🌹🌹🌹🌹
ای
کاش
کسی
برای
اقا
تب
داشت😔
یادی
زامام
منتظر
برلب
داشت
قربان💔
غریبی ات
شوم
مهدی
جان
ای
کاش
که
صاحب الزمان
زینب
داشت.
😔😔😔
کپی با ذکر صلوات
____
❁❃اللهم عجل لولیک الفرج"
بفرستید برای دوستاتون صلواتش سهم ظهور آقامون شه
✨✨✨✨✨
✅ #تکنیک ١٠-١٠-١٠-١٠ برای تصمیمگیری هوشمندانه
🔹برای اینکه #تصمیم بهتری بگیریم بهتر است چارچوب زمانی خود را تغییر دهیم. در این صورت ما می توانیم نیازها، ترس ها، تمایلات و موضوعاتی که بدان آگاهی نداریم را در مقاطع گوناگون ببینیم.
این تکنیک کمک می کند تا اهداف و ارزش های عمیق تر خود را شناسایی و اولویت بندی کنید.
👈برای استفاده از این تکنیک ٤ سوال ساده از خود بپرسید:
1️⃣ پیامد این تصمیم بعد از ١٠ دقیقه چیست؟
2️⃣ پیامد این تصمیم بعد از ١٠ روز چیست؟
3️⃣ پیامد این تصمیم بعد از ١٠ ماه چیست؟
4️⃣ پیامد این تصمیم بعد از ١٠ سال چیست؟
👌آنچه که در مورد این تکنیک جالب است اینکه ساده و بر اساس #پرسش است. ما باید به طور پیوسته نتیجه تصمیم هایمان را در برابر تاثیراتی که در آینده خواهند داشت بررسی کنیم. اگر شما #اهداف بلند مدتی را در سر می پرورانید، باید از عملکرد مقطعی اجتناب کرده و به دنبال نتایج پایدار در آینده باشید.
✅این بدان معنی است که ارزش ها، موانع، تمایلات و تاثیرات انتخاب ها را باید در طول زمان مشاهده کنید.
👌این تکنیک کمک می کند از هیجانات امروز گذر کنیم به ارزش های عمیق و نیازهای مشخص پایدار.
آنگاه است که می توانیم تصمیم گیری کنیم و یا سرمایه گذاری کنیم و مطمئن باشیم که این سرمایه گذاری به نیازهای اصیل ما پاسخ می دهد و نه هیجانات خام.
🍃🌹🍃🎋🎋🕊🕊🎋🎋🎋
مدافعان بانوی دمشق 🕊🕊🕊
https://eitaa.com/alvane
🛑سرگذشت ارواح در عالم برزخ😱😱👻👻
(قسمت ۱۴)
🔵آتش حسرت😱😱😢
🔷از کثرت اندوه و حسرتی که بر وجودم نشسته بود، بر جای نشستم و با خود گفتم:
چه مقامی! چه منزلتی! 😞😢
در حالیکه من مدتهاست در این بیابان سرگردانم و با تمام موانع و مشکلات دست به گریبانم، هنوز هم به جایی نرسیدهام، اما شهیدان با این سرعت خود را به مقصد میرسانند. براستی خوشا به حال آنان که به شهادت رفتند.😢😢
🔘اشک بر گونههایم سرازیر شد و بغض گلویم را چنگ زد.😭😔
♨️چندان بلند بلند گریستم که نیک آرام به سمتم آمد، مرا دلجویی داد و تشویق به ادامه راهی کرد که بس طولانی و طاقت سوز بود...😭
🔵 گردباد شهوات😱😱😭
🔸با اینکه راه زیادی را پس از آن پیمودیم، اما خبری از انتهای بیابان نبود. از دور، ستون سیاهی 🌪را دیدم که از پایین به زمین و از بالا به دود و آتش🔥 آسمان ختم میشد و در حال حرکت بود.😢😱
با نزدیک شدن ستون سیاه، متوجه شدم که همانند گردباد🌪 به دور خود میچرخد.
با دیدن این صحنه، خود را به نیک رساندم و با ترسی که در وجودم رخنه کرده بود، پرسیدم: این ستون چیست؟😭😐👌
✨نیک گفت: این گردباد شهوات است، که چنین با سرعت عجیبی به دور خود میچرخد.😐😕
⚡️با اضطراب گفتم: حالا دیگر، باید چه کنیم؟😢😱
نیک گفت: دستهایت را محکم به کمرم حلقه بزن و مراقب باش گردباد، تو را از من جدا نسازد. 😱😢
💥رفته، رفته آن گردباد وحشتناک با آن صدای رعب آورش، به ما نزدیک میشد و اضطراب مرا افزایش میداد، تا اینکه در یک چشم بر هم زدن، هوا تاریک شد.😱😢
🍃گردباد🌪 اطراف ما را فرا گرفته بود و سعی داشت ما را با خود همراه کند. نیک مانند کوه به زمین چسبیده بود و من در حالی که دستم را به دور کمر او قفل کرده بودم، به سختی خود را کنترل میکردم.😔😢😭
🍀هر از گاهی صدای فریادهای نیک را میشنیدم، که در هیاهوی گردباد فریاد میکشید: مواظب باش گردباد تو ار از من جدا نسازد!😱😢
🌾 لحظات بسیار سختی را سپری میکردم و بیم آن داشتم که مبادا از نیک جدا شوم.
دستهایم سست و گوشهایم از صدای گردباد، سنگین شده بود. دیگر صدای نیک را نمیشنیدم. 😒😱😢
📛ناگهان دستم از نیک جدا شد و در یک چشم به هم زدن، کیلومترها از نیک دور گشته و به بالا پرتاب شدم! 😭😔
چندی نگذشت که از شدت هیاهو و گرمای طاقت فرسایش از حال رفتم...😱😢
❌وقتی چشمانم را گشودم هیکل سیاه و وحشتناک گناه را دیدم که بر بالای سرم ایستاده بود. بوی متعفنش به شدت آزارم میداد. 😱😭
🔆به سرعت برخاستم و چون خواستم فرار کنم دستم را محکم گرفت و به طرف خود کشید و گفت: کجا؟ کجا دوست بیوفای من؟ هم نشینی با نیک را بر من ترجیح میدهی؟ و حال آنکه در دنیا مرا نیز به همنشینی با خود برگزیده بودی.🤤😪😈😈👹
❎ نیم نگاهی به صورت گناه افکندم، قیافهاش اندکی کوچکتر شده بود.👹😈😈
بدون توجه به سخنانش گفتم: چه شده که لاغر و نحیف گشتهای؟😧😧
💠 با ناراحتی گفت: هر چه میکشم از دست نیک است. 🙄😲
با تعجب پرسیدم: از نیک؟! 👹
گفت: آری، او تو را از من جدا کرده تا با عبور دادن تو از راههای مشکل و طاقت فرسا باعث زجر کوتاه مدت تو شود.👹
🌀گفتم: خوب، زجر من چه ارتباطی با ضعیف شدن تو دارد؟ 😪
🔥پرخاشگرانه پاسخ داد: هر چه تو سختی بکشی، من کوچکتر میشوم و گوشتهای بدنم ذوب میشود. 😈👿
و چنانچه تو به وادی السلام برسی دیگر اثری از من بر جای نخواهد ماند. 😐😑
💥آنگاه دندان بر هم فشرد و گفت: اکنون نوبت من است، باید همراه من بیایی...😐😲👹😈
✍ ادامه دارد...👌👌
@alvane
🔴سرگذشت ارواح در عالم برزخ😱😱👻
👻
(قسمت ۱۵)
🔵به سوی آتش!😱😱🔥🔥
🔸در حالیکه از شدت وحشت و اضطراب به خود میلرزیدم، پرسیدم به کجا؟😢😱
🔥 گناه به کوه سمت چپ اشاره کرد و گفت: پشت این کوه وادی باصفایی است که دوست دارم تا قیامت در آنجا بمانی.😢😱😱👹😈
🌿میدانستم لجاجت و طفره رفتن من بی فایده است پس به همان راهی که اشاره کرده بود قدم نهادم. 😪😪
گناه با عجله و شادی کنان جلو میرفت.👹
🍂 هراز گاهی بر میگشت و مرا تشویق به ادامه راه میکرد.😪😯😱😨
با اینکه از گناه خیری ندیده بودم، اما مژدههای مکرر و شادمانی بی سبب او مرا نیز به وجد آورده بود و امیدوارانه به مسیر ادامه میدادم.😤
🌵از نیمه کوه گذشته بودیم که نالههایی از دور به گوشم خورد.از ترس و دلهره بر جای ایستادم و به گناه گفتم: این چه صدایی است که به گوش میرسد؟ 😢😩😱
🔥گناه گفت: من صدایی نمیشنوم، شاید هلهله و شادی اهالی آنجاست که غرق نعمتند. 😢😩
گفتم: ولی صدایی که من میشنوم به ناله و فغان بیشتر شباهت دارد تا هلهله و شادمانی کردن.😩
💥گناه گفت: من چیزی نمیشنوم، بی جهت وقت را تلف نکن و زودتر به راهت ادامه بده.😠😡
🍁دریافتم که گناه مطلبی را از من پنهان میکند و بی جهت خود را به ناشنوایی میزند...اما چاره ای نبود.😢😩😰
🌄در کشاکش کوه و با شک و تردید به دنبال گناه در حرکت بودم که ناگهان صدای نیک را شنیدم، فریاد کشید: خودت را کنار بکش.😢😱
✅ با عجله خودم را به کناری کشیدم، ناگهان سنگ سیاه بزرگی با شدت تمام به فرق گناه🔥 فرود آمد و او را به پایین کوه پرتاب کرد.😱😱
✨پس از آن نیک را دیدم که با عجله از قله کوه به طرفم آمد و مرا در آغوش گرفت.😥😰
من نیز صورت بر شانه مهربانش گذاردم و زار زار گریستم..😭😭
🌻نیک در حالی که اشکهایم را پاک میکرد گفت: دوست من اینجا چه میکنی؟ هیچ میدانی اینجا کجاست؟ گفتم: نه. 😢😩😱
🌼نیک سری تکان داد و گفت: تو در چند قدمی وادی عذاب هستی. اینجا جایگاه افرادی است که توان عبور از برهوت را ندارند و روز قیامت نیز قدرت عبور از پل صراط را نخواهند داشت و سرانجام به قعر جهنم سقوط میکنند. 😰😰
🌷نیک پس از آن مرا دلداری داد و خواست تا برای رفع خستگی اندکی استراحت کنم.😱
🔵عذاب یکی از بزرگان برزخ!😱😱😩
🔷در همین میان و در لا به لای فریادهای اهل عذاب صدای ناله ای را شنیدم که به ما نزدیک میشد.😫😫
پس از لحظه ای صدا واضح تر شد. و شنیدم که صاحب صدا با ناله ای جگر خراش از تشنگی شکایت میکرد. 😰
🔘با وحشت رو به نیک کردم و پرسیدم: این دیگر چه صدایی است؟😭😢
🔆نیک نگاه مهربانانه اش را به صورت من دوخت و گفت: به بالای کوه بنگر و آرامشت را حفظ کن.😥😥
✳️وقتی به اوج قله نگریستم شخصی را دیدم که در گردنش غل و زنجیر آویخته اند و دو مرد زشت رو و قوی هیکل سر زنجیر را به دست گرفته اند. 😫
▪️آن شخص در حالیکه مرتب از تشنگی مینالید به این سو و آن سو نگاه میکرد.😢
🔘پس از دیدن ما با عجله به طرفمان حرکت کرد؛ من از ترس خودم را به نیک رساندم و آهسته پرسیدم:
این شخص کیست؟😢😩😱
🔶 نیک گفت: صاحب ناله یکی از سرشناسان برهوت است که در دشت عذاب معذب است. 😩
🔥آن شخص همانطور که به ما نزدیک میشد دستهایش را مانند گدایی به سمت ما دراز کرده بود و طلب آب💦 میکرد.
وقتی به چند قدمی نیک رسید، مامورانش با کشیدن زنجیر از نزدیک شدن او به ما جلوگیری کردند، او در حالی که اشک میریخت با التماس از نیک درخواست یک قطره💧 آب کرد، اما نیک امتناع ورزید. او همچنان التماس میکرد..😢😩
✨ نیک از او پرسید: مگر تو از داشتن دوستت نیک محرومی؟ 😢😢
سر به زیر افکند و گفت: چه دوستی، چه نیکی، دوست من گناه من است که در همان لحظات اول مرا به دست این ماموران عذاب سپرد و رفت. 😩😩
☄حال باید تا روز قیامت از این تشنگی عذاب آور رنج ببرم و در غل و زنجیر محبوس باشم.😥😰
🍀نیک با کنایه گفت: پس دعا کن هر چه زودتر روز قیامت بر پا شود تا از این عذاب رهایی یابی.😤😭
🍂 او به ناگاه سر بلند کرد و با تمام قوی فریاد برآورد: نه، نه، نه، ما اهالی دشت عذاب هرگزنمی خواهیم قیامت برپا شود، عذاب اندک برزخ ما را به ستوه آورده تا چه رسد به عذاب جهنم که...🔥 😥😰😱😱
اما ماموران با گرزهای آتشینی که همراه داشتند به جان او افتادند. آن شخص ناگهان از جا پرید و در حالیکه صدای شتری میداد که داغ شده باشد، شروع به جست و خیز کرد.
آتش🔥 از پیکرش زبانه میکشید و صدایش زمین را میلرزاند...😩😩😥😰😢😱
✍ادامه دارد..👌👌
❄️أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج❄
@alvane
﷽؛
#گُلدرآتش
🌧 حضرت زهرا علیهاالسلام خود میفرمایند :
" عمر با پایش به در کوبید و آن را روی من برگرداند ، در حالیکه باردار بودم ؛ پس بهصورت به زمین افتادم و #آتش زبانه میکشید و صورتم را میسوزاند..."
#سوم_جمادےالثانیه ، ( روز #شهادت_حضرت_زهرا سلاماللهعلیها ) ، روز شهادت خود #پیغمبر است .
#هیئتهایےکه بیرون مےآیند ، برای خود پیغمبر به سر و سینه مےزنند ؛ کسانے که قدمے بر مےدارند ، براے شخص پیامبر قدم بر مےدارند .
" این است که اجرشان حساب ندارد و آبرویشان قابل وصف نیست ".
💐💐💐💐صبح را با آیت الکرسی آغاز میکنیم برای سلامتی وتعجیل درظهورآقاامام زمان 💐💐💐💐
🌸بسم الله الرحمن الرحیم🌸
🍃🌸اللّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ لاَ تَأْخُذُهُ سِنَهٌ وَلاَ نَوْمٌ لَّهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الأَرْضِ🌸🍃
🍃🌸من ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ یَعْلَمُ مَا بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلاَ یُحِیطُونَ بِشَیْءٍ🌸🍃
🍃🌸منْ عِلْمِهِ إِلاَّ بِمَا شَاء وَسِعَ کُرْسِیُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ وَلاَ یَؤُودُهُ حِفْظُهُمَا وَهُوَ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ🌸🍃
🍃🌸لاَ إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ قَد تَّبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَیُؤْمِن بِاللّهِ🌸🍃
🍃🌸فقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَهِ الْوُثْقَىَ لاَ انفِصَامَ لَهَا وَاللّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ🌸🍃
🍃🌸اللّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُواْ یُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّوُرِ وَالَّذِینَ کَفَرُواْ🌸🍃
🍃🌸أوْلِیَآؤُهُمُ الطَّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُم مِّنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ أُوْلَئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ🌸🍃 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸دعای سلامتی امام زمان عج
*🌺اللهمّ کُنْ لِولِّیکَ الحُجّةِ ابنِ الحَسن،صَلواتُک عَلیهِ وَعَلی ابائِه،فِی هذِهِ السّاعَةِ وفِی کُلّ ساعَه،ولیّاًً* *وحافظاً،وقائداًوناصراً، ودلیلاًوعینا، حتّی تُسکِنه ارضَکَ طَوعاً، وَتُمَتِعَه فِیها طَویلا......🌼🌼🌼🌼
🌸🌸الّلهُمَّ صَلِّ عَلے مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌸🌸🌸🌸🌸🌸
46.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎵 #دانلود_سخنرانی استاد #رائفی_پور
📝« تحولات منطقه پس از شهادت سردار سلیمانی »
📅 جلسه دوم - ٢٢ دی ٩٨ در مشهد مقدس
قسمت سوم
🍃❀✿❀🍃🌼🍃❀✿❀🍃
#مجموعه_مهدوی
#وقایع_ظهور
❃ خطبه حضرت مهدی به هنگام قیام
آیا خدای تعالی در کتاب خویش نمیفرماید:
«اِنَّ اللهَ اصْطَفی آدَمَ وَ نُوحَاً و آلَ ابْراهیمَ و آلَ عِمرانَ عَلَی العالمینَ ذَرِّیَّةً بَعْضُها مِن بَعْضٍ و اللهُ سَمیعٌ عَلیم؛
خدای متعال آدم و نوح و آل ابراهیم و آل عمران را بر جهانیان برگزید؛ فرزندانی که برخی از برخی دیگرند و خدا شنوا و دانا است.» من ...
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
﷽؛
#وصیت_نامه_حضرت_زهرا (سلام الله علیها)
#یا_علی !
" هیچ یک از آنان که به من ظلم روا داشتند و حق مرا غصب کردند ، نباید در تشییع جنازه من شرکت کنند ..."
#بخشی از وصیت حضرت زهرا به امیرالمومنین
💥یک هواپیمای ویژه حمل بزرگان از نیروی هوایی آمریکا در غزنی و یک هلیکوپتر آمریکایی در پکتیای افغانستان با تیرهای غیب یا از درون (!!) ساقط شدهاند و یک گله جانوران #نظامی و #اطلاعاتی و #جاسوس_آمریکایی، به درک واصل شدهاند...
🙃🙃البته جناب ترامپ و پمپئو هنوز توئیت نزدهاند که چند نفر از افسران عالیرتبه جزغاله شده این پرندههای آهنین فوقپیشرفته و خرکیِ ارتش شکستناپذیرِ رامبو و فرانکی و آرنولد، سرشان درد گرفته یا نه؛ فقط جزغاله شدهاند!
😳😳منابع محلی افغانستانی و سخنگوی یکی از گروههای چهارگانه طالبان، هلاکت عدهای از افسران ارشد #اطلاعاتی_اقتصادی #سازمان_سیا در این هواپیما را اعلان کردهاند. درباره تعداد اختلاف نظر وجود دارد ولی هواپیما ویژه حمل افسران نظامی و اطلاعاتی بوده و بزرگ نبوده است. شایعاتی است که م... هم در این هواپیما بوده و پس از جزغاله شدن، به روح خبیث جرج واشنگنتن در جهنم پیوسته است.
😉مثل اینکه کشورهای مختلف در زمانها و مکانها و اقوام مختلف، دارند از آمریکا #انتقام_سخت را میگیرند. تیرهای غیب خدا همچنان در کمانش آماده هستند... راستی تکلیف هواپیماهایی که خیال میکردند، از آسمان ایران به سمت آسمان افغانستان تغییر مسیر دهند، چه میشود..!!😙
🔶🔶جلوی مردم زخم خوزده افغانستان را که بیش از چندصدهزار کشته را در سالهای اخیر بهخاطر حضور نظامی آمریکا متحمل شدهاند، نمیتوان گرفت! انّ ربک لبالمرصاد... دیگر آسمان افغانستان هم امن نیست. ترامپ باید بساطش را جمع کند و از آسیا برود...
🦋 🦋 🦋 🦋 🦋
+این جا کجاس😮😯
🦋
_کانال اربعین کربلا 😋
🦋
+چیا داره🤔
🦋
_یه عالمه ویدیو ومداحی های قشنگ🤗
🦋
+واسه کیا؟👥
_واسه آدمای خوب اونایی که مدافع اسلامن
+پس چرا معطلی سریع عضو شو 🤓
_کانال سید الشهدا رو تنها نزاریا😉😊
🌸کسایی که عضو میشین انشاءالله اجرتون با سیدالشهدا🌸
☘ #کانال_اربعین_کربلا ☘
❄ http://eitaa.com/joinchat/1447493657Cc21b9e7daf ❄️
97112002z.mp3
6.09M
#سیدمهدی_حسینی
🎼 چشم و چراغ زندگی که داری سوسو میزنی...
#فاطمیه 💔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از این واضح تر ؟؟؟؟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چادرت را بتكان
با هنرمندي خانم #فاطمه_عبادي
🖤💔
23-جایگاه حضرت فاطمه در قیامت.mp3
473.5K
🔶جایگاه حضرت فاطمه(سلام الله علیها )
#استاد_هاشمی_نژاد
🍃🌹🍃🎋🎋🕊🕊🎋🎋🎋
مدافعان بانوی دمشق 🕊🕊🕊
https://eitaa.com/alvane
🕊 ای تاج سر
🖤 عالم و آدم زهرا
🕊 از کودکیام
🖤 دل به تو دادم زهرا
🕊 آن روز که
🖤من هستم و تاریکی قبر
🕊جان حسنت
🖤 برس به دادم زهرا
🏴 شهادت بانوی دو عالم،
فاطمه(س)تسلیت باد.🏴
🔴سرگذشت ارواح در عالم برزخ😱😱👻👻
( قسمت ۱۶)
🔵ذوب شدن گناه😢😢
همان طور که مسیر را میپیمودیم، جریان ناراحتی و لاغر شدن گناه را به نیک گفتم.😉😃
نیک خندید و گفت: گناه حق دارد ناراحت شود چون هیکل او پیش از این در دنیا، بزرگ و عجیب بود که البته سختیهایی که در دنیا دیدی و صبر کردی زجری که هنگام مرگ کشیدی از قد و قواره او کاست.😜😌
✨هر چند یادآوری بلاها و سختیهای دنیا برایم طاقت فرسا بود اما از آنجا که از قدرت گناهم کاسته بود راضی و خوشحال بودم.😌
🔵نور ایمان😊😊
✅رشته کوهی که در دامنه آن حرکت میکردیم سر بر دامن کوهی بلند داشت که به آسمان آتشین ختم میشد و چون سدی مرتفع راه را بر هر عابری بسته بود.😢
♨️با دلهره و اضطراب خود را به نیک رساندم و گفتم دوست من ظاهراً به بن بست برخوردیم، راه عبورمان بسته است،😢
🌼 نیک همانطور که میرفت گفت: ناراحت نباش و با من بیا، در قسمتهایی از این کوه غارهای کوتاه و یا درازی وجود دارد که باید از یکی از آنها عبور کنیم تا به قدرت ایمان خود پی ببری.😌
🍀با تعجب پرسیدم: قدرت ایمان؟! گفت: آری. گفتم: چگونه؟😢
گفت: بدان که در روز قیامت، هر کس به اندازه ایمانش سعادتمند میشود و در اینجا ذرهای از سنجش قدرت ایمان رخ میدهد که در هر صورت دیدنی است نه گفتنی.☺️
💥چیزی نگذشت که غاری تنگ و تاریک و بی روزنه پدیدار گشت، چون وارد غار شدیم از تاریکی🌑 بیش از حد آن به وحشت افتادم.
پس از چند قدم از حرکت ایستادم و به نیک گفتم :راه رفتن در این تاریکی، وحشت آور و غیرممکن است.😱😱
⚡️ به راستی اگر گناه در این تاریکی به سراغم آید و مرا از پا درآورد چه؟😭😭
🌹 نیک نزدیکتر آمد و گفت: از آمدن گناه آسوده خاطر باش زیرا ضربهای که بر او فرود آوردم باعث شد به این زودیها به ما نرسد به خصوص که هر لحظه ضعیفتر نیز میشود.😢😢😜
🍂از اینکه برای مدتی از شر گناه راحت شدیم خوشحال بودم اما فکر تاریکی مسیر دوباره مرا به خود آورد به همین جهت از نیک پرسیدم: در این تاریکی چگونه پیش خواهیم رفت؟ 😱
🌺نیک گفت: اکنون به واسطه قدرت ایمانت نوری پدیدار خواهد شد که چراغ راهمان میباشد.👌
🍃 چندی نگذشت که از صورت نیک نوری درخشید که تا شعاع چند متری را روشن میکرد.☺️
🌾با خوشحالی تمام همگام با نیک حرکت را آغاز کردم. گاه به گودالهای عمیقی میرسیدم که تنها در پرتو نور ایمانم میتوانستم از کنار آنها به سلامت بگذرم. ☺️
🔵التماس کنندگان😢
🔺هنوز راه زيادي نپيموده بوديم که در دل تاريکي ضجه و فريادهايي به گوشم رسيد. وقتي دقت کردم صداي چند نفري را شنيدم که التماس کنان از ما ميخواستند که نور ايمان را به طرف آنها هم بگيريم تا در پرتو نور ما حرکت کنند. 😢😢👌
♦️نيک همانطور که جلو ميرفت مرا صدا زد و گفت: گوش به حرفشان نده، اينها باقي مانده منافقين و کافران هستند که تا اينجا پيش آمدهاند اما دريغ از يک نور ضعيف که بتوانند در پرتو آن حرکت کنند 😏
و سرانجام نيز در يکي از همين چاههاي وحشتناک غار سقوط خواهند کرد. 😱
🔘چون با اصرار آنها روبرو شديم نيک ايستاد و خطاب به آنها گفت: اگر محتاج نور ايمانيد برگرديد به دنيا و از آنجا بياوريد.😏
🔷يکي از آن ميان رو به من کرد و گفت: هان اي بنده خدا! مگر ما با هم در يک دين نبوديم، مگر ما و شما روزه نميگرفتيم و نماز نميخوانديم؟😏😏
♻️ چرا حالا ما را به بازگشتن به آن سراي جواب ميدهيد که ميداني امکانش نيست؟!😏😏
🔆 در حالي که از خشم دندانهايم را به هم مي ساييدم، پاسخ دادم: بله با ما بوديد اما براي ريشه کن کردن دين ما و نه ياري آن، همواره براي ضربه زدن به دين و آيين اسلام در کمين نشسته بوديد و اکنون دريافتيد که از فريب خوردگان بودهايد...😒
✍ادامه دارد...👌👌
@alvane