eitaa logo
محبان الزّهرا(س)
427 دنبال‌کننده
17.1هزار عکس
2.8هزار ویدیو
188 فایل
🕌قرارگاه‌فرهنگی خواهران مسجدامام‌محمدباقر"ع" پردیسان،قم‌المقدسه💚پایگاه‌بسیج‌معصومیه #امام‌خامنه‌ای‌مدظله‌العالی جواب کارفرهنگی باطل،کارفرهنگی #حق است.👌 آدمین ثامن👇 @Sahelmontazer313 📌کپی‌مطلب‌با‌ذکر‌آیدی‌+ #صلوات‌براےظهورمنجی‌عالم تبادل‌نداریم ❌
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹🌱🌹🌱🌹🌱 🌹🌱🌹🌱 🌹🌱 🌹مدافع‌حرم‌شهیدوالامقام 🌱حامد‌ جوانی یکی از جوانان دهه هفتادی در ۲۸ آبان سال ۱۳۶۹ در تبریز دیده به هستی گشود.😍 👦🏻حامد فرزند ته‌تغاری خانواده بود و فقط یک برادر بزرگ تر از خود داشت. حامد فرزندی خوش خنده بود عزیز خانواده،هیچ کس تاب نداشت یک لحظه اشک و گریه حامد را ببیند. حامد علاقه زیاد به لباس سبز سپاه داشت وهمین شوق پر کشیدن با لباس سبز باعث شد او در سال ۸۸ وارد سپاه شود. برای‌ اولین بار که حامد می‌خواست به سوریه برود پاییز سال ۹۳ بود به یاد دارم حامد سراسیمه وارد خانه شدوبا ذوق و شوق گفت خبر خوبی براتون دارم. همه با شنید این حرف سرپا گوش شدیم ببنیم خبر خوب حامد چیه؟ حامد شروع کرد به حرف زدن وگفت یادتونه که همیشه می‌گفتم ای کاش ۱۴۰۰ سال پیش به دنیا‌ میومدم تا می‌تونستم‌در رکاب امام حسین‌ع بجنگم و از خانواده امام حسین دفاع کنم حالا این فرصت برایم پیش اومده😍 می‌خوام برم‌ سوریه واز خواهر امام حسین خانم زینب کبری دفاع کنم. ما با رفتم حامد هیچ مخالفتی نکردیم بلکه به وجود پسرم افتخار هم کردیم چون آرزوی هر خانواده شیعه ومسلمان این که از دین اسلام وخاندان اهل بیت دفاع کند. بهمن ماه ۹۳ بود حامد برای اولین بار راهی سوریه شد هنگامی که از دلتنگی او می پرسیدم حامد میگفت من اینجا حس خیلی خوبی دارم انگار تازه متولد شدم و خودم را شناخته ام واز خدا می‌خواهم جهادم را قبول کند شما هم دعا کنید. اما حامد درروز های پایانی اسفند ماه ماموریتش تمام شد و ۲۵ اسفند ۹۳ به خانه برگشت و نوروز ۹۴را پیش ما بود. 🤩ما از برگشتنش خیلی خوشحال شدیم چون از قبل قرار گذاشته بودیم که۶ فروردین مراسم عقد حامد را برگزار کنیم و استرس داشتیم که نکند حامد به مراسم نرسد...» 🕊اما حامدی که برگشته بود دیگر آن حامد قبلی نبود؛« حامد خیلی بیتاب بود؛ اصلا نمی‌توانست اینجا دوام بیاورد،😔 مدام می‌گفت باید بروم و درست فردای روز بازگشتش هم من را کنار کشید و گفت : بابا من ازدواج نمی‌کنم.😳 شرایطش را ندارم. گفتم حامد ما با خانواده دختر صحبت کردیم ، قرار گذاشتیم، حالا چطور بهم بزنیم؟😔 گفت: من می‌دانم که این بار که بروم سوریه ، شهید می‌شوم ؛ دیگر برنمی‌گردم. به خاطر همین نمی‌خواهم ازدواج کنم، من مدت زیادی زنده نیستم.»🕊 ✨۲۱ فروردین حامد برای بار‌ دوم رخت دفاع از حرم پوشید. مادر حامد می‌گوید :« با خوشحالی آمد و گفت مادر می‌خواهم یک قولی از شما بگیرم🤝. من دوباره می‌روم سوریه، اما می‌دانم این بار شهید می‌شوم،😍 قول بده وقتی خبر شهادتم را شنیدی گریه نکنی☺️ گریه تو دشمن را شاد می‌کند.. •┈┈••✾•🌸•✾••┈┈• @alzahra14 •┈┈••✾•🌸•✾••┈┈• ــ ــ ــ ــ ــ ــ ــ ــ ــ 👇🏻👇🏻👇🏻