eitaa logo
محبان الزّهرا(س)
390 دنبال‌کننده
16.6هزار عکس
2.6هزار ویدیو
180 فایل
🕌قرارگاه‌فرهنگی خواهران مسجدامام‌محمدباقر"ع" پردیسان،قم‌المقدسه💚پایگاه‌بسیج‌معصومیه #امام‌خامنه‌ای‌مدظله‌العالی جواب کارفرهنگی باطل،کارفرهنگی #حق است.👌 ارتباط با‌ادمین @Sahelmontazer313 📌کپی‌مطلب‌با‌ذکر‌آیدی‌+ #صلوات‌براےظهورمنجی‌عالم تبادل‌نداریم ❌
مشاهده در ایتا
دانلود
﴾﷽﴿ تو چِهـ کَردهـ اے ؟ کِهـ خُـدا هَمِهـ اتـ راٰ بَراےِ خودَشـ خواستـ وَ نَصیبـ ما چیزے نَگُذاشتـ ! حتےٰ نـامے، نِشـانے ... گمنام منم خوش نام تویی😔 🍃🍃🍃🍃🍃 @alzahra14
بــــرنامــه روز پــنجشنـبه😍😍 همــراه ما باشـــید🌺🌺🌺 🍃🍃🍃🍃🍃 @alzahra14
🥀 دلت ڪہ بگیـرد ... دوای دردت شهیدگمنام است ! کنار سردار بی پلاک ... فقط تو باشی و او و یک درد و دل حسابی دردِ دلی از جنس چادرخاکی مادر ... 🍃🍃🍃🍃🍃 @alzahra14
دلگیر نباش، دلٺ که گیر باشد رها نمیشوی یادت باشد، آزاد بودن شرطِ شهادت است ...🕊 اللهم_الرزقنا_شهادت🍃 شهید_حسن_عشوری🕊 🍃🍃🍃🍃🍃 @alzahra14
دلش‌می‌خواست‌نباشــد-؛ ساكـَش‌را ‌بـست! و تمام‌ شهر را با خود بـُرد . . . سومین‌سالگرد‌شهادتت‌مبارڪ‌:🍁: ♥️ 🌸 🍃🍃🍃🍃🍃 @alzahra14
بــــرنامــه روز پــنجشنـبه😍😍 همــراه ما باشـــید🌺🌺🌺 🍃🍃🍃🍃🍃 @alzahra14
یـــــاد ها و خــاطرهــــایی از رشادت ها ودلاوری های شهیدان وطــــــن ⁦...مرگ رفتنی است بی صدا و آهسته بی هیچ موجی و بی هیچ اوجی.. .. کوچی است با آهنگ ،پردامنه و سرشار از موج ،اوج و عروج وحید نومی گلزار ... ... .زندگی‌ شوقِ رسيدن ، بہ هـمان پروازی است ڪه شـــــــهـادت نام دارد . . . 🍃🍃🍃🍃🍃 @alzahra14
🌹هر ڪس سراغ خدا را گرفت و دلش تنگ بود آدرس شـهــ🌷ــدا را به او بدهید ...🕊 ✨ خـدایــا بال پـــرواز می‌خواهــم تا آسمــان شـهــدا✨ 🕊 ✨شهدا را یاد کنید با ذکر صلوات✨ 🍃🍃🍃🍃🍃 @alzahra14
🌼آسمان بود و بالی پرواز ؛🕊 آسمان هنوز هم هست و باری سنگین ... ☘چنانکه پریدن نیست پس نظاره می‌کنیم اهالی آسمان را ... 🍃🍃🍃🍃🍃 @alzahra14
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️ جـامانـده‌ایم ... می‌گویند : شهـدا رفتند تا ما بمانیـم . ولـی من می‌گویم : شهدا رفتند تا ما هم به دنبالشان بـرویم . آری ! جامانـده‌ایـم . . . دل را باید صاف ڪرد... 🍃🍃🍃🍃🍃 @alzahra14
💐یڪ لحظہ چشم دیدن خود را بہ من ببخـش آیینہ هاےروشن خود را بہ من ببخـش✨ 🌷پـرواز را تو تجربہ ڪردے مبارڪتــــــ حالا پرِ پریدن خود را بہ من ببخـش...🕊 شهيد مدافع حرم_ عشق _ 🕊 تاریخ تولد : ۸ آذر ۱۳۵۹ تاریخ شهادت : ۷آبان ۱۳۹۸.سوریه لاذقیه 🥀مزار شهید : بهشت زهرا قطعه ۵۳ 🍃🍃🍃🍃🍃 @alzahra14
بــــرنامــه روز پــنجشنـبه😍😍 همــراه ما باشـــید🌺🌺🌺 🍃🍃🍃🍃🍃 @alzahra14
یعنی متفاوت به آخر رسیدن ؛ و گرنه مرگ پایان همه قصه‌هاست... همہ گویند ازجــان گذشت اما من گویمت چگونہ از دلـــ گذشت ؟! ای ڪسی ڪه مصداقِ تُعِزُّ مَنْ تَشَاء خداوندی... تو را با خدا چہ عهدی بود ڪه از این ڪرامت برخوردار شدی؟ نام شهید برازنده توست ای شهید ڪه خونِ تو سَبَب بیداری خواب زده هایِ عالمِ غفلت است 👌 سبب بیـدارشـدن مـن...😔 از ڪدام خواستہ های دِلَت گذشتی تا اینگونہ گمنام و ناگاه بیایی و از مردم دلبری ڪنی ... 🍃🍃🍃🍃🍃 @alzahra14
/ هر پنج دانشمند هسته‌ای مورد هدف دشمن در داخل کشور تحصیل کرده بودند🌹 🌺 رفاقت با شهدا تا قیامت 🌺 🕊 یاد شهدا با ذکر صلوات 🕊 🍃🍃🍃🍃🍃 @alzahra14
نگاه شهـ🌷ـدا حاڪی از این است که بعدِ شان چه ڪرده ایم؟ دیگر شرمندگی ڪافی ست.... رهرو راهشان باشیم..... نه شرمنده نگاهشان.....!!! 💖 🍃🍃🍃🍃🍃 @alzahra14
⚘﷽⚘ پدرش میگفتند: وقتی مےخواست بره، گفت: "بریم سرِ مزار شهدا" و نشست سرِ مزار شهید جواد محمدی کلی گریه کرد... بهش گفتم چیزی شده؟ گفت: فقط دلم گرفته مهدی یه بچه هیئتی بود که توی حلقه صالحین سردار شهید محمد اسحاقیان بزرگ شده بود و دنبال علمی بود که گره ای از کار مملکت باز کنه راهش، همون راه شهدا با نیت خدمت بود.👌 🌷 روایتی از مسلم نبی 🍃🍃🍃🍃🍃 @alzahra14
بــــرنامــه روز پــنجشنـبه😍😍 همــراه ما باشـــید🌺🌺🌺 🍃🍃🍃🍃🍃 @alzahra14
[ سال‌۶۲ درعالـم‌بچگے ازپسرخاله‌ام‌باهیجان‌پرسیدم: شمارزمنده‌اسلامین؟! گفت:نه‌عزیزم! ماشرمنده‌اسلامیم مےگفت‌ازآن‌موقع‌فڪرمیکردم شرمنده‌اسلام‌یک‌رده‌بالاتره‌وافتخار مےکردم‌پسرخالم‌شرمنده‌اسلامه! تاوقتی‌که‌شهیدشد... شهیدکلهر :)💔🥀 ] 🍃🍃🍃🍃🍃 @alzahra14
🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨ ابراهیم می‌گفت‌: اگہ جایی بمانے ڪه دست اَحَدی بهت نرسہ کسی تو رو نشناسہ خودت باشے و آقا هم بیاد سرتو رویِ دامن بگیره این خوشگلترین شهادتہ..! 🕊 شادی روحش صلوات🎁 🍃🍃🍃🍃🍃 @alzahra14
🌹✨🌹✨🌹✨ 🌹✨🌹✨ 🌹✨ 🌱| چندتا قلب براۍ امام‌زمانت شڪارڪردۍ؟! چَندتامون‌ غصه‌خورِ‌ امام‌زمانیم؟! رفقــا! توجنگ‌چیزۍڪهـ بین جاافتاده‌بود این‌بودڪه‌میگفتن.. امام‌زمان! دردوبلات‌‌به‌جون‌من ❤️ 🍃🍃🍃🍃🍃 @alzahra14
بــــرنامــه روز پــنجشنـبه😍😍 همــراه ما باشـــید🌺🌺🌺 •┈┈••✾•🌸•✾••┈┈• @alzahra14 •┈┈••✾•🌸•✾••┈┈•
🌹✨🌹✨🌹✨ 🌹✨🌹✨ 🌹✨ داستان عجیب دو شهید🧐 شهید "حمید رضا ملا حسنی" در ۱۳۴۴/۵/۵در تهران متولد شد. وی قبل از اخذ دیپلم به جبهه های حق علیه باطل اعزام و در عملیات 4 در منطقه پنجوین عراق در تاریخ ۱۳۶۲/۸/۱۲ مفقود الاثر شد.🥀 سالها بود خانواده منتظر بازگشت عزیزشان بودند😔.در یکی از روزها خواهرشهید "ملاحسنی" بر سر مزار *شهیدی که از مزارش بوی عطر پراکنده می شود*  درقاب بالای سر مزار دریک عکس برادر خود را کنار شهید پلارک می بیند که بالای سرش علامت ضربدری وجود دارد. پس از بررسی ،خانواده شهید پلارک را جویا می شود خانواده ایشان می گویند هر کدام از دوستانش که به فیض شهادت نائل می شد بالای سرش یک ضربدر می زد. معلوم شد که شهید از دوستان و همرزمان شهید پلارک بوده😊 خواهر شهید ملا حسنی شهید پلارک را به بی بی دو عالم حضرت فاطمه زهرا (س) قسم می دهد😔 که به برادرم بگو یک نشانه ای چیزی از خودش به ما بدهد .🥀 این خواهر دل شکسته و چشم انتظار برادر شهید مفقود الاثر خود را در خواب می بیند و او به خواهرش می گوید: "نمی خواهی مرا ببینی؟ من که برای دیدار شما آمده ام. خواهرش می گوید: کی؟ به او می گوید: " در پارک البلاغه سه شهید دفن کرده اند؛ قبر وسطی مربوط به من است. خواهر از خواب بلند می شود و تعجب می کند این چه خوابی است که بعد از 27 سال برادر شهیدش به خواب او می آید. در شب بعد مجددا" شهیدملاحسنی به خواب خواهرش می آید و می گوید: "نمی خواهی مرا ببینی؟ من منتظرت هستم." و مشخصات جنازه بی سر قبر وسط را به او می دهد. خواهراین شهید صبح اقدام به پرس وجو می کند ومطلب را با سپاه درمیان می گذارد. پس از بررسی  ویافتن همرزمان شهید و نحوه شهادت او، قبر شهید مورد تایید قرارمی گیرد. 🍃🍃🍃🍃🍃 @alzahra14
📿🕊📿🕊📿🕊 📿🕊📿🕊 📿🕊 "بسم رب الشهدا" 🌹معرفی شهید والامقام شهیدمدافع حرم ✨ شهیدمجیدقربان خانی در۳۰ مراد سال ۱۳۶۹وتک پسر خانواده بود. مجید ازهمون بچگی دوست داشت یک برادر داشته باشه تا همبازی و شریک شیطنت هایش باشد.😊 تا اینکه وقتی ۶ سالش بود که خواهر دومش به دنیا آمد.او نمی دونست که خواهر دارشده و خواهرش رو "علیرضا"صدا می کرد.😂 وقتی بهش گفتم تو خواهردارشدی و اسمش رو"عطیه"گذاشتیم. ولی خیلی باهم جور بودن و مجید بعضی وقت ها به شوخی عطیه را علیرضا یا داداش صدا می کرد😂 👨🏻‍🏫مجید تا اول دبیرستان بیشتر درس نخواند وبیشتر دوست داشت کار کند. اما ذهن بسیار خوبی داشت هیچ شماره ای را سیو نمی کرد شماره هرکسی را میخواست از حفظ میگرفت.🤓 آقا مجید قصه ما از همین کوچه پس کوچه های شلوغ پهلون پروربود. همیشه عصایی دست پیر های محله بود وقتی میدید پیر مردی خرید کرده سریع تمام وسایلش را میگرفت ومیگفتم حاجی من مردم مگه بزارم شما این هارو بیارید بچه با مرام ومعرفتی بود.🤩 🚚مجید یک نیسان داشت که با آن کار می کرد و روزی اش رادر می آورد. پشت دخل نان بربری هم تنها به دلیل می رفت تا اگرمستمندی را می شناسد نان مجانی دستش بدهد. آقا مجید از آن دست بچه های جنوب شهری لوطی مسلکی بود که دست بخیرش زبانزد بود مجید درآمد خوبی داشت ویک زانتیا هم داشت که وقتی نیازمندی را میدید دیگر فکر نمی کرد که بدهد یادندهد همان لحظه کمک می کرد و تکه کلامش این بود"خدابزرگه می رسونه"😊 مجید هیچ وقت اهل نماز وروزه دعا نبود. شب های ایام فاطمیه بود یکی از رفقا مجید رو دعوت میکنه هیئت مجید وقتی از هیئت برگشت مجید دیگه اون مجید نبود ساعت ها پای سجاده می نشست واشک می ریخت قرآن میخواند دعا میخواند و اشک می ریخت و میگفت نمی دانم چه اتفاقی برایم افتاده اصلا دلم نمی خواد از پای سجاده بلندشوم ازاون روز به بعد زمزمه سوریه رفتن های مجید شروع شد و تکه ای از مداحی ورد زبانش بود "پناه حرم کجا داری میری برادرم" ولی مادر راضی نبود دلش می خواست دامادی تک پسرش را ببیند وقتی از دامادی اش میگفتیم میگفت نترسید برام عروسی هم میگیرد اما عروسی من با همه فرق داره! با سپاه صحبت کردیم و سپردیم مجید را با خودشان نبرند وانها قبول کردند😔 🌸اما مجید همیشه ارادت خاصی به حضرت زینب"س" داشت وخیلی از اینکه تکفیری ها کودکان و مردم بی پناه را میکشند ناراحت بود. همه درهای رفتنش بسته شد.اما مجید رفت😳 و مدافع حرم بی بی زینب شد.ازهمه حلالیت گرفت ورفت... در سوریه همه کار می کرد بدون اینکه ما بدونیم جوراب های تک تک مارو می شست اصلا خیلی خاص و دوست داشتنی بود مجیدقصه امروز ما در ۲۵ سالگی به آرزوی خودش رسید و شهد شهادت رو نوشید و۲ سال گمنام در سوریه ماند و پس از دوسال به میهن عزیزمان بازگشت. 🍃🍃🍃🍃🍃 @alzahra14
📿🕊📿🕊📿🕊 📿🕊📿🕊 📿🕊 💟 "خاطره ای ازشهید" شب عملیات بود وهمه بچه هارو اماده عملیات می شدن. دیدم مجید با چهرای نورانی ومملو از ناراحتی داره میاد پیش من وقتی اومد پیشم گفت حاجی منم ببر عملیات😔 گفتم مجید جان انشاءالله عملیات بعدی می برمت سرش رو انداخت پایین وگفت حاجی من با این خالکوبی که رو دستم هست چه کنیم😔 گفتم ببین مجید خداتورو با همین خالکوبیت پسندید حضرت زینب هم قبول کردن تو بشی مدافع حرمش مطمعا باش خدا بخشیدتت😊 مجید یه کم سکوت کرد انگار داشت فکر می کرد بعداز چند دقیق دیگه غمگین نبود نمی دونم چی شد مجید لبخند زد و گفت حاجی فردا صبح دستش رو نشون داد وگفت این خالکوبی هم پاک میشه هم خاک میشه📿 من کمی تعجب کردم اما چیزی نگفتم ومجید رو در آغوش کشیدم وبوسیدمش فرداش مجید و مدافعان دیگه درجنوب حلب،خان طومان،باغ زیتون با تکفیری ها درگیر شده بودند مجید سه نفراز تکفیری هارو به درک واصل کرده بود وخودش هم از سمت بازوی سمت چپش تیرخورده بود و۳ تاتیر هم به سینه و پهلوش می خوره و شهد شهادت رو می نوشد. 🖋فرمانده مجید 🍃🍃🍃🍃🍃 @alzahra14
بــــرنامــه روز پــنجشنـبه😍😍 همــراه ما باشـــید🌺🌺🌺 •┈┈••✾•🌸•✾••┈┈• @alzahra14 •┈┈••✾•🌸•✾••┈┈•