#شهیدهمت به روایت همسرش5
#قسمت_نود_و_چهارم
تو هم مگر…گفت اوهوم.
گفتم اسم کی را گفت؟تو را خدا راستش را بگو!😢انگار التماسش می کردم اگر هم راستش را می داند نگوید.گفت اسم #ابراهیم را.گفتم مطمئنی؟گفت خودش گفت فرمانده لشکر حضرت رسول.مگر #ابراهیم…آبروداری را گذاشتم کنار،از ته دل جیغ کشیدم😔،جلو مسافرهایی که نمی دانستند چی شده.سرم سنگین شده بود از جیغ هایی که می زدم.مصطفی بنا را گذاشته بود به گریه😭 و من بلند شدم به راننده گفتم نگه دار!همین جا نگهدار میخواهم پیاده شوم.با شما نیستم مگر من؟گفتم نگه دار😞.نگه نداشت.پدرم بش سپرده بود مرا ببرد در فلان خیابان و جلو خانه ی فلانی پیاده کند.جای پیاده شدن هم نبود.وسط بیابان که نمی توانست نگه دارد.مسافرها آمده بودند جلو می گفتند چی شد یهو؟نه حرمت،نه آبرو،نه متانت،هیچی را نمی شناختم.گریه می کردم می گفتم شوهرم شهید شده💔.نشنیدید مگر خودتان؟بگویید به راننده نگه دارد😞!نگه داشت.پیاده شدم رفتم با اتوبوس🚌 دیگری برگشتم.
راوی:همسرشهید
#محمدابراهیمهمت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #کلیپ_تصویری
💢اگر در زندگیتان به گره خوردید که منبع آن را نمی دانید ، این چهار کار را انجام دهید
✅ #استاد_عالی
🌹🌹💕💕💕💞🍃🍃🍃🍃
📕داستانی واقعی و زیبا از یک دختر پاکدامن
فواید🌸آیة_الکرسی 🌸
🌃 شبی دخترک مسلمان از نیویورک آمریکا از دانشگاه به سمت خانه می رفت که پس از مدتی متوجه شد مردی با ژاکت کلاه دار که سعی در پنهان نمودن چهره اش مینمود او را تعقیب می کند.
🔻 دختر بسیار وحشت زده بود
و شروع کرد به خواندن آیت الکرسی
و به الله سبحان و تعالی توکل کرد...
🔸الحمدالله بخیر گذشت و دختر به سلامت به خانه رسید.
ولی فردای آن شب در اخبار شنید که دیشب به دختری در همان محل و همان ساعت تجاوز شده و جسد دختر را در میان دو ساختمان پیدا نموده اند.
🔹پلیس از مردم خواست که اگر کسی شاهد بوده و یا چیزی دیده به اداره پلیس برود تا قاتل را شناسایی کنند.
🚨 دختر به اداره پلیس رفته و ماجرا را به پلیس گفته و از بین مردهایی که صف کشیده بودند از پشت آینه قاتل شناسایی کرد.
پلیس از قاتل می پرسد
که در آن شب یک دختر با حجاب را تعقیب میکردی چرا به او حمله نکردی؟
💥 قاتل گفت من ترسیدم چون دو مرد هیکل دار با او راه میرفتند.
♦️ این است عظمت 🍃توکل به خداوند.
🏴پدر شهیدان عرب سرخی دار فانی را وداع گفت
🌷«حسین عرب سرخی»، پدر شهیدان محسن، مجتبی و محمدرضا عربسرخی دار فانی را وداع گفت و به دیدار فرزندان شهیدش رفت.
🌷مراسم تشییع پیکر آن مرحوم
تهران _ صبح روز یکشنبه (۹۸/۹/۲۴) ساعت ۹ از مقابل مسجد فائق واقع در میدان شهدا خیابان هفدهم شهریور خیابان شهید فیاض بخش برگزار خواهد شد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 "حماسه طوفانی حاج مهدی رسولی"
#باید_چه_کرد
حالا که لحظه، لحظهی حساس ماجراست
آیا مجالِ اشعری و عمروعاص هاست؟
باید یکی دمارِ خوارج در آورد
مالک سر معاویه را تا بیاورد
#گام_دوم_انقلاب
🌱🌱🌱💕💕💕💕💞💞💞
💠شهید ابراهیم هادی:
🌸آدم هر کاری از دستش بر میاد باید در حد توانش برای بندگان خدا انجام بدهد، که بنا به فرموده امام کاظم(ع) اگر چنین نکنیم هیچ عملی از ما پذیرفته نمیشود💕💕💕💕💕💕
اثر رضایت پدر در قبر
آیتالله آقا سیّد جمالالدّین گلپایگانی عارف بزرگی بودند. ایشان میفرمودند: در تخت فولاد اصفهان - که معروف به وادیالسّلام ثانی است، حالات عجیبي دارد و بزرگان و عرفای عظیم الشّأنی در آنجا دفن هستند - جوانی را آوردند. من در حال سیر بودم، گفتند: آقا! خواهش میکنیم شما تلقین بخوانید.
ايشان فرمودند: آن جوان ظاهر مذهبي داشت و خیلی از مؤمنین و متدّینین براي تشييع جنازه او آمده بودند. وقتی تلقین میخواندم، متوجّه شدم که وقتی گفتم: «أفَهِمتَ»، گفت: «لا»، متعجّب شدم! بعد دیدم که دو سه بچّه شیطان دور بدن او در قبر میچرخند و میرقصند! از اطرافيان پرسیدم: او چطور بود؟ گفتند: مؤمن. گفتم: پدر و مادرش هم هستند. گفتند: بله، ديدم مادر او خودش را میزد و پدرش هم گریه میکرد. پدر را کنار کشيدم و گفتم: قضیه این است.
گفت: من یک نارضایتی از او داشتم. گفتم چه؟ گفت: چون او در چنين زماني (زمان طاغوت) متدیّن بود، به مسجد و پای منبر میرفت و مطالعه داشت، احساس غرور او را گرفته بود و تا من یک چیزی میگفتم، به من میگفت: تو که بیسواد هستی! با گفتن این مطلب چند مرتبه به شدّت دلم شکست! ايشان ميفرمودند: به پدر آن جوان گفتم: از او راضی شو! او گفت: راضي هستم، گفتم: نه! به لسان جاری کنید که از او راضی هستید - معلوم است که گفتن، تأثير عجیبي دارد. پدر و مادرها هم توجّه کنند، به بچّههایشان بگویند که ما از شما راضی هستیم، خدا اینگونه میخواهد
وقتي میخواستند لحد را بچینند، ایشان فرمودند: نچینید! مجدّد خود آقا پاي خود را برهنه کردند و به درون قبر رفتند تا تلقین بخوانند. ايشان ميفرمايند: اين بار وقتی گفتم «أفَهِمتَ»، دیدم لبهایش به خنده باز شد و دیگر از آن بچّه شيطانها هم خبری نبود. بعد لحد را چیدند. من هنوز داخل قبر را میدیدم، دیدم وجود مقدّس اسداللهالغالب، علیبنابیطالب فرمودند: ملکان الهی! دیگر از اینجا به بعد با من است ...
لذا او جواني خوب، متدّین و اهل نماز بود كه در آن زمان فسق و فجور، گناهي نکرده بود امّا فقط با یک حرف خود (تو كه بیسواد هستی) به پدرش اعلان كرد كه من فضل دارم، دل پدر را شکاند و تمام شد! شوخی نگیریم. والله! اين مسئله اينقدر حسّاس، ظریف و مهم است.
گزیدهای از کتاب دو گوهر بهشتی آیت الله قرهی
💞💞@alvane💕💕🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
💠 اعتقاد به حجاب♡
🗣 راوی: دوست شهید
💢 با احمد در مورد مسائل مختلفی حرف می زدیم. ولی احمد تمرکزش روی جنگ نرم و خطرات آن بر جامعه بود. معتقد بود که دشمنان اسلام نمی توانند در جنگ سخت اسلام را شکست دهند و به همین دلیل رو به جنگ ویرانگر نرم آورده اند.
💢 یکی از بزرگترین حربه ها و ابزارهای دشمن بی حجابی و بی بندباری است و بی اهمیتی به مسئله ی #حجاب در عصر حاضر خیانت به اسلام و خون پاک شهیدان🌹 است.
💢 احمد به موضوع حجاب اهمیت زیادی می داد و اعتقاد داشت که حجاب مهم تر از خون شهیدان است.
قضیه حجاب برایش مسئله ی مهمی بود و همیشه نگران بود حرمت حجاب از بین برود و زمانی که دختری را می دید حجاب نداشت یا حجاب آخر الزمان داشت میگفت: #خدایا_من_و_او_را_هدایت_کن
📚ملاقات_در_ملکوت
#شهید_احمد_مشلب🌷
#شهید_مدافع_حرم
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺.
💞🌹🍃🌹🍃🌿🌹
صبح مان را با سلام و یاد شهدا آغاز میکنیم 🌿🌿🌿🌹🌹🌹🌹
سلام برشهدا😊✋
🎋🎋🎋🎋🎋🎋🥀🥀🥀🥀
قهربودیم😞
درحال نمازخوندن بود
نمازش که تموم شد؛
هنوز پشت به اون نشسته بودم
کتاب شعرش رو برداشت📖
و با یه لحن دلنشین
شروع کرد به خوندن😍
ولے من باز باهاش قهربودم!!
کتابو گذاشت کنار
بهم نگاه کرد
و گفت:
"غزل تمام؛
نمازش تمام؛
دنیـا مـات؛
سکوت بین
من و واژه ها
سکونت کرد!
بازهم بهش نگاه نکردم
اینبارپرسید :
عاشقمے؟؟؟
سکوت کردم؛
گفت :
عاشقم گر نیستے
لطفی بکن نفرت بورز
بےتفاوت بودنت
هرلحظه آبم مےکند
دوباره با لبخند پرسید:😊
عاشقمــــے مگه نه؟؟!!!
گفتم:نـــــه!!!
گفت:
لبت نه گوید
و پیداست مے گوید دلت آری
که این سان دشمنے
یعنے که خیـلے دوستـم دارے"
زدم زیرخنده😅
و روبروش نشستم؛
دیگه نتونستم بهش نگم
که وجودش چقد آرامش بخشه...
بهش نگاه کردم
و ازته دل گفتم
خداروشکرکه هستے😍😌💞
#همسرشهیدبابایی❤💍
•❥•❤️🌿
ما #شهادت شهادت زیباست↑💞↑🌿🍁
🌿🦋🌿
🦋🌿
🌿
اگر خداوند را مےخواهید پیدا ڪنید😇
در زمین و آسمان نگردید
ڪھ پیدا نمےشود!✋
چون خودِ مهربانش فرمود: 😌
«زمین و آسمان وسعت مرا ندارد
"دلِ مؤمن"جایگاه من است❗️»
🌿🍃⛈🍁🌴🦋☔️🍂
|.#خـــــــدا.| ♥️
ـــــــــ°°🦋°°ــــــــ
❄️رودخونهها هرگز به عقب برنميگردن.
مثل رودخونه زندگى كن.
گذشتهرُ فراموش كن و فقط ازش درس بگیر
روى آيندهات تمركز كن.
✍خاطرات شهدا
🌸شهدا در شرایط تحریم اقتصادی چگونه زندگی کردند؟
📝متن خاطره: یه روز خونه ی ما دعوت بودند. برای ناهار دو نوع غذا درست کرده بودیم. سید احمد تا متوجه شد ، سریع ما رو صدا کرد و گفت: « مگه شما نمیدونید که زمانِ تحریمِ اقتصادی است؟ اگه دوباره دو نوع غـذا درست کنید ، من نخواهم خورد. »
📌خاطرهای از زندگی سردار شهید سید احمد رحیمی
✔️منبع: اطلاعات دریافتی از کنگره سرداران خراسان،
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ممنون از حضور گرم شما ...
ا:
⭕️ داستانی غم انگیز
#برادران_غریب #دوقلوهای_پرورشگاهی #بچه_های_بی_سرپرست_بهزیستی_که_شهید_شدند 💔😔
( #برادران_دوقلو_ثابت_و_ثاقب_شهابی )
اگر گذرتان به بهشت زهرا تهران افتاد حتما" بر سر مزار این دوقلوها بروید! 🌹
برادران دو قلویی ڪه غریبانه، هیچگاه مادر و پدری زائر مزارشان نبوده است!!😔
قصه مظلومانه این دو برادر را با هم بخوانیم....👇👇👇
#ثابت_و_ثاقب_شهابی_نشاط را ڪسی نمیشناخت. عملیات مسلم ابن عقیل در منطقه سومار اولینباری بود ڪه آنها پا به جبهه گذاشته بودند⚡️. تا اینڪه در سال 61 در اوج سالهای جنگ ایران و عراق ناگهان تبدیل به امدادگران خستگی ناپذیر گردان #سلمان شدند. همرزمان این دو شهید میگویند وقتی نامه به خط مقدم میآمد، معمولاً #ثابت و #ثاقب غیبشان میزد!😳 یڪبار یڪی از رزمندگان متوجه شد ڪه وقتی همه گرم نامه خواندن هستند و خبر سلامتی خانواده و عڪسهایشان را با وجد نگاه میڪنند، دوقلوها دست در گردن هم در ڪنج سنگر، های های گریه میڪنند!😭 این رزمنده میگوید بعدها ڪه موضوع را جویا شدیم، فهمیدیم آنها #بیسرپرست هستند. 😔هر بار دلشان میشڪند ڪه ڪسی آنسوی جبهه چشم انتظارشان نیست. 😢
عڪسهای ڪودڪی و زنبیل قرمزی 👛ڪه در آن سر راه گذاشته شدهاند را بغل ڪرده گریه میڪنند.
جنگ شوخی بردار نیست. رحم ندارد... زن و شوهر و بچه نمیشناسد... برادر نمیشناسد... این را نمیفهمد ڪه وقتی از دار دنیا فقط و فقط یڪ برادر داری یعنی چه😔.... جنگ بی رحم است و اینطور میشود ڪه ڪمی بعد #ثاقب، به دلیل مجروحیت های ناشی از جنگ شهید میشود💔 و بردارش ڪه فقط با چند ثانیه اختلاف از او به این دنیا آمده را تنها میگذارد.😔 چیزی نمیگذرد ڪه برادرش هم دوری او را تاب نمی آورد و بر اثر استنشاق گازهای شیمیایی او هم شهید میشود. 💔
روزی شخصی #ثاقب و #ثابت را پشت به یڪدیگر داخل آن زنبیل ڪوچڪ قرمز رنگ گذاشته بود 👛و زیر شرشر باران💦 ڪنار درب ورودی بهزیستی رهایشان ڪرده بود. 😔حال درد نان بود یا درد جان،ڪسی نمیدانست. از آن پس بود ڪه آن زنبیل ڪوچڪ👛 شد تنها یادگاری از مادر ندیدهشان.😔 #ثاقب و #ثابت سالها از ڪرمانشاه و غرب ڪشور گرفته تا اهواز و خرمشهر، به هر ڪجا ڪه اعزام میشدند، در درون ساڪشان اعلامیههایی را به همراه داشتند ڪه عڪسی از دوران ڪودڪیشان، به همراه دست نوشتهای بود ڪه به در و دیوار شهرها میچسبانیدند:
مادر، پدر! از آن روز ڪه ما را تنها در ڪنار خیابان رها ڪردید و رفتید😔 سالها میگذرد. حال امروز دیگر ما برای خودمان مردی شدهایم ولی همچنان مشتاق و محتاج دیدار شماییم...
اما هیچگاه روزی فرا نرسید ڪه قاب عڪسی باشد و عڪسی از ثاقب و ثابت و خانوادهشان در ڪنار یڪدیگر.😔
اما از #شیرخوارگاه تا #آسمان برای این دو برادر راه طولانی و پر پیچ و خمی نبود... آنچه ڪه امروز از #ثاقب و #ثابت شهابی نشاط باقی است، ۲ قبر مشڪی رنگ 🖤شبیه به هم و در ڪنار هم در قطعه ۵۰ گلزار شهدای بهشت زهرا(س) است. اگر چنانچه گذارمان به گلزار شهدای بهشت زهرا افتاد، جایی ما بین قبور قطعه ۵۰، ردیف ۶۷، شماره ۱۹ وردیف ۶۶ شماره ۱۹، دو برادر شهیدی آرام ڪنار یڪدیگر خفته اند ڪه شبهای جمعه، هیچگاه مادر و پدری زائر مزارشان نبوده است!😭 و سخت چشم به راهند...
شادی روح شهدا، امام شهیدان، اموات خودتان صلوات
کانال مدافعان بانوی دمشق
شهید الوانی. 💞💞💞
@alvane