eitaa logo
الوارثین(تخریب لشگر۱۰)
892 دنبال‌کننده
6.2هزار عکس
689 ویدیو
66 فایل
❤رزمندگان تخریب لشگر ۱۰ سید الشهداء (ع)❤ منتظر نظرات شما هستیم👈👈 @Alvaresin1394
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🍂🌹🍂🌹🍃🍂🌹🍃🍂🌹🍃🍂🌹🍃🍂🌹 🍂🍃🌹 3️⃣ تخریبچی شهید : ✍️✍️✍️ راوی: گذاشتیم و آوردیم عقب وانت روی مین ها و حاج داوود همه گاز ماشین رو گرفت . هنوز توی مسیر گلوله ها بود که کنار ماشین زمین میخورد. تقریبا دیگه ماه بالا اومده بود و میشد توی نور ماه صورت اسماعیل رو که آرام خوابیده بود سیر تماشا کرد...فکر میکنم یکی دوشب به بود. من و سلیمان توی بار وانت کنار اسماعیل روی خرواری از نشسته بودیم.من دیدم سلیمان بغض کرده و آروم آروم زیر لب داره زمزمه میکنه. من هم صدام رو رها کردم وشروع کردم به نوحه خوندن . هی صورت اسماعیل رو میبوسیدم وگریه میکردم. حدود نیم ساعتی گذشت تا به علیه السلام رسیدیم. از ماشین پیاده شدم و دویدم داخل اورژانس.امدادگرها با دیدن سر وضع خونی من طرفم اومدند و سوال میکردند چیه چی شده. کمک کردیم اسماعیل رو روی تخت خوابوندیم. دکترها ریختند دورش و مشغول شدند. اورژانس موتور برق داشت و تمام چراغها روشن بود. تمام سمت چپ اسماعیل رو خون گرفته بود.. دکتر لباس خونی اسماعیل رو در اورد ... بدنش برهنه شد. چون هوا گرم بود دیگه زیر پیراهن تنش نبود.دیدیم پهلوی سمت چپش شکافته.دکتر چراغ قوه رو انداخت و توی اون رو وارسی کرد و سری تکون داد. مثل اینکه ریه ها پاره شده بود. من وسلیمان گفتیم : آقای دکتر چی شده . دکتر جواب ما رو نداد .اما دستش رو برد روی صورت اسماعیل از بالا به پایین کشید و گفت: . من در حالی که بغض کرده بودم .. گفتیم دکتر مطمئنی. گفت فاتحه ات رو بخون.. من زدم زیر گریه و شروع کردم بلند بلند گریه کردن. دکتر اومد سمت من و گفت رزمنده .. خیلی بی تابی میکنی.. گفتم دکتر این دومین شهید خانواده است .الان داشتیم با هم بگو بخند میکردیم که این اتفاق افتاد.یه پدر شهیدی اونجا بود و منو آروم کرد و بعد رفت و چند تا شیشه گلاب آورد. صورت اسماعیل رو شستیم و بعد اسماعیل عزیز ما رفت توی سردخونه معراج شهدا و ما هم گریه کنون رفتیم سمت مقرمون. وسط راه یادمون اومد که اسماعیل مدرکی دنبالش نبود .باز برگشتیم سمت معراج شهدا . اونها تعجب کردند که شما باز برگشتید.گفتیم اومدیم مشخصات شهید رو ثبت کنید. اونها هم خوشحال شدند ... این بهونه ای بود تا ما یک بار دیگه اسماعیل رو ببینیم.و من روی کاغذ با ماژیک نوشتم.. اعزامی از تهران و گذاشتم روی سینه اش... شهید اسماعیل خوش سیر آخرین شهید جبهه جنوب گردان تخریب لشگرده سیدالشهداء علیه السلام بود که پاهاش رو لای در بهشت گذاشت که بسته نشه و خودش رو جا کرد... اسماعیل غروب روز یکشنبه 9 مردادماه 67 مطابق با 16 ذی الحجه از منطقه پاسگاه زید به معراج رفت. 🌹 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 @alvaresinchannel