چای که مرغوب نباشد ،
چیزی به آن اضافه می کنم:
چوب دارچینی، هِلی، نباتی،
شده چند پَر بهار نارنج ،چیزی که آن مزه و بو را تبدیل به عطر ِخوش و طعم ِخوب کند."
زندگی هم گاهی می شود، مثل همین چای باید با دلخوشی های کوچک طعم و رنگش را عوض کنی،
یک چیزی که امید بدهد به دلت، انگیزه شود، بنزین باشد برای حرکت ماشین زندگی ات، بعد ماشین تخت گاز می رود ،تا آن جایی که باید ...
امید داشته باشید
به تمام اتفاقات خوب
و برای رسیدن به آن تلاش کنید.
📽 اعلام آمادگی استاندار كربلا برای برگزاری مراسم اربعین
استاندار کربلا:
آماده پذیرش میلیونے زوار اربعین از سراسر جهان هستیم.
➖ درود و سلام به تمام دوست داران امام حسین علیه السلام در همه جای دنیا، در هر قاره، در هر کشور و در هر شهری که هستند. من افتخار می کنم که در خدمت شما باشم و دست شما را میبوسم.
➖ دعا می کنم که خداوند به حق امام حسین، جد ، پدر، مادر و برادرش و اهلبیت مطهرش و اصحاب ایشان که به همه مردم سلامتی و تندرستی عنایت فرماید و این بلا و مریضی را دور کند.
➖ آرزو می کنم که در اربعین امام حسین علیه السلام شما عزیزان و دوستداران ابا عبد الله الحسین را از همه جای دنیا، این جا ببینم و من شخصا در کربلای معلی به شما خدمت کنم.
دوستان و عاشقان امام حسین. ع
دعا کنید. .اربعین دست مابه ایوان طلای. مولا علی ع برسه
دعا کنید . دعا سلاح مومن دعا رفع گرفتاری ها و بلا هاست
#خدا_دوست_دارم
به ما گفتند باید بازی کنید.
گفتیم با کی؟ گفتند با دنیا.
تا خواستیم بپرسیم بازی چی ؟
سوت اغاز بازی رو زدن, فقط فهمیدم خدا تو تیم ماست.
بازی شروع شد و دنیا پشت سر هم به ما گل میزد ولی نمیدونم چرا هر وقت به نتیجه نگاه میکردم, امتیازها برابر بود.
تو همین فکر بودم که خدا زد به پشتم, خندید و گفت:
نگران نباش تو وقت اضافه میبریم حالا بازی کن! گفتم اخه چطوری ؟
بازم خندید و گفت: خیلی ساده فقط پاس بده به من, باقیش با من. ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
توصیه ائمه به زیارت اربعین حتی در صورت ترس از خطر جانی !!
این کلیپ را بفرستید برای وزیر بهداشت تا اندکی از سیاست های خویش شرم کند !!
ببینیم قدرت کرونا و سیاست های سازمان جهانی بهداشت بیشتر است یا قدرت علما برای تثبیت روایات اهل بیت !!
#کرونا
#زیارت_اربعین
#روایت
😭😭😭😭😭😭😭😭
با توجه به صحبتهای مهم آقای پناهیان در مورد لزوم برگزاری سفر اربعین لطفا از کمپین زیر حمایت کنید و در تمام گروهها انتشار بدهید.
برخی از مواردی که ایشان بیان کرده اند :
چطور گفته می شود باز بودن مشاغل یک امر ضروری برای ماست.
یا سفرهای تفریحی که مردم میروند و کسی مانع نیست.
❇️ قطعا اربعین صدها برابر این موارد ضروری است . اربعین صرفا یک سفر زیارتی معمولی نیست.
🚩 اربعین قرار است پایه های تمدن نوین اسلام رو در جهان پایه ریزی کند. مگر موضوعی از این مهم تر هم داریم؟
از مسئولین می خواهیم که بدون تعصب به موضوع اربعین توجه کنند و حتما امسال مراسم اربعین را با رعایت پروتکل های بهداشتی برگزار کنند.
✅ از همه کسانی هم که در زمینه تصمیم گیری در این مورد
می توانند نقشی داشته باشند تقاضا می کنیم حتما روی قطعی بودن سفر اربعین تاکید کنند.
https://www.farsnews.ir/my/c/39515
برای حمایت از این کمپین روی لینک بالا کلیک کنید.
بسم رب الراسخون
بخش ۴ :
#یهود_و_رسانه
آغاز یک _سلطه
شاید باور این موضوع سخت باشد ولی حدود ۷۰ درصد مردم #آمریکا از اوضاع سیاسی کشورشان خبر ندارند . نه تنها مردم خود #آمریکا بلکه سایر مردم نیز آگاهی چندانی ندارند که این همه اتفاق ناگوار از #جنگ و #خونریزی و کشت و کشتار های وسیع چگونه به وقوع می پیوندد ولی فقط دهان عده ای کم به اعتراض گشوده می شود.
بیشتر حملاتی که #اسرائیل به بلاد #اسلامی داشت در جریان جام های جهانی اتفاق افتاد که دید بیش از یک میلیارد آدم به سمت #بازی_های_جام_جهانی دوخته شده بود. #جام_جهانی_۲۰۰۶ #حمله به #لبنان، #جام_جهانی _۲۰۱۴ #حمله به #فلسطین، #جام_جهانی _۲۰۱۸ تشکیل #اعتلاف_عربی ، #عبری و #غربی و و #حمله کردن به #یمن و بساری دیگر از #جنگ هایی که صورت گرفت که زیر پوشش رخداد های مهم #فوتبالی از جمله مسابقات #یورو و #لیگ_قهرمانان_اروپا آنرا مخفی کردند.
حال #یهود چه سودی در این کشور گشایی ها و ایجاد#ناامنی ها دارد؟
#سایت_ایران_اسلامی
@iranslamei1357
#قسمت_دویست_و_سیزده
_مامان...
+همین ک گفتم!
_باشه
+یکم رو خودت کار کن .انقدر غرور یه جا بد حالت و میگیره ها.رفتارت اصلا درست نبود.تکرار نکن کارت و
_چشم
اینو گفتمو رفتم تو اتاقم.گاوم زاییده بود
دو قلوهم زاییده بود. عذرخواهی و دیگه کجای دلم میذاشتم. حالا از اون دختره یه چیزی،ولی از محمد حسام،امکان نداشت!من بمیرمم ازش عذرخواهی نمیکنم!
____
شب اول قبرش بود .همیشه ازش میترسید، میگفت فاطمه وقتی مردم شب اول قبر کنارم بمون و واسم قران بخون.بلند بلند قران بخون.شب اول قبر تنهام نزار.
همیشه به شوخی میگفتم تو هفتا جون داری نمیمیری حالا حالاها ولی الان،
رو زمین نشسته بودم و سرمو روی قبرش گذاشته بودم. دوتا دستام رو هم باز کرده بودم . من،بابا و اقا محسن پیشش مونده بودیم. حالم انقدر خراب بود که دلم میخواست جیغ بکشم.
جلو چشمام محمدمو به خاک سپردن
براش تلقین خوندن،شونشو تکون دادن
جلو چشمام روش سنگ لحد گذاشتن
جلو چشمام روش خاک ریختن و من موندم و خاطره هاش...
ادمی که تا اراده میکردم صداش کنم جلوم ظاهر میشد و با لبخند جواب میداد:
جان دلم؟
جونم فدات بگو عزیزم؟
الان صدای زار زدنمو میشنید ولی جواب نمیداد. میشنید التماسش میکنم ولی جواب نمیداد .فکر نمیکردم انقدر زود از دستش بدم .میدونستم موندنی نیست و میره .ولی فکرشم نمیکردم به این زودی!
_دلم برات تنگ شده اقا محمد.باورم نمیشه دیگه نمیبینمت.چرا دیگه جوابمو نمیدی؟چرا امروز دیگه نگام نمیکردی؟
محمد دیگه باکی حرف بزنم از همچی.تو که نیسی من با کی خاطره های گذشته رو مرور کنم؟محمد دیگه با کی برم هیئتتون؟محمد من دیگه چجوری تو خیابونایی که باهم توش قدم زدیم راه برم؟محمد من بدون تو چجوری زندگی کنم؟محمد خنده هات از جلو چشام نمیره.محمد کاش یه بار دیگه بغلت میکردم.محمد به خدا چشمام خسته شد چرا نیستی بگی از کجا میاری این همه اشکو؟
محمد جواب بده دیگه چرا با من اینطوری میکنی؟
محمد یادته بهت گفتم برو از کنارم؟به خدا از عشق داشتم میمردم.یادته میدیدمت دست و پامو گم میکردم؟
محمد من به خاطر تو زهرایی شدم
محمد مگه تو به من زندگی نداده بودی ؟
دوستت دارم خیلی دوستت دارم .
با اینکه مثه همیشه جلو زدی ولی میدونم بی معرفت نیستی.منم ببر پیش خودت بدون تو همه ی زندگیمو کم دارم.
اقا محسن داشت قران میخوند که تو همون حالت گفتم
_وصیتنامشو خوندین؟چی نوشته بود؟
+چی داشت که بگه؟فقط اینکه واسه من سنگ قبر نزارین و مزار درست نکنین
همین که جسمم بر میگرده شرمنده ی امام حسین میشم که اون بی کفن و من با کفن دفن شدم. ولی حداقل نمیخوام تو صحرای محشر شرمنده ی مادرم زهرا بشم! محسن میگفت و من اشک میریختم. اگه میشد دونه به دونه ی اشکامو بشمرم قطعا عدد کم میاوردم .همینطور که واسه ابراز حالم حرف کم اوردم! پیشونیمو به خاکش چسبوندم و خاکش و بوسیدم
که محسن گفت :
+راستی فاطمه خانم
با چشمم دنبالش کردم که دستشو کرد تو جیبش و یه چیزی از توش در اورد که چون عینک نداشتم و از گریه ی زیاد چیزی نمیدیدم متوجه نشدم چیه.
سمت من گرفتش و گفت
+بفرمایین اینم از شفاعتنامتون
کاغذو از دستش گرفتم و بازش کردم
نمیتونستم بخونم .کلافه شده بودم گرفتمش سمت محسن و گفتم
_میشه برام بخونیدش؟
کاغذو از دستم گرفت و شروع کرد
(اینجانب مرتضی غلام حضرت زینب متعهد میشوم که در صورت شهید شدنم شفاعت همسر عزیزم را در محضر خدا و روسولش و اهلبیت بزرگوارش بکنم یاعلی.
امضا،یادت نره لا یوم کیومک یا ابا عبدالله)
با اینکه گریه امونمو بریده بود و حتی نفسامو منقطع کرده بود با خوندن جمله ی اخرش مو به تنم سیخ شد.جمله ای بود که بارها و بارها تکرار میکرد ولی من نمیفهمیدم مفهومشو !
محمد امروز خوب برام معنیش کرده بود
کاغذو از محسن گرفتم و جای نوشته هاشو بوسیدم و به عکسش که رو به روم بنر شده بود زل زدم و گفتم :
_هر نفس درد بیاید برود حرفی نیست
عکست بشود دار و ندارم سخت است!
___
کتاب رو بستم و چراغ مطالعه رو خاموش کردم .چقدر مامان بابا رو دوست داشت.یعنی میشه منم در آینده یکیو انقدر دوست داشته باشم؟
سعی کردم این فکرها رو از سرم بیرون کنم و بخوابم که دوباره یاد امروز افتادم .مامان راست میگفت نباید جوابشو اینجوری میدادم.باید یجوری محکم جواب میدادم که دیگه خودش از حرفش خجالت میکشید و عذر خاهی میکرد.
اخه اینا چه میفهمن وقتی همه ی سهمت از داشتن پدر یه چندتا فیلم چند دقیقه ای و چندتا دونه عکس رو کاغذ باشه یعنی چی؟چه میفهمن یه دختر بچه ی نه ماهه رو بزارن تو تابوت پدرش یعنی چی؟اخه اینا چه میفهمن از نگاهای پر درد یه بچه ی هفت ساله روز اول مدرسش به بچه هایی که با باباهاشون اومدن مدرسه.
اصن یعنی چی وقتی میپرسه بابا کجاست بهش بگن پیش خدا !
اینا اصلا چه میفهمن بدون پدر بزرگ شدن یعنی چی؟بدون پدر قد کشیدن یعنی چی؟همه و همه ی اینا بدون وجود پدر تو همه ی مراحل زندگیت یعنی چی؟
#نویسندگان:فاطمه زهرا درزی وغزاله میرزاپور
#قسمت_دویست_و_چهارده
اینا چه میفهمن شاید یکی مثل من دلش پدر میخواد که واسه کارای بدش سرش داد بزنه .
یا بشینه بغلش و براش ناز کنه ...
اینا که یه عمر به وجود پدرشون تکیه کردن چه میفهمن تکیه به سایه ی پدر یعنی چی؟؟
اخه یکی نیست بگه سهمیه ی کنکور کشک چی دوغ چی؟
اصلا گیرم که از سهمیه ی کنکور استفاده کردم اخه مگه سهمیه واسه ادم بابا میشه؟
اونم واسه یه دختر!
اخه چرا به خودشون اجازه ی توهین میدن خب یعنی چی بابات چقدر گرفته شما رو ول کرده .
اه .
من که از سهمیه ی کنکور استفاده نکردم اینجوری بم حمله ور شدن پس خدا به اونا رحم کنه که استفاده کردن ...!
تو فکر اتفاقای صبح بودم که نفهمیدم کی خوابم برد ....
__
روز سختی بود . تا ظهر کلاس داشتیم.انقدر خسته بودم که دیگه حد نداشت
کیفم رو روی دوشم جابه جا کردم و از در دانشگاه خارج شدم .
تو پیاده رو به سمت ایستگاه تاکسی قدم بر میداشتم که حس کردم یه مرد صدام کرد
+زینب؟
ایستادم برگشتم عقب که با قیافه ی خندون امیرعلی مواجه شدم. راهمو به سمتش تغییر دادم و گفتم
_سلام تو اینجا چیکار میکنی؟
+علیک سلام تو چرا گوشیتو چک نمیکنی؟صدبار زنگ زدم. خداخواهی بود اینجا پیدات کردم.
_عه؟زنگ زدی؟حواسم نبود
خب چیکارم داری؟
+بیا بشین تو ماشین بهت میگم
_عه اخجون ماشین داری؟
+اره بیا
پشت سرش حرکت کردم
امیرعلی پسر عمو محسن بود که از بچگی باهم بزرگ شده بودیم و به هم محرم بودیم .
دقیقا شکل مامانش بود صورت سفید با موها و محاسن بور ...
قدشم خیلی بلند بود .
یه پیراهن چهارخونه ی ترکیبی روشن تنش بود با شلوار کتان مشکی
پشتش رفتم و سوار ماشینش شدم
میخواستم زودتر بفهمم که چیشد که دنبالم میگشت
به محض اینکه نشست گفتم
_خب تعریف کن چیشد؟
+میگم حالا بهت. خودت خوبی؟
چه خبر از دانشگاه؟درسا خوب پیش میره؟
_هی میگذره . تو چی؟خیلی وقته ندیدمت پیر شدی
+فشار زندگیه دیگه
_اوه بله بله
چه خبر از این طرفا؟
+ببین از صبح دارم دنبالت میگردم
چند بار به خاله زنگ زدم سر کلاس بود جواب نداد
رفتم خونتون نبودی
دوباره زنگ زدم به خاله که گفت تا ۵ دانشگاهی.
_خب. اره
+بله
هیچی دیگه
میگم سرهنگ عمادی نیا میخواد با مامانت صحبت کنه یجوری راضیش کن
_برای چی؟
+واسه برگزاری یادواره شهدا
_ای وای اره خوب شد گفتی یادم رفته بود اصلا .
+اره میخوان امسال یادواره بگیرن واسه بابات .پاشم کرده تو یه کفش که اره الا بلا باید یادواره بگیریم
_ولی خب مامان که نمیزاره ...
+مگه خودش نمیدونه؟
هزاربار تاحالا شما بهش گفتین هزار بارم ما گفتیم ولی میگه امسال باید بگیریم حتما ...
_تو که میشناسی مامان و .
میگه بابا اینجوری راضی نیست .
عوضش هر سال یه پولی میبره میده به خیریه .
+تو دیگه نمیخواد به من بگی خودم از برم اینارو .
ولی میگه چون بیسمتمین سالگرده باید حتما یه یادبود بگیرن گزارش کار بدن
_خب کلی شهید دیگه هم هست بگو واسه اونا بگیرن گزارش بدن
مامان راضی نمیشه میگه بابا دوست نداشت
+من نمیدونم از من گفتن
حالا خوده سرهنگ میاد خونتون
سعی کن تو هم از قبل به مامانت امادگی بدی
_باشه سعی خودمو میکنم.
ولی به سرهنگ بگو که حرف از مصاحبه و مستند و اینا نزنه پیش مامان که بیشتر مخالفت کنه
بگو خودشون سر و تهشو راست و ریست کنن
منم که دلنوشته و اینا نمیخونم
+اوف کشتین منو شما خسته شدم به خدا .باشه
بیا تو زودتر برو خونه رو تمیز کن
_امشب؟وای نه
+چرا چه خبره مگه؟
_خیلی خستم حالشو ندارم
پوفی کشید و ماشینو استارت زد
+خونه میری دیگه؟
_اره قربونت
تو اگه کار داری برو من خودم میرم
+نمیخواد ناز کنی حالا نه خیر کار ندارم.
مشغول تماشای خیابون شدم که رسیدیم خونه
ازش خداحافظی کردم و رفتم بالا
بعد از اینکه لباسمو عوض کردم مشغول تمیزکاری خونه شدم
#نویسندگان:فاطمه زهرا درزی وغزاله میرزاپور
#لطفا_کانال_را_به_دوستان_خود_معرفی_کنید.
#السلام_علیک_یااباعبدالله_ع♥
روزتون پر از برکت
و لحظه هاتون لبریز
از عشق به آقا امام حسین(ع)❣
❣اَلسلام علی الحسین
❣وعلی علی بن الحسین
❣وعلی اولاد الـحسین
❣وعلی اصحاب الحسین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آیة الکرسی عظیم ترین آیه
در قرآن است
برای حفظ ایمان و مال و جان هرروز
آیة الکرسی بخوان‼️
سلام صبحتون شهدایی. .
روزتون با کلام خدا شروع کنید..
هدیه به اهل بیت ع و شهدا و اموات. .
یه حمد و توحید. و آیه الکرسی. .
صلوات ........
🔰هر چاقی، چاقی نیست.
💢زندگی های امروز مبتنی بر تحرک کمتر و دل مشغولی بیشتر است. مشغولی هایی که نتیجه ندارد و به بطالت می گذرد. تحرک نداشتن بدن و ورزش نکردن در روزمرگی انسان تاثیر به سزایی گذاشته است. غذاهای صنعتی که به اصطلاح فست فود رایج است، غذاهایی پرکالری و کم خاصیت با ادویه زیاد که در کنار ضرر غذایی، پرخوری را هم به دنبال دارد.
🍔سوسیس و کالباس، پنیر پیتزا، رب صنعتی، نوشیدنی ها و ... همگی، ارتش چربی ها برای فتح بدن می باشند. روغن های صنعتی به خاطر سنگینی و طبع سرد که دارا هستند، دستگاه گوارش را مورد حمله قرار می دهد و فرماندهان این ارتش می باشند. نمک های صنعتی خود نیروی جدایی است که توضیح آن بحث جدایی می طلبد.
☘️خانم های اهل منزل، به عنوان کانون عاطفی خانواده با دلسوزی و حس انجام وظیفه سعی بر این دارند که با تهیه غذایی سالم، سلامتی خانواده خود را تامین کنند. ولی متاسفانه همان راه گفته شده را می روند و به جای سلامتی با پختن غذاهای سنتی بیماری را به عزیزانشان هدیه می دهند. زحمت کشانی که ناآگاهانه در همین پخت غذاهای سنتی، از مواد صنعتی و کارخانه ای استفاده می کنند و غذاهایی با روح صنعتی ولی در غالبی سنتی تهیه می کنند.
✅چاقی درمان شدنی است، پیشگیری گام اول و راحت ترین راه است.
@alvane