eitaa logo
مدافعان بانوی دمشق.شهید مدافع حرم محمد رضا الوانی
165 دنبال‌کننده
4.5هزار عکس
2.6هزار ویدیو
163 فایل
.چی می شود پرچم حرم،برام کفن بشه. سلام من به بی بی شهادتین من بشه.بدون زینبی من نفس نمی کشم تا زنده ام از عشق بی بی دست نمی کشم https://eitaa.com/alvane ا
مشاهده در ایتا
دانلود
محمد: از حموم اومدم بیرون و مشغول سشوار کردن موهام بودم داد زدم _ریحانه!! یه شونه فِر بهم بده بینم. چند ثانیه بعد شونشو اورد و سمتم دراز کرد. مشغول فرم دادن به موهام بودم که داد زد +بیا کتت رو بگیر بپوش. _من کت نمیپوشم. +مگه دست خودته؟ _ن پس دست توعه. عروسیه مگ ؟ با خشم گفت: +محمد میام میزنمت صدا بز بدی به خدا . انقدر منو حرص نده. مامان بیچاره ی من از دست تو دق کرد. بابا داد زد : +بس کنین دیگه از دست شماها. بریم دیر شد . پس علی کجاس؟ ریحانه یه زنگ بزن بهشون بگو تند باشن دیگه. ریحانه رفت سمت تلفن و گفت +چشم باباجون. بابا اومد تو اتاق و گفت: +توهم دل بکن از موهات پسرم. خندیدم و گفتم _چشم اقاجون چشم. شلوار مشکی ای رو ک ریحانه اتو کشیده بود ، از رو پشتی برداشتم و پوشیدم. یه پیرهن ساده سفید از تو کمد برداشتم و تنم کردم. ساعتمو بستم دستمو مشغول جوراب پوشیدن شدم. چند دقیقه که گذشت علی اینا رسیدن. بابا رفت پیششون. دوباره جلو آینه ایستادم و مشغول تماشای خودم شدم. یه عطر از تو کمد برداشتم و به چندتا فِش قناعت کردم. دوباره به تیپم تو آینه خیره شدم ک ریحانه گفت +محمد !!!روح الله هم اومد تو هنوز حاضر نشدی؟؟؟ کی میخای بری دسته گل و شیرینی بخری؟؟ بیا دِ وا بده دیگه برادر من . اه‌. + انقدر غر نزن دیگه ریحانه. کتم رو سمتم دراز کرد و گفت +به خدا اگه نپوشیش باهات نمیام. _تو نیا اصلا. +وای محمد خواهش کردم ازت. _نمیپوشمش ریحان به خدا نمیخاد . +محمد من اخر میمیرم از دست تو. دستتو بلند کن داداشم بیا بپوشش . دستمو بلند کرد که گفتم _خیلی خوب. میپوشم. بده من. ازش گرفتم و دوباره جلو آینه مشغول بر انداز خودم شدم‌که بابا چراغو خاموش کرد ‌ _عهههه بابا . +بابا و .... استغفرالله. دختر شدی مگه هر دقیقه خودت رو چک میکنی بیا بریم‌دیگه دیر شدپسر . ما واسه ریحانه کمتر از تو زجر کشیدیم. اومد سمتم . کتم رو کشید و من برد سمت حیاط _عه بابا سوییچمو نگرفتم. +از دست تو . برگشتم و سوییچ و برداشتم و رفتم پایین. ترجیح دادم به نگاه خشمگینشون توجهی نکنم. بابا رو سوار ماشین کردم و خودم هم نشستم . ریحانه و روح الله ک راه بلد بودن افتادن جلو .بعدشون ما و پشت سرمون هم داداش اینا. قرار شد ریحانه و روح الله شیرینی بگیرن. من هم دم ی گل فروشی نگه داشتم و سفارش گلای رزِ سفید و صورتی دادم. تا ببنده حدودا یک ربع طول کشید . گل و گرفتم و گذاشتم عقبِ ماشین و راهی خونه ی دخترخاله ی روح الله شدیم. __ فاطمه : چند ساعتی بود که خبری از ریحانه نشده بود. نگران چشم به ساعت دوختم. دیگه نزدیکای دوازده شب بود. سرمو تو دستام گرفتمو . وای خدایااا... دراز کشیدم رو تخت و پتوم رو کشیدم رو سرم. صفحه ی تلگرام گوشیم باز بود و هر دقیقه منتظر پیام ریحانه بودم. فکر کنم دوباره تب کردم. تو افکار خودم بودم و مدام چهره ی محمد میومد تو ذهنم که با خیسی صورتم فهمیدم گریم گرفته‌. دوباره گوشیمو چک کردم خبری نبود. کاش میومد میگف محمد ازش خوشش نیومده‌. یا چه میدونم. هر چیزی غیر از اینکه ... همین لحظه بود که گوشیم صداش در اومد. با عجله پاشدم و نشستم رو تخت ... چقدر امید داشتم. دلم به حال خودم سوخت دیدم ریحانه پیام داده‌ : +مژدگونی بده دختر‌ درست شد. یه عروسی افتادیم. با این حرفش انگار همه ی بدنم یخ کرد احساسِ حالت تهوع بهم دست داد. دنیا رو سرم میچرخید . حس کردم با این جملش زندگی آوار شده رو سرم. چشمام خیره بود به صفحه گوشیم که پی ام بعدی هم اومد +وایییی فاطی باید بودی و کنار هم میدیدشون انقده بهم میومدن که! خداروشکر اینبار داداشم نگفت لوسه نونوره ،نازنازوعه،سبکه ،جیغ جیغوعه، جلفه، خنگه !!! فلانه بهمانه!! .... هیچ بهانه ای نتونست بیاره واقعا! یه لبخند تلخ نشست رو لبام انقدر تلخ بود که دلم رو زد چقدر من همه ی این خصوصیات رو داشتم . محمد حق داشت از من بدش بیاد. کاش خدا یه فرصت دیگه بهم میداد کاش فقط یک بار دیگه.... دلم‌میخواست جیغ بزنم ولی صدام در نمیومد . گوشی رو به حال خودش رها کردم. من ضعیف شده بودم خیلی ضعیف پتوم رو بیشتر دور خودم پیچیدم حس میکردم گم‌ شدم خودم و گم کرده بودم اهدافم، آرزوهام ،انرژیم!!! دیگه اشکی برام‌نمونده بود. حتی قدرت گریه کردن هم نداشتم... پتومو بغل کردم و چشمامو بستم دیگه کارام شده بود تا صبح آهنگ گوش کنم وبالشتم از اشکام خیس شه. نفهمیدم تا کی گریه کردم و خوابم برد... :فاطمه زهرا درزی وغزاله میرزاپور @alvane
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💢 عبادت ما، کار کردن است امام خمینی (ره): براى ما ننگ است كه در ارزاق‌مان دستمان را پيش آمريكا دراز بكنيم. ما بايد جديت كنيم. خداوند به ما، هم زمين داده، هم آب داده است و هم بركات آسمانى هست. بايد كار كنيم تا خودكفا باشيم. بلكه ان شاء‌الله صادرات هم داشته باشيم. شما برادرها الان عبادتتان اين است كه كار بكنيد. اين عبادت است. همان طورى كه فرض كنيد آمدن به زيارت حضرت معصومه(س) عبادتى است، كار كردن هم يك عبادتى است و شايد از بسيارى از مستحبات بالاتر باشد. صحیفه امام؛ ج12؛ ص2 | قم؛ 12 دی 1358 🇮🇷 مدافعان بانوی دمشق شهید محمد رضا الوانی 👇👇👇👇 ↙️↙️💯💯💯💯💤 ✅🎗🎗✨✨💫💫🌙⚡️⤵️ https://eitaa.com/alvane
1.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔺پاسخ به تهدیدهای امثال هوک! 🛑 و با خاک یکسان خواهد شد 🇮🇷 مدافعان بانوی دمشق شهید محمد رضا الوانی 👇👇👇👇 ↙️↙️💯💯💯💯💤 ✅🎗🎗✨✨💫💫🌙⚡️⤵️ https://eitaa.com/alvane
🔺هوک ایران را به علیه تاسیسات تهدید کرد برایان هوک نماینده آمریکا در امور ایران: 🔹"گزینه ‌نظامی برای هدف قرار دادن تاسیسات هسته‌ای ایران روی میز است. 🇮🇷 مدافعان بانوی دمشق شهید محمد رضا الوانی 👇👇👇👇 ↙️↙️💯💯💯💯💤 ✅🎗🎗✨✨💫💫🌙⚡️⤵️ https://eitaa.com/alvane
💞👤💞: ✍تلنگر وقتی ميميريم ما را به اسم صدا نميکنند و درباره ما ميگويند: جسد کجاست ؟ و بعد از غسل دادن ميگويند :جنازه کجاست ؟ وبعد از خاک سپاری ميگويند: قبر ميت کجاست ؟ همه لقب ها و پست هايی که در دنيا داشتيم بعد از مرگ فراموش ميشه مدير ، مهندس ، مسؤول ، دکتر، بازرس... پس فروتن و متواضع باشيم...نه مغرور و متکبر. پس به چی مينازيد؟ عارفی گفت : آنچه ازسر گذشت ؛ شد سرگذشت! حيف بی دقت گذشت؛ اما گذشت! تاکه خواستيم يک «دوروزی» فکرکنيم!! بردرخانه نوشتند؛ درگذشت..‌ 💕💕💕 @alvane
Pouya Bayati1_24916934.mp3
زمان: حجم: 4.1M
تقدیم به 🌹 🌾دلمـ💔 غمگینه غمام سنگینه 🍂چه کردی با این بی کینه 🌾تو که گفتی شیرینه 🍂یه روزی ولم کردی 🌾نگفتی که برنمیگردی😔 🍂حالا شبها تا سحر بیدارم 🌾با کابوسِ
🔻کنترل 🔻 و عصبانیت از جمله مواردی است که زشتی و آسیب‌زایی آن، بعد از ازدواج در نزد فرد بیش از پیش آشکار می‌شود. 🔻 در روایت آمده است: «خشم، شعبه‌ای از است.» انسان عصبانی برای لحظاتی عنان عقلش به خشمش سپرده می‌شود و در همان چند لحظه، ممکن است سخنی بگوید و یا عملی انجام دهد که جبران آن به راحتی امکان پذیر نباشد 🔸 البته در اغلب موارد خشم سرپوشی است بر چیزی دیگر. یعنی وقتی احساس واقعی خود را بروز نمی‌دهیم می‌شویم. بنابراین فردی که زود خشمگین می‌شود، باید بر رفتار خود تأمل کند؛ 💢موقعیت‌هایی که او را به چنین رفتاری وا می‌دارد، شناسایی کند؛ و یا اگر این خشم ریشه در مشکل دارد، درصدد درمان آن برآید و همسر خود را نیز از این مشکل آگاه کند؛ و از همه مهمتر، از یک مشاور مجرب برای رسیدن به نتیجه‌ای بهتر کمک بگیرد. @alvane لطفا دوستان خود را دعوت نمایید تک خوری نکنید ☺️☺️
🎓 : 💚🧠تأثیری که دارد، باهیچ چیز قابل مقایسه نیست. در اتاق ایشان به زبان فارسی و آلمانی نوشته شده: 🙏"در طول روز دعاکنید، ‼️حتی اگر شده برای ده دقیقه .. @alvane