{☃❄️}
•
•
آخر شب بود🌚'
نشسته بود لب حوض داشت؛
وضـو می گرفت
مـادر بـهش گفـت :
پـسرم، تو که همیشه نمازت رو اول
وقت می خوندی(:
چی شـد کـه ...؟!
البته ناراحت نباش/: حتما کار داشتی؛
که تا حالا نمازت عقب افتاده 🙂'
محمدرضا لبخندی زد (:
و بعد از اینکه مسح پاشو کشید✨
گـفـت :
الهی قربونت برم مادر❣-
نمازم رو سر وقت ، مسجد خوندم 📿'
دارم تجدید وضو می کنم ...
تا با وضو بخوابم ☺️'
شنیدم هر کس قبل از خواب وضو،
بگیره✓ و با وضو بخوابه ✓
ملائـکـه تـا صبـح بـراش عبـادت
مینویسند🖊😍'
منبع :
کتاب دوران طلایی'
به نقل از مجموعه همکلاسی آسمانی'
#داستان
#تلنگرانه
🍃#داستان
🍂#کینه_به_دل_مگیر
✍روزی حکیمی مردی را دید که خیلی ناراحت و بود.
علت ناراحتی اش را پرسید. شخص پاسخ داد :
در راه که می آمدم یکی از آشنایان را دیدم. سلام کردم جواب نداد و با بی اعتنایی و خودخواهی گذشت و رفت و من از این طرز رفتار او خیلی رنجیدم.
✨#حکیم_گفت : چرا رنجیدی ؟
مرد با تعجب گفت: خوب معلوم است که چنین رفتاری ناراحت کننده است.
🌷حکیم پرسید : اگر در راه کسی را می دیدی که به زمین افتاده و از درد به خود می پیچد?
آیا از دست او دلخور و رنجیده می شدی ؟
🔹مرد گفت : مسلم است که هرگز دلخور نمی شدم. آدم از بیمار بودن کسی دلخور نمی شود.
🍂#حکیم_پرسید: به جای دلخوری چه احساسی می یافتی و چه می کردی؟
مرد جواب داد : احساس دلسوزی و شفقت و سعی می کردم طبیب یا دارویی به او برسانم.
💐حکیم گفت : همه این کارها را به خاطر آن می کردی که او را بیمار می دانستی،آیا کسی که رفتارش نا درست است، روانش بیمار نیست ؟
🍁بیماری فکری و روان نامش "غفلت" است. و باید به جای دلخوری و رنجش نسبت به کسی که بدی می کند و غافل است دل سوزاند و کمک کرد.
✍پس از دست هیچ کس دلخور مشو و کینه به دل مگیر.
▫️بدان که هر وقت کسی بدی می کند در آن لحظه بیمار است.
به کانال داستانهای آموزنده بپیوندید
👇👇👇👇👇👇👇
@Dastanhaeamozande
هدایت شده از ❤️ زندگی خوب ❤️
#داستان
⛰ یک روز صبح که همراه با یک دوست در مسیری کوهستانی قدم میزدیم، چیزی را دیدیم که در افق میدرخشید. هر چند قصد داشتیم به یک دره برویم اما مسیرمان را عوض کردیم تا ببینیم آن درخشش از چیست؟!
☀️ تقریبا یک ساعت در زیر آفتابی که مدام گرمتر میشد، راه رفتیم و تنها هنگامی که به آن رسیدیم، فهمیدیم چیست.
🌀 یک بطری خالی بود! شاید از چند سال پیش در آنجا افتاده بود. گرد و غبار درونش متبلور شده بود. از آنجا که هوا بسیار گرمتر از یک ساعت قبل شده بود، تصمیم گرفتیم که دیگر به سمت دره نرویم.
⁉️ به هنگام بازگشت به این موضوع فکر میکردم که در زندگیمان چندبار به خاطر درخشش کاذب اهداف کوچک، از رسیدن به هدف اصلی خود بازماندهایم؟!
❤️@zendegikob