی بخشیم 🔹همانقدر که دور میشویم نزدیک نمی کنیم 🔹همانقدر که آلوده میکنیم پاک نمیکنیم 😐از نظر ما همیشه دیگران مقصرند ما گناه نمیکنیم! @haramen
تصویری از پرنده ای زیبا با رنگهای منحصربفرد
«باید به خودمان بقبولانیم که در این زمان به دنیا آمده ایم و شیعه هم به دنیا آمده ایم که مؤثر در تحقق ظهور مولا(عج) باشیم و این همراه با تحمل مشکلات، مصائب، سختی ها، غربت ها و دوری هاست و جز با فدا شدن محقق نمی شود حقیقتاً.» ‼️بسیار پرکار و تلاشگر بود . تا دیر وقت کار می کرد و گاهی چندین روز به خانه نمی آمد. حتی با اصرار های او در محل کارش تصویب شد که جمعه ها هم سر کار بیاید. ‼️یک بار درحضور حاج قاسم سلیمانی شروع کرد به صحبت کردن برای بچه های گروه ، گفته بود : من اینطوری فهمیده ام که خداوند شهادت را به کسانی می دهد که پر کار هستند و شهدای ما غالبا همین طور بوده اند . ‼️حاج قاسم هم گفته بود : بله همین طور است . یک بار وقتی بعد از شهادتش به سر کارش رفتم دیدم روی کمدش این جمله از آقا را نصب کرده : در جمهوری اسلامی هرجا که قرار گرفته اید همان جا را مرکز دنیا بدانید و آگاه باشید که همه کارها به شما متوجه است. ✍ به روایت برادر شهید 🌷 @alvane
👌✅ خلاصه زرنگی درزندگی انسان ؛ بندگی 🕋خداست. بندگی یعنی : انجام واجبات و ترک محرمات علی الخصوص :👇👇 🌹💠نمازاوّل وقت کلید خوبی هاست. 🌹💠 ترک دروغ کلیدبدی هاست. 🌹💠 نیکی به والدین کلیدخوشبختی هاست. 🌹💠لقمه حلال،برترین قسمت عبادت هاست. 🌹💠رعایت حقّ_النّاس (بردن آبرو ومال دیگران) کلید بدبختی هاست. ✅ و امّا :👇👇 🌹🕋ازدواج، مکمّلش نیمی ازدین ونیمی از عبادت است. 🌹محبّت_معصومین کلید نجات است ، به شروط بالا...👆👆 🌹و دعاء هم مغز عبادت است•••♡♡ 🙏التماس دعا🙏 @alvane
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃 #تصویری بسیارجذاب 💠3 نصیحت فوق العاده یک اعدامی به پیامبر (ص) 🎙استاد بزرگوار حاج آقا انصاریان @haramen
سلام خدمت رفیقان و همسنگران شهدا در خدمتون هستیم.☺️ با معرفی یکی ازشهدای مدافع حرم 🕌 با ما همراه باشید 🙏
سلام رفقا خوبم سید مصطفی موسی هستم خوشحالم در جمع رفیقان شهدا هستم 😊
💞💞💞💞💞💞💞💞💞💞 شهید سید مصطفی موسوی، جوانترین شهید ایرانی مدافع حرم که در سن 20 سالگی، به عنوان بسیجی تکاور به سوریه اعزام شد و در روز بیست و یکم آبان سال 1394، در شهر حلب سوریه به شهادت رسید.😔 شهید سید مصطفی موسوی را که به عنوان جوانترین شهید ایرانی مدافع حرم می‌شناسند، به همگان ثابت کرد که جنگیدن با دشمنان اسلام، سن و سال نمی‌شناسد بلکه شجاعت و قلبی مطمئن به وعده خداوند می‌خواهد که همه درد ها و رنج ها را به جان بخرد و برای رضای خدا از همه چیز خود بگذرد. در ادامه، گوشه‌ای از زندگی این شهید بزرگوار را بخوانید: 🍃🍃🍃🍃🍃 ادامه ⬇️
💞💞💞💞💞💞💞💞💞💞 هوش بالای سید مصطفی ✍پدر شهید سید مصطفی موسوی درباره نبوغ فرزندش این چنین می‌گوید: «یک طرح زیر دریایی داشت و من چندین بار به بنیاد نخبگان رفتم که ثبت کنم ولی متاسفانه پیگیری صورت نگرفت. گفتند که این طرح، هزینه بالایی دارد و مدت زمان زیادی می‌برد. مصطفی خودش طرح را برای کانادا فرستاد و تایید هم شد. اما مصطفی گفت من دوست دارم این طرح را به کشور خودم ارائه بدهم و از دادن طرحش صرف نظر کرد. او برای همه کارهایش برنامه‌ریزی داشت». تقی همتی از هم‌رزمان شهید موسوی نیز، درباره توانایی و هوش بالای این شهید بیان می‌کند: «پسر آرامی بود و چهره‌ای بسیار دلنشین داشت، اما آنچه او را از دیگر بچه‌های همسن و سالش متمایز می‌کرد این بود که از زمان خودش بسیار جلو‌تر بود و افکار و ایده‌های بزرگی در سر داشت، و من تا امروز پسری با این وسعت تفکر و توانمندی ندیده بودم، او هم از نظر فنی پسر بسیار ماهری بود و هم از نظر علمی و اعتقادی در مقام بالایی قرار داشت. مصطفی خیلی کتاب می‌خواند؛ یک روز کتاب «جستاری در خاطرات حاج قاسم سلیمانی» نوشته علی اکبری مزدآبادی را می‌خواند که سردار سلیمانی آمد و سید مصطفی از او خواست که کتاب را امضا کند، اما سردار امتناع کرد و گفت: «درست نیست کتابی را که در مورد من نوشته شده امضا کنم و به شما که روح بزرگی دارید اهدا کنم و پیشانی سید را بوسید..🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 ادامه ⬇️
💞💞💞💞💞💞💞💞💞💞 آرزو داشت اسرائیل را نابود کند💪👊 ✍ مادر شهید می‌گوید: «مصطفی مدتی برای آموزش خلبانی رفت، و با اینکه چشمانش ضعیف بود اشکال نگرفتند، اما وقتی پا‌هایش را جفت کردند و دیدند کمی حالت پرانتزی دارد قبولش نکردند. از او پرسیدم: «برای چه می‌خواستی خلبان شوی؟ برای اینکه شغل خلبانی درآمد خوبی دارد؟» گفت: «نه مامان، آرزو داشتم خلبان شوم و هواپیما را پر از مهمات کنم و دشمنان کشورمان را بزنم.»🍃🍃🍃🍃 ادامه ⏬