👤 توییت استاد #رائفی_پور
✍ آنهایی که خود را #هیئت_امنای_نظام میدانند (اعم از چپ و راست) هر رویشی در انقلاب را جز از طریق خودشان منتفی خواهند کرد!
و آنقدر این قانون نانوشته اما قدرتمند منتج به نتیجه شده که عملا تنها راه رشد در کشور همین است.
جوانگرایی وجود ندارد هر آنچه هست جوانِ من گرایی آقایان است!
🔸پدیدههایی مانند #مهرشاد_سهیلی نتیجه همین اتمسفر مسموم حاکم بر پارادایم قدرت در کشور است.
او را قضاوت نمیکنم اما آش آنقدر شور شده که حتی نوجوانان هم میانبرها را شناختهاند!
یا با ما هستی یا ضد انقلاب و منحرفی!
یا بله قربانگوی ما میشوی و گزارش کار
میآوری یا اعلام جنگ کردهای!
🔹اگر با آنها بودی سر پوش بر تمام ایراداتت میگذراند و کوه اشتباهاتت در نظرشان کاهی بیش نیست و الگوی «جذب حداکثری» در دستور کار قرار خواهد گرفت و اگر در تیمشان نبودی از کاه، کوه خواهند ساخت!
بلا فاصله پس از بردن نامت باید این پرسش ها پاسخ داشته باشد؟ فلانی به کی وصله؟
تو تیم کیه؟
🌐 https://twitter.com/A_raefipur/status/1481950870698921986?t=evfft27hH2QxgCvVKyqQ-Q&s=19
🆔 @Masafe_akhar
پست قابل تأملی که صفحه اینستاگرامی شهید "علی لندی" از دیدار عموی گرامی این شهید با استاد #رائفی_پور منتشر کرد
🔻 دیدار عموی شهید با استاد رائفیپور در تاریخ دوشنبه ۱۵ آذر ۱۴۰۰
جلسهای پر بار و ارزشمند
برای یافتن دفتر استاد رائفیپور علیرغم داشتن آدرس به سختی کوچه و پسکوچهها را طی کردیم تا به مقصد برسیم.
دفتری در ناکجاآباد و یک جای پرت از تهران بزرگ، ساختمانی قدیمی و فرسوده، طبقه چهارم بدون آسانسور!
در بدو ورود، سادگی در سراسر این دفتر موج میزد. قدری با تأمل به استقبال آمدند که این موضوع ذهن ما را کمی مشغول کرد ولی با روی گشاده و آن مهربانی و متانتی که از ایشان سراغ داشتیم جلسه را شروع کردند ولی از پچ پچها مشخص بود که همراهان بنده که بدون هماهنگی با دفترشان همراهم آمده بودند، قضیهای دارند که من اطلاع نداشتم (#مهرشاد_سهیلی+ عکاس همراهش) حتی به آن عکاس هم با وجود اصرار اجازه عکسبرداری نداد و یکی از بچههای دفترشان با گوشی چندتایی عکس گرفت.
با صحبتهای استاد، اشتراکات ذهنی بنده یکی پس از دیگری با ایشان بروز کرد و حسابی گرم گفتوگو شدیم که در این بین آقای سهیلی همان همراه من که دبیر جشنواره نوجوان فداکار بود اصرار داشت گزارشی از روند جشنواره ارائه کند که استاد رائفیپور به ایشان تذکر دادند و گفتند گزارش لازم نیست، اگر برای رضای خدا کار کردید خودش دیده میشود و هرگز برای دیده شدن برای شهدا کار نکنید!
کاملا مشخص بود در حین صحبت با من، مدام پیامهای تربیتی را غیر مستقیم به آقای سهیلی میداد، بیآنکه بخواهد دل او را بشکند.
لُب مطلبش این بود: برای خدا کار کنید نه دیده شدن، لله کار کنید خدا محبتتان را در دلها میاندازد و از آفات و سختیهای شهرت گفتند! آن موقع متوجه تاکید بیش از حد ایشان بر این مسائل نمیشدم.
خوشبرخورد، شوخ و خودمانی، حرفهای استاد خیلی به دل مینشست چون منطقی بود و از صدق و صفای دل بر میآمد و در پایان سردیس سردار شهید … را هدیه دادند که کار همان بچههای مصاف بود.
ما را بدرقه کرد و روز بعد در تماس با دفتر ایشان دلیل تامل در بدو ورود ما و برخورد با اما و اگرشان با آقای سهیلی را توضیح دادند، گفته شد در تعامل با این نوجوان دقت بیشتری بفرمایید و نکاتی را تذکر دادند که گذر زمان صحت تمامی آنها را اثبات کرد.
نکتهبینیهایی که هیچیک از بزرگان و مسئولین دفترهایشان ندیده بودند و به ما تذکر نداده بودند.
🌐 https://www.instagram.com/p/CZX4MnRs6oR/?utm_medium=copy_link
🆔 @Masaf