#خادم_شهدا_آسمانی_شد
✅مرحوم حاج رضا شاکری روز پنجشنبه 19 مرداد ماه 1402 در مسیر برگشت از گلزار شهدای بهشت زهراسلام الله علیها دچار حمله قلبی شد و دار فانی را وداع گفت.مرحوم حاج رضا از خادمان هیات موج الحسین(ع)،موج الحسن و محبان المرتضی و سایر هیات ها بود.
🔷 آن عزیز بیش از پانزده سال خادم ایستگاه صلواتی قطعه شهدا بود.
🔷روز پنجشنبه بعد از برگزاری نماز جماعت ظهر و عصر در گلزار شهدا در مسیر برگشت به منزل دچار حادثه شد...
روحش شاد و در جوار شهیدان میهمانی سیدالشهداء(ع) نوش جانش...
#عاش_سعیدا_و_مات_شهیدا.
@alvaresinchannel
یادش بخیر
اونایی که امسال و سال های قبل در مراسمات حسینیه ی موج الحسین (ع) شرکت میکردند حاج رضا رو سرکوچه بی سیم به دست میدیدند که با کمک نیروهای راهور مشغول نظم عبور و مرور عاشقان حسینی است و همزمان درب ورودی حسینیه و درب کاراژی کنار حسینیه رو کنترل میکرد... بعضی اوقات البته خیلی کم صداش رو بالا میبرد... بعضی ها به ظاهر اوقاتشون تلخ میشد اما عذر خواهی میکرد...در انجام مسوولیتی که به او در هیات داده بودن کوتاه نمیومد... و مخصوصا در نظم دادن به موتور سوارانی که برای شرکت در مراسم میومدن...
🔷در ایستگاه صلواتی گلزار شهدا هم در نظم دادن به چینش وسایل در داخل ایستگاه خیلی وسواس داشت... شب های جمعه بعد از نماز جماعت مغرب و عشا باید فرش ها زود جمع میشد و داخل اطاق به نظم و ترتیب روی هم قرار میگرفت و مرحوم شاکری برای مدیریت این کار خیلی حرص و جوش میخورد..
یاد همه ی اون ترش و شیرینی هاش بخیر
خادم سیدالشهداء(ع) و شهدا بود
اونور هم این منصب رو داره
خوش به حالش...........
@alvaresinchannel
#محکومیت_حادثه_تروریستی در حرم #شاه_چراغ_علیه_السلام
بگذار که در معرکه بیسر گردیم
با لشکر آفتاب برمیگردیم
هنگام شهادت است آغاز حیات
«ما را بکشید زندهتر میگردیم»
@alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹🌹
🌹
#یاد_باد_آن_روزگاران_یاد_باد
پادگان امام علی(ع) سنندج
رزمندگان لشگر10 سیدالشهداء(ع)
از سمت راست
محمدرضا غلامرضا معاون سابق وزیر کشور
#شهید_حاج_سعید_تراب فرمانده گردان امام حسن(ع)
شهادت مردادماه 1367- جاده اهواز خرمشهر
@alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹
#عملیات_عاشورای_3
25 مرداد 64
#منطقه_عمومی_فکه
#رزمندگان_لشگر_10_سیدالشهداء_علیه_السلام
لشگر 10 سیدالشهداء(ع) با گردان های قمربنی هاشم(ع) ، گردان علی اصغر(ع) و گردان حضرت قاسم (ع) و واحدهای پشتیبانی رزم ، اطلاعات و عملیات و تخریب در ساعت 2 بامداد روز جمعه 25 مرداد سال 1364 به مواضع دشمن در منطقه عمومی فکه یورش برد. این عملیات تا قبل از روشنایی هوا ادامه داشت و ضربات سختی بر دشمن بعثی وارد آمد.
#روایت_های_دسته_اول این عملیات را در #کانال_الوارثین بخوانید.
@alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹
#روزگاران_وصل_یاران_یاد_باد
روز 24 مرداد ماه دهکده فتح المبین
مقر رزمندگان لشگر سیدالشهداء علیه السلام
❇️این تصویر آخرین تابلوی ثبت شده از #تخریبچی_شهید_مرتضی_ملکی است
دست به بی سیم زانو بغل کرده و با مرثیه بر سیدالشهداء(ع) میگرید
قرار است تا چند ساعت دیگر بال در بال ملائک رهسپار ملکوت شود
مرتضی اهل شهرری بود و میرفت که دومین شهید خانواده ملکی باشد
مرتضی در بامداد روز 25 مرداد 1364 در #عملیات_عاشورای_3 در منطقه #فکه به شهادت رسید و پیکر مطهرش در گلزار شهدای تهران در قطعه 23 میهمان خاک شد.
#alvaredinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹
#معبر_برگشت
#عملیات_عاشورای_3
بامداد 25 مرداد1364
منطقه عملیات فکه
✍️✍️✍️✍️ راوی: #جعفر_طهماسبی
1️⃣ #قسمت_اول
ساعت 5.30 غروب بود که تجهیزاتم رو محکم کردم.
یک نیم ساعتی دنبال کش گشتم تا نارنجکها رو به حمایلم محکم کنم. قرار بود سر معبرها پرچم بزنیم.
چوب پرچمها دو برابر قد من بود. بعد از اینکه تجهیزاتم رو بستم شروع کردم سر چوب پرچم ها رو با سرنیزه تیز کردن که به راحتی داخل خاک فرو بره... تازه از داغی آفتاب کم شده بود که با بلند گو همه گردانها و واحدها رو در محوطه باز #دهکده_فتح_المبین(مقر عملیاتی لشگرده سیدالشهداء(ع) قبل از عملیات عاشورای 3 که در جاده فکه بعد از سه راهی قهوه خانه قرار داشت) خواستند.
دسته ما متشکل بود از مربی های کار کشته آموزش نظامی که بعضا از مربی های پادگان امام حسین (ع) بودند و من و چند تا از #بچه_های_تخریب مامور شده بودیم به این دسته و وظیفه این دسته به جهت توانمندی هایی که داشتند، در گیری با دشمن و سرگرم کردن اون برای خروج نیروها از منطقه درگیری بود و درحقیقت بچه های تخریب که به این دسته مامور بودند وظیفه داشتند معبر برگشت نیروهای عملیات کننده رو بزنند. اینهم از استثناهای عملیاتهای جنگ بود؛ #معبر_برگشت؟
ساعت نزدیک 6.30 غروب بود که تو محوطه اردوگاه واحدها و گردانها به خط شدند. ابتدا حاج آقای فضلی صحبت کرد و بعد هم آقا رحیم صفوی پشت تریبون رفت و در مورد عملیات توضیحی داد و بلافاصله اتوبوسها و کامیونها و چند مینی بوس و تویوتا وانت اومدن و بچه ها سوارشدند و به ستون از اردوگاه بیرون اومدیم و به چپ جاده پیچیدیم و به #سمت_فکه روانه شدیم
تا دو راهی سایت که یک راه به سمت شوش دانیال و یک راه به سمت فکه میرفت هوا روشن بود و بعد از اون هوا تاریک شد. ماشین ها با چراغ جنگی حرکت میکردند و مواظب بودن به هم نخورن. تا اینکه ستون روی جاده شنی عریضی نگه داشت و گفتن برای نماز و شام پیاده بشین. وقتی پیاده شدیم ساعتم رو از جای سیم چینم در آوردم، دیدم ساعت 9 شبه و یک ربع بود که از اذان گذشته بود. پرسیدم اینجا کجاست که گفتند روی #جاده_شهید_متوسلیان پیاده شدیم...
ادامه دارد👇🏿👇🏿👇🏿👇🏿
@alvaresinchannel